• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آداب صوفیه (خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آداب، در اصطلاح صوفيه مجموعه قواعد و رسوم و وظايفي است كه رعايت آنها بر سالكان طريقت لازم است. در تعريف ادب گفته‌اند: «عبارت است از تحسين اخلاق و تهذيب اقوال و افعال». (كاشاني، ص۲۰۳) چون افعال دوگونه‌اند: افعال قلوب يا نيات كه اموري باطني‌اند و افعالِ قوالب يا اعمال كه به ظاهر مربوط مي‌شوند. پس اديب كامل كسي است كه ظاهر و باطنش به محاسن اخلاق و اقوال و نيات و اعمال آراسته باشد. (كاشاني، ص۲۰۳) از اين روست كه خواجه عبدالله انصاري گفته است: «الادب تهذيب الظاهر و الباطن». (كاشاني، ص۲۰۳) حقيقتِ ادب، گرد آمدن خصلت‌ها ي نيكو در سالك است. (قشيري، ص ۴۷۸؛ هجويري، ص (۴۴۳ اين خصلت‌ها كدام است؟ ابونصر سراج در پاسخ مي‌گويد: «ادب به نزديك ايشان رياضت نفس و تأديب جوارح و نگاهداشت حدود و ترك شهوات است». افزون بر اين، ادب يعني «طهارت دل و مراعات سِرّ و وفا كردن به عهد و نگاه داشتن وقت و كمتر نگريستن به خواطر پراكنده و نيكوكرداري اندر محل طلب و وقت حضور و مقام قرب». (هجويري، ص ۴۴۴ـ ۴۴۵)
هجويري آداب صوفيه را ۳ بخش كرده است: «يكي اندر توحيد با حق عزوجل، ديگر ادب با خود اندر معاملت و ديگر ادب با خلق اندر صحبت». اين ۳ قسم ادب از يكديگر جدا نيست، بلكه رعايت يكي مستلزم مراعات دو ديگر است. (هجويري، ص ۴۳۲) نجم‌الدين كبري از آداب ظاهر و آداب باطن سخن گفته است. آداب ظاهر رعايت هفت امر است: ۱. ادب در خرقه پوشيدن، ۲. در نشستن و خاستن، ۳. در رفتن به خانقاه، ۴. در طعام خوردن، ۵. در رفتن به دعوتها، ۶. در سماع شنيدن، ۷. در سفر كردن. (هجويري، ص ۳۸) اما آداب باطن «خود كاري ديگر است و آن را ابواب بسيار است و مقامات و منازل بي‌شمار». نجم‌الدين براي آگاهي از آداب باطن، منازل السائرين خواجه‌ عبدالله انصاري را پيشنهاد كرده، ولي يادآور شده است كه سالك تنها با خواندن اين كتاب به مقصود نمي‌رسد، زيرا «كار به كار است نه به گفتار، كه شناختن آب تشنگي را ننشاند». (هجويري، ص ۳۸) در نظر صوفيان هر يك از مراحل سلوك، از آغاز تا پايان، آدابي ويژه دارد، تا آنجا كه ابوحفص حداد گفته است: «تصوف همه‌اش آداب است براي هر هنگام و هر حال و هر جايگاه». (كاشاني، ص ۲۱۳) مأخذ اين آداب چيزي جز سنت پيامبر(ص)، اخلاق و احوال نبوي و اقوال و افعال مصطفي نيست. (كاشاني، ص ۲۰۸) از اينجاست كه پيران طريقت گفته‌اند: «كمال ادب هيچ ‌كس را نبود مگر انبياء را». (قشيري، ص ۴۸۲) نكته مهم اين است كه در همه مراحل سلوك، رعايت آداب طريقت و شريعت شرط بنيادي است و حتي سالك اگر به برترين پايگاه نيز رسيده و از سرحدِ تكليف گذشته باشد، باز هم به هيچ روي بي‌بند و باري وي پذيرفته نيست، بلكه همواره، چه در جريان سلوك و چه در پايان كار، يكي از شرايط سالكِ عارف اين است كه «كندبا. خواجگي كار غلامي» (شبستري، ص (۲۱
به طور كلي، آداب صوفيان را مي‌توان بدين سان دسته‌بندي كرد:
۱. آداب حضرت ربوبيت، زيرا «هر بنده‌اي كه محبت الهي در دل او راسخ‌تر، اهتمام او به مراعات آداب حضرتِ عزت بيش‌تر»؛ (كاشاني، ص ۲۰۸) ۲. آداب حضرت رسالت، يعني كمال متابعت از سنت رسول اكرم(ص)؛ ۳. آداب مريد با شيخ؛ ۴. آداب شيخي و وظايف شيخ نسبت به مريد: «همچنان كه مريد را با شيخ ادبي است كه آن حق ارادت است، شيخ را با مريد هم ادبي است كه آن حق تربيت است»؛ (كاشاني، ص ۲۲۷) ۵. اداب صحبت با خلق؛ ۶. آداب معيشت و طريقه گذران زندگي، كه يا از راه كسب است و يا از راه كديه و يا فتوحي كه از حق تعالي رسد؛ ۷. آداب تجرد و تأهل؛ ۸. آداب سفر، چه مريد بايد «سفر از بَهرِ ۳ چيز كند: زيارت را يا ديدن مشايخ را يا رياضت را»؛ (نجم‌الدين كبري، ص ۳۷) ۹. آداب تعهدات نفس كه مربوط به رفع نيازهاي ضروري زندگي است و «تعهدات ضروري ۳ چيز است: خورش و پوشش و خواب»؛ (كاشاني، ص ۲۷۰) ۱۰. آداب جوارح، كه شامل ادب زبان، دل، دست و پا مي‌شود؛ ۱۱. آداب خانقاه؛ ۱۲. آداب سَماع كه «غذاي ارواح اهل معرفت است»؛ (قشيري، ص (۶۰۲۱۳. اداب رياضت و مجاهدت؛ ۱۴. آداب خلوت و چله‌نشيني يا «در آمدن به اربعينيه.»

منابع:
(۱)آملي، محمد بن محمود، نفائس الفنون، به كوشش ابوالحسن شعراني، تهران، اسلاميه، ۱۳۷۷ـ۱۳۷۹ق، ۲/۷ـ۱۲، ۳۸ـ۴۲؛ (۲)سهروردي، ضياءالدين، آداب المريدين، ترجمه عمر بن محمد شيركان، به كوشش نجيب مايل هروي، تهران، مولي، ۱۳۶۳ش، ص ۸۲ ـ ۱۷۵؛
(۳)شبستري، محمود، گلشن راز، لاهور، انتشارات اسلامي، ۱۹۷۸م؛
(۴)قشيري، ابوالقاسم، رساله قشيريه، به كوشش بديع‌الزمان فروزانفر، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، ۱۳۴۵ش، ص ۴۷۷ـ۵۱۰، ۵۹۱ ـ۶۲۱؛
(۵)كاشاني، محمود بن علي، مصباح الهدايه، به كوشش جلال همايي، تهران، ‌۱۳۲۳ش، ص ۲۰۳ـ۲۸۲؛
(۶)نجم‌الدين كبري، احمد بن عمر آداب الصوفيه، به كوشش مسعود قاسمي، تهران، زوار، ۱۳۶۳ش، جم‌ ؛
(۷)نسفي، عزيزالدين، الانسان الكامل، به كوشش ماريژان موله، تهران، انستيتو ايران و فرانسه، ۱۳۵۰ش، ص ۱۲۰ـ۱۳۰؛
(۸)هجويري، علي بن عثمان، كشف المحجوب، به كوشش و، آ، ژوكوفسكي، تهران، طهوري، ۱۳۵۸ش، ص ۴۳۲ـ ۴۷۸.



جعبه ابزار