محمد بن محمد بروی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَرَوی، ابومنصور،
فقیه شافعی
قرن ششم و
عالم در
کلام و
جدل است.
نامش را محمدبن محمدبن محمدبن سعدبن عبدالله
یا محمدبن محمدبن احمدبن اسماعیل
و کنیه اش را ابومظفر و ابوحامد گفته اند
ابن خلکان نسبت او را بَرَوی ذکر کرده و گفته است که نمیداند این انتساب به کجاست و تأکید کرده که
سمعانی هم اشاره ای به این موضوع نکرده است و احتمالاً منسوب به جایی از نواحی
طوس است.
سبکی بدون هیچ توضیحی این نسبت را بَرُّوی طوسی نوشته و
ابن عماد نیز همین ضبط را آورده، اما افزوده است که این نام به برویه، جدّ او منسوب است.
بروی در ۵۱۷ در
طوس به دنیا آمد.
نزد محمدبن یحیی، از شاگردان ابوحامد غزالی،
فقه آموخت و از محمدبن اسماعیل فارسی و عبدالوهاب بن شاه شادیاخی استماع
حدیث کرد.
پس از حمله ترکمانانِ غز به
خراسان و تخریب مراکز علمی و آموزشی
نیشابور از آن
شهر رفت و در ۵۶۷ وارد
بغداد شد
اما از حدود بیست سال از زندگی او، یعنی از زمان ترک مدرسة نظامیه در نیشابور تا ورودش به بغداد، اطلاع مهمی در دست نیست.
بروی واعظی فصیح بود و هنگام ورود به بغداد با استقبالی گرم روبرو شد.
سپس در مدرسه بهائیه بغداد در نزدیکی
نظامیه منزل کرد و همانجا روزانه چند مجلسِ تدریس ترتیب داد.
در جامع قصرِ
خلافت و مدرسه نظامیه نیز به
وعظ و
مناظره مینشست و با آنکه طالبان
دانش و بزرگانِ مدرّسان و اعیان دولت در مجالس وعظ او شرکت میکردند، همواره آرزوی تدریس در مدرسه نظامیه را داشت و با خواندن
امثال و
اشعار و نشان دادن اشارات و حرکات، این اشتیاق را آشکار میکرد، چنانکه خواست او بر همگان روشن شد؛ و چون شایستگی این کار را داشت، متصدیان به او وعده (اجازه) تدریس دادند، اما دیری نپایید که درگذشت.
بروی سفری به
دمشق کرد.
بیشتر
نویسندگان ، به نقل از
ابن عساکر ، تاریخ این
سفر را ۵۶۵ نوشته اند.
او در
خانقاه یا رباط سُمَیساطیّة دمشق منزل کرد و مقداری از اَمالی او را در محضرش خواندند.
بروی
اشعری مذهب متعصبی بود و در مجالس وعظ
حنبلیان را سخت نکوهش میکرد و میگفت که اگر کار در دست من بود، برآنان
جزیه مینهادم
ازینرو
مرگ او و اعضای خانواده و گروهی از اطرافیانش را در ۵۶۷، بر اثر خوردن حلوایی نوشتهاند که به دسیسه حنبلیان مسموم شده بود و غالب
مورخان و تذکره نویسان این احتمال را وارد دانسته اند.
مرگ مشکوک و نابهنگام بروی و اطرافیانش را از جمله رویدادهای مهم بغداد نوشته اند.
خلیفه مستضی در
جامع قصر بر او
نماز خواند و جنازه اش را در باب اَبرزِ بغداد، در
آرامگاه ابواسحاق شیرازی ، به خاک سپردند.
بروی در فن
خِلاف و جدل مهارت داشت و بزرگان این فن ـ از جمله ابن شدّاد بهاءالدین ابوالمحاسن (متوفی ۶۳۲ ؟) و فخر نوقانی (متوفی ۵۷۶) ـ با او مناظره و
مباحثه میکردند.
کتاب المقترح فی المصطلحِ او محل مراجعة اکثر فقهاست و شرح تقی الدین ابوالفتح مظفربن عبدالله مصری (متوفی ۶۱۲) بر این کتاب به نام شرح المقترح شهرت فراوان دارد.
در
خلاف نیز تعلیقه ای به نام التعلیقةُ فی
الخلافِ والجدل نوشته
که میان مصریان مشهور است و تقی الدین ابوالفتح آن را شرح کرده است.
(۱) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶/۱۹۶۵ـ۱۹۶۶.
(۲) ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۳) ابن خلکان، وفیات الاعیان، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
(۴) ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۵) ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیة، چاپ حافظ عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰.
(۶) عبدالرحیم بن حسن اسنوی، طبقات الشافعیة، چاپ کمال یوسف حوت، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۷) محمدبن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج ۴، چاپ صلاح الدین منجد، کویت ۱۹۸۴.
(۸) سبط ابن جوزی، مرآة الزمان فی تاریخ الاعیان، حیدرآباد دکن ۱۳۷۰/۱۹۵۱.
(۹) عبدالوهاب بن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، چاپ عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی، قاهره ۱۳۸۳ـ۱۳۸۸/ ۱۹۶۴ـ۱۹۶۸.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بَرَوی»، شماره۱۰۹۲.