• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مثل - به فتح میم (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




مَثَل‌ (به فتح میم و فتح ثاء) از واژگان قرآن کریم به معنای مانند، دليل، صفت، عبرت، علامت و حدیث آمده است.



مَثَل‌ به معنای مانند، دليل، صفت، عبرت، علامت، حديث و مثل دائر (اقرب) آمده است. قاموس از جمله صفت، حجّت و حديث را ذكر كرده است و آن به معنى شبيه و مانند نيز آمده است. چنان كه گفته شد طبرسی ذيل آيه‌ (مَثَلُهُمْ‌ كَمَثَلِ‌ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً) (آنان (منافقان‌) همانند كسانى هستند كه آتشى افروخته‌اند (تا از تاريكى وحشتناك رهايى يابند)) تصريح كرده است. در کشاف و جوامع الجامع، «حال» را نيز از معانى آن شمرده اند.
راغب می‌گويد: مثل قولى است درباره چيزى كه شبيه است به قولى درباره چيزى ديگر تا يكى آن ديگرى را بيان و مجسّم كند.
نگارنده گويد: بيش‌تر موارد استعمال آن در قرآن همان قول راغب است گرچه در معانى ديگر نيز چنان كه خواهيم گفت آمده است و خداوند جريانى و حكايتى و قولى می‌آورد، سپس مطلب مورد نظر را با آن تطبيق می‌كند. در واقع مثل براى تفهيم مطلب و اشباع ذهن شنونده آورده می‌شود. مثل‌ (أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ‌ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ) (تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها ...) (آيا نديدى چگونه خداوند «کلمه طیّبه» و گفتار پاكيزه را به درخت پاكيزه‌اى تشبيه كرده كه ريشه آن در زمين ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟! هر زمان ميوه خود را به اذن پروردگارش مى‌دهد...)
اكنون به بعضى از آيات اشاره می‌كنيم.


(إِنَ‌ مَثَلَ‌ عِيسى‌ عِنْدَ اللَّهِ‌ كَمَثَلِ‌ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ‌) (مَثَل خلقت عیسی در نزد خدا، هم چون آدم است؛ كه او را از خاک آفريد، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» و بى درنگ موجود شد.) مثل در اين آيه به معنى صفت و حال است؛ يعنى حال و جريان عيسى در پدر نداشتن مانند جريان آدم است كه خدا از خاكش آفريد.
(مَثَلُ‌ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُكُلُها دائِمٌ ...) (وصف بهشتى كه به پرهیزگاران وعده داده شده، اين است كه نهرها از پاى درختانش جارى است، ميوه‌هاى آن هميشگى است...)
مراد از مثل در آيه چنان كه گفته‌اند صفت است كه موصوف را مجسّم می‌كند. درباره تركيب آن گفته‌اند (مَثَلُ) مبتداء و خبر آن محذوف است و گفته‌اند: (تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا ...) خبر مبتداء و به قولى در آن موصوف حذف شده و تقدير «مَثَلُ الْجَنَّة ... جَنَّةٌ تَجْرى» است ولى به نظر می‌آيد كه‌ (تَجْرِي ...) در جاى خبر بوده باشد، ايضاً آيه‌ (مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ‌) (وصف بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده، چنين است: در آن نهرهايى از آب صاف و خالص است.)
(وَ لا يَأْتُونَكَ‌ بِمَثَلٍ‌ إِلَّا جِئْناكَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِيراً) (آنان هيچ مَثَلى براى تو نمى‌آورند مگر اين‌كه ما حق و بهترين تفسير را براى تو مى‌آوريم، و پاسخى قاطع كه در برابر آن ناتوان شوند.)
ظاهراً مراد از مثل در اين آيه به معنى حديث و سوال است. آيه ما قبل چنين است‌: (وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِيلًا) کافران گفتند: «چرا قرآن يک جا بر او نازل نشده است؟!» اين نزول تدريجى براى اين است كه قلب تو را به وسيله آن محكم داريم و از اين رو آن را به تدريج بر تو خوانديم.)
سوال کفّار آن بود كه چرا قرآن همگى يک دفعه نازل نمی‌شود؟ در جواب فرموده: تدريجى بودن آن بدان علّت است كه قلب تو مطمئن و ثابت باشد و پيوسته بودن وحى سبب تثبيت قلب تو است و اگر يک دفعه نازل می‌شد و وحى منقطع می‌گرديد دلت آن ثبات دائمى را نداشت. آن وقت در آيه ما نحن فيه فرموده: هيچ سوالى و اشكالى پيش تو نمی‌آورند مگر آن كه جواب حقيقى آن را می‌آوريم و جوابی كه معنايش از سوال آن‌ها بهتر است.
(وَ يَذْهَبا بِطَرِيقَتِكُمُ‌ الْمُثْلى‌) (و راه و رسم شايسته شما را از بين ببرند.) مثلى مؤنّث امثل به معنى افضل و اشرف است.
(وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ‌ الْمَثُلاتُ‌) (با اين‌كه پيش از آن‌ها بلاهاى عبرت‌انگيز نازل شده است.)
مثلات جمع مثلة به معنى عقوبت است؛ زيرا ميان عقوبت و عقوبت شده تماثل است؛ يعنى: عقوبت‌ها پيش از آن‌ها گذشته است و يا به قول راغب مثله عقوبتى است كه بر قومى وارد می‌شود و بر ديگران مثل می‌گردد.
(وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَ لَهُ‌ الْمَثَلُ‌ الْأَعْلى‌ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ‌) (او كسى است كه آفرينش را آغاز مى‌كند، سپس آن را باز مى‌گرداند، و اين كار براى او آسان‌تر است؛ و برترين اوصاف در آسمان‌ها و زمين براى اوست؛ و اوست توانا و حكيم.)
گفته‌اند مراد از مثل وصف است؛ يعنى براى اوست صفت عالی‌تر در آسمان‌ها و زمين كه براى هيچ يک از موجودات آن صفت نيست و به آفريدن و اعاده خلقت قادر است.
(ساءَ مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا) (چه بد است مَثَل گروهى كه آيات ما را تكذيب كردند.) مثلاً ظاهراً به معنى وصف است چنان كه از آيه ما قبل روشن می‌شود.
(فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا لِلْآخِرِينَ‌) (و آن‌ها را پيشگامان در عذاب و عبرتى براى آيندگان قرار داديم.)
مثل در آيه به معنى عبرت است كه به صورت مثل سائر آمده يعنى فرعونیان را در رديف گذشتگان و هلاک شدگان قرار داديم و نيز عبرتى گردانديم براى آيندگان.
(وَ لَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ‌ مَثَلًا إِذا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ) (وَ قالُوا أَ آلِهَتُنا خَيْرٌ أَمْ هُوَ ما ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ) (إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَيْهِ وَ جَعَلْناهُ‌ مَثَلًا لِبَنِي إِسْرائِيلَ‌) (و هنگامى كه درباره فرزند مریم مَثَلى زده شد، ناگهان قوم تو به خاطر آن داد و فرياد راه انداختند و گفتند: «آيا خدايان ما بهترند يا او (مسیح‌)؟! اگر معبودان ما در دوزخند، مسيح نيز در دوزخ است، چرا كه معبود واقع شده!» ولى آن‌ها اين مَثَل را جز از طريق جدال و لجاج براى تو نزدند؛ آنان گروهى كينه‌توز و پرخاشگرند. او (مسيح‌) فقط بنده‌اى بود كه ما نعمت به او بخشيديم و او را نمونه و اسوه‌اى براى بنی‌اسرائیل قرار داديم.)
ظاهر آن است كه: چون مشرکان حالات عيسى (عليه السلام) را شنيدند كه بدون پدر متولد شده و ديدند كه نصاری او را پسر خدا می‌دانند و پرستش می‌كنند، گفتند: جایی كه عيسى معبود باشد خدايان ما بهتر از اوست و نيز ظاهر آن است كه از قصّه عيسى كه قرآن نقل می‌كند اعراض كرده و فقط به معبود بودنش در نزد نصارى چسبيده‌اند. آيات بعدى معبوديت او را نفى می‌كند.
تمثال به معنى مجسّمه است. راغب گفته: «التّمثال: الشّى‌ء المصوّر.» جمع آن تماثيل است‌.
(ما هذِهِ‌ التَّماثِيلُ‌ الَّتِي أَنْتُمْ لَها عاكِفُونَ‌) «اين مجسمه‌ها (بت‌ها) چيستند كه پيوسته آن‌ها را عبادت می‌كنيد؟»
(يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِنْ مَحارِيبَ وَ تَماثِيلَ‌ وَ جِفانٍ كَالْجَوابِ ...) يعنى «جنّ براى سلیمان آن چه می‌خواست از كاخ‌ها، مجسّمه‌ها و كاسه‌هایی به بزرگى حوض‌ها می‌ساختند.»
ظهور تماثيل در اعمّ است آيا در شريعت تورات مجسّمه ساختن جايز بود كه سليمان دستور می‌داد برايش بسازند؟ ايضاً آيه‌ (أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ ...) (من از گِل، چيزى به شكل پرنده مى‌سازم؛ سپس در آن مى‌دمم و به اذن خدا، پرنده‌اى مى‌گردد.) که صريح است در اين كه عيسى (عليه السلام) مجسّمه پرنده می‌ساخت.
طبرسى رحمه اللّه ذيل آيه‌ (ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ‌) (سپس شما گوساله را بعد از او براى پرستش انتخاب نموديد) فرموده:
مجسّمه ساختن محذورى ندارد فقط مكروه است و امّا آن چه از رسول خدا نقل شده كه آن حضرت مصورين را لعنت كرده مراد كسانى‌اند كه خدا را به خلق تشبيه می‌كنند يا عقيده دارند كه خدا داراى صورتى است. به نظر طبرسى، ساختن مجسّمه براى پرستش حرام است نه مطلق ساختن.
ولى شيخ رحمه اللّه در مکاسب محرّمه فرموده: ساختن مجسّمه ذوات ارواح بلا خلاف حرام است و در مستند بر حرمت آن ادعای اجماع كرده است. ايضاً محقق ثانی فرموده: حرام است اجماعاً.
نگارنده گويد: در روايت صحيحه بقباق از امام صادق (عليه السلام) درباره‌ (ما يَشاءُ مِنْ مَحارِيبَ وَ تَماثِيلَ ...) نقل شده كه فرمودند:
«وَ اللَّهِ مَا هِيَ‌ تَمَاثِيلُ‌ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ لَكِنَّهَا الشَّجَرُ وَ شِبْهُهُ.» «به خدا آن‌ها مجسّمه مردان و زنان نبود بلكه مجسّمه درخت و نحو آن بود.»
اين روايت در مجمع نقل شده و در مصباح الفقاهه در بحث حرمه التصوير به صحت آن تصريح شده است.
امّا جريان عیسی (عليه السلام) آن يک وجه استثنایى بود براى اثبات و نشان دادن معجزه. و اللّه العالم. امّا آن چه از حسن مفسر نقل شده كه در آن روز عمل مجسّمه حرام نبود و آن منحصر به شريعت اسلام است، روايت صحيحه آن را دفع می‌كند. و اللّه اعلم.
(فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ‌ لَها بَشَراً سَوِيًّا) (ما روح و فرشته مقرب خود را به سوى او فرستاديم؛ و او در شكل انسانى بى‌عيب و نقص، بر مريم ظاهر شد.)
آيه درباره آمدن فرشته است پيش مريم. مراد از تمثّل آن است كه در عين ملک بودن به نظر مريم بشر می‌آمد نه اين كه واقعاً بشر شده بود.
(ببینید: «جنّ» بند ۱۲)



۱. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۶، ص۲۳۳.    
۲. الطریحی النجفی، فخر الدین، مجمع البحرین ت-الحسینی، ج۵، ص۴۶۹.    
۳. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۵، ص۱۵۹.    
۴. الفیروز آبادی، مجد الدین، القاموس المحیط، ج۴، ص۴۹.    
۵. البقرة/سوره۲، آیه۱۷. (صفحه ۴)    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۴.    
۷. العلامة الطباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۵.    
۸. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱، ص۸۸.    
۹. الشیخ الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن - ط مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج۱، ص۱۱۲.    
۱۰. بیستونی، محمد، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۸۱.    
۱۱. الزمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۷۲.    
۱۲. الشیخ الطبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۷۷.    
۱۳. الراغب الأصفهانی، المفردات فی غریب القرآن-دار القلم، ج۱، ص۷۵۹.    
۱۴. إبراهیم/سوره۱۴، آیه۲۴-۲۵. (صفحه ۲۵۸)    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۵۸-۲۵۹.    
۱۶. العلامة الطباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۵۰.    
۱۷. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۷۰.    
۱۸. الشیخ الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن - ط مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج۶، ص۷۳.    
۱۹. بیستونی، محمد، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۳، ص۱۲۶.    
۲۰. آل عمران/سوره۳، آیه۵۹. (صفحه ۵۷)    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۵۷.    
۲۲. العلامة الطباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۱۲.    
۲۳. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۳، ص۳۳۲.    
۲۴. الشیخ الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن - ط مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج۲، ص۳۱۰.    
۲۵. بیستونی، محمد، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۰۰.    
۲۶. الرعد/سوره۱۳، آیه۳۵. (صفحه ۲۵۴)    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۲۵۴.    
۲۸. العلامة الطباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۳۶۶.    
۲۹. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۵۰۰.    
۳۰. الشیخ الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن - ط مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج۶، ص۴۵.    
۳۱. بیستونی، محمد، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۳، ص۷۸.    
۳۲. محمد/سوره۴۷، آیه۱۵. (صفحه ۵۰۸)    
۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۵۰۸.    
۳۴. العلامة الطباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۲۳۲.    
۳۵. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۵۱.    
۳۶. الشیخ الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن - ط مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج۹، ص۱۶۷.    
۳۷. بیستونی، محمد، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۳، ص۵۸.    
۳۸. الفرقان/سوره۲۵، آیه۳۳. (صفحه ۳۶۳)    
۳۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۳۶۳.    
۴۰. العلامة الطباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۲۱۲.    
۴۱. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۹۲.    
۴۲. الشیخ الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن - ط مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج۷، ص۲۹۵.    
۴۳. بیستونی، محمد، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۲۰۴.    
۴۴. الفرقان/سوره۲۵، آیه۳۲. (صفحه ۳۶۲)    
۴۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۳۶۲.    
۴۶. العلامة الطباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۲۰۸.    
۴۷. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۸۸.    
۴۸. الشیخ الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن - ط مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج۷، ص۲۹۵.    
۴۹. بیستونی، محمد، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۲۰۳.    
۵۰. طه/سوره۲۰، آیه۶۳. (صفحه ۳۱۵)    
۵۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۳۱۵.    
۵۲. العلامة الطباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۱۷۵.    
۵۳. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۲۴۳.    
۵۴. الشیخ الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن - ط مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج۷، ص۳۵.    
۵۵. بیستونی، محمد، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۴۲.    
۵۶. الرعد/سوره۱۳، آیه۶. (صفحه ۲۵۰)    
۵۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۲۵۰.    
۵۸. العلامة الطباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۳۰۰.    
۵۹. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۴۰۹.    
۶۰. الشیخ الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن - ط مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج۶، ص۱۴.    
۶۱. بیستونی، محمد، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۳، ص۱۹.    
۶۲. الراغب الأصفهانی، المفردات فی غریب القرآن-دار القلم، ج۱، ص۷۶۰.    
۶۳. الروم/سوره۳۰، آیه۲۷. (صفحه ۴۰۷)    
۶۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۴۰۷.    
۶۵. العلامة الطباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۱۷۵.    
۶۶. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۶۳.    
۶۷. الشیخ الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن - ط مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج۸، ص۵۶.    
۶۸. بیستونی، محمد، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۱۲۲.    
۶۹. الأعراف/سوره۷، آیه۱۷۷. (صفحه ۱۷۳)    
۷۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۱۷۳.    
۷۱. العلامة الطباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۳۳۳-۳۳۴.    
۷۲. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۸، ص۴۳۵.    
۷۳. الشیخ الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن - ط مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج۴، ص۳۹۶.    
۷۴. بیستونی، محمد، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۱۱۶-۱۱۷.    
۷۵. الزخرف/سوره۴۳، آیه۵۶. (صفحه ۴۹۳)    
۷۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۴۹۳.    
۷۷. العلامة الطباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۱۱۱.    
۷۸. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۱۶۶.    
۷۹. الشیخ الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن - ط مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج۹، ص۸۸.    
۸۰. بیستونی، محمد، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۲، ص۲۴۷.    
۸۱. الزخرف/سوره۴۳، آیه۵۷-۵۹.    
۸۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۴۹۳.    
۸۳. العلامة الطباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۱۱۳.    
۸۴. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۱۷۰.    
۸۵. الشیخ الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن - ط مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج۹، ص۸۹.    
۸۶. بیستونی، محمد، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۲، ص۲۴۷.    
۸۷. الراغب الأصفهانی، المفردات فی غریب القرآن-دار القلم، ج۱، ص۷۵۸.    
۸۸. الأنبیاء/سوره۲۱، آیه۵۲. (صفحه ۳۲۶)    
۸۹. العلامة الطباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۲۹۷.    
۹۰. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۴۱۹.    
۹۱. الشیخ الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن - ط مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج۷، ص۹۴.    
۹۲. بیستونی، محمد، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۱۳۳.    
۹۳. سبأ/سوره۳۴، آیه۱۳. (صفحه ۴۲۹)    
۹۴. العلامة الطباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۶۳.    
۹۵. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۵۴۷.    
۹۶. الشیخ الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن - ط مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج۸، ص۲۰۲.    
۹۷. بیستونی، محمد، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۲۲۷.    
۹۸. آل عمران/سوره۳، آیه۴۹. (صفحه ۵۶)    
۹۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۵۶.    
۱۰۰. العلامة الطباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۹۹.    
۱۰۱. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۳، ص۳۱۲.    
۱۰۲. الشیخ الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن - ط مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج۲، ص۲۹۸.    
۱۰۳. بیستونی، محمد، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۷۹.    
۱۰۴. البقرة/سوره۲، آیه۵۱. (صفحه ۸)    
۱۰۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۸.    
۱۰۶. العلامة الطباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۸۸.    
۱۰۷. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۸۶.    
۱۰۸. الشیخ الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن - ط مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج۱، ص۲۱۲.    
۱۰۹. بیستونی، محمد، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۷۳.    
۱۱۰. الشیخ الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن - ط مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج۱، ص۲۱۲.    
۱۱۱. بیستونی، محمد، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۷۳.    
۱۱۲. الخوئی، السید أبوالقاسم، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۳۷۶.    
۱۱۳. مریم/سوره۱۹، آیه۱۷. (صفحه ۳۰۶)    
۱۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۳۰۶.    
۱۱۵. العلامة الطباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۳۵.    
۱۱۶. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۴۵.    
۱۱۷. الشیخ الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن - ط مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج۶، ص۴۱۰.    
۱۱۸. بیستونی، محمد، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۱۵۴.    



قرشی بنایی، سید علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «مَثَل‌»، ج۶، ص۲۳۳-۲۳۷.    






جعبه ابزار