چاه حاء
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
چاه حاء از چاههای معروف
مدینه
چاه حاء با نامهای بَیرَحا، بَیرَحاء، بَرِیحا،
بیرحی و بَرحا
نیز در برخی منابع یاد شده است. برخی «حاء» را اسم مردی دانستهاند که این چاه به او نسبت داده شده است.
این چاه، از چاههای معروف
مدینه و در فاصله ۸۴ متری شمال شرقی
مسجد نبوی، قرار داشته است.
چاه حاء که از آبی گوارا و معطر برخوردار بود، در زمین و باغ
ابوطلحه انصاری، از
طایفه بنینجار خزرج و از ثروتمندان مدینه، قرار داشت.
گزارشها در خصوص مالکیت این چاه، پس از
ابوطلحه، یکسان نیست. بنا بر نقلی با نزول آیه (لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ)
ابوطلحه تصمیم گرفت باغ و چاه خود را که از محبوبترین اموال وی محسوب میشد، به
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هدیه دهد. ولی آن حضرت نپذیرفت و پیشنهاد داد تا ابوطلحه آن را به خویشانش هدیه دهد.
این در حالی است که در نقلی دیگر، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این چاه را در سال ششم
هجری، به شاعرش،
حسان بن ثابت هدیه داد.
حسان بن ثابت که از خویشان ابوطلحه بود، قطعهای از این باغ را گرفت و بعدها، در ازای یکصد هزار درهم، آن را به
معاویه (حک: ۴۰-۶۰ق.) واگذار نمود و وی قصر
بنیحُدَیله (از تیرههای خزرج)
را در آن بنا کرد که چاه حاء در وسط آن واقع بود.
این چاه، در قرن هفتم، در وسط نخلستانی که خانههایی در اطراف آن بنا شده بود، قرار داشت.
در قرن هشتم، نخلستان و چاه توسط برخی از زنان
محله نوریه (محلهای در نزدیکی دیوار شمالی مدینه) خریداری و وقف فقرا و مساکین شد و به
نخلستان نوریه شهرت یافت.
سمهودی (م،۹۱۱ق.) نشانی از فقرا در مکان یادشده مشاهده نکرده است.
تولیت این چاه مدتها بر عهده
شیخ ابراهیم کردی (م،۱۱۵۱ق.) از
خاندان آل کردی بود.
در گزارشی،
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از حضور در این باغ، از آب چاه نوشید و از آن
وضو گرفت.
چاه حاء که تا پیش از توسعه دوم سعودی (سال ۱۴۰۶ق.) از سمت شمال به میدان باب المجیدی میرسید
در این توسعه به مسجدالنبی ضمیمه گردید.
(۱) تاج العروس: مرتضي الزبيدي (م,۱۲۰۵ق.)، به کوشش علي شيري، بيروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
(۲) تاريخ الطبري (تاريخ الامم و الملوک): محمد بن جرير الطبري (۲۲۴-۳۱۰ق.)، بيروت، مؤسسة الاعلمي، ۱۴۰۳ق.
(۳) تاريخ المدينة المنوره: عمر بن شبه النميري (م,۲۶۲ق.)، به کوشش فهيم محمد شلتوت، قم، دار الفکر، ۱۴۱۰ق.
(۴) تاريخ حرم ائمه بقيع: محمد صادق نجمي، تهران، مشعر، ۱۳۸۶ش.
(۵) تاريخ مدينة دمشق: علي بن الحسن بن عساکر (م,۵۷۱ق.)، به کوشش علي شيري، بيروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
(۶) تاريخ معالم المدينة المنورة قديماً و حديثاً: احمد ياسين احمد خياري (م,۱۹۶۰م.)، رياض، مکتبة الملک فهد، ۱۴۱۹ق.
(۷) تفسير القرطبي (الجامع لاحکام القرآن): محمد بن احمد القرطبي (م,۶۷۱ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، ۱۴۰۵ق.
(۸) تهذيب الکمال في اسماء الرجال: يوسف بن عبدالرحمن المزي (م,۷۴۲ق.)، به کوشش بشار عواد معروف، بيروت، مؤسسة الرساله، ۱۹۸۵م.
(۹) الدرة الثمينه: محمد بن محمود بن النجار (م,۶۴۳ق.)، به کوشش حسين شکري، بيروت، دار الارقم.
(۱۰) سبل الهدي و الرشاد في سيرة خير العباد: محمد بن يوسف الشمس الشامي (م,۹۴۲ق.)، به کوشش عادل احمد عبدالموجود و علي محمد معوض، بيروت، دار الکتب العلميه، ۱۴۱۴ق.
(۱۱) صحيح البخاري: محمد بن اسماعيل البخاري (م,۲۵۶ق.)، به کوشش عبدالعزيز بن عبدالله بن باز، بيروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.
(۱۲) القاموس المحيط: محمد بن يعقوب فيروزآبادي (م,۸۱۷ق.)، بيروت، دار العلم، بيتا.
(۱۳) مدينه شناسي: سيد محمد باقر نجفي، تهران، شرکت قلم، ۱۳۶۴ش.
(۱۴) مراصد الاطلاع علي اسماء الامکنه و البقاع: و هو مختصر معجم البلدان لياقوت: صفيالدين عبدالمومن بن عبدالحق (م,۷۳۹ق.)، به کوشش علي محمد البجاوي، بيروت، دار الجيل، ۱۴۱۲ق.
(۱۵) معجم البلدان: ياقوت بن عبدالله الحموي (م,۶۲۶ق.)، بيروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
(۱۶) معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع: عبدالله بن عبدالعزيز البکري (م,۴۸۷ق.)، به کوشش السقاء، بيروت، عالم الکتب، ۱۴۰۳ق.
(۱۷) موسوعة مرآة الحرمين الشريفين: ايوب صبري باشا (م,۱۲۹۰ق.)، القاهرة، دار الآفاق العربية، ۱۴۲۴ق.
(۱۸) وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفي: علي بن عبدالله السمهودي (م,۹۱۱ق.)، به کوشش محمد محييالدين عبدالحميد، بيروت، دار الکتب العلميه، ۲۰۰۶م.