قَیُّوم (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قَیُّوم: (هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ) «قَیُّوم» صيغه مبالغه از مادّه «
قیام»
است، به همين دليل به وجودى گفته مىشود كه قيام او به ذات او است و قيام همه موجودات به او مىباشد، علاوه بر اين قائم به تدبير امور مخلوقات نيز مىباشد.
(اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ) (هيچ معبودى جز خداوند يگانه زنده و پاينده نيست، خداوندى كه قائم به ذات خويش است و موجودات ديگر، قائم به او. هيچ گاه خواب سبک و سنگينى او را فرا نمىگيرد و لحظهاى از تدبير جهان هستى، غافل نمىماند؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست. كيست كه در نزد او جز به فرمانش شفاعت كند؟! آينده و گذشته بندگان را مىداند و كسى از علم او آگاه نمىگردد؛ جز به مقدارى كه او بخواهد. اوست كه به همه چيز آگاه است و علم و دانش محدود ديگران، پرتوى از علمِ بىپايان و نامحدود اوست. تخت حكومت او آسمانها و زمين را دربرگرفته و نگاهدارى آن دو آسمان و زمين، او را خسته نمىكند و اوست بلند مرتبه و با عظمت.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه قيوم به طورى كه علماى صرف گفتهاند بر وزن فيعول است، هم چنان كه كلمه قيام بر وزن فيعال از ماده قيام است، صفتى است كه بر مبالغه دلالت دارد و قيام بر هر چيز به معناى درست كردن و حفظ و تدبير و تربيت و مراقبت و قدرت بر آن است، همه اين معانى از قيام استفاده مىشود، چون قيام به معناى ايستادن است، و عادتا بين ايستادن و مسلط شدن بر كار ملازمه هست، از اين رو از كلمه قيوم همه آن معانى استفاده مىشود.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «قَیُّوم»، ص۴۵۰.