• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ماجرای غدیر خم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در سال دهم هجری پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در واپسین سال حیات شریف‌شان، در بازگشت از مراسم حج، در محل غدیر خم، از جانب خداوند متعال ماموریت می‌یابند تا حضرت علی (علیه‌السّلام) را به عنوان جانشین و امام امت اسلامی به مسلمانان اعلام نماید. در این میان بعضی افراد مغرض این شبهه را مطرح می‌کنند که شیعه داستان غدیر را از خودش ساخته است؛ در حالی که اصل ماجرای غدیر حتی در متون اهل سنت متواتر بوده و در این که چنین واقعه‌ای رخ داده، تردیدی راه ندارد. چنانکه علامه امینی اصل حدیث غدیر را از یک‌صدوده صحابی و هشتادوچهار نفر از تابعان (مستند به منابع تسنن) نقل کرده است.



رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در سال دهم هجری نمایندگانی به سراسر بلاد اسلامی فرستادند و مردم را به حج دعوت کردند. عده زیادی از همه مناطق مسلمان‌نشین، در مدینه جمع شدند. حضرت در روز شنبه پنجم یا ششم ماه ذی‌القعدة غسل کرده با پای پیاده و لباس احرام به راه افتادند.


با اینکه مصادف با خروج ایشان در مدینه بیماری حصبه شیوع یافت و عده زیادی از مردم را از فیض حضور در این سفر بازداشت، عده زیادی که بین ۹۰ تا ۱۲۴ هزار نفر نقل شده‌اند با حضرت به سمت مکه به راه افتادند. این عده جدا از کسانی هستند که از خود مکه در حج شرکت جستند. طبق نظر اهل تسنن، عده‌ای از مسلمانان نیز به فرماندهی امیر مومنان (علیه‌السلام)، برای فتح یمن به آنجا رفته بودند که ایشان در برگشت از سپاه جدا شده و به رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ملحق شدند.


کاروان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، دوشنبه شب به مکه رسیدند. وحی الهی بر پیامبر گرامی اسلام نازل شده بود که پس از آموزش مناسک حج به مسلمانان، جانشین خود را معین نمایند. از آنجا که آیه ۶۲ سوره مائده قطعاً به دلیل تواتر اخبار، در غدیر خم نازل شده است؛ پس مطلبی که بر رسول خدا نازل شده است قبل از غدیر خم و در ایام حجةالوداع یا قبل از آن بوده است. در این رابطه حاکم حسکانی از علمای معروف اهل تسنن می‌گوید: «فاذا فرغت فانصب» یعنی وقتی از بیان فروع فارغ شدی، پس علی را به ولایت نصب کن. قرطبی و آلوسی هم در کتب تفسیریشان این نظر را به برخی از علمای اهل تسنن نسبت داده‌اند. سیوطی و آلوسی در ذیل آیه ۶۷ مائده چند روایـت می‌آورند که: آنچه بر تو نازل شده است «که علی ولی مومنین است» را بر مردم ابلاغ کن.


حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تصمیم داشتند این وظیفه را در مدینه انجام دهند اما نگران بودند که منافقین مانع شوند و قصد جانشان را بنمایند به همین علت به عده‌ای از مومنین دستور نگهبانی از خود را دادند، البته این دستور را قبل از نزول آیه ۶۷ سوره مائده داده بودند.


ایام حج گذشت و حج نیز به عنوان آخرین فرع، کامل شد. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اعمال را انجام داده و دستور بازگشت دادند. همه مسلمانان جمع شده همراه با ایشان به سمت جحفه در نزدیکی غدیر خم که منزل دوم در راه مدینه است به راه افتادند. جحفه، میقات اصلی مردمی بود که از شام، مصر و عراق و از راه مدینه به حج آمده بودند. جحفة شهر بزرگی در راه مکه و مدینه در مرحله چهارم از مکه و آنجا میقات اهل مصر و شام (عراق و شام در یک جهتند) است اگر از مدینه بگذرند ... وفاصله آنجا تا غدیر خم دو میل است.


کاروانیان در روز هجدهم ذی‌الحجة به غدیر خم رسیدند. در اینجا وحی نازل شد: "یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس؛ ‌ ای پیامبر آنچه را که از جانب پرودگارت بر تو نازل شده است کاملا (به مردم) برسان که اگر نکنی پس رسالت او را انجام نداده‌ای و خداوند تو را از مردم حفظ می‌کند". از دیگر علمائی که به این مطلب اشاره کرده‌اند می‌توان به ابوجعفر محمد بن جریر الطبری در کتاب الولایة فی طرق حدیث الغدیر، ابن ابی‌حاتم ابومحمد الحنظلی الرازی، الحافظ ابوعبدالله المحاملی در امالی، الحافظ ابوبکر الفارسی الشیرازی در کتاب ما نزل من القرآن فی امیرالمؤمنین، الحافظ ابن مردویه، ابواسحاق الثعلبی النیسابوری در تفسیر الکشف و البیان، الحافظ ابو نعیم الاصبهانی در ما نزل من القرآن فی علی، ابوالحسن الواحدی النیسابوری در اسباب النزول، الحافظ ابوسعید السجستانی در کتاب الولایة، الحافظ الحاکم الحسکانی ابوالقاسم در شواهد التنزیل لقواعد التفصیل و التاویل،، الحافظ ابوالقاسم ابن عساکر الشافعی، ابوالفتح النطنزی در الخصایص العلویة، ابوعبدالله فخرالدین الرازی الشافعی در تفسیر الکبیر ذیل همین آیه، ابوسالم النصیبی الشافعی در مطالب السئول، الحافظ عزالدین الرسعنی الموصلی الحنبلی در تفسیرش، شیخ‌الاسلام ابواسحاق الحموینی در فراید السمطین، السیدعلی الهمدانی در مودة القربی، بدرالدین ابن العینی الحنفی در عمدة القاری فی شرح صحیح البخاری فی قوله تعالی «یا ایها الرسول بلغ ما انزل...»، نورالدین ابن الصباغ المالکی المکی در الفصول المهمة، نظام‌الدین القمی النیسابوری در تفسیر السایر الدایر اشاره کرد. مرحوم علامه امینی در الغدیر ده سند دیگر برای این مطلب نقل می‌نماید. اما بقیه وجوهی که بعض علمای اهل سنت ذکر کرده‌اند تمامی آنها با سند ضعیف و مرسل است و حتی گوینده آنها معلوم نیست. لذا نظام‌الدین النیسابوری تمامی آنها را به صورت ضعیف نقل کرده است و نزول آیه در غدیر خم را اولین وجه ذکر کرده وآن را قول ابن عباس و البراء ابن عازب و ابی‌سعید الخدری و محمد بن علی (علیهما‌السّلام) می‌داند. طبری نیز که یکی از بزرگترین علمای اهل سنت است اصلا آنها را ذکر نمی‌کند.
غدیر خم برای انجام این مسئولیت انتخاب شده بود، زیرا مردم مصر، شام، عراق و مدینه، همگی در آنجا حاضر بودند و اگر کاروانی می‌خواست جدا شود، از آنجا جدا می‌شد. مردم یمن، طائف و اطراف آن هم که مسلمان نبودند و تازه بلادشان فتح شده بود؛ مردم مکه هم در همان نزدیکی بودند و قطعا خبر به ایشان می‌رسید. چون الحارث بن النعمان الفهری که آیه عذاب واقع در مورد وی نازل گردید از قبیله قریش و مکی بود. این نشان دهنده وصول خبر واقعه غدیر به اهل مکه است. پس جمعیت به‌اندازه‌ای بود که خبر به همه مسلمانان برسد.


رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سر از خیمه بیرون آورده فرمودند: محافظان را مرخص کنید که خداوند خود مرا حفظ کرد. حاکم نیسابوری در المستدرک علی الصحیحین، می‌گوید این روایت صحیح است ولی بخاری ومسلم آن را نیاورده‌اند. سپس دستور جمع شدن مردم را دادند. تمامی مسلمانان در نزدیکی پنج درخت بزرگ جمع آمدند. آفتاب بسیار داغ بود، به حدی که مردم نیمی از بالا پوش خود را روی سر و نیمی را زیر پا‌انداخته بودند.
[۸۵] مناقب امیرالمومنین، لابن مغازلی الشافعی، مخطوط.
تفتازانی در شرح المقاصد فی علم الکلام تصریح به وجود این روایت دارد گرچه در معنای مولی اشکال می‌کند.
[۸۶] تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج۲، ص۲۹۰.



حضرت نماز را خواندند و سپس زیر سایه یکی از درخت‌ها و در وسط جمعیت خطبه‌ای مفصل ایراد فرمودند. در آن خطبه به رحلت خویش اشاره کرده سپس فرمودند: "مردم من در بین شما دو جانشین برای خود قرار می‌دهم که اگر به آن دو چنگ بزنید رستگار خواهید شد: کتاب خداوند و عترتم، پس ببینید که چگونه حق من را نسبت به آن دو ادا می‌کنید". نیل الاوطار تصریح می‌کند که صحیح است و نیز تصریح می‌کند که رسول خدا امر به اتباع اهل بیت‌شان فرموده‌اند. سپس دست امیر مومنان علی (علیه‌السلام) را گرفته بالا بردند و فرمودند: ‌ای مردم چه کسی بر جان مردم از ایشان سزاوار تر است؟ گفتند خدا ورسولش بهتر می‌دانند. حضرت فرمودند: خداوند سرپرست من و من سرپرست مومنین هستم و من از جانشان بر ایشان سزاوارتر. (ابن حجر عسقلانی تصریح به صحت سند می‌کند، هیثمی در مجمع الزوائد نیز تصریح به وثاقت تمامی افراد سند می‌کند) پس هر کس که من سرپرست اویم علی سرپرست اوست. اسناد بسیار زیاد دیگری که علامه امینی در کتاب گران‌سنگ الغدیر چندین جلد در مورد آن کتاب نوشته است.
جالب اینجاست که در بعضی روایات صحیحه اهل تسنن آمده است: وقتی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جملات قبل را فرمودند و خواستند شخص مورد نظر را معرفی کنند، عده‌ای گمان کردند که حضرت، ابوبکر یا عمر را معرفی خواهند کرد، اما حضرت دست امیر مومنان (علیه‌السلام) را گرفته و او را نصب کردند. حاضرین این ماجرا را به غائبین برسانند.


در این هنگام فرشته وحی نازل شد و آیه آورد که: "الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا؛ امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین شما پذیرفتم". پس رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، شکر خدا را به جا آورده و برای حضرت علی (علیه‌السّلام) دعا فرمودند.
طبری در کتاب الولایة به این مطلب اشاره می‌کند. این عالم تاریخ‌دان و مفسر معروف سنی کتاب الولایة را مخصوص ماجرای غدیر و آیات نازل در آن تالیف کرده است. اما متاسفانه این کتاب وی مورد بی‌مهری ناشرین و علمای اهل تسنن قرار گرفته است. بسیاری از محدثان، مورخان و مفسران اهل سنت به این مطلب اشاره کرده‌اند؛ البته این جدا از تمامی کتب تفسیری و نیز روایات شیعه در این زمینه است.


سپس برای حضرت خیمه‌ای زدند و مردم دسته دسته جلو آمده گفتند: یا علی مبارک بادت، سرپرست ما و همه مومنان شدی!!! وپیش از همه ایشان ابوبکر و عمر به امیر مومنان (علیه‌السّلام) تبریک گفتند و سپس همسران رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و باقی زنان نزد حضرت آمده تبریک عرض نمودند.


حسان در همان مکان شعری سرود با این مضمون که: "رسول خدا به علی گفت که‌ ای علی برخیز پس به درستی که من تو را به عنوان امام و راهنمای بعد از خود برگزیدم".
[۲۲۶] مرزبانی، محمد بن عمران، مرقاة الشعر.
[۲۲۷] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، ما نزل من القرآن فی علی.
[۲۲۸] ابی‌سعید سجستانی، احمد بن محمد، الولایة.



چند روز بعد و پس از این که خبر این ماجرا پخش شد، شخصی از اهل مکه با نام الحارث بن النعمان الفهری، به نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمد وگفت‌: "ای رسول خدا این امر از جانب خودت بود یا از جانب خدا". حضرت پاسخ فرمودند از جانب خدا، وی گفت من طاقت سرپرستی علی را ندارم! اگر راستگویی از خدا بخواه عذابی از آسمان بر سر من فرستد تا من را هلاک کند. حضرت نفرین فرموده فی‌الحال چنین شد. طی این ماجرا آیه زیر نازل شد: "سال سائل بعذاب واقع ••• للکافرین لیس له دافع ••• من الله ذی المعارج؛ در خواست‌کننده‌ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد، این عذاب مخصوص کافران است و هیچ کسی نمی‌تواند آن را دور کند. (عذابی که) از سوی خداوند صاحب معارج (خداوندی که فرشتگانش بر آسمان‌ها صعود و عروج می‌کنند)".


۱. ابو‌عبدالرحمان نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۴، ص۵۷.    
۲. ابو‌عبدالرحمان نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۴، ص۴۹.    
۳. ابو‌عبدالرحمان نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۵، ص۱۵۵.    
۴. ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۱۶۴.    
۵. ابویعلی موصلی، احمد بن علی، مسند ابی‌یعلی، ج۴، ص۹۳.    
۶. ابو‌بکر بیهقی، احمد بن حسین بن علی، السنن الکبری، ج۵، ص۱۰.    
۷. ابن اثیر، ابوالسعادات، جامع الاصول، ج۳، ص۴۵۹.    
۸. علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۱، ص۹.    
۹. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۲، ص۱۷۳.    
۱۰. نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۸۷۶.    
۱۱. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۱۰۸۹.    
۱۲. نوی، یحیی بن شرف، نهایه الارب فی فنون الادب، ج۱۷، ص۳۷۱.    
۱۳. ماوردی، علی بن محمد، الحاوی الکبیر، ج۱۴، ص۸۷.    
۱۴. سمهودی‌، علی ‌بن‌ عبد الله، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، ج۳، ص۱۶۰.    
۱۵. علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۱، ص۹.    
۱۶. حلبی، نورالدین، سیره حلبی، ج۳، ص۳۶۰.    
۱۷. ابن حزم‌اندلسی، علی بن احمد، حجة الوداع، ج۱، ص۱۲۸.    
۱۸. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۱، ص۹.    
۱۹. ابن سید الناس، محمد بن محمد، عیون الاثر، ج۲، ص۳۴۲.    
۲۰. عصامی، عبدالملک بن حسین، سمط النجوم العوالی، ج۲، ص۳۰۷.    
۲۱. زرقانی، محمد، شرح الزرقانی، ج۲، ص۳۸۰.    
۲۲. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۱، ص۹.    
۲۳. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۱، ص۹.    
۲۴. زرقانی، محمد، شرح الزرقانی، ج۲، ص۳۸۰.    
۲۵. رحمانی مبارکفوری، عبیدالله، مرعاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج۸، ص۴۵۲.    
۲۶. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۱، ص۹.    
۲۷. صنعانی، عبدالرزاق بن همام، مصنف، ج۱، ص۵۵۴.    
۲۸. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۲، ص۱۷۳.    
۲۹. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۲، ص۱۳۱.    
۳۰. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۱، ص۱۰.    
۳۱. مائده/سوره۵، آیه۶۲.    
۳۲. حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۲ ص۴۵۱.    
۳۳. قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۲۰، ص۱۰۹.    
۳۴. مائده/سوره۵، آیه۶۷.    
۳۵. سیوطی، عبدالرحمان، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، ج۳، ص۱۱۷.    
۳۶. آلوسی، شهاب‌الدین، روح المعانی، ج۶، ص۱۹۳.    
۳۷. آلوسی، شهاب‌الدین، روح المعانی، ج۶، ص۱۹۳.    
۳۸. حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۵۰.    
۳۹. شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، ج۲، ص۶۹.    
۴۰. شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، ج۲، ص۷۰.    
۴۱. حلبی، نورالدین، سیره حلبی، ج۲، ص۳۱۸.    
۴۲. حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۵۷.    
۴۳. حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۵۶.    
۴۴. ابوالحسن ازدی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۱، ص۳۱۲.    
۴۵. ابن عطیه، عبدالحق، المحرر الوجیز، ج۲، ص۲۱۷.    
۴۶. ابن جزری، محمد بن احمد، التسهیل لعلوم التنزیل، ج۱، ص۲۳۸.    
۴۷. یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۲، ص۱۱۱.    
۴۸. یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۴، ص۱۸۸.    
۴۹. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۵، ص۲۲۷.    
۵۰. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، السیره النبویه، ج۴، ص۴۱۴.    
۵۱. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۵، ص۲۰۸.    
۵۲. ابن‌عساکر، علی‌ بن حسن، تاریخ مدینه الدمشق، ج۴۲، ص۲۳۳.    
۵۳. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی‌بکر، الدر المنثور، ج۳، ص۱۹.    
۵۴. قلقشندی، احمد بن علی، صبح الاعشی، ج۲، ص۴۴۵.    
۵۵. مائده/سوره۵، آیه۶۷.    
۵۶. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی‌بکر، الدر المنثور، ج۳، ص۱۱۷.    
۵۷. شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، ج۲، ص۶۹.    
۵۸. ثعلبی، ابواسحاق، تفسیر الکشف و البیان، ج۴، ص۹۲.    
۵۹. واحدی نیشابوری، علی بن احمد، اسباب النزول، ص۲۰۲.    
۶۰. حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۵۰.    
۶۱. حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۴۹.    
۶۲. ابن‌عساکر، علی‌ بن حسن، تاریخ مدینه الدمشق، ج۴۲، ص۲۳۷.    
۶۳. فخر رازی، محمد بن عمر، تفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۳۹۹.    
۶۴. نصیبی شافعی، محمد بن طلحه، مطالب السئول، ص۷۹.    
۶۵. حمویی جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۱۵۸.    
۶۶. بدرالدین، ابو‌محمد محمود، عمده القاری، ج۱۸، ص۲۰۶.    
۶۷. ابن صباغ مالکی، علی بن محمد، الفصول المهمه، ج۱، ص۱۶۵.    
۶۸. حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۳۴۲.    
۶۹. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، ج۵، ص۱۰۱.    
۷۰. ابویعلی، احمد بن علی، معجم ابی‌یعلی، ج۱، ص۱۳۸.    
۷۱. ابوعمر الدانی، عثمان بن سعید، البیان فی عد آی القرآن، ج۱، ص۲۲.    
۷۲. مناوی، عبدالرؤوف، الفتح السماوی، ج۲، ص۵۷۵.    
۷۳. عراقی، زین‌الدین، المغنی عن حمل الاسفار، ج۱، ص۸۴۳.    
۷۴. شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، ج۲، ص۷۰.    
۷۵. شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۱۱.    
۷۶. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الخصائص الکبری، ج۱، ص۲۱۰.    
۷۷. شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۱، ص۵۵۴.    
۷۸. ابن ابی‌حاتم رازی، محمد بن ابی‌حاتم، تفسیر ابن ابی‌حاتم، ج۴، ص۱۱۷۳.    
۷۹. آلوسی، شهاب‌الدین، روح المعانی، ج۳، ص۳۶۴.    
۸۰. دارقطنی، علی بن عمر، جزء ابی‌الطاهر، ص۵۰.    
۸۱. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۲۱۶.    
۸۲. حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۱۸.    
۸۳. حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۶۱۳.    
۸۴. ابو‌القاسم طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۷۱.    
۸۵. مناقب امیرالمومنین، لابن مغازلی الشافعی، مخطوط.
۸۶. تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج۲، ص۲۹۰.
۸۷. هیثمی، احمد بن حجر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۴.    
۸۸. حنبلی، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۳۲، ص۷۳.    
۸۹. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۲۱۸.    
۹۰. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۵، ص۲۳۱.    
۹۱. هیثمی، احمد بن حجر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۴.    
۹۲. حنبلی، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۳۲، ص۷۳.    
۹۳. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۲۱۸.    
۹۴. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۵، ص۲۳۱.    
۹۵. حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۶۱۳.    
۹۶. ابو‌القاسم طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۶۶.    
۹۷. ابو‌القاسم طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۷۱.    
۹۸. هیثمی، احمد بن حجر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۶۳.    
۹۹. هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ج۱، ص۱۸۶.    
۱۰۰. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۱، ص۱۹.    
۱۰۱. هیثمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقة، ج۲، ص۴۳۸.    
۱۰۲. ابن‌کثیر دمشقی‌، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۲۲.    
۱۰۳. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، ج۶، ص۱۳۳.    
۱۰۴. ابو‌القاسم الطبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۶۶.    
۱۰۵. رحمانی مبارکفوری، عبیدالله، مرعاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج۱، ص۲۹۰.    
۱۰۶. متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ج۱، ص۱۸۶.    
۱۰۷. ابن الملقن، عمر بن علی، تذکرة المحتاج الی احادیث المنهاج، ج۱، ص۶۴.    
۱۰۸. ترمذی، محمد بن علی، نوادر الاصول فی احادیث الرسول، ج۱، ص۲۵۸.    
۱۰۹. شوکانی، محمد بن علی، نیل الاوطار، ج۲، ص۳۳۷.    
۱۱۰. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۲.    
۱۱۱. سرخسی، محمد بن احمد، اصول سرخسی، ج۱، ص۳۱۴.    
۱۱۲. متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ج۱، ص۳۸۱.    
۱۱۳. متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ج۱، ص۱۸۵.    
۱۱۴. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی‌بکر، الدر المنثور، ج۲، ص۲۸۵.    
۱۱۵. مناوی، محمد عبدالرؤوف بن علی، فیض القدیر، ج۳، ص۱۴.    
۱۱۶. مناوی، محمد عبدالرؤوف بن علی، التیسیر بشرح الجامع الصغیر، ج۱، ص۳۶۷.    
۱۱۷. آلوسی، شهاب‌الدین، روح المعانی، ج۴، ص۱۸ و ج۲۲، ص۱۶.    
۱۱۸. آلوسی، شهاب‌الدین، روح المعانی، ج۲۲، ص۱۶.    
۱۱۹. ثعلبی، ابواسحاق، تفسیر الکشف و البیان، ج۳، ص۱۶۳.    
۱۲۰. ثعلبی، ابواسحاق، تفسیر الکشف و البیان، ج۸، ص۴۰.    
۱۲۱. ابو‌القاسم طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۵۳.    
۱۲۲. حنبلی، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۳۲، ص۱۱.    
۱۲۳. حنبلی، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۷، ص۱۷۲.    
۱۲۴. هیثمی، احمد بن حجر، مجمع الزوائد، ج۱، ص۱۷۰.    
۱۲۵. هیثمی، احمد بن حجر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۶۳.    
۱۲۶. حنبلی، احمد بن محمد، فضائل الصحابة، ج۲، ص۶۰۳.    
۱۲۷. ابن‌کثیر دمشقی‌، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۲۲.    
۱۲۸. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، ج۶، ص۱۳۳.    
۱۲۹. ابو‌عبدالرحمان نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۷، ص۴۴۲.    
۱۳۰. ابو‌عبدالرحمان نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۷، ص۴۰۹.    
۱۳۱. ابو‌عبدالرحمان نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۷، ص۴۳۷.    
۱۳۲. نسائی، احمد بن شعیب، خصائص علی، ج۱، ص۱۱۴.    
۱۳۳. نسائی، احمد بن شعیب، خصائص علی، ج۱، ص۲۸.    
۱۳۴. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق ج۴۲، ص۲۰۵.    
۱۳۵. هیثمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقة، ج۲، ص۳۶۸.    
۱۳۶. حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین ج۳، ص۶۱۳.    
۱۳۷. ابو‌عبدالرحمان نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۷، ص۴۰۹.    
۱۳۸. ابو‌عبدالرحمان نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۷، ص۴۴۲.    
۱۳۹. ابو‌القاسم طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۹۵.    
۱۴۰. ابو‌القاسم طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۵، ص۲۱۲.    
۱۴۱. ابو‌القاسم طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر ج۵، ص۱۷۱.    
۱۴۲. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، المطالب العالیة، ج۱۶، ص۱۴۲.    
۱۴۳. هیثمی، احمد بن حجر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۵.    
۱۴۴. نسائی، احمد بن شعیب، خصائص علی، ج۱، ص۱۱۴.    
۱۴۵. ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبداللّه، حلیة الاولیاء، ج۹، ص۶۴.    
۱۴۶. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی‌بکر، الدر المنثور، ج۳، ص۱۹.    
۱۴۷. ابن‌کثیر دمشقی‌، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۵.    
۱۴۸. حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۱۸.    
۱۴۹. حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۶۱۳.    
۱۵۰. ابو‌عبدالرحمان نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۷، ص۴۳۸.    
۱۵۱. ابو‌عبدالرحمان نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۷، ص۳۱۰.    
۱۵۲. ابو‌عبدالرحمان نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۷، ص۴۴۴.    
۱۵۳. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، ج۶، ص۷۴.    
۱۵۴. ابو‌القاسم طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۹۵.    
۱۵۵. ابو‌القاسم طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۴، ص۱۷۳.    
۱۵۶. ابو‌القاسم طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۵، ۱۷۱.    
۱۵۷. ابو‌القاسم طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۷۹.    
۱۵۸. ابو‌القاسم طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۹۳.    
۱۵۹. ابویعلی، احمد بن علی، مسند ابی‌یعلی، ج۱۱، ص۳۰۷.    
۱۶۰. حنبلی، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۲، ص۲۶۹.    
۱۶۱. هیثمی، احمد بن حجر، مجمع الزوائد ج۹، ص۱۰۸.    
۱۶۲. هیثمی، احمد بن حجر، مجمع الزوائد ج۹، ص۱۰۷.    
۱۶۳. هیثمی، احمد بن حجر، مجمع الزوائد ج۹، ص۱۰۵.    
۱۶۴. هیثمی، احمد بن حجر، مجمع الزوائد ج۹، ص۱۰۴.    
۱۶۵. هیثمی، احمد بن حجر، مجمع الزوائد ج۹، ص۱۰۶.    
۱۶۶. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، المطالب العالیة، ج۱۶، ص۱۴۲.    
۱۶۷. نسائی، احمد بن شعیب، خصائص علی، ج۱، ص۱۱۴.    
۱۶۸. ابونعیم اصفهانی، احمدبن عبداللّه، حلیة الاولیاء، ج۹، ص۶۴.    
۱۶۹. ابن ابی‌شیبه، عبدالله، المصنف، ج۶، ص۳۶۸.    
۱۷۰. ابن ابی‌شیبه، عبدالله، المصنف، ج۶، ص۳۷۲.    
۱۷۱. ابن ابی‌شیبه، عبدالله، المصنف، ج۶، ص۳۶۵.    
۱۷۲. ابن ابی‌شیبه، عبدالله، المصنف، ج۶، ص۳۶۸.    
۱۷۳. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۱۸۸.    
۱۷۴. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۲۳۲.    
۱۷۵. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۲۱۸.    
۱۷۶. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۲۱۴.    
۱۷۷. حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین ج۲، ص۱۳۱.    
۱۷۸. ابن ابی‌شیبه، عبدالله، المصنف، ج۶، ص۳۶۸.    
۱۷۹. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی‌بکر، الدر المنثور ج۴، ص۱۳۳.    
۱۸۰. ابویعلی، احمد بن علی، مسند ابی‌یعلی، ج۲، ص۱۶۵.    
۱۸۱. هیثمی، احمد بن حجر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۳۴.    
۱۸۲. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۳۴۳.    
۱۸۳. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۲.    
۱۸۴. خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۱۵۶.    
۱۸۵. خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۱۵۷.    
۱۸۶. خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۷.    
۱۸۷. خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۱۹۹.    
۱۸۸. خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۱۵۴.    
۱۸۹. قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ج۱، ص۱۰۸.    
۱۹۰. قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ج۱، ص۱۰۷.    
۱۹۱. قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ج۲، ص۳۶۹.    
۱۹۲. قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ج۱، ص۱۰۹.    
۱۹۳. قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ج۲، ص۱۵۸.    
۱۹۴. مائده/سوره۵، آیه۳.    
۱۹۵. ابن‌کثیر دمشقی‌، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۴.    
۱۹۶. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی‌بکر، الدر المنثور، ج۳، ص۱۹.    
۱۹۷. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الاتقان، ج۱، ص۶۰.    
۱۹۸. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۸۴.    
۱۹۹. ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۲۳۳.    
۲۰۰. ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۷، ص۳۸۶.    
۲۰۱. حمویی جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۳۱۵.    
۲۰۲. حمویی جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۷۴.    
۲۰۳. حمویی جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۷۳.    
۲۰۴. حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۳.    
۲۰۵. حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۱.    
۲۰۶. حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۰.    
۲۰۷. حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۵۰.    
۲۰۸. سبط ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکره الخواص، ص۳۶.    
۲۰۹. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۲۳۷.    
۲۱۰. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۲۳۴.    
۲۱۱. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضه الواعظین، ص۳۵۰.    
۲۱۲. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۹، ص۲۲۱.    
۲۱۳. ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۱۱، ص۷۴.    
۲۱۴. ابن‌عساکر، علی‌ بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۲۳۳.    
۲۱۵. ابن مغازلی، علی بن محمد، مناقب علی، ص۴۶.    
۲۱۶. ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۷، ص۳۸۶.    
۲۱۷. ذهبی، محمدحسین، التفسیر والمفسرون، ج۲، ص۶۳.    
۲۱۸. عصامی، عبدالملک بن حسین، سمط النجوم، ج۳، ص۳۶.    
۲۱۹. هیثمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقة، ج۱، ص۱۱۰.    
۲۲۰. حمویی جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۷۳.    
۲۲۱. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الازدهار فیما عقده الشعراء من الاشعار، ص۱۹.    
۲۲۲. خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۱۳۶.    
۲۲۳. اسکافی، محمد بن همام، کفایة الطالب، ص۶۴.    
۲۲۴. زرندی، محمد بن یوسف، نظم درر السمطین، ص۱۱۳.    
۲۲۵. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۱، ص۸۱.    
۲۲۶. مرزبانی، محمد بن عمران، مرقاة الشعر.
۲۲۷. ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، ما نزل من القرآن فی علی.
۲۲۸. ابی‌سعید سجستانی، احمد بن محمد، الولایة.
۲۲۹. معارج/سوره۷۰، آیه۱.    
۲۳۰. معارج/سوره۷۰، آیه۲.    
۲۳۱. معارج/سوره۷۰، آیه۳.    
۲۳۲. شراب، محمدحسن، نور الابصار، ص۱۵۹.    
۲۳۳. ثعلبی، ابواسحاق، تفسیر الکشف و البیان، ج۱۰، ص۳۵.    
۲۳۴. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی‌بکر، الدر المنثور، ج۸، ص۲۷۸.    
۲۳۵. قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۲۷۸.    
۲۳۶. بغوی، حسین بن مسعود، تفسیر بغوی، ج۵، ص۱۵۱.    
۲۳۷. شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، ج۵، ص۳۴۴.    
۲۳۸. حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۵۴۵.    
۲۳۹. آلوسی، شهاب‌الدین، روح المعانی، ج۱۵، ص۶۲.    
۲۴۰. عصامی، عبدالملک بن حسین، سمط النجوم، ج۴، ص۱۶۲.    
۲۴۱. حلبی، نورالدین، سیره حلبی، ج۳، ص۳۸۵.    
۲۴۲. حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۸۲.    
۲۴۳. حمویی جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۸۲.    
۲۴۴. زرندی، محمد بن یوسف، معارج الوصول، ص۲۹.    
۲۴۵. شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، المنتقی من منهاج الاعتدال، ص۴۲۲.    
۲۴۶. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۶، ص۳۸۴.    



موسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله "ماجرای غدیر"    


رده‌های این صفحه : مقالات مؤسسه ولیعصر




جعبه ابزار