۱۹. اختصاص خلافت الهی به مردان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عنوان موضوع اصلي: قرآن
عنوان موضوع فرعي اول: پرسش و پاسخ
عنوان موضوع فرعي دوم: معارف قرآن
زبان: فارسي
نام خانوادگي نويسنده: آيت الله عبدالله جوادي آملي
عنوان مقاله: اختصاص خلافت الهى به مردان
چكيده مقاله: متن مقاله: پرسش :
آيا خلافت الهى مخصوص مردان است؟
پاسخ :
بالاترين مقام انسانى مقام خلافتيعنى خليفة الله بودن است. اگر انسان در خلافتبه مقام والا رسيد، در كنار آن مساله ولايت، رسالت، نبوت و... نيز هست واگر به مراحل وسطى يا نازله راه يافت، مقام ومرتبه متناسب با مرتبه خلافت را خواهد يافت، گرچه ممكن است رسالتيا نبوت را به همراه نداشته باشد. سؤالى كه مطرح است اين است كه: آيا خلافت الهى مخصوص مرد است وذكورت شرط وانوثت مانع است؟ يا اين كه خلافت مخصوص مرد نيست ولى مردها توانستهاند موفق به تحصيل خلافتبشوند وزنان موفق نشدهاند؟ ويا اين كه نه خلافت مشروط به ذكورت است ونه ممنوع به انوثت، آنهايى هم كه موفق شدهاند خليفةالله بشوند، انسانيت آنها زمينه خلافت را ايجاد كرده است نه مرد بودن آنها. مرد خليفه نشده، بلكه آن كه خليفه خدا شده، بدنى دارد كه بدن مرد است. اولا: اين نكته در بحثهاى خلافتبيان شده است كه آدم به عنوان «قضيه شخصى» وشخص معين خليفةالله نيست، بلكه مقام آدميتخليفةالله است. لذا همه انبياء مخصوصا خاتمشانعليه الاف التحية والثناء خليفة الله هستند. اينچنين نيست كه تنها حضرت آدم خليفة الله باشدبا اين كه از انبياى اولوا العزم نيست وانبياى ديگر مخصوصا اولوا العزم وبالاخص خاتمشان خليفة الله نباشند، پس غرض شخص آدم نيست، بلكه شخصيت انسانى اوست.
نكته دوم آن كه خليفةالله، مقام انسانيت است نه مرد بودن، واين مطلب شاهد ديگرى بر اين معنا است كه احراز مقام خلافتبه خاطر تعليم اسماء است. همانطورى كه در بحثهاى قبل گذشت، محور تعليم وتعلم جان آدمى است، نه بدن ونه مجموع جان وبدن آن كه عالم مىشود روح است، وروح نه مذكر است ونه مؤنث. بنابراين آن كه عالم به اسماء الهى است جان است نه تن، ودر نتيجه آن كه معلم فرشتههاست، جان آدمى است نه تن، وثمره بحث اين است كه خليفةالله، جان آدمى است نه تن، ومسجود ملائكه نيز جان انسان است نه جسم او ونه مجموع جسم وجان. فرشتگان، در برابر جان آدمى خاضع هستند وشياطين هم دشمن جان آدمى هستند. اين چنين نيست كه شيطان چون با آدم بد بود، با مردها بد باشد، او با آدميتبد بود وبا «مردم» دشمن است نه با «مردان» به همين جهت ذات اقدس اله به جامعه بشرى خطاب مىكند كه دشمن آشكار شما شيطان است. بنابراين، مسجود ملائكه ومعلم فرشتگان، عالم به اسماء، مقام انسانيت است، ومقام انسانيت، منزه از ذكورت وانوثت است. پس عالىترين مقام كه مقام خلافت است، از آن انسانيت انسان است واختصاصى به زن يا مرد ندارد.
مؤيد بيان فوق آيه مباركه سوره اعراف است كه مىفرمايد: ولقد خلقناكم ثم صورناكم ثم قلنا للملائكة اسجدوا لآدم (۱) در حقيقتشما را خلق كرديم، سپس به صورتگرى شما پرداختيم، آنگاه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده كنيد. به همه انسانها از صدر تا ساقه خطاب مىكند كه: ما شما را آفريديم، تصوير كرديم بعد به فرشتهها گفتيم در برابر آدم سجده كنند. يعنى، عصاره شما انسانها كه مقام انسانيت است، آن را به عنوان آدم ياد كرديم وبه فرشتهها گفتيم در برابر مقام معلم خاضع باشيد. گرچه برخىها بر اين باورند كه از اين آيه مىتوان استفاده كرد كه قبل از آدم انسانهايى بودهاند وآدم از نسل آنهاست، ولى آيات سوره آل عمران ومانند آن به خوبى روشن مىكند كه انسانها از نسل آدمسلام اللهعليه هستند وآدم از «تراب» است واگرچه طبق برخى از نقلها قبل از آدم انسانهاى فراوانى آمدهاند، ولى رختبر بستند ونسل فعلى بشر به آدم منتهى مىشود كه فرمود:
ان مثل عيسى عند الله كمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون (۲) در واقع مثل عيسى نزد خدا مثل خلقت آدم است، كه او را از خاك آفريد، سپس به او گفت: باش، پس مىباشد.
اگر آدم همچنان كه برخى مىپندارند، پدر ومادر مىداشت ديگر داستان حضرت عيسى مثال او قرار نمىگرفت وپاسخ ترسايانى كه قائل به تثليثشدهاند، داده نمىشده، خدا مىفرمايد: چرا درباره عيسى غلو مىكنيد او را «ابن الله» مىدانيد و «ثالث ثلاثه» درباره خدا قائليد؟ داستان عيسى مثل داستان آدم است.
خلاصه آن كه، عصاره انسانيتبه صورت آدم ابوالبشر درآمده واين عصاره خليفةالله ومسجود ومعلم ملائكه شده است. در هر انسانى از عصاره آدميتسهم بيشترى باشد، حظ وافرى از خلافت ونصيب بيشترى از تعليم وسهم مهمترى از مسجود بودن دارد. وشياطين نيز بيشتر به سراغ او مىروند مگر اين كه نا اميد بشوند.
[۱] .اعراف، ۱۱.
[۲] .آل عمران، ۵۹.
منابع: كتاب: زن در آينه جلال و جمال، ص ۱۱۳
پيوند مرتبط: تاريخ بارگذاري: ۱۳۸۹/۰۸/۱۸