وضعیت شیعه در عصر غیبت صغری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
الف: وضعیت فکری
در عصر غیبت صغری از نظر پایگاه فکری، شعیه در وضعیت بهتری قرار داشت. شیعیان توانستند در این دوره علمای بزرگی در رشتههای مختلف فکری و علمیاسلامی، به جهان اسلام تحویل دهند. چرا که شیعیان با غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) مواجه شدند و دریافتند که بیش از دورههای گذشته به حفظ و حراست از میراث فرهنگی و روایات پیامبر(صلّی الله علیه و آله) و اهل بیت آن حضرت نیازمندند.
به همین جهت در این دوره ۷۰ ساله «غیبت صغری» کتابهای پرارزشی را به نگارش درآوردند.
در این عصر، «قم» و «کوفه» دو مرکز مهم علم و حدیث شیعی بود. عالمان بزرگ شیعی؛ مانند اشعریها، حمیریها، ابن بابویهها، فرات بن ابراهیم و احمد بن محمد خالد برقی، در این دو شهر، دانشاندختند و کتابهای با ارزش گوناگونی نوشتند. اینک به طور مختصر به بیان برخی از نویسندگان شیعی این دوره، و کتابهای آنان میپردازیم:
۱.ابی القاسم، فرات بن ابراهیم بن فرات کوفی (از اعلام غیبت صغری) نویسنده کتاب «تفسیر فرات».
۲.محمد بن مسعود بن عیاشی تمیمیکوفی سمرقندی (از علمای اواخر قرن سوم هجری) نویسنده کتاب «تفسیر عیاشی».
۳.محمد بن یعقوب کلینی، متوفای سال (۳۲۹ هـ) نویسنده کتابهایی؛ همانند «اصول کافی»، «فروع کافی»، «روضه کافلی» و چند اثر دیگر.
۴.ابو علی، محمد بن ابی بکر همام (۲۵۸-۳۳۲ یا ۳۳۶ هـ) نویسنده کتابهایی؛ همانند «الانوار فی تاریخ الائمه (علیهمالسّلام) »، «التمحیص فی بیان موجبات تمحیث ذنوب المؤمنین» و. .
۵.احمد بن واضح یعقوبی، متوفای (۲۸۴هـ) نویسنده کتاب تاریخ، مشهور به «تاریخ یعقوبی».
۶.محمد بن حسن بن فروخ صفار، متوفای (۲۹۰هـ) نویسنده کتاب «بصائر الدرجات».
۷.احمد بن محمد بن خالد برقی، متوفای (۲۷۴ یا ۲۸۰ هـ) نویسنده کتاب «المحاسن».
۸.علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، پدر شیخ صدوق (۲۶۰-۳۲۸ هـ). ابن ندیم مینویسد: فرزندش «ابی جعفر، محمد بن علی» میگوید پدرش حدود ۲۰۰ کتاب نوشته است. «نجاشی» در «الفهرست» اسم ۱۸ کتابش را یادآور شده است.
۹.سعد بن عبدالله بن ابی خلف اشعری قمی، متوفای (۳۰۰هـ) او کتابهای متعددی نوشته است؛ مانند «کتاب الرحمة» و «مناقب شیعه».
۱۰.ابوالعباس حمیری قمی، عبدالله بن جعفر از اعلام غیبت صغری کتابهای زیادی نوشت از جمله کتاب «قرب الاسناد».
۱۱.ابوجعفر حمیری قمی، محمد بن عبدالله بن جعفر برخی نوشتهاند که کتاب «قرب الاسناد» را «ابوجعفر حمیری» نوشته است.
۱۲.ابو زینب، محمد بن جعفر نعمانی، از شاگردان ثقة الاسلام محمد بن یعقوب کلینی، نویسنده کتاب «الغیبة».
ب:
در بغداد، مرکز خلافت عباسی، در عصر غیبت صغری (مانند دوره گذشته)،
شیعه از پایگاه سیاسی محروم بود. حکومت در دست
عباسیان قرار داشت و آنان نسبت به «آل ابوطالب» به ویژه «آل علی(علیه السّلام ) و شیعیان آن حضرت، حساسیت خاصی داشتند.
این حساسیت و ضدیت با شیعیان در برخی از موارد به اوج خود میرسید و گاهی نیز فروکش میکرد. در زمان خلافت «معتضد» عباسی (۲۷۹-۲۸۹ هـ) دشمنی نسبت به شیعیان بیش از زمان دیگر خلفای این دوره بود.
او در دوره ۱۰ ساله خلافت خود به ایجاد جو اختناق بر ضد شیعیان به نحود گستردهای اقدام نمود و به تعبیر «شیخ طوسی» در زمان او از شمشیرها خون میچکید.
اما این وضع در زمان خلافت «مقتدر» عباسی (۲۹۵-۳۲۰ هـ) تا حدودی دگرگون شد و در برخی موارد چرخش سیاست به نفع شیعه شد و شیعیان توانستند در مرکز خلافت، در تشکیلات سیاسی نفوذ و نقشی داشته باشند.
این دگرگونی با نفوذ خاندان «بنو فرات» شیعی در دستگاه
خلافت آغاز شد.
«ابوالحسن، علی بن محمد» ابن فرات، ۳ بار به مقام وزارت رسید:
۱.از سال (۲۹۶ (۲۹۹ هـ)
۲.از سال (۳۰۴-۳۰۶ هـ)
۳.از سال (۳۱۱-۳۱۲هـ)
در خلال سالهای وزارت «علی بن فرات» شیعی، برای شیعیان آزادی نسبی به وجود آمد و آنان از این فرصت پیش آمده در جهت احیای مرام شیعی بهره بردند.
این دوره که با سفارت «حسین بن روح نوبختی» همزمان بود، فرصت خوبی شد تا او بتواند بهتر سازمان مخفی سفارت و وکالت را رهبری کند. «حسین بن روح» در زمان «ابن فرات» در میان
رجال سیاسی از موقعیت خوبی بهره مند شد و از این فرصت برای بهبود وضع شیعیان استفاده کرد.
ج:
در مرکز خلافت عباسیان و نیز در مناطقی که حکومتهای عباسی نفوذ و حضور اجتماعی گستردهای داشت، شیعه در این دوره در تمامیاین مناطق از نفوذ قابل توجهی برخوردار بود. اما علی رغم این نفوذ گسترده، چند عامل زیر باعث محدودیت، آزار و رنجش شیعیان، در این دوره شده بود:
۱.سیاسیت ضد شیعی حاکمان عباسی.
۲.پیروزی و غلبه مکتب اشعری بر علیه (معتزله و شیعه).
۳.جنایات وحشیانه «قرامطه» و «زنگیان» که با تبلیغات گسترده، مسؤولیت اینها را متوجه شیعیان نمودند.
از این رو وقتی «قرمطیان» در سال (۳۱۱هـ) به کاروان زائران خانه خدا حمله کردند و جنایات وحشتناکی مرتکب شدند، با تبلیغات گسترده کوشیدند تا شیعیان را مسبب این جنایات قرار دهند، مردم بغداد بر ضد وزیر شیعی، «علی ابن فرات شعار دادند». به دنبال این، «ابن فرات» و پسرش از وزارت و مقام اداری خلع شدند و سپس دستگیر، محاکمه و اعدام گردیدند.
در هیمن ارتباط «حسین بن روح نوبختی»، سومین نایب خاص امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) نیز دستگیر و روانه زندان شد.
اما در خارج از قلمرو حکومت عباسیان، در مناطق خودمختار و یا مستقل، به ویژه در مناطقی که حکومتهای انقلابی شیعی برقرار بود، شیعیان در وضعیت اجتماعی بهتری قرار داشتند.
خلاصه: در عصر «غیبت صغری» حکومت و خلافت در اختیار ۶ تن از خلفای عباسی بود. اوضاع سیاسی و ویژگیهای آن در امتداد ویژگیهای دوره قبل از عصر غیبت بود و به موازات گذشته، استیلای موالی و به ویژه ترکان، ضعف رو به ازدیاد حکومت مرکزی و قدرت طلبی والیان ادامه داشت.
در این دوره، مرکز خلافت از سامرا به بغداد منتقل شد. آشوبهای متعددی به راه افتاد. قیامهای برخی از علویان، تشکیل دولتها و حکومتهای مستقل و خودمختار از ویژگیهای سیاسی این دوره است.
وضعیت اجتماعی نیز در ادامه وضع اسفناک و ناهنجار دوره گذشته بود. اختلافات فرقهای، مذهبی و قومی، شکاف عمیق بین فقرا و اغنیاء، خوشگذرانی، اسراف و تبذیر خلفا، وزرا، اعیان و اشراف از ویژگیهای اجتماعی این دوره است.
در زمینه فکری نیز، شکل گیری مکتب فکری اشعری و غلبه آن بر مکتب اعتزال و
تدوین کتب روایی از ویژگیهای این
عصر است.
امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) در دوره غیبت صغری، چهار سفیر و نایب خاص داشتند، این چهار تن به «نواب اربعه» معروفند که به ترتیب عبارتند از: «ابو عمرو، عثمان بن سعید عَمْری»، «ابو جعفر، محمد بن عثمان بن سعید عَمْری»، «ابوالقاسم، حسین بن روح نوبختی» و «ابوالحسن علی بن محمد سمری» که در این مدت ۷۰ ساله «غیبت صغری» عهده دار امر نیابت و سفارت بودند.
کیفیت ارتباط سفیران با شیعیان به دو صورت بود، با واسطه وکیل و بدون واسطه وکیل، اما اصل در «سازمان وکالت» ارتباط با واسطه بود.
وظایفی که «نواب اربعه» بر عهده داشتند، عبارتند از:
۱. زدودن شک و حیرت مردم درباره وجود امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه).
۲. حفظ امام از راه پنهان داشتن نام و مکان امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه).
۳. سازمان دهی و سرپرستی «سازمان وکالت».
۴. پاسخ گویی به پرسشهای فقهی، مشکلات و شبهات عقیدتی و....
۵. آماده سازی مردم برای پذیزش «غیبت کبری».
از میان این وظایف، اولین وظیفه، بیش از همه بر دوش «عثمان بن سعید» سنگینی میکرد و آخرین آن، بر دوش «سمری» آخرین سفیر امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) بود. در این فصل همچنین مروری داشتیم بر: نصب وکلای عام در این دوره، اسامیبرخی از وکلای خائن و مدعیان دورغین وکالت، و وضعیت فکری، سیاسی و اجتماعی شیعه در این دوره.