نزول روح (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نزول
ملائکه بر
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم، و بر تمام
انبیا به فرمان و
مشیت الهی است.
نزول
روح بر
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم، به فرمان و مشیت
خداوند است:
وکذلک اوحینا الیک روحا من امرنا ما کنت تدری ما الکتـب و لاالایمـن و لـکن جعلنـه نورا نهدی به من نشاء من عبادنا وانک لتهدی الی صرط مستقیم. «همان گونه (که بر
پیامبران پیشین وحی فرستادیم) بر تو نیز روحی را بفرمان خود وحی کردیم تو پیش از این نمی دانستی
کتاب و
ایمان چیست (و از محتوای
قرآن آگاه نبودی) ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بوسیله آن هر کس از بندگان خویش را بخواهیم
هدایت می کنیم و تو مسلما به سوی راه راست هدایت می کنی.»
بعضی دیگر از
مفسرین گفته اند: مراد از روح همان روح امری است، که همیشه با ملائکه وحی بر
انبیاء نازل می شود، هم چنان که خودش فرموده: " ینزل الملائکة بالروح من امره علی من یشاء من عباده ان انذروا"، پس مراد از وحی کردن روح به سوی
پیغمبر نازل کردن روح است بر آن جناب.
نزول روح بر انبیا به فرمان و مشیت الهی است:
ینزل الملـئکة بالروح من امره علی من یشآء من عباده ان انذروا انه لا الـه الا انا فاتقون. «
فرشتگان را با روح (الهی) بفرمانش بر هر کس از بندگانش بخواهد نازل می کند (و به آنها دستور می دهد) که مردم را
انذار کنید (و بگویید: ) معبودی جز من نیست از (مخالفت دستور) من، بپرهیزید!»
مردم چه در گذشته و چه در حال با همه اختلاف شدیدی که درباره حقیقت روح دارند، در این معنا هیچ اختلافی ندارند که از کلمه روح یک معنا میفهمند، و آن معنا عبارتست از چیزی که مایه حیات و زندگی است، البته حیاتی که ملاک
شعور و
اراده باشد، و همین معنا مراد در
آیه مورد بحث است. و اما حقیقت آن چیست؟ میتوان بطور اجمال از آیات کریمه قرآن استفاده نمود، مثلا از آیه" یوم یقوم الروح و الملائکة صفا" و از آیه" تعرج الملائکة و الروح الیه" و از آیات دیگر به دست میآید که روح، حقیقت و موجود مستقلی است، و موجودی است دارای حیات و
علم و
قدرت، نه اینکه از مقوله صفات و احوال بوده و آن طور که بعضی پنداشتهاند: قائم به موجودی دیگر باشد،
قرآن کریم از سوی دیگر روح را معرفی میکند به اینکه از امر
پروردگار است، و میفرماید: " قل الروح من امر ربی" و سپس امر پروردگار را با امثال آیه" انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون فسبحان الذی بیده ملکوت کل شی ء" معرفی نموده و میرساند که: امر
خدا همان کلمه ایجادی است که خدای سبحان هر چیزی را با آن ایجاد میفرماید. و به عبارت دیگر: امر خدا همان وجودی است که به اشیاء افاضه میفرماید، اما نه وجود از هر جهت بلکه از این جهت که مستند به خدای تعالی است، و آمیخته با ماده و
زمان و
مکان نیست، هم چنان که آیه" و ما امرنا الا واحدة کلمح بالبصر" به این مجرد از ماده و زمان و مکان اشاره دارد. زیرا تعبیر مذکور در جایی گفته میشود که تدریج در کار نباشد، یعنی مادی و محکوم به حرکت مادی نباشد.
رفیع الدرجـت ذو العرش یلقی الروح من امره علی من یشاء من عباده لینذر یوم التلاق. «او درجات (بندگان صالح) را بالا می برد، او صاحب عرش است، روح (مقدس) را به فرمانش بر هر کس از بندگانش که بخواهد القاء می کند تا (مردم را) از روز ملاقات (روز
رستاخیز) بیم دهد»
این روح همان قرآن و مقام
نبوت و وحی است که مایه حیات دلها و همانند روح در پیکر انسانی است. قدرت او از یک سو، و رفیع الدرجات بودنش از سوی دیگر، ایجاب می کند که برنامه تشریح و
تکلیف را از طریق وحی اعلام دارد، و چه تعبیر جالبی از آن کرده است: تعبیر به روح، روحی که مایه حیات و حرکت و جنبش و
جهاد و پیشرفت است.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «نزول روح».