• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آزمون‌های استعداد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آزمون‌های استعداد، یکی از مباحث مطرح در روان‌سنجی در علم روان‌شناسی بوده و به معنای آزمون‌هایی است که استعداد‌های گوناگونی را از جمله مهارت‌های ذهنی‌، مهارت‌های حرکتی،



مدت زیادی متخصصان، استعدادها را از روی کنش‌های شناخته‌شده‌ ذهن تعریف می‌کردند. در نتیجه آنها از آزمون‌های حافظه، دقت، سرعت عمل و غیره بحث می‌کردند. این نوع طبقه‌بندی، کاملا جنبه ذهنی داشت و موجب می‌شد که یک آزمون را یک متخصص در یک طبقه و متخصص دیگر در طبقه دیگری قرار دهد. آزمون‌های استعداد، معمولا به صورت مقیاس‌ها یا مجموعه‌ آزمون‌ها معرفی شده‌اند. نتایج این آزمون‌ها را می‌توان به صورت نیمرخ روانی نشان داد. البته این کار زمانی درست خواهد بود که نمره‌گذاری همه‌ آزمون‌های فردی یک مجموعه، به مقیاس (به‌طور مثال مقیاس نمره‌های استاندارد یا رتبه‌های درصدی) تبدیل شود. قدیمی‌ترین نیمرخ روانی به روان‌پزشک روسی به نام روسولیمو (Rosolimo) تعلق دارد.

امروزه، استعداد را محصول عوامل متعددی می‌دانند و روان‌شناسان برای تحلیل عوامل تشکیل‌دهنده‌ استعدادها از روش همبستگی استفاده می‌کنند. در این روش، آزماینده پاسخ‌هایی را که یک گروه از آزمودنی‌ها به آزمون‌های متفاوت داده‌اند، در نظر می‌گیرد و از روی همبستگی‌های موجود میان نتایج می‌تواند به عوامل مشترک و عوامل مستقل پی‌ببرد.

اسپیرمن (Spearman)، اولین کسی بود که در سال ١٩٠٥ از روش همبستگی برای تحلیل عناصر تشکیل‌دهنده استعدادها استفاده کرد. او متوجه شد که همه‌ آزمون‌ها بین خود، همبستگی مثبت دارند و به صورت سلسله مراتب قرار می‌گیرند. اسپیرمن، از این مشاهده نتیجه گرفت که یک عامل وجود دارد و این عامل در همه فعالیت‌های ذهنی وارد می‌شود.
او این عامل را "g" نامید. عامل g به صورت‌های مختلف تفسیر شده و گاهی بحث‌هایی را نیز بین روان‌شناسان به وجود آورده است. خود اسپیرمن آن را "هوش کلی" یا "انرژی روانی" یا "عاملی که در همه‌ فعالیت‌ها وارد می‌شود"، تعریف کرده است.
به نظر اسپیرمن، به این عامل، عوامل دیگری به نام عوامل اختصاصی "s" اضافه می‌شود. وی نام فرضیه خود را "فرضیه دو عاملی (Two- Factor theory)" نامید. منظور از فرضیه دو عاملی، این است که یک عامل کلی وجود دارد که در همه فعالیت‌ها دخالت می‌کند و موجب می‌شود تا نتایج، همبستگی بالایی را نشان دهند. عوامل دیگری به نام عوامل اختصاصی وجود دارند که در فعالیت‌های خاصی دخالت می‌کنند.وجود عوامل اختصاصی از عدم وجود همبستگی کامل بین نتایج آزمون‌ها استنباط می‌شود.
ترستون (Thurstone)، با استفاده از همان روش اسپیرمن، یعنی استفاده از روش همبستگی مثبت بین آزمون‌های روانی، ولی با به‌کارگیری روش دیگر تحلیل عاملی به مفهوم دیگری رسیده است که اصطلاحا روش چند عاملی (Multifactor) می‌نامند.
به این ترتیب او به تعدادی عوامل اولیه (عواملی که دیگر قابل تجزیه نیستند) دست یافته است. به نظر ترستون این عوامل مستقل از یکدیگر نیستند. آنها با یکدیگر همبستگی دارند و تحلیل عاملی آنها نشان می‌دهد که بین آنها نیز یک عامل مشترک وجود دارد و این عامل به عامل g اسپیرمن شباهت دارد. ترستون معتقد است، رفتار هوشمندانه نتیجه تعامل تعدادی عوامل است، نه فقط یک عامل کلی. این عوامل عبارتند از: استعداد کلامی، استعداد عددی، استدلال، تجسم فضایی، سیالی کلامی، سرعت ادراک، حافظه.

چند عامل وجود دارند که ساخت استعدادها را تغییر می‌دهند. مهمترین این عوامل عبارتند از سن، تعلیم و تربیت، تمرین و جنس. به‌تدریج که سن کودک بالاتر می‌رود، توانایی او نیز برای انجام دادن کارهای مختلف بیشتر آشکار می‌شود. در کودکان، بیشتر عامل کلی اهمیت دارد ولی با افزایش سن، عامل کلی اهمیت خود را از دست می‌دهد و جای خود را به عوامل گروهی و اختصاصی می‌دهد.

تعلیم و تربیت، عوامل اختصاصی را تقویت و نقش عامل کلی را کم‌رنگ‌تر می‌کند. بزرگسالانی که تحصیلات بالا ندارند، از نظر ساخت استعدادها به کودکان نزدیک‌ترند. تمرین در هر زمینه، موجب می‌شود عامل اختصاصی مربوط به آن تقویت شود. جنس نیز موجب می‌شود که ساخت استعدادها تغییر یابد. زیرا در اجتماع امروزی، کارهای متفاوتی به دو جنس محول می‌شود و توانایی‌های متفاوتی از آنها انتظار می‌رود. تعداد آزمون‌های استعداد، بسیار زیاد است و در اینجا به مهمترین آنها اشاره می‌کنیم.
[۱] هاشمی، ابراهیم و بطحایی، حسن، آزمون‌های روانی، ص۷۲–۶۲، تهران، چهر، ۱۳۵۳، چاپ سوم.



این آزمون که در دانشگاه مینه‌سوتای آمریکا به وجود آمده، از تعدادی تصویر مسطح تشکیل شده است. این تصاویر به مجموعه‌های شش‌تایی تقسیم شده‌اند. در قسمت بالا و سمت چپ هر مجموعه، تصویری وجود دارد که اجزای آن جدا از یکدیگر نشان داده می‌شود. آزمایش‌شونده باید معلوم کند که از پهلوی هم قرار گرفتن اجزای این تصویر، کدام یک از پنج تصویر دیگر به وجود می‌آید. در‌ اندازه‌گیری یک یا چند استعداد به وسیله‌ این آزمون، تفاوت‌های فردی قابل‌ملاحظه‌ای دیده می‌شود.

نمرات حاصل از اجرای این آزمون، در زمینه‌های مکانیکی، فعالیت‌های کارخانه‌ای و مخصوصا در مورد آن قسمت از مشاغل فنی که با تصاویر سر و کار دارند، ارزش پیش‌بینی زیادی دارد. همچنین به وسیله‌ این آزمون، استعداد درک روابط فضایی‌ اندازه‌گیری می‌شود. درست است که این آزمون، جزء آزمون‌های استعداد طبقه‌بندی شده است، اما به نظر نمی‌رسد که نمرات حاصل از اجرای آن، مستقل از هوش کلی باشد.


در واقع برخی اجراکنندگان ادعا کرده‌اند که آزمون استعداد مکانیکی مینه‌سوتا "هوش غیرکلامی" را‌ اندازه می‌گیرد. در هر صورت، این آزمون استعدادهایی را‌ اندازه می‌گیرد که مستقل از عامل هوش هستند، در انتخاب و راهنمایی شغلی و تحصیلی اهمیت زیادی دارند. آزمون استعداد مکانیکی دانشگاه مینه‌سوتا دارای دو فرم موازی AA و BB است.
هر یک از آنها ٦٤ سوال دارد و ترتیب سوال‌ها براساس درجه‌ دشواری آنهاست. یعنی سوال‌های اول بسیار آسان و سوال‌های آخر بسیار پیچیده است. وجود دو فرم موازی، موجب می‌شود که بتوان آن را به‌طور گروهی اجرا کرد و از تقلب آزمودنی‌ها جلوگیری به عمل آورد. در اول هر فرم، ٨ سوال تمرینی وجود دارد تا آزمودنی‌ها به کمک آنها با نحوه‌ پاسخگویی آشنا شوند. نمره‌گذاری سوال‌ها بسیار راحت و عینی است و تصحیح آنها به کمک کلید صورت می‌گیرد. دستورالعمل آن نیز بسیار روشن و برای همه قابل فهم است.
[۲] گنجی، حمزه و مهرداد، ثابت، روان‌سنجی، ص۱۶۰–۱۴۹، تهران، ساوالان، ۱۳۸۲، چاپ سوم.



این آزمون، از یک جعبه‌ آلومینیومی، که در داخل آن ٣٠ قطعه وجود دارد، تشکیل شده است. از این ٣٠ قطعه، ۱۰ قطعه به شکل دایره، ١٠ قطعه به شکل ستاره و ١٠ قطعه به شکل مربع است. کوچکترین قطعه به ابعاد ٢×٢ و بزرگترین آنها به ابعاد ٤٠×٤٠ میلی‌متر است. برای هر یک از این قطعات، یک جای معین در داخل جعبه وجود دارد که به راحتی در آن جای می‌گیرد.
برای اجرای این آزمون، ابتدا تمام قطعات را از جای خود درمی‌آورند و آنها را در داخل سرپوش جعبه می‌ریزند. قطعات را کاملا مخلوط می‌کنند و از آزمودنی می‌خواهند تا آنها را هر چه سریع‌تر در جای خود بچیند. رفتار آزمودنی، مدت زمان صرف‌شده، روش کار، چگونگی قرار گرفتن قطعات و تعداد خطاها را یادداشت می‌کنند. در این آزمون، خطا عبارت است از گذاشتن یک قطعه و دوباره برداشتن آن. به کمک این آزمون می‌توان سرعت و دقت درک روابط فضایی، عملکردهای حسی، حرکتی و چگونگی روش کار آزمودنی را مورد مطالعه قرار داد.


این آزمون، به صورت یک جعبه‌ کوچک ساخته شده است. قسمت بالای جعبه از دو قسمت فلزی و شیشه‌ای تشکیل می‌شود و یک خط منحنی روی شیشه دارد. در دو طرف جعبه، دو اهرم دیده می‌شود که آزمودنی باید آن‌ها را با دو دست بگیرد و نوک یک قلم فلزی را در مسیر خط منحنی روی شیشه به حرکت درآورد. روش اجرا به این صورت است که جعبه را روی میز و در کنار لبه‌ آن، طوری می‌گذارند که آزمودنی بتواند دو اهرم کناری را با دست بگیرد.

آزمودنی باید سرپا بایستد و اهرم‌ها را طوری در دست بگیرد که با میز یا با کناره‌های دستگاه تماس نداشته باشد. در نمره‌گذاری نتایج آزمودنی، کل زمان صرف‌شده، تعداد خطاها و منحنی ترسیم‌شده را به حساب می‌آورند. زمان صرف‌شده به کمک کورنومتر، تعداد و مدت خطاها به کمک یک خطاسنج الکترونیکی‌ اندازه‌گیری می‌شود و منحنی مسیر روی کاغذ رسم می‌شود. با این آزمون، می‌توان رفتار آزمودنی قبل از شروع آزمایش، دقت، تجسم فضایی، قدرت سازگاری، هیجانی بودن، نظم در حرکات، بی‌نظمی بینایی و پشتکار او را مطالعه کرد. همچنین می‌توان هر نوع خطا و هر نوع لرزش دست را بررسی کرد.


این آزمون که به صورت یک جعبه ساخته شده، دارای قسمت‌های زیر است:
· چهار گروه ساچمه به نام‌های A، B، C و D که‌اندازه‌ هر گروه متفاوت از گروه‌های دیگر است.
· چهار گروه میله‌ عمودی که دو به دو در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند. فاصله‌ دو میله از یکدیگر به‌اندازه‌ قطر ساچمه‌هایی است که باید در بین آن دو قرارگیرند.

۵.۱ - روش آزمایش

روش آزمایش، به این صورت است که آزمودنی در یک طرف و آزماینده در طرف دیگر میز و درست روبروی یکدیگر می‌نشینند. جعبه‌ آزمون طوری قرار می‌گیرد که ساچمه‌ها در طرف آزمودنی باشد. ساچمه‌ها باید برحسب‌اندازه جدا از یکدیگر و در جای مخصوص قرار گیرد. آزمودنی باید دو ساچمه‌ای را که قطر یکسان دارند، با یک دست بردارد و آنها را در بین دو میله‌ای که فاصله‌ آنها از یکدیگر به‌اندازه‌ قطر همان دو ساچمه است، قرار دهد. آزمودنی فقط از یک دست استفاده می‌کند. ساچمه‌های بزرگ (A) قبل از همه مورد استفاده قرار می‌گیرد تا آزمودنی چگونگی کار را به خوبی یاد بگیرد. آزمایش در سه مرحله انجام می‌گیرد و هر مرحله چهار تمرین دارد. بدین ترتیب که آزماینده ابتدا از ساچمه‌های A برای یادگیری آزمودنی استفاده می‌کند و وقتی متوجه شد که آزمودنی خوب یاد گرفته است، آزمایش واقعی را با ساچمه‌های B شروع می‌کند. آزمودنی ساچمه‌های B، C و D را به ترتیب زیر می‌چیند:
تمرین اول: با دست راست
تمرین دوم: با دست چپ
تمرین سوم: دوباره با دست راست
تمرین چهارم: دوباره با دست چپ.

۵.۲ - ارزشیابی نتایج آزمودنی

آزماینده از آزمودنی می‌خواهد تا به هنگام آزمایش، دستی را که از آن استفاده نمی‌کند، روی زانوی خود بگذارد. در ارزشیابی نتایج آزمودنی، این موارد در نظر گرفته می‌شود: چگونگی توجه آزمودنی به دستورالعمل، مهارت در چیدن ساچمه‌های تمرینی، جدایی و عدم ارتباط بین حرکات انگشتان، نرمش انگشتان، چگونگی گرفتن ساچمه‌ها، حرکات چهره‌ آزمودنی به هنگام آزمایش و تسلط یک دست بر دست دیگر.
[۳] هاشمی، ابراهیم و بطحایی، حسن، آزمون‌های روانی، ص۷۷–۸۲، تهران، چهر، ۱۳۵۳، چاپ سوم.



آزمون لوورنز (Test d’aptitude artistique de lewernz)، استعدادهای بنیادی لازم برای هنر نقاشی را آشکار می‌سازد. این آزمون از ٩ آزمون فرعی تشکیل شده است که در سه گروه طبقه‌بندی می‌شوند و اجرای هر گروه ٣٥ دقیقه طول می‌کشد.

١. برآورد نسبت‌ها: هر سوال، شامل چهار تغییر شکل مختلف از یک تصویر است که از نظر نسبت متفاوت از یکدیگرند. آزمودنی باید در هر سری، تصویری را انتخاب کند که به نظرش بهتر از بقیه است.
٢. ابتکار در ترسیم خطوط: هر سوال از یک مستطیل تشکیل شده که در داخل آن بین ٣ الی ١٨ نقطه وجود دارد. نقطه‌ها به‌طور نامنظم قرار گرفته است. آزمودنی باید خطوط را طوری به هم وصل کند که تصویر معینی به دست آید و در صورت لزوم خطوط دیگری را نیز به آنها اضافه کند. نتیجه‌ آزمودنی برحسب ابتکار و ویژگی‌هایی که دارد و با توجه به یک مقیاس ارزشیابی می‌شود.
٣. مشاهده‌ روشنی‌ها و سایه‌ها: ده تصویر مختلف را به آزمودنی نشان می‌دهند و فرض می‌کنند که روشنایی از سمت چپ می‌تابد. آزمودنی باید جای تشکیل سایه‌ها را به‌طور صحیح نشان دهد. در سوالات دشوارتر، طرز قرار گرفتن اشیا بسیار پیچیده می‌شود و سایه‌ها باید روی دو سطح منعکس گردد.
٤. شناختن لغات فنی: این استعداد از طریق جور کردن کلمات که شامل ۲۵ کلمه است،‌اندازه‌گیری می‌شود. این کلمات به ۵ گروه تقسیم می‌شوند. چهار گروه اول، مواد لازم برای نقاشی، شیوه‌های کار، فنون نقاشی و اصطلاحات مربوط به آن را ارائه می‌دهند. در گروه پنجم، باید اسامی نقاش‌های مشهور با آثار آنها جور شود.
٥. حافظه‌ بصری نسبت‌ها: تصویر یک ظرف سیاه در روی یک متن سفید را به مدت دو دقیقه به آزمودنی نشان می‌دهند. در پایان دو دقیقه آزمودنی باید کناره‌های ظرف را از حفظ ترسیم کند. آزمودنی روی یک برگ کاغذ که قاعده و راس ظرف را نشان می‌دهد و آنها را با یک خط عمود به یکدیگر مربوط می‌سازد، کار می‌کند.
٦، ٧، ٨. تحلیل مسائل با چشم‌اندزاهای استوانه‌ای، موازی و زاویه‌ای: آزمودنی باید اجزایی را که از دیدگاه چشم‌انداز غلط هستند، تشخیص دهد.
٩. بازشناسی رنگ‌ها: از آزمودنی می‌خواهند که در میان یکسری رنگ، رنگ برتر را، از طریق مقایسه‌ نمونه‌ا‌ی با ٦ رنگ بنیادی که در بالای صفحه نشان داده شده است، بشناسد. این ٦ رنگ عبارتند از: قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، بنفش.
[۴] گنجی، حمزه، آزمون‌های روانی، ص۲۴۶–۲۴۱، مشهد، بنیاد فرهنگی رضوی، ۱۳۷۱، چاپ چهارم.




۱. هاشمی، ابراهیم و بطحایی، حسن، آزمون‌های روانی، ص۷۲–۶۲، تهران، چهر، ۱۳۵۳، چاپ سوم.
۲. گنجی، حمزه و مهرداد، ثابت، روان‌سنجی، ص۱۶۰–۱۴۹، تهران، ساوالان، ۱۳۸۲، چاپ سوم.
۳. هاشمی، ابراهیم و بطحایی، حسن، آزمون‌های روانی، ص۷۷–۸۲، تهران، چهر، ۱۳۵۳، چاپ سوم.
۴. گنجی، حمزه، آزمون‌های روانی، ص۲۴۶–۲۴۱، مشهد، بنیاد فرهنگی رضوی، ۱۳۷۱، چاپ چهارم.



پژوهه، برگرفته از مقاله «»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۶/۱۸.    






جعبه ابزار