آثار علوی (خام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آثارِ عُلْوی، یا كاینات الجَوّ، عنوانی كه فلاسفه اسلامی در مورد مباحث مربوط به پدیدههای جوّی به كار بردهاند. در نظر این دانشمندان، آثار علوی یكی از ۸ بخش اصلی دانشهای طبیعی است كه «باز نماینده و خبر دهنده بُوَد از حادثههایی كه در هوا پیدا شود چون رعد و برق و باران و برف و شگفتیهایی كه بر زمین بُوَدْ چون بیرون آمدن چشمهها و روان گشتن كاریزها و رودها از كوهها و آن چیزها كه در زمین تولد كند مانند جوهرهایی كه آن را فلزات گویند و انواع كبریت (گوگرد) و زیبق (جیوه) و زاج و مانند این» (اسفرازی، ص ۴(
زمینه اصلی این مباحث كتاب متئورولوگیای ارسطوست كه توسط یحیی بن بطریق از مترجمان دوره مأمون عباسی، از سریانی به عربی ترجمه شده است. این كتاب از لحاظ ریشهیابی عقاید مربوط به زمینشناسی و هواشناسی و چگونگی تكوین نظریههای مربوط به طبیعیات، در میان مسلمانان اهمیت بسزایی دارد و از سده ۳ق/۹م توجه اهل فن را به خود برانگیخته و اینان در توضیح و یا تكمیل آن كتابها نوشتهاند. از ترجمه یحیی بن بطریق ۲ نسخه معتبر در دست است: یكی در استانبول (ینی جامع، ص۱۱۷۹) و دیگری در رم. )واتیكان، آثار عبری، ص۳۷۸) این ترجمه در ۱۹۶۷م به كوشش كازیمیر پترایتیس در بیروت به چاپ رسیده است. ابنندیم به ترجمه دیگری از كتاب الآثار العلویه اشاره میكند كه به وسیله ابوالخیر خمّار از سریانی به عربی انجام گرفته است، (ابنندیم، ص ۳۲۳) ولی دانسته نیست كه مقصود او همان متئورولوگیای ارسطو بوده یا كتابی دیگر. افزون بر ترجمه متن اصلی كتاب ارسطو، شروح معتبر آن نیز به عربی برگردانیده شده است، از آن میان: شرح الامفیدورس (المپیودروس) فیلسوف نوافلاطونی اواخر قرن ۵ و اوایل قرن ۶م كه نخست توسط ابوبِشر متّی بن یونس (د ۳۲۸ق/۹۴۰م) و سپس به وسیله شاگردش یحیی بن عدی (د ۳۶۳ق/۹۷۴م) از سریانی به عربی ترجمه شده است. (ابنندیم ، ص۳۱۱؛ صفا، ص۸۳؛ صفا، ص ۹۶) نیز شرح اسكندر افرودیسی از فلاسفه مَشّائی اواخر سده ۲ و اوایل سده ۳م كه به وسیله یحیی بن عدی از سریانی به عربی درآمده است. كتاب الآثار العلویه یا متئورولوگیای ارسطو همواره مورد توجه فلاسفه اسلامی بوده و اینان گاهی نیز به سنت مشائیان شروحی بر آن نوشتهاند، چنانكه یعقوب بن اسحاق كندی در رساله فی كمیه كتب ارسطو طالیس و مایحتاجالیه فی تحصیلالفلسفه، ضمن بر شمردن كتابهای طبیعی ارسطو (الطبیعیات)، از كتاب متئورولوگیای او با عنوان كتاب أحداث الجو و الارض نام میبرد: «چهارم كتاب رویدادهای جو و زمین است و این همان است كه «عُلوی» خوانده میشود. هدف او در كتاب چهارمش روشن كردن علتهای كون و فساد هر كاین فاسد است میان نشیب فلك قمر تا مركز زمین، و آنچه در جو است و آنچه در زمین و آنچه در درون زمین است». (كندی، ص ۳۶۸؛ كندی، ص ۳۸۳) خود نیز رسایلی مانند فی علل احداث الجو، فی الكواكب الذّوابه و فی عله الرعد و البرق و الثلج و المطروالصواعق در این باره نوشته است. (ابنندیم، ص ۳۱۹؛ ابنندیم، ص ۳۲۰) فارابی شرح مستقلی بر كتاب الآثار العلویه ارسطو نوشته و رساله دیگری به نام التأثیرات العلویه دارد كه ظاهراً باید مربوط به همین موضوع باشد. (صفا، ص ۱۸۳) همچنین متن عربی تلخیصی را كه ابنرشد (د ۵۹۵ق/۱۱۹۹م) از كتاب ارسطو كرده است، امروزه در دست داریم (چاپ حیدرآباد، ۱۳۶۵ق/۱۹۴۶م). در میان فیلسوفان اسلامی ابوعلیسینا جامعترین پژوهش را در این زمینه انجام داده و در كتابهای شفا و نجات در اینباره بحثی مستوفی كرده است. اساس بحثهای ابنسینا در كتاب المعادن و الآثار العلویه، فن پنجم از طبیعیات شفا، آراء ارسطوست كه آنها را با استفاده از شروح و تفاسیر متقدمان و متأخران و دیدهها و شنیدههای خود گسترش داده و دقیقتر كرده و گاه نیز درصدد جدل و مناقشه با مشائیان و اصلاح نظرات ایشان برآمده است. نكته قابل توجه این است كه مأخذ سخنان ابنسینا در كتاب الافعال و الانفعالات، فن چهارم از طبیعیات شفا، نیز در بیشتر موارد مقاله چهارم و بخشی از مقاله سوم رساله الآثار العلویه ارسطوست و چنین مینماید كه وی مباحث كتاب ارسطو را به ۲ بخش تقسیم كرده است: در یك قسمت «خواص طبیعیه ارضیه» را مطرح ساخته و آن را «الافعال و الانفعالات» نامیده، در بخش دیگر به آنچه در درون زمین و یا میان زمین و آسمان پدید میآید پرداخته و فن پنجم طبیعیات شفا را به آن اختصاص داده و بدینترتیب كتاب المعادن و الآثار العلویه را نوشته است. (ابوعلیسینا، مقدمه ابراهیم مدكور، «ص») ابنسینا نیز مانند بیشتر دانشمندان اسلامی در بخش مربوط به آثار علوی از آراءِ ارسطو پیروی كرده و پدیدههای منطقه میان كره زمین و فلك قمر را نتیجه فعل و انفعالات گوناگون عناصر چهارگانه دانسته است. همچنین در بخش مربوط به كانشناسی، نظریه ارسطو را درباره تركیب معادن از «متصاعدات» پذیرفته و معتقد است كه معدنیات از دودها (گازها) و بخارهای زمین تكوین مییابد. (نصر، ص ۳۷۲؛ نصر، ص ۳۷۹) ابوعلی در این بخش از كتاب شفا مباحث مربوط به زمینشناسی و جغرافیای طبیعی را در ۲ مقاله مطرح ساخته است: یكی درباره آنچه در زمین پدید میآید و دیگری آنچه بالای زمین رخ میدهد. در مقاله اول كه ۶ فصل دارد، درباره علل پدید آمدن كوهها، ابرها، منابع آبها، زلزلهها، چگونگی تكوین كانیها و ویژگیهای اقلیمی بلاد و خط استوا و مدارات پژوهش كرده است. مقاله دوم نیز دارای ۶ فصل است كه ضمن آن از باران، برف، هاله، قوسِ قزح، انواع بادها، رعد، برق، صواعق، شهابها، ستارههای دنبالهدار و رویدادهای مهم طبیعی كه در عالم رخ میدهد از قبیل طوفانها و جز آن، سخن گفته است. برخی از نكاتی كه ابنسینا در فن پنجم طبیعیات یادآور شده، از تجربیات و مشاهدات شخصی اوست چنانكه چگونگی هاله و قوسِ قزح را به كمك آنچه در مناطق كوهستانی و حمامها و كوههای میان اَبیوَرد و طوس دیده است، توجیه كرده است؛ یا در توضیح چگونگی پدید آمدن ابر و نزولات آسمانی به مشاهدات خود در كوههای طبرستان و طوس استناد جسته است؛ یا از مشاهدات خود و دیگران درباره سقوط سنگهای آسمانی مثالهایی آورده و یا به تجربههای مكرر خود اشاراتی دارد «این تجربه پس از آن بارها برای من تكرار شد». (ابوعلیسینا، ص ۵۱) نكته درخور یادآوری این است كه هرچند اصطلاح «آثار علوی» شامل پدیدههای جوی میشود، ولی دانشمندانی كه بعد از ابنسینا دست به تألیف زدهاند، از روش ابنسینا پیروی كرده و پس از آثار علوی به آثار سُفلی، یعنی مباحث مربوط به پدیدههایی كه در سطح زمین و یا درون آن پدید میآید، پرداختهاند و از اینرو گاهی توسعاً هر ۲ بخش را به نام «آثار علوی» خواندهاند: «به سبب آنكه ماده كانیات، چنانكه بیان كردهاند، بخاری است كه از زمین متصاعد میشود، و چون برآمدن از روی زمین راه نیابد و در زمین محتقن بماند، از او در زمین اثرها پدید آید و كانیات متولد شود مانند لعل و فیروزج و یاقوت و بلور و زر و سیم و قلع و مس و آهن و سرب و آن جوهر كه آن را خارصینی (روی) خوانند و سیماب (جیوه) و كبریت (گوگرد) و امثال این. عادت چنان رفته است كه این آثار را كه به حقیقت آثار سُفلیاند كه در زیر زمین پدید میآیند، با آثار علوی یاد كنند به حكم اتحاد ماده جمله؛ و این جمله را آثار علوی خوانند، اگرچه از روی حقیقت آثار علوی آن بود كه در علو پدید آید». (مسعودی، ص ۶۵(
فهرست منابع:
محمد بن اسحاق ابنندیم، الفهرست، ترجمه رضا تجدد، تهران، ۱۳۵۰ش؛
حسین بن عبدالله ابوعلیسینا، الشفاء (طبیعیات)، به كوشش ابراهیم مدكور، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م، «ل»؛
ابوحاتم مظفر اسفزاری، رساله آثار عُلوی، به كوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۶ش؛
ذبیحالله صفا، تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، دانشگاه تهران، ۱۳۳۱ش؛
یعقوب بن اسحاق كندی، رسائل، به كوشش محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره، ۱۳۶۹ق؛
شرفالدین محمد مسعودی، رساله آثار علوی، به كوشش محمدتقی دانشپژوه، تهران، ۱۳۳۷ش؛
حسین نصر، نظر متفكران اسلامی درباره طبیعت، تهران، خوارزمی، ۱۳۵۹ش.