نشد (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نَشْد (به فتح نون و سکون شین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای پرسيدن از گمشده، تعريف كردن و
قسم دادن به
خدا است.
این کلمه سه بار در
نهج البلاغه آمده است.
نَشْد:
(مثل عقل) به معنای پرسيدن از گمشده، تعريف كردن و قسم دادن به خدا است.
«نَشَدَ باللّه: استحلفهُ و سألَهُ و اقسم عليهِ باللّه »
به برخی از مواردی که در نهج البلاغه بهکار رفته است، اشاره میشود:
امام علی (صلواتاللهعلیه) در مقام
موعظه به
عثمان كه در محاضره قرار گرفته بود فرمود:
«وَ إِني أَنْشُدُكَ اللهَ أنْ تَكُونَ إِمامَ هذِهِ الاُْمَّةِ الْمَقْتُولَ» «من تو را به خدا قسم مىدهم كه پيشواى مقتول اين امّت نباشى.»
(شرحهای خطبه:
)
حضرت علی (علیهالسلام) آنگاه كه به اردوگاه
خوارج آمد به آنها فرمود:
«أَمْسِكُوا عَنِ الْكَلاَمِ، وَ أَنْصِتُوا لِقَوْلِي، وَ أَقْبِلُوا بِأَفْئِدَتِكُمْ إِلَيَّ، فَمَنْ نَشَدْناهُ شَهادَةً فَلْيَقُلْ بِعِلْمِهِ فِيها» «يعنى حرف نزنيد، براى شنيدن سخن من ساكت شويد، قلوبتان به طرف من باشد، آنگاه از هر كه شهادت خواستيم با علم جواب دهد.»
(شرحهای خطبه:
)
«نشد» در اينجا به معنى خواستن و پرسيدن است.
امام علی (صلواتاللهعلیه) به
معاویه مىنويسد:
«نَشَدْتَ غَيْرَ ضالَّتِكَ، وَ رَعَيْتَ غَيْرَ سائِـمَتِكَ، وَ طَلَبْتَ أَمْراً لَسْتَ مِنْ أَهْلِهِ» «غير گمشده خودت را طلب كردى و از آن پرسيدى، و غير چهار پايت را چرانيدى، و خواستى مقامى را كه اهل آن نيستى.»
(شرحهای نامه:
)
این کلمه سه مورد در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «نشد»، ج۲، ص۱۰۳۸.