• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

وضو

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




وضو عملی است مستحب که در اسلام به آن توجه ویژه ای شده که در بعضی موارد واجب می شود.




عملی است تعبدی که از شستن صورت و دست ها و مسح سر و روی پاها تشکیل شده که شرایط آن در رساله های عملی بیان شده.



پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: هر کس وضو بگیرد و نام خدا را به زبان آورد تمام بدنش طاهر می‏شود و وضوی روی وضوء کفاره گناهان بین دو وضو است
[۱] اصل جمله‏ای که این گونه ترجمه شد این است: «و کان الوضوء إلی الوضوء کفّارة لما بینهما من الذّنوب» ترجمه‏ای که به این جمله نزدیکتر است اینکه وضوی تا وضو کفاره گناهان است به این معنی که انسان وضویش را حفظ کند تا وقتی که دوباره وضو بگیرد و به عبارت بهتر هرگاه وضویش باطل شد فورا وضو بگیرد یعنی هیچگاه بدون وضو نباشد.
و هر کس در حال وضو نام خدا را به زبان نیاورد فقط اعضای وضویش پاک می‏شود.
در کتاب علل فضل بن شاذان از حضرت رضا چنین نقل می‏کند: جهت اینکه دستور به وضو داده شده این است که هنگامی که بنده‏ای برای مناجات با خداوند جبّار برمی‏خیزد، پاکیزه در مقابلش قرار گیرد، و در دستورات مطیع او باشد و از کثافات و نجاسات پاک شده باشد به اضافه اینکه چرت و کسالت را بر طرف کرده دل را برای ایستادن در مقابل خدا تزکیه می‏کند.
و به این خاطر این اعضا را باید شست «و شستن بقیه اعضاء بدن لازم نیست» که بنده وقتی در مقابل خدا می‏ایستد فقط اعضاء وضو را برای عبادت بکار می‏برد به این معنی که بوسیله صورتش سجده و اظهار خضوع می‏کند، خواهشها، ترس و محبت و انقطاع از دنیا را بوسیله دستش اظهار می‏کند، و با سرش در سجده و رکوع به خدا روی می‏آورد و با پاهایش نشست و برخاست می‏کند.

راز پاک شدن تمام بدن با یاد خدا این است که با ذکر خدا قلب انسان آگاه و متوجه می‏شود و از غفلتی که از یاد خدا بر او عارض شده تطهیر می‏یابد و هنگامی که قلب یک انسان که رئیس و عنوان مرکزیت بدن است پاک شود، جمیع اعضاء پاک می‏شود
[۲] چون قلب رئیس بدن، و تمام اعضاء در حکم کارگزاران و رعایای او هستند هنگامی که قلب توجه پیدا کند و پاک شود و به مصداق«الناس علی دین ملوکهم»تمام وجود انسان در مسیر الهی قرار گرفته و بسوی خدا توجه می‏کند.
.

به عبارت دیگر می‏توان گفت قلب یک انسان اصل وجود اوست و انسان چیزی نیست مگر همان قلبش پس اگر قلب پاک شود انسان پاک شده.
شهید ثانی قدّس سرّه می‏فرماید: در مورد طهارت، انسان باید توجه داشته باشد که چون اعضاء ظاهرش در معرض دید دیگران است و از طرفی همیشه با امور پست دنیوی در تماس هستند انسان موظف است که آنها را بشوید و نظیف نگهدارد.
پس لازم است که همراه با این اعضای ظاهری قلبش را هم که مورد توجه حق تعالی است تطهیر کند، زیرا که خدای تعالی توجهی به صورت ظاهری ما ندارد بلکه توجهش به قلوب ماست و قلب رئیس این اعضاء است، و کارهایی را که این اعضا در جهت دور شدن از پروردگار انجام می‏دهند، به دستور او و در خدمت اوست پس قلب، برای تطهیر سزاوارتر است.
بلکه آنچه در این باب مقرر شده به وضوح ما را به تطهیر قلب توجه می‏دهد. بنابر این کسی که برای عبادت خدای تعالی و توجه به او و اعراض از دنیا وضو می‏گیرد، باید بداند که برای توجه به آخرت باید دل از دنیا بریده، دست از متاعش بشوید.
«و به همین خاطر است که می‏بینیم دستور داده‏اند که صورت و دو دست را شسته و سر و روی دو پا را مسح کنیم».


دستور شستن صورت به این خاطر است که توجه و روی آوردن به خدا با صورت باطنی بواسطه همین صورت انجام می‏شود و اکثر حواس ظاهری که باعث و انگیزه دلبستگی به دنیا هستند در محوّطه صورتند، پس دستور به شستن آن داده‏اند تا به صورتی خالی از کثافات به خدا روی آورد و بدینوسیله به مرتبه‏ای ترقی کند که صورت باطنیش را نیز تطهیر نماید
[۳] در مقایسه بین ظاهر و باطن انسان چنین به دست می‏آید که همانطور که صورت اهم اجزاء ظاهری یک انسان است، قلب مهم‏ترین عضو باطنی اوست و به همین خاطر است که آن را صورت باطن نامیده‏اند البته توجه دارید که منظور از قلب این عضو صنوبری که مرکز جریان خون است، نیست.
. سپس دستور به شستن دستها داده چون اکثر برخوردهای انسان با امور پست دنیوی به وسیله دست انجام می‏شود.
و بعد دستور به مسح سر داده زیرا قوه مفکّره انسان که قصد حرکت به طرف امور دنیوی «و هر امر دیگری» را ایجاد می‏کند در سر قرار دارد و همین قصدها هستند «که به انسان جهت می‏دهند و انسان را به هر طرف امور مورد نظر خود بر می‏انگیزانند و چنانچه مربوط به امور دنیایی باشند» انسان را به طرف دنیا می‏رانند و از توجه به آخرت غافل می‏کنند.
و در آخر دستور به مسح پاها داده زیرا به وسیله پاهاست که انسان «به مقاصد خود و از جمله» مطالب دنیایی خود می‏رسد و با آنها به طرف حوایج دنیوی حرکت می‏کند، لذا سزاوار است که این اعضاء را در عبادت شرکت دهد تا در سعادتی که از عبادت نصیبش می‏شود سهیم باشند
[۴] آنچه از این گفتار فهمیده می‏شود آن است که چنانچه کسی بخواهد در جهت الهی حرکت کند و تعالی روح را هدف خود قرار داده باشد باید تمام قوا و امکانات خود را در این راه به خدمت گیرد و تمام وجود خود را به طرف خدا سوق دهد.
(پایان کلام شهید قدّس سرّه).

در کتاب مصباح الشریعة: از امام صادق علیه السّلام روایت شده:
هنگامی که قصد طهارت و وضو کردی چنان به طرف آب حرکت کن که گوئی به طرف رحمت خدا می‏روی، زیرا خدای تعالی آب را کلید نزدیکی و مناجات خود و راهنمای بساط خدمتش قرار داده و همانطور که رحمتش گناهان بندگان را می‏شوید جز آب چیز دیگری نجاسات ظاهری را زائل نمی‏کند.
و بعد چنین ادامه می‏دهد: خدای تعالی در قرآن می‏فرماید: «هُوَ الَّذی ارْسَلَ الرِّیاحَ بُشْرا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ وَ انْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُورا» ۲۵: ۴۸
[۵] او خدایی است که بادها را برای بشارت پیشاپیش رحمت خود فرستاد و از آسمان آب پاک کننده نازل کردیم. (سوره فرقان، آیه ۴۸).
و همچنین می‏فرماید: «وَ جَعَلْنا مِنَ الماءِ کُلَّ شَی‏ءٍ حَیٍّ ۲۱: ۳۰
[۶] و زندگی همه موجودات زنده را به آب وابسته نمودیم، «انبیاء آیه ۳۰».
پس همانطور که با آب هر نعمتی را به وجود آورده با فضل و رحمتش قلوب را با طاعت و بندگیش زندگی بخشیده.
نتیجه: پس در صفا و رقت و پاکیزگی و برکت آب بنگر، و بنگر که چگونه با همه چیز ممزوج می‏شود و در همه چیز وجود دارد، و آن را در اعضایی که خدا دستور داده استعمال کن و واجب و مستحبش را بجا آور که در هر کدام از این امور فوائد بسیار نهفته که اگر به صورت شایسته انجام دهی چشمه‏های فوایدش به سوی تو جاری خواهد شد. سپس همانطور که آب به راحتی با همه اشیاء ممزوج می‏شود با خلق خدا معاشرت کن و با هر چیز همانطور که شایستگی‏اش را دارد برخورد کن.
و خلاصه آنکه بر اساس فرمایش رسول خدا که فرمود:«مثل المؤمن الخاصّ کمثل الماء»
[۷] مثل مؤمن مثل آب است.

مانند آب باش.
پس باید خلوصت با خدا در تمام عبادات مانند خلوص آب به هنگامی که خدا او را از آسمان نازل کرد و آن را طهور یعنی پاک کننده
[۸] اشاره است به آیه شریفه «و انزلنا من السماء ماءً طهورا ۲۵: ۴۸،«فرقان: ۴۸».
نامید باشی. و هنگامی که جوارحت را با آب تطهیر می‏کنی
[۹] منظور این است که مانند آب پاک و پاک کننده باش بر همه امور نظارت کن و آنی از اطراف خود غافل مشو که اگر جامعه فاسد شود تو را نیز به فساد خواهد کشید.



 
۱. اصل جمله‏ای که این گونه ترجمه شد این است: «و کان الوضوء إلی الوضوء کفّارة لما بینهما من الذّنوب» ترجمه‏ای که به این جمله نزدیکتر است اینکه وضوی تا وضو کفاره گناهان است به این معنی که انسان وضویش را حفظ کند تا وقتی که دوباره وضو بگیرد و به عبارت بهتر هرگاه وضویش باطل شد فورا وضو بگیرد یعنی هیچگاه بدون وضو نباشد.
۲. چون قلب رئیس بدن، و تمام اعضاء در حکم کارگزاران و رعایای او هستند هنگامی که قلب توجه پیدا کند و پاک شود و به مصداق«الناس علی دین ملوکهم»تمام وجود انسان در مسیر الهی قرار گرفته و بسوی خدا توجه می‏کند.
۳. در مقایسه بین ظاهر و باطن انسان چنین به دست می‏آید که همانطور که صورت اهم اجزاء ظاهری یک انسان است، قلب مهم‏ترین عضو باطنی اوست و به همین خاطر است که آن را صورت باطن نامیده‏اند البته توجه دارید که منظور از قلب این عضو صنوبری که مرکز جریان خون است، نیست.
۴. آنچه از این گفتار فهمیده می‏شود آن است که چنانچه کسی بخواهد در جهت الهی حرکت کند و تعالی روح را هدف خود قرار داده باشد باید تمام قوا و امکانات خود را در این راه به خدمت گیرد و تمام وجود خود را به طرف خدا سوق دهد.
۵. او خدایی است که بادها را برای بشارت پیشاپیش رحمت خود فرستاد و از آسمان آب پاک کننده نازل کردیم. (سوره فرقان، آیه ۴۸).
۶. و زندگی همه موجودات زنده را به آب وابسته نمودیم، «انبیاء آیه ۳۰».
۷. مثل مؤمن مثل آب است.
۸. اشاره است به آیه شریفه «و انزلنا من السماء ماءً طهورا ۲۵: ۴۸،«فرقان: ۴۸».
۹. منظور این است که مانند آب پاک و پاک کننده باش بر همه امور نظارت کن و آنی از اطراف خود غافل مشو که اگر جامعه فاسد شود تو را نیز به فساد خواهد کشید.




کتاب اخلاق، آیت الله سید عبدالله شبر، ص۵۸.




جعبه ابزار