آدم (مفردات نهج البلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آدم یکی از مفردات
نهج البلاغه، نام نخستین پیامبر الهی و پدر همهی انسانها میباشد؛ که بارها در این کتاب تکرار شده است. از مهمترین ویژگیهای وی خلقت و آفرینش اولیه او تحت عنوان انسان، و به صورت دفعی و یکباره است.
ابو البشر (علیهالسلام)، این کلمه مجموعا هفده بار در نهج البلاغه به کار رفته، هشت بار «ابن آدم» و نه بار فقط آدم و یک بار نیز کلمۀ «آدمیین» آمده است. آنچه نهج البلاغه دربارۀ آدم (علیهالسّلام) گفته همان است که
قرآن مجید میفرماید و آن این که: خلقت آدم و بشر اولیّه یک خلقت مستقل و بیسابقه است، و به طور دفعی آفریده شده، همانطور که عصای
موسی (علیهالسّلام) با اراده و مشیت الهی دفعتا و آنا مبدّل به اژدها شد، هکذا گل و مجسّمۀ آدم با نفخهی الهی مبدّل به انسان و آدم گردید و حقیقت «فَاِذٰا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سٰاجِدِینَ»
به وقوع پیوست. از فرضیّۀ نشو و ارتقاء و تکامل جسمی در
اسلام خبری نیست و اگر روزی مانند «دو دو تا چهار تا» ثابت شود، باز آن در رابطه با انسان نیست و دربارۀ دیگر موجودات زنده خواهد بود، زیرا آیات قرآن مجید در مستقل آفریده شدن انسان قابل تاویل نمیباشد، قرآن مجید فرموده: خداوند به ملائکه فرمود: من از گل خشکیده بشری خواهم آفرید، چون او را ساخته و از روح خود در آن دمیدم به او سجده کنید: «وَ اِذْ قٰالَ رَبُّکَ لِلْمَلاٰئِکَةِ اِنِّی خٰالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصٰالٍ مِنْ حَمَاٍ مَسْنُونٍ فَاِذٰا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سٰاجِدِینَ»
؛
امام علی (صلواتاللهعلیه) مشروح این سخن را در نهج البلاغه در خطبۀ اوّل پس از بیان خلقت آسمانها و زمین چنین فرموده: «ثم جمع الله سبحانه من حزن الارض و سهلها و عذبها و سبخها تربة سنّها بالماء حتی خلصت و لاطها بالبلّة حتی لزبت فجبل منها صورة ذات احناء و وصول و اعضاء و فصول، اجمدها حتّی استمسکت و اصلدها حتّی صلصلت لوقت معدود و امد معلوم ثم نفخ فیها من روحه فمثلت انسانا ذا اذهان یجیلها و فکر یتصرّف بها و جوارح یختدمها ...
؛ یعنی: پس از خلقت آسمانها و زمین، خداوند مقداری از سخت و نرم و شیرین و شور زمین، خاکی جمع کرد، آنرا با آب آمیخت تا گل خالص شد (شوری، شیرینی، نرمی و سفتی درهم فرو رفتند) و آنرا با رطوبت عجین کرد تا گل چسبنده گردید، و از آن مجسّمهای ساخت که دارای اطراف، پیوستگیها، اعضاء و فصول و قسمتهای متمایز بود، آنرا جامد کرد و خشکانید تا محکم گردید، و صلب و سخت کرد تا مانند سفال شد، و تا وقتی حساب شده و مدتی معیّن او را در همانحال گذاشت، آنگاه از روح خود در آن دمید، سپس برخاست در حالی که انسانی بود دارای قوای تعقّل که آنها را به کار میبرد و فکری که با آن در کارها تصرّف میکرد و اعضائی که آنها را به کار میگرفت.» خلاصۀ این کلام آن است که: خداوند ابتدا مجسّمهی آدم را ساخت و سپس در آن روح دمید و این عبارت اخری «سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی»
است که مکرر در قرآن مجید دیده میشود، نظیر این سخن است کلام آن حضرت در جای دیگر که فرموده: «فلّما مهّد ارضه و انفذ امره اختار آدم (علیهالسّلام) خیرة من خلقه و جعله اوّل جبلّته و اسکنه جنّته و ارغد فیها اکله...»
امید است دانشمندان و فضلاء اسلامی در فلسفۀ اسلامی بیشتر تحقیق کنند و مخصوصا دانشگاهها را از فلسفه غلط غرب نجات دهند و به جای نوشتن و تدریس فرضیههای بیپایه فلسفۀ، قرآن و نهج البلاغه را تدریس نمایند.
جریان
سجده ملائکه به حضرت آدم (علیهالسلام) و امتناع
ابلیس و اسکان آدم در بهشت در نهج البلاغه نظیر قرآن مجید است. (رجوع شود به:
؛
؛
) بهتر است جملاتی از
خطبه اشباح بهعنوان نمونه نقل نماییم: «فلما مهّد ارضه وانفذ امره اختار آدم (علیهالسّلام) خیرة من خلقه و جعله اوّل جبلّته و اسکنه جنّته و ارغد فیها اکله و اوعز الیه فیما نهاه عنه، و علمه انّ فی الاقدام علیه التّعرض لمعصیته و المخاطرة بمنزلته فاقدم علی ما نهاه عنه - موافاة لسابق علمه - فاهبطه بعد التوبة لیعمر ارضه بنسله و لیقیم الحجة به علی عباده و لم یخلهم بعد ان قبضه ممّا یوکّد علیهم حجة ربوّبیته و یصل بینهم و بین معرفته بل تعاهدهم بالحجج علی السن الخیرة من انبیائه»
یعنی: چون خدا زمین خود را برای خلقت بشر آماده کرد و فرمانش در این رابطه جای خود را گرفت آدم (علیهالسلام) را از خلقش برگزید و او را اولین آفریده کرد و در بهشتش جای داد، خوردنیاش را در آن، فراوان نمود، و در آنچه نهی کرده بود به او فهماند که اگر اقدام به خوردن آن کند به معصیت دچار خواهد شد و مقامش به خطر خواهد افتاد، ولی آدم از منهّیعنه خورد تا با علم سابق خدا برابری کند خداوند او را بعد از توبهاش به زمین افکند تا توسط نسل او زمین را آباد گرداند و با او حجت خویش را بر بندگان اقامه کند، پس از وفات آدم مردم را از رهبر خالی نگذاشت بلکه پیامبرانی فرستاد و به زبان آنها حجت را تمام کرد».
•
قرشی بنابی، علیاکبر، «مفردات نهج البلاغه»، ص۳۱-۳۳.