• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آستانه حضرت عبدالعظیم(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آسْتانه حَضْرَتِ عَبْدُالْعَظیم، عنوانی که بر مرقد حضرت عبدالعظیم بن عبدالله از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) و بناهای وابسته و پیوسته به آن در شهر ری اطلاق می شود.
زمینه تاریخی: ابوالقاسم عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زیدبن حسن بن علی بن ابی طالب(ع) در روزگار امام هادی(ع) به قصد زیارت مرقد امام رضا(ع)، و به قولی به دستور امام هادی، خانواده خود را در مدینه گذارد (هدایتی، ۱۷) و از سامرا وارد ری شد (بهبهانی، ۱۹۶) و در محله ساریانان و کوی موالی، محل برخورد سه محله ویژه حنفیان و شافعیان و شیعیان (کریمان، ۱/۲۲۹)، در خانه یکی از شیعیان جای گرفت (نوری، ۳/۶۱۴). عبدالعظیم در همان شهر بیمار شد و چندی بعد درگذشت. تاریخ دقیق درگذشت او دانسته نیست. اما چون امام هادی میان سالهای ۲۵۰-۲۵۴ق/۸۶۴-۷۶۸م، در سامرا بود و از همانجا عبدالعظیم را به ری فرستاد، نیز چون عبدالعظیم پس از امام هادی درگذشت، تاریخ فوت او می بایست پس از ۲۵۴ق/۸۶۸م، باشد. چندی پیش از مرگ عبدالعظیم، مردی به نام عبدالجباربن عبدالوهاب رازی، که از گفته قزوینی رازی (قزوینی رازی، ص ۵۷۷) می توان دریافت که مذهب تسنن داشته است (کریمان، ۱/۳۸۸)، در پی خوابی که دیده بود باغ خود را برای دفن عبدالعظیم و شیعیان دیگر وقف کرد. پس از درگذشت عبدالعظیم جنازه او را در آن باغ نزدیک درخت سیبی به خاک سپردند (بهبهانی، ۱۹۶). به همین سبب آرامگاه عبدالعظیم به مشهدالشجرة معروف گشت (مرعشی، ۵۰). حضرت عبدالعظیم مردی به پرهیزکار و دانشمند و از جمله محدثانِ «مرضی» بود (نوری، ۳/۶۱۴). او روایاتی از امامان معاصر خود بی واسطه نقل کرده است. نیز محدثان بزرگی چون احمدبن ابی عبدالله برقی و ابوتراب رویانی، از او سماع حدیث کرده اند. کتابهایی همچون خُطَب امیرالمؤمنین (حلی، ۶۴؛ نجاشی، ۱۷۳) و یوم و لیلة (نوری، ۳/۶۱۴) به او نسبت داده شده است.
بخش یکم ـ ساختمانها
باغی که پیکر حضرت عبدالعظیم را در آن به خاک سپردند، در دروازه باطان یا باب طاق (اصطخری، ۱۷۰) یا ماطاق، بیرون از باروی ری عهد اسلامی واقع بود و این وضع تا حدود یک سده پیش دوام داشت، چنانکه ملاحسین کاشفی (د ۹۰۶ق/۱۵۰۰م) به این معنی تصریح کرده است (ملاحسین کاشفی، ص ۴۰۱). نیز نقشه ای که کرپورتر جهانگرد انگلیسی در روزگار فتحعلی شاه از ری کشیده، مرقد عبدالعظیم را در بیرون شهر نشان داده است (کریمان، ۱/۳۹۴). اما شگفت است که بیشتر منابع جغرافیای کهنتر به این مرقد اشاره ای نکرده اند. حتی مستوفی با آنکه از مقبره امامزاده حسن و ابراهیم خواص و یکی از نوادگان امام موسی که ظاهراً همان حضرت حمزه است، در ری یاد کرده (مستوفی، ص ۵۴)، نامی از عبدالعظیم نبرده است.
مرقد حضرت عبدالعظیم همانند دیگر زیارتگاه های بزرگ در آغاز شامل بنای حرم یعنی هسته مرکزی و اصلی آستانه بود که به تدریج بناهای دیگری پیرامون آن احداث شد و به شکل مجموعه ای شامل ایوان ها و صحن ها و رواق ها درآمد. بقعه امامزاده حمزه و امامزاده طاهر در جنب حرم عبدالعظیم نیز جزو بناهای آستانه به شمار می رود.
از نخستین بنای بقعه آگاهی دقیقی در دست نیست. کهن ترین مأخذ مستندی که در باب بنای حرم تاکنون دیده شده است، سر در آجری درگاه اصلی حرم است که در آن به بانی سر در مذکور یعنی مجدالملک قمی بر اوستانی وزیر برکیارق سلجوقی (اواخر سده ۵ق/۱۱م) اشاره شده است. اما در کتیبه ای که در سالهای اخیر در دیوار سمت چپ همان درگاه تعبیه کرده اند، یادآور شده اند که در نیمه دوم قرن سوم هجری بنای بقعه توسط محمدبن زید داعی علوی (د ۲۸۷ق/۹۰۰م) تعمیر اساسی شده است. اگر این مطلب درست باشد، باید گفت که داعی زیدی اندکی پس از درگذشت عبدالعظیم، بقعه وی را که قبلاً بنا شده بود، تعمیر کرد و شاید هم بنای اصلی آن را ساخت.
گذشته از این، متخصصان پس از پژوهش در اطراف دیوار آجری درگاه اصلی حرم که دارای کتیبه سابق الذکر روزگار سلجوقی است، یادآور شده اند که پاره هایی از زیر و کنار دیوارهای آن کتیبه در اطراف درگاه وردی، از آثار روزگار آل بویه است (کریمان، ۲/۴۱۹؛ کریمان، حاشیه). از این رو می توان گمان کرد که دست کم همه این بخش از حرم ساخته آل بویه بوده و سپس در روزگار سلجوقیان به دست مجدالملک قمی نوسازی شده است. با این همه، برخی گفته اند که همه این سردر از آثار مجدالملک قمی و متعلّق به ۴۹۵-۴۹۸ق، است (مصطفوی، ۱/۱۴۶) که این تاریخ نادرست به نظر می آید.
از روزگار سلجوقیان تا صفویان آگاهی درست و چندانی در باب تعمیر یا توسعه و احداث بناهای تازه در آستانه در دست نیست، ولی آشکار است که این بقعه در طی روزگار مورد توجه امیران و سلاطین ایران، خاصه حاکمان شیعی مذهب بوده است، چنان که حسام الدوله اردشیر، امیر آل باوند در طبرستان سالانه ۲۰۰ دینار به آن بقعه اختصاص داده بود (ابن اسفندیار، ۱۲۰). این بقعه در روزگار تیموریان نیز مورد توجه بوده و آثاری از آن دوره برجای است. شاهرخ تیموری خود به زیارت آنجا رفته است (عبدالرزاق سمرقندی، ۲/۳۲۱).
آستانه حضرت عبدالعظیم در روزگار صفویان که نسب خویش را به امامزاده حمزه فرزند امام موسی کاظم می رساندند، بسیار مورد توجه واقع شد و آثار و ابنیه ای در اطراف حرم بنیاد گردید، و اهمیت این بقعه همواره فزونی یافت تا در روزگار قاجار که به سبب نزدیکی شهر ری به پایتخت، سخت مورد توجه واقع شد و بیشتر بناهای وابسته به حرم عبدالعظیم و امامزاده حمزه در همین روزگار ساخته یا تکمیل و تزیین گشت. در نیم سده اخیر نیز آستانه حضرت عبدالعظیم، مانند دیگر بقاع متبرکه و معروف ایران، رو به توسعه نهاد و با کشف آثار کهن و بسیار گران بهایی از روزگار بویهیان به این سوی، بر اهمیت تاریخی آن بسی افزوده گشت و متولیان وقت به توسعه و تکمیل و تزیین هرچه بیشتر آستانه و تعمیرات بنیادی بخشهای کهن و پرارزش آن چون ضریح و صندوق همت گماشتند. ابنیه آستانه حضرت عبدالعظیم به شرح زیر است:
۱. حرم: همان طور که اشاره شد حرم هسته مرکزی و اصلی آستانه است و کهن ترین آثار تاریخی آستانه در همین بخش مشاهده می شود. حرم متشکل از چند بخش است:
ساختمان اصلی حرم: در باب ساختمان حرم، پیش از روزگار سلجوقیان، آگاهی مستندی در دست نیست. براساس کهن ترین مأخذی که به نظر رسید، مجدالملک ابوالفضل اسعدبن محمد بر اوستانی (مقـ ۴۹۲ق/۱۰۹۹م) وزیر شیعی مذهب برکیارق سلجوقی، «مشهد سیدعبدالعظیم حسنی به شهر ری و و بسی از مَشاهدسادات علوی و اشراف فاطمی(ع) فرموده یا آلت و عدّت و شمع و اوقاف» (قزوینی رازی، ۲۲۰). در ۱۳۴۷ش که تغییراتی در مجموعه آستانه پدید آمد مطلب فوق به اثبات رسید، بدین گونه که در تعمیر مسجد بالاسر که در سمت غربی حرم واقع است، پس از برداشتن بخشی از اندودِ دیوار، رگ چین آجریِ آراسته ای هویدا شد. کارشناسان با آشکار شدن این دیوار برای دستیابی به مدارک قطعی در باب تاریخ ساختمان حرم، در پیرامون درگاه اصلی حرم نیز به کاوش پرداختند. پس از برداشتن اندود آن قسمت نیز، خشت های پخته زیبا و سفالهای عالی با نقشهای دلپذیر و ستونها کوچکی روی دیوار، با حاشیه ای در پیرامون درگاه حاوی کتیبه ای زیبا نمایان شد که نام مجدالملک براوستانی را آشکارا به عنوانی بانی حرم یاد کرده بود (پیرنیا، ۵؛ مشاهدات نگارنده، زمستان ۱۳۶۵ش). از سوی دیگر بر رویِ درِ آهنیِ کهنِ حرم، تاریخ ۹۴۵ق/۱۵۳۸م، یعنی روزگار شاه طهماسب اول نقش شده است، ولی به نظر کارشناسان، این در و کتیبه های کوفی آن باید مربوط به روزگار سلجوقیان باشد که سپس در روزگار صفویان بازسازی شده است (هدایتی، ۲۴). بنای کنونی حرم، غیر از بخشهای کهن تری که به آن اشاره شد، بیشتر از آثار روزگار صفویان است.
حرم، بنایی ۴ ضلعی است و مانند بیشتر بناهای روزگار سلجوقیان بر فراز ۴ گوشه آن، ۴ فیل گوش پدید آورده اند که در بالا شکل ۸ ضلعی به خود می گیرد. بالاتر از آن نیز به سبب طاق بندی های کوچک، ۱۶ ضلعی به نظر می رسد (مصطفوی، ۱/۲۹۱). حرم در هر ضلع به وسیله دری به رواقهای مجاور گشوده می شود. درگاه اصلی حرم در شمال آن و رو به سوی ایوان بزرگ و ایوان شمالی، مدخل اصلی حرم در سوی مشرق بوده است (هدایتی، ۲۷). دو مصراع (لنگه) در اصلی حرم زرّین است و احادیثی از پیامبر(ص) و امام رضا(ع) و امام هادی(ع) بر آن نقش شده است. سطح دولنگه در را برای محافظت خطوط و نقش و نگارهای آن و نیز دیوار آجری کهن کنار درگاه را از زمین به ارتفاع ۲ متر با حفاظتی از شیشه پوشانیده اند.
درِ جنوبی حرم که از چوب است و بسیار زیبا منبت کاری شده و اشعاری بر ان حک گشته، به راهروِ جنوبی حرم در شرق امامزاده حمزه گشوده می شود. درب شرقی نیز به راهروِ شرقی حرم، و درِ غربی به مسجد بالاسر راه می یابد.
گرداگرد دیوارهای درون حرم، از پایین یا ازاره ای از سنگ مرمر سیاه و سفید به ارتفاع ۶۵/۱ متر پوشیده شده است. از بالای ازاره تا سقف و خود سقف به گونه زیبایی آینه کاری شده است. این آینه کاری در ۱۲۷۳ق/۱۸۵۷م، به فرمان ناصرالدین شاه انجام یافته است (مصطفوی، ۱/۱۶۱). زیر سقف، فیل گوش ها زیبایی پوشیده از آینه دیده می شود. بر فراز این طاقها و گرداگرد حرم، بر کتیبه ای احادیثی نقش شده است.
ظاهراً دو بقعه امامزاده، حمزه و حضرت عبدالعظیم در قدیم از یکدیگر جدا بوده است. در سده ۹ق/۱۵م، همراه با ساختمانهای اطراف، این دو بقعه به صورت یک مجموعه درآمده است. این معنی از ۲ کتیبه چوبی مورخ ۸۴۸ق/۱۴۴۴م، بر روی درِ منبت کاری کهنی که پیشتر میان مسجد بالاسر و مقبره ناصرالدین شاه بوده و سپس آن را در دهانه راهروی که به شمال ایوان امامزاده حمزه منتهی می گردد کار گذاردند، هویداست (مصطفوی، ۱/۳۷۳، ۳۷۴). در دیوار جنوبی حرم به سمت غرب، به احتمال ثوی محرابی بوده که مبدل به دالانی شده که اکنون به ایوان بقعه امامزاده حمزه مربوط شده است (پیرنیا، ۶).
ضریح: کهن ترین مأخذ در باب ضریح مرقد حضرت عبدالعظیم، فرمان مورخ ۹۵۰ق/۱۵۴۳م، شاه طهماسب صفوی درباره متولی و موقوفات آستانه است. از فرمان یاد شده برمی آید که تا آن زمان بر گرد مزار، ضریحی نبوده است. طهماسب صفوی در این فرمان، برای جلوگیری از دست رساندن زایران به صندوق مزار، دستور داد که ضریحی چوبی بر گرد مزار نصب شود (هدایتی، ۷۹). چنین می نماید که این ضریح تا روزگار فتحعلی شاه بر جای بوده است زیرا هیچ اطلاعی در باب مرمت یا تغییر ضریح طهماسبی تا روزگار قاجار، به دست نیامده است. فتحعلی شاه قاجار آن ضریح را با ضریحی از نقره تعویض کرده است (میرخواند، ۱۰/۱۰۶). این ضریح در روزگار ناصرالدین شاه تعمیر شد (ایرانشهر، ۲/۱۳۳۲؛ مصطفوی، ۱/۱۵۱). با این همه در ۱۳۲۸ش، به سبب لرزش سخت و سستیِ بنِ آن، پاره ای از بخش های ضریح را تعویض کردند (مصطفوی، ۱/۱۵۰؛ مصطفوی، ۱/ ۱۵۱) و آن را بر پایه ای از سنگ مرمر به ارتفاع ۳۵ سانتی متر بر پای داشتند: اما بخش بالای ضریح شامل کتیبه ها و اشعار بر جای ماند. درازای ضریح ۸۷/۳ و پهنای آن ۹۵/۲ و ارتفاعش ۴۰/۲ متر است. در گرداگرد ضریح جمعاً ۱۴ دهانه مشبک دیده می شود. در پشت این دهانه ها به استثنای دهانه میانی جبهه شرقی ضریح که درب ورودی آن به شمار می رود، صفحات شیشه ای بزرگی برای جلوگیری از دست رساندن زایران به صندوق تعبیه کرده اند. بر حاشیه بالای ضریح و گرداگرد آن کتیبه ای است که سوره الرحمن به خط ثلث بر آن نقش شده و در زیر، بر کتیبه دیگری اشعاری به فارسی رقم خورده است. در این اشعار، نام فتحعلی شاه، بانی ضریح نقره و امین السلطان، مجری تعمیر آن در روزگار ناصرالدین شاه خوانده می شود. بر فراز و گرداگرد ضریح، جمعاً ۶۴ گلدان زرین زیبا ـ در هر طول ۲۰ عدد و در هر عرض ۱۲ عدد ـ و افزون بر این، در ۴ گوشه ضریح، ۴ گلدان زرین بزرگتر نصب شده است.
صندوق مزار: یکی از نفیس ترین آثار تاریخی آستانه عبدالعظیم، صندوق چوبی روی مزار است که در ۴ سوی آن، زیارت نامه و آیات قرآنی به خط نسخ و ثلث برجسته، توسط یحیی بن محمد اصفهانی (مصطفوی، ۱/۱۴۹) حکاکی شده است و تاریخ ۷۲۵ق/۱۳۲۵م، بر روی آن قابل خواندن است. این صندوق به تصریح کتیبه روی آن، به دستور خواجه نجم الدین محمد، مقارن روزگار ابوسعید ایلخانِ مغول ساخته شده است. به تصریح کتیبه مذکور، بنای مرقد نیز از هموست (هدایتی، ۲۳). اما خواجه نجم الدین می بایست مرقد را تعمیر کرده باشد، زیرا چنان که اشاره شد، تجدید بنای اصلی حرم در روزگار سلجوقیان و به فرمان مجدالملک انجام یافت. صندوق یاد شده که در اثر مرور زمان فرسوده شده بود، در ۱۳۲۹ش توسط حاج محمد صنیع خاتم، هنرمند مشهور عصر، به گونه زیبایی مرمت شد (مصطفوی، ۱/۱۵۰؛ هدایتی، ۲۴) و اکنون به درازای ۵۸/۲ و پهنای یک و ارتفاع ۲۰/۱ متر بر جای است.
۲. گنبد و گلدسته ها: گنبد زراندود حضرت عبدالعظیم، خود از جمله آثار کهن آستانه است. این گنبد نیز نخستین بار توسط مجدالملک براوستانی، آنگاه که بقعه را تجدید بنا می کرد، ساخته شد، گنبد مانند دیگر گنبدهای بقاع متبرکه درجه اول دارای ۲ جدار است. پوشش درونی، شامل طاق ضربی مدور و پوشش بیرونی مخروطی شکل بود که در روزگار شاه طهماسب تغییر شکل یافت. (مصطفوی، ۱/۲۹۱) و در ۱۲۷۰ق/۱۸۵۴م، به فرمان ناصرالدین شاه طلاکاری شد (کریمان، ۱/۳۹۱). ارتفاع گنبد از رأس تا سطح بام به صورت عمودی حدود ۱۲ متر و به صورت محدب حدود ۱۸ متر است. بر گرداگرد گنبد، ۲ ردیف کتیبه نصب شده است. بر کتیبه های بالایی، اشعاری با خطوط زرین بر متن لاجوردی رنگ حاکی از طلاکاری گنبد به فرمان ناصرالدین شاه است. بر کتیبه زیرین که عریض تر از کتیبه بالای است، آیه «انا فَتَحْنالَکَ فَتْحاً مُبیناً» نقش بسته است. پوشش درونی گنبد، همراه با دیوارهای حرم آینه کاری شده است. گلدسته های حرم برخلاف گنبد، از آثار نیمه دوم سده ۱۳ق/۱۹م، است و به فرمان ناصرالدین شاه، همراه با طلاکاری گنبد، بنا گشت (مصطفوی، ۱/۱۶۱). ارتفاع مناره ها از رأس تا سطح بام حدود ۲۴ متر و قطر میله گلدسته ها یا بخش استوانه ای آن ۲ متر است. از هر مناره به وسیله ۲ پلکان داخلی به بالای آن می توان رفت. این مناره ها بر پایه های مربع شکل آجری به درازای هر ضلع ۲۰/۴ متر استوار شده است.
۳. صحن ها و ایوان ها: در اطراف حرم، صحن ها و ایوان هایی است که بیشتر در روزگار صفویان و قاجاریان ساخته یا تعمیر و تزیین شده است. مهم ترین صحن و ایوان فعلی، صحن و ایوان بزرگ آستانه در شمال حرم است. این بنا در روزگار ناصرالدین شاه ساخته شد. ساختمان ایوان بزرگ آینه در این صحن که اکنون در دو سوی آن کفش کن ها واقع است، به دستور میرزاابراهیم خان امین السلطان آغاز شد و در زمان فرزندش میرزاعلی اصغرخان در۱۳۰۹ق/۱۸۹۱م، به پایان رسید (مصطفوی، ۱/۱۵۱). این دیوان دارای ۱۰ ستون سنگی بلند و بسیار زیباست. ازاره ایوان از سنگ مرمر سیاه و سفید است. در بالای مدخل ایوان به سوی حرم، کتیبه ای بر کاشی نقش گشته که از نام بانی آن حکایت دارد. برخی حدس زده اند که سابقاً به جای رواق و ایوان شمالی، مسجدی بوده که بخش آستانه محسوب می شده است. کتیبه های ۲ جفت درِ منبت کاری که در خزانه است، نام جنت سرا را اد می کند و این احتمال هست که مسجدی در بخش شمالی حرم به نام جنت سرا وجود داشته است (مصطفوی، ۱/۱۵۷). در سالهای اخیر این صحن سنگ فرش شد و آینه کاری ایوان آن تجدید گشت. در شرق صحن بزرگ، بنای امامزاده طاهر جای دارد. ایوان جنوبی حرم در ۹۴۴ق/۱۵۳۷م، به فرمان شاه طهماسب اول ساخته شد (ایرانشهر، ۲/۱۳۳۱؛ هدایتی، ۲۶) و در ۱۲۷۰ق/۱۸۵۴م، به فرمان ناصرالدین شاه توسط میرزاآقاخان نوری آینه کاری و تزیین شد (کریمان، ۱/۳۹۱). صحن های دیگر آستانه در گرداگرد حرم عبارتند از: ۱. صحن باغ طوطی یا مدرسه امین السلطان در شمال غربی حرم، ۲. صحن ناصرالدین شاه، یا صحن ولیعهدی که اکنون به صحن کاشانی معروف است، در غرب حرم، ۳. صحن باغ علی جان در شرق حرم، ۴. صحن جنوبی که به صحن امامزاده حمزه معروف است.
۴. رواقها و مسجدها: مسجد و رواق بالاسر، در غرب حرم، از ساخته های روزگار صفویان، محوطه ای بزرگ است که به وسیله راهرو و پنجره هایی در غرب آن به صحن ناصرالدین شاه مربوط می شود. ازاره این مسجد از سنگ مرمر سیاه و سفید است. از بالای ازاره تا سقف و خود سقف آینه کاری است. این رواق دارای محرابی بسیار زیبا از کاشی های معرق رنگارنگ است که بر روی آنها و گرداگرد محراب آیات قرآنی نقش شده است.
میان مسجد بالاسر و حرم عبدالعظیم از سوی شرق، دری زیبا و منبت کاری است که به شهادت کتیبه روی آن، در ۱۲۷۱ق/۱۸۵۵م، به دستور اعتمادالدوله و توسط میرزامحمدحسین شیرازی ساخته شده است. بر بالای این در، پنجره های مشبک واقع است که گرداگرد آن مانند سایر بخشهای دیوار رواق آینه کاری است.
در جنوب مسجد بالاسر رواق دیگری است که از جنوب به حرم امامزاده حمزه و از شرق به حرم عبدالعظیم می پیوندد. این رواق نیز دارای ازاره ای از سنگ مرمر سیاه و سفید و از بالای آن تا سقف و خود سقف آینه کاری است (مشاهدات نگارنده).
در شرق حرم عبدالعظیم، مسجد زنانه یا پایین پا، از ساخته های روزگار صفویان (مصطفوی، ۱/۲۹۳)، واقع است که پیش از احداث صحن و ایوان شمالی، مدخل اصلی حرم بود. ولی سپس آن مدخل را مسدود و دهلیز آن را به مسجد زنانه تبدیل کردند (هدایتی، ۲۷۲). همان سان که اشاره شد، از کتیبه های درهای منبت کاری که اکنون درخزانه آستانه است، می تواند حدس زد که مسجدی به نام مسجد جنت سرا در بخش شمالی حرم بوده است (مصطفوی، ۱/۱۵۷؛ هدایتی، ۲۷). دور نیست که آن مسجد، همان رواق کوچکی باشد که اکنون میان ایوان بزرگ شمالی و حرم عبدالعظیم واقع است. این رواق از سوی جنوب به وسیله ۲ در زرین بزرگ به حرم می پیوندد. ازاره رواق از کاشی معرق و رنگارنگ است و از بالای آن تا سقف و همه سقف آینه کاری است. میان این رواق و مسجد زنانه یا مسجد پایین پا در شرق حرم، درِ بزرگ چوبی زیبایی جای دارد که کتیبه ای حاوی آیات قرآن مجید بر حاشیه آن حکاکی شده و بر بالای آن تاریخ ۹۰۴ق/۱۴۹۹م ـ روزگار تیموریان ـ قابل مشاهده است.
۵. امامزاده: الف ـ بقعه امامزاده حمزه (هـ م)، فرزند امام موسی کاظم(ع) از بقاع متبرکه معروف و در طرف جنوب غربی حرم عبدالعظیم واقع است. امامزاده حمه از ۴ سوی به بیونات اطراف می پیوندد. درِ شمالی به رواق میان مسجد بالاسر و حرم امامزاده حمزه، درِ جنوبی به مسجد زنانه و درِ شرقی به راهروِ جنوبی حرم عبدالعظیم متصل است. درِ غربی را اکنون با دیوار مسدود ساخته اند، ب ـ بقعه امامزاده طاهر (هـ م) از فرزندان امام زین العابدین(ع)، نیز از بقاع متبرکه جنب آستانه عبدالعظیم و در سوی شرقی صحن بزرگ، میان این صحن و باغ علی جان واقع است.
۶. موزه و خزانه: چنان که اشاره شد، حرم حضرت عبدالعظیم از دیرباز مورد توجه بوده است و از همان روزگاری که نخستین بنای بقعه پی افکنده شد، به تدریج آثاری در اطراف حرم پدید آمده و اشیایی از سوی امیران و وزیران و مردم به حرم اهدا شده که هریک نسبت به قدمت و نفاست خود از جمله ارزشمندترین آثار هنری اسلامی به شمار می روند. پاره ای از این آثار برای جلوگیری از فرسودگی و ویرانی، در تعمیرات متعدد آستانه، به خزانه منتقل گشته، و برخی هم مانند کاشی ها و رگ چین های آجری اطراف حرم، در جای خو با پوشش های شیشه ای محافظت شده اند. کهن ترین خبر مستند در باب خزانه آستانه عبدالعظیم را در فرمان مورخ ۹۵۰ق/۱۵۴۳م، شاه طهماسب صفوی می توان یافت که وی طی آن دستور داده در میان منازل اطراف آستانه، محلی مناسب برای خزانه جدید بیابند (هدایتی، ۷۹). از این فرمان آشکارا برمی آید که پیش از آن هم در آستانه عبدالعظیم محلی برای خزانه بوده که لابد اشیای نفیس و هدایای زایران و احیاناً نقدینه ها را در آنجا نگه می داشته اند. در سالهای اخیر نیز تعدادی از آثار نفیس آستانه را به خزانه منتقل ساخته اند که از آن میان می توان به اشیاء زیر اشاره کرد:
الف ـ دو در آهنی با کتیبه هایی به خط کوفی به ابعاد ۷۰ و ۱۲۰ سانتیمتر که به نظر می رسد ازجمله کهن ترین آثار این بنا و متعلق به روزگار سلجوقیان باشد. با آنکه بر روی کتیبه ها تاریخ ۹۴۵ق/۱۵۳۸م، دوره سلطنت شاه طهماسب اول صفوی دیده می شود، به عقیده کارشناسان این خط کوفی مربوط به خطوط دوره سلاجقه (سده ۵ و ۶ق/۱۱ و ۱۲م) است و حتی نمی تواند مربوط به سده ۷ق/۱۳م، باشد چه رسد به سده های ۹ و ۱۰ق/۱۵ و ۱۶م (مصطفوی، ۱/۱۵۴؛ مصطفوی، ۱/ ۱۵۵). اگر قدمت این کتیبه ها به ثبوت رسد، می توان حدس زد که این ۲ کتیبه بر درهایی مربوط به روزگار سلاجقه نصب بوده و در روزگار صفویه آن درها را به سبب فرسودگی تعویض یا مرمت و همان کتیبه های قدیم را با تغییراتی بر درهای جدید نصب کرده اند. این ۲ در بعدها در انتهای معبر جنوب غربی امامزاده حمزه نصب شده است (مصطفوی، ۱/ ۱۵۵) و سپس به سبب نفاست، آنها را به خزانه منتقل ساخته اند.
ب ـ دو درِ منبت کاری بسیار کهن و زیبا به ابعاد ۷۷/۱ و ۹۴/۰ متر مربوط به روزگار شاه اسماعیل اول صفوی که اشعاری به خط ثلث برجسته بر آن نقش بسته است (هدایتی، ۲۶؛ هدایتی، ۲۷). از این اشعار تاریخ ۹۱۸ق/۱۵۱۲م، به دست می آید که مربوط به روزگار حکومت شاه اسماعیل اول صفوی است. حدس زده اند که این درها پیش از احداث صحن بزرگ و ایوان شمالی، مدخل اصلی حرم از سوی مشرق، یعنی مسجد زنانه فعلی بوده است (مصطفوی، ۱/۱۵۶؛ مصطفوی، ۱/ ۱۵۷).
ج ـ یک در منبت کاری نفیس که مدتها پیش از آن را از گوشه جنوب شرقی مسجد بالاسر حرم برداشتند و در شمال ایوان امامزاده حمزه نصب کردند و سپس به خزانه آستانه منتقل ساختند.
گفته اند که این در قبلاً در مسجد هولاکو که بعداً به آرامگاه ناصرالدین شاه تبدیل شد جای داشته است. بر روی این در ۲ کتیبه به خط ثلث برجسته هست که می گویند. بر روی دری کهن تر بوده و پس از تعویض آن، کتیبه های مذکور را بر روی در جدید نصب کرده اند. بر این کتیبه ها تاریخ ۸۴۸ق/۱۴۴۴م، دیده می شود. از این رو این کتیبه ها و احتمالاً درِ اصلی، از ساخته های روزگار شاهرخ تیموری است (مصطفوی، ۱/۱۵۶).
د ـ یک پنجره از کاشی مشبک بسیار نفیس به ابعاد ۵۸/۱ و ۵۶/۱ متر، مرکب از ۱۲ خشت کاشی. این پنجره بر فراز در میانی ایوان بزرگ شمالی نصب بوده و به استناد کتیبه ای که مربوط به آخرین آینه کاری عصر قاجار در ایوان مذکور است، در عهد ناصرالدین شاه به دستور امین السلطان در ۱۳۰۹ق/۱۸۹۱م، ساخته شده است (مصطفوی، ۱/۱۶۰).
هـ ـ چیزهایی از قبیل پرده های بسیار نفیس، قرآن های خطی، فرش های متعدد، شمعدان های قدیمی و پرارزش و تابلوهای نقاشی و روپوش زری و کهن صندوق مزار مربوط به روزگار صفویه.
هم اکنون برای گردآوری و طبقه بندی این اشیاءِ نفیس به گونه ای که در معرض بازدید علاقه مندان قرار گیرد، ساختمانی ویژه موزه آستانه در غرب صحن ناصرالدین شاه در دست ساختمان است. درِ غربی این موزه متشکل از سر در کاشی بسیار کهن و زیبای حرم است که قبلاً برای جلوگیری از فرسودگی و انهدام به خزانه منتقل گشته بود. با آغاز بنای موزه، این سردر و کتیبه های بسیار کهن و زیبای آن توسط استادان فن، در غرب موزه نصب شده است.
۷. کتابخانه: همراه با اشیای گرانبهایی که در طی روزگار به آستانه حضرت عبدالعظیم اهدا یا وقف شده، کتاب ها و قرآن های خطی نفیسی هم بوده است، چنانکه شاه عباس صفوی در ۱۰۳۷ق/۱۶۲۷م، تعداد ۱۱۹ جلد کتاب وقف آستانه کرده که ۳ جلد از آنها هنوز باقی است (کتابخانه مرکزی، ۳/۶۴).
لابد کتابخانه ای در آستانه بوده است که میرزامحمدتقی نوری در حدود ۱۲۳۰ق/۱۸۱۴م، از آن استفاده کرده است. اما از محل و چگونگی در محل فعلی کفش کن ایوان بزرگ بوده (مصطفوی، ۱/۱۵۸)، ظاهراً می بایست مربوط به روزگار قاجار باشد که طی آن ابنیه و بیوتات آستانه توسعه یافته است. در ۱۳۲۴ش، دایر بوده است. در اردیبهشت آن سال در جنوب امامزاده حمزه، کتابخانه ای در ۲ طبقه ساخته شده که تاکنون نیز برجای است. کهن ترین قرآن خطی آستانه که در فهرست راهنمای گنجینه قرآن موزه ایران باستان ثبت شده، قرآنی است بسیار نفیس به خط نسخ و ثلث که در ۹۴۰ق/۱۵۳۳م، به روزگار شاه طهماسب اول نگاشته شده است (هدایتی، ۲۸؛ مصطفوی، ۱/۱۵۹). نیز مجموعه اسناد و فرامین و وقف نامه های آستانه که به همت احمد هدایتی گردآوری شده، در کتابخانه نگاهداری می شود. کهن ترین سند رسمی، فرمان شاه طهماسب درباره اوقاف و تولیت آستانه عبدالعظیم است. کتابخانه آستانه هم اکنون نزدیک به ۰۰۰‘۶ جلد کتاب چاپی و خطی دارد.
بخش دوم ـ تولیت
تولیت بقاع متبرکه و املاک و رقبات وابسته به آنها، اساساً بر طبق شرع، وابسته به نظر واقف است و از همین روی متولیان مختلف از سوی واقفان املاک و رقبات عهده دار اداره امور مربوط به تولیت خود بوده اند. ولی برای جلوگیری از تصرفات نامشروع و هماهنگ کردن امور مربوط به موقوفات، از روزگاران گذشته چنین مرسوم شده که تولیت واحدی با تأیید سلطان وقت تعیین گردد که کارگزاران دولت نیز در امور مربوط به آن از دستورهای او پیروی کنند.
درباره متولیان آستانه عبدالعظیم پیش از روزگار صفویه، سندی مکتوب دیده نشده است. کهن ترین اثری که در این باب به دست آمده، فرمان شاه طهماسب صفوی است که طی آن تولیت مزرعه ای به نام مبارک آباد درخوارری را که طغرل سلجوقی وقف آستانه کرده بود، به سیدشرف الدین واگذاشته است (هدایتی، ۹۰٩). از روی فرمان های دولتی که از عهد صفویّه تاکنون به جای مانده است می توان سلسله متولیان آستانه را که نوادگان آنها تا چند سال پیش عهده دار تولیت این آستانه بودند، شناخت. در روزگار شاه طهماسب، میرزاحبیب الله، فرزند بزرگ میرسیدحسین خاتم المجتهدین و نواده دختری محقق ثانی، به تولیت آستانه گمارده شد. سپس جای او را میرزاابراهیم شیخ الاسلام نواده خاتم المجتهدین گرفت و تولیت آستانه در خانواده او ادامه یافت (ایرانشهر، ۲/۱۳۳۷). در ۱۳۳۰ق/۱۹۱۲م، چندی پس از تشکیل وزارت معارف و اوقاف، تولیت میرزا هدایت الله از همان سلسله، از سوی کسانی که مأمور نظارت و رسیدگی به موقوفات آستانه شده بودند، تأیید شد (ایرانشهر، ۲/۱۳۳۷) و فرزندان او نیز تا چند سال پیش اداره آستانه را به عهده داشتند. نام این متولیان در فرامین شاهان صفوی و کتاب تحفه سامی اثر سام میرزا فرزند شاه اسماعیل صفوی آمده است. از شاه عباس و شاه طهماسب دوم و اشرف افغان و کریم خان زند و شاهان قاجار نیز فرامینی درباره تولیت در دست است.
بخش سوم ـ موقوفات:
همگام با افزایش اهمیت و توسعه آستانه حضرت عبدالظیم، از دیرباز کسانی مزارع و املاک و رقبات و اشیائی، غالباً با تعیین مورد مصرف آنها، وقف آستانه کرده اند و فرمان هایی نیز از سوی حاکمان وقف درباره موقوفات صادر شده که هم اکنون پاره ای از آنها در دست است. کهن ترین خبری که درباره اوقاف آستانه دیده شد، روایت قزوینی رازی (قزوینی رازی، ص ۲۲۰) است که می گوید مجدالملک براوستانی اوقافی برای حضرت عبدالعظیم مقرر داشته است. کهن ترین فرمان دولتی در این باره، فرمان مورخ ۹۶۰ق/۱۵۵۳م، شاه طهماسب است که صورت موقوفات غیرمنقول آستانه با مشخصات کامل در آن ذکر شده است.
براساس این فرمان، ۱۶ رقبه مزرعه و باغچه در ری و شمیران و شهریار، از جمله املاک وقفی آستانه بوده که امروزه ۵ رقبه از آن باقی و در تصرف آستانه است (ایرانشهر، ۲/۱۳۳۵) و بقیه در طی روزگار به علت نابسامانی های سیاسی و سوءاداره آستانه، توسط کسانی تصرف شده است کهن ترین رقبه وقفی مشخص، مزرعه مبارک آباد معروف به خیرآباد واقع در ناحیه خوار شهر ری بوده که طغرل سلجوقی وقف آستانه کرده است (هدایتی، ص۹۰، «فرمان شاه طهماسب»). به جز فرمان شاه طهماسب، فرامین دیگری از سلاطین صفویه و زندیه و قاجاریه در دست است. موقوفات آستانه شامل زمین های کشاورزی، روستا، قنات آب، ساختمان و اشیای گوناگون (برای سایر موقوفات، نکـ کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد، فهرست میکروفیلم ها، ۱/۱۰-۱۲).

فهرست مندرجات

۱ - فهرست منابع


(۱) ابن اسفندیار، محمدبن حسن، تاریخ طبرستان، به کوشش عباس اقبال، تهران، کلاله خاور، ۱۳۲۰ش، ص ۱۲۰؛
(۲) اصطخری، ابواسحاق ابراهیم، مسالک و ممالک، به کوشش ایرج افشار، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۷ش، ص ۱۷۰؛
(۳) اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان، مرآت البلدان، به کوشش پرتو نوری علاء و محمدعلی سپانلو، تهران، اسفار، ۱۳۶۴ش، ۱/۵۱۳؛
(۴) ایرانشهر (ذیل اوقاف)، ۲/۱۳۳۱-۱۳۳۲؛
(۵) بهبهانی، محمدباقر، تعلیقات علی منهج المقال، تهران، ۱۳۰۶ق، ص ۱۹۶؛
(۶) پیرنیا، محمدکریم، (درگاه و کتیبه آستانه حضرت عبدالعظیم)، مجله باستانشناسیو هنر ایران، س ۲، شمـ ۲ (بهار ۱۳۴۸ش)، صص ۴-۶؛
(۷) جواهرکلام، عبدالعزیز، تاریخ تهران، تهران، منوچهری، ۱۳۵۷ش، صص ۱۸، ۳۰؛
(۸) حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال فی معرفهالرجال، تهران، ۱۳۱۰ق، ص ۶۴؛
(۹) شوشتری، قاضی نورالله، مجالس المؤمنین، تهران، اسلامیه، ۱۳۷۵ق، ۲/۴۵۸، ۴۶۰؛
(۱۰) عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدبن، به کوشش محمدشفیع، لاهور، ۱۳۶۵ق، ۲ (۱)/۳۲۱، ۳۲۲؛
(۱۱) عطاردی قوچانی، عزیزالله، عبدالعظیم الحسنی حیاته و مسنده، تهران، ۱۳۴۳ش، صص ۲۹۵، ۲۹۶؛
(۱۲) فصیحی خوافی، احمدبن محمد، مجمل، به کوشش محمودفرخ، مشهد، باستان، ۱۳۳۹ش، ۳/۲۶۴؛
(۱۳) قزوینی رازی، عبدالجلیل، النقض، به کوشش جلال الدین محدث، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۸ش، صص ۲۲۰، ۵۷۷؛
(۱۴) کاشفی، ملاحسین واعظ، روضة الشهداء، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، اسلامیه، ۱۳۴۹ش، صص ۲۵۳، ۴۰۱؛
(۱۵) کتابخانه مرکزی، فهرست خطی، ۳/۶۴؛
(۱۶) کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد، فهرست میکروفیلم ها، ۱/۱۰-۱۲؛
(۱۷) کجوری، محمدباقر، جنة النعیم، تهران، ۱۲۹۶ق، ص ص ۴۴۴، ۴۵۰؛
(۱۸) کربلایی تبریزی، حافظ حسین، روضات الجنات، به کوشش جعفرسلطان قرایی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹ش، ۲/۶۶۰ حاشیه؛
(۱۹) کریمان، حسین، ری باستان، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۴۵ش، ۱، ۲، جمـ ؛
(۲۰) مرعشی، محمدباقر، الرواشح المساویة، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، ۱۴۰۵ق، ص ۵۰؛
(۲۱) مستوفی، حمدالله، نزهة القلوب، به کوشش گای لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ق، ص ۵۴؛
(۲۲) مصطفوی، محمدتقی، آثار تاریخی تهران، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۶۱ش، جمـ ؛
(۲۳) نجاشی، احمد، رجال، بمبئی، ۱۳۱۷ق، ص ۱۷۳؛
(۲۴) نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسائل، تهران، اسلامیة، ۱۳۸۲ق، ۳/۶۱۴؛
(۲۵) هدایت، رضاقلیخان، روضة الصفای ناصری، تهران، خیام، ۱۳۳۹ش، ۱۰/۱۰۶، ۸۱۱؛
(۲۶) هدایتی، محمدعلی، آستانه ری، مجموعه اسناد و فرامین، تهران، ۱۳۴۴ش، جمـ ؛
(۲۷) نیز، محمدعلی، تحقیقات محلی نگارنده مقاله، زمستان ۱۳۶۵ش؛



جعبه ابزار