مرس (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مَرِس (به فتح میم و کسر راء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای شروع كردن. ادامه كار، شوخى و نحو آن است.
مَرَس مثل شرف جمع «مَرَسِه» (مثل عرفه) به معنى ريسمان است، امراس جمع الجمع است. این کلمه سه مورد در
نهج البلاغه آمده است.
مَرِس مَرَس و مُمَارست به معنى شروع كردن. ادامه كار، شوخى و نحو آن است.
مَرَس مثل شرف جمع «مَرَسِه» (مثل عرفه) به معنى ريسمان است، امراس جمع الجمع است.
حضرت علی (علیهالسلام) اول درباره خودش فرموده:
قریش گفتند: پسر ابىطالب مردى شجاع است ولى فنون جنگ را دارا نيست:
«للهِ أَبُوهُمْ! وَ هَلْ أَحدٌ مِنْهُمْ أَشَدُّ لَهَا مِرَاساً، وَ أَقْدَمُ فِيهَا مَقَاماً مِنِّي؟! لَقَدْ نَهَضْتُ فِيهَا وَ مَا بَلَغْتُ العِشْرِينَ» «مراس» به معنى ممارست و ادامه كار است يعنى: «خدا پدرشان را بيامرزد آيا كسى از آنها بيشتر از من مشغول جهاد بوده، من هنوز بيست سالم نشده بود كه به جهاد قيام كردم.»
(شرحهای خطبه:
)
دوم درباره
عمرو بن عاص كه حضرت را به لهو و لعب نسبت مىداد فرمود:
«عَجَباً لاِبْنِ النَّابِغَةِ! يَزْعُمُ لاَِهْلِ الشَّامِ أَنَّ فِيَّ دُعَابَةً، و أَنِّي امْرُؤٌ تِلْعَابَةٌ: أُعَافِسُ وَ أُمَارِسُ! لَقَدْ قَالَ بَاطِلاً، وَنَطَقَ آثِماً...أَمَا واللهِ إِنِّي لَـيَمْنَعُنِي مِنَ اللَّعِبِ ذِكْرُ الْموْتِ» «تعجب از پسر زن زناكار كه به اهل
شام مىگويد: كه من اهل شوخى و مزاحم و من بسيار اهل لعب هستم، با مردم مزاح مىكنم و شوخى و بذله گویى مىنمايم، باطل گفته و گناهكار شده، به
خدا قسم ياد مرگ مرا از لعب، شوخى مانع است.»
(شرحهای خطبه:
)
درباره
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرموده:
«وَ جَعَلَ أَمْرَاسَ الاِْسْلاَمِ مَتِينَةً، وَعُرَا الاِْيمَانِ وَثِيقَةً» «مرس» مثل شرف جمع «مَرَسِه» (مثل عرفه) به معنى ريسمان است، امراس جمع الجمع است يعنى: «آن حضرت ريسمانهاى
اسلام را محكم و دستگيرههاى
ایمان را استوار فرمود.»
(شرحهای خطبه:
)
این کلمه سه مورد در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «مرس»، ج۲، ص۹۷۲.