آشنایی مسلملنان با تلمود
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سابقه آشنایی مسلمانان با متون مقدّس یهودی (شامل
تورات و
تلمود و ملحقات آن) را میتوان با توجه به زمان و مکان حضور یهودیان در شبه جزیره
عربستان دریافت.
حضور جماعتهای گوناگون یهودی در عربستان به مدتها پیش از ظهور
اسلام باز میگردد. احتمالاً آنها از اوایل قرن ششم پیش از میلاد در این سرزمین
ساکن شده بودهاند و مسلّماً شروع
سکونت آنها پس از قرن دوم میلادی نبوده است. جماعتهای گوناگون یهودی هم در جنوب
عربستان،
یمن، و هم در منطقه
حجاز اقامت گزیده و دو زبانه یا حتی سه زبانه بوده اند؛ زبان تکلم آنها عربی بوده اما متون را به
عبری میخوانده و نقل میکردهاند و در حدی که به تلمود دسترسی داشتهاند از آرامی نیز استفاده میکرده اند
در این دوره،
یهودیت ــ بر خلاف دوره های بعد ــ در عربستان دینی تبلیغی بوده و از میان
مشرکانِ ساکن در مناطق مختلف پیروانی کثیر یافته، بویژه در جنوب عربستان در تغییر
دین بسیار موفق بوده است.
البته از قرن چهارم میلادی به بعد، با حضور فرقه های گوناگون
مسیحی مانند
یعقوبیان و
نسطوریان، در شبه جزیره عربستان، میان آنها رقابت شدیدی در تبلیغ دینشان در گرفته بوده است.
علاوه بر این، بازرگانان با نقل روایات گوناگون در باره اشخاص صالح و بزرگان دینی، از
بطرکها و
ربّیها تا
حواریان و شهدا و
راهبان، زمینه دیگری را برای آشنایی با متون مقدّس فراهم میآوردند
از دیگر مسائل مهم، آشنایی و آگاهی مسلمانان از متون مقدّس عبری در آن دوره است. بنا بر گزارشها، ترجمه های عربیِ بخشهایی از
کتاب مقدّس، در عربستان پیش از ظهور اسلام و صدر اسلام در دسترس بوده، بویژه مسیحیان برای اجرای آیینها و نیز مقاصد تبلیغی از این ترجمه ها استفاده میکرده اند، اما هیچ متنی از این گونه ترجمه ها به دست ما نرسیده است.
گفتنی است ترجمه های سریانی نیز مورد استفاده عربها بوده و ظاهراً نسخه هایی از این متون باقیمانده است. در دوره ظهور اسلام، بویژه پس از هجرت، در باره حضور مؤثر یهودیان در مدینه تحقیق و بررسی فراوانی انجام شده است.
به رغم این، به سبب نبود اسناد و مدارک کافی، نمی توان به سهولت، تصویری روشن از چگونگی و نحوه آشنایی مسلمانان با متون مقدّس عبری و مخصوصاً تلمود ارائه داد. با این حال، برخی خاورشناسان در اثبات ادعای اثر پذیری تام مسلمانان از این متون آثار فراوانی نگاشته اند.
آنچه مسلّم است یهودیان بخشهایی از تلمود را به صورت شفاهی نقل میکردهاند و با توجه به اینکه نسل اول مسلمانان از عبری و آرامی اطلاعی نداشته اند، این مطالب را به عربی بر میگردانده اند.
در اینکه این اطلاعات شفاهی را مسلمانان کتابت میکردهاند یا نه، تردید وجود دارد. پس از استقرار اسلام، یهودیان از همان سده های نخستین هجری، با برخورداری از امنیت و رفاه در مناطق گوناگون مشغول به فعالیتهای علمی شدند.
با استقرار
خلافت عباسی در بغداد، در قرن دوم هجری نقش بزرگان علمای دینی
یهود به حدی برجسته شد که ایشان موفق شدند مرجعیت
تلمود بابلی را بر تلمود دیگر (به اصطلاح، خواهرش) یعنی تلمود اورشلیمی، در اروپا نیز رسمیت بخشند.
میدراشها و آکادمیهای بابل بقدری رونق یافت که بسیاری از دانش آموختگان از آکادمیهای اسپانیا، پرووانس، ایتالیا، شمال افریقا و امپراتوری روم شرقی به این میدراشها مهاجرت کردند
.
در اندلس نیز یهودیان نقش علمی و فرهنگی برجستهای داشتند و سهمی چشمگیر در پدید آوردن آثار علمی بر عهده گرفتند. مجموعه آثاری که با عنوان یهودی ـ عربی شناخته میشود، حکایت از این فعالیت علمی دارد.
بنا بر گزارشهای موجود در منابع اسلامی، مسلمانان از وجود کتاب مقدّسی جز تورات نزد یهودیان آگاهی اجمالی داشته و آن را با نام المَثْناة، به معنای تکرار و نسخه دوم، می شناخته اند.
ابوعُبَیْد قاسم بن سلاّ م هروی (متوفی ۲۲۴) در غریب الحدیث
گزارش داده که از اهل علمی که کتابهای قدیمی (الکتب الاُوَل) را میشناخته و قرائت میکرده در باره المثناة پرسیده و او پاسخ داده است که
احبار و رهبانان
بنی اسرائیل پس از موسی آن گونه که میخواستند کتابی را در میان خود پدید آوردند که جز کتاب
خداوند بود، پس آن را المثناة (احتمالاً مراد
میشناه بوده) نامیدند و در آن هر آنچه را میخواستند بر خلاف کتاب خدا
حلال یا
حرام کردند. بر اساس این اطلاع، ابوعبید به تحلیل سخنی از
عبداللّه بن عَمْرو میپردازد مبنی بر اینکه نقل سخنان اهل کتاب و اتکا بدان روا نیست (کَرِهَ الأخذَ عَنْ اَهْلِ الکتاب). به نظر ابوعبید
در
جنگ یَرموک که در
رجب سال پانزدهم میان مسلمانان و سپاهیان روم شرقی در گرفت، کتابهایی نزد ابن عمرو بوده و احتمالاً با شناختی که از این نوشته ها داشته چنین سخنی گفته است.
زَمَخْشَری (متوفی ۵۳۸) در الفائق فی غریب الحدیث
ضمن نقل روایتی از ابن عمرو در باره «اَشراط الساعة » می نویسد که وی خواندن المثناة را از نشانه های وقوع قیامت دانسته است. وی نیز در تعریف مثناة همان توضیحات قبلی را آورده و اشاره کرده که ابن عمرو اینگونه کتابها را در یرموک دیده و بدان آگاهی یافته بوده است. ابن اثیر (متوفی ۶۰۶) نیز گزارشی به همین مضمون را در النهایة فی غریب الحدیث و الاثر
آورده است.
علاوه بر این،
ابن اثیر معنای لغوی
مثناة را در زبان فارسی، به نقل از صحاح اللغة جوهری، دو بیتی ذکر کرده و آن را از انواع غزل دانسته است. گفتنی است در منابع لغوی، چه متقدم چه متأخر، اشارهای به واژه میشناه و تلمود نشده است. در برخی از این منابع، واژه مثناة به معنای آنچه از کتاب خوانده و تکرار میشود، آمده و سپس به تعبیر قرآنی سبع المثانی اشاره شده است.
ظاهراً ابن اثیر برای توضیح واژه این معنا را مفید ندیده و تنها توضیح لغوی را که به معنایی دورتر اشاره دارد بر گزیده است. گذشته از این، در بحث از منع تدوینِ
حدیث به دستور
خلیفه دوم نیز از وی جملهای نقل شده که در آن به واژه مثناة اشاره دارد: «آیا میخواهید مَثْناتی مانند مثناه اهل کتاب پدید آورید؟» (مثناةً کَمَثْناةِ اهل الکتاب).
در روایت دیگری به جای مثناة کلمه «
اُمنیة» آمده است : «اُمنیةً کأُمنیةِ اهل الکتاب».
صرف نظر از صحت و سقم این روایت و بویژه به کارگیری واژه «مثناة» در آن زمان، می توان دریافت که احتمالاً آگاهی اجمالی از وجود کتابی حاوی
سنّت و
احکام و شرایع یهود، جدا از کتاب مقدّس یهود، از همان ابتدای آشنایی مسلمانان با یهودیان وجود داشته است. در عین حال، ظاهراً تعدادی اندک از مسلمانان، آن هم به صورت بسیار محدود، از تفکیک میان «تورات مکتوب» و «تورات شفاهی»، با توجه به اینکه هر دو
تورات خوانده میشدند، اطلاع داشته اند. در دوره های متأخر نیز این آگاهی اندک است. بر این اساس، در متون گوناگون اسلامی، از جمله متون تاریخی و ملل و نحل، به ندرت میتوان اطلاعاتی تفصیلی در باره تلمود یافت یا در گزارشهای مربوط به یهودیان و آداب و سنن و اعتقادات آنها، مطابقتی با گزارش تلمودی سراغ گرفت.
یعقوبی (متوفی ۲۸۴)
در بیان آداب و سنن یهودیان مینویسد که آنها در سنن و شرایع به کتابهای علمای خود اعتماد و اتکا دارند و ادامه میدهد: «وَهِیَ الکتبُ التی یقالُلهابالعبرانیة» در نسخه خطی نیز نام کتاب نیامده و سفید بوده است.
احتمالاً مراد او از این کتاب عبرانی، تلمود یا میشناه بوده است.
در میان دیگر گزارشهای مؤلفان
مسلمان، گزارش مقدسی (متوفی ۳۵۵) در البدء و التاریخ شایان توجه است. او ضمن گزارشی عالمانه و بی طرفانه از فرقه های یهودی و آداب و شعائر خاص آنها
در انتهای گزارش خود به احکام روز شنبه (
یوم السبت) و کارهای ناقض حرمت این روز، که مستوجب قتل است، اشاره کرده که کاملاً با گزارش تلمود همخوانی دارد.
ظاهراً مقدسی به بخشهایی از تلمود دسترسی داشته است.
در میان ملل و نحل نویسان، ابن حَزْم اندلسی (متوفی ۴۵۶) به سبب حضور علمی یهودیان در اندلس و نیز معاشرت وی با برخی از حکمای یهودی، از نزدیک با تلمود آشنایی داشته است. در الفِصَل نام تلمود بصراحت ذکر شده،
احتمالاً بتوان این اشاره صریح را نخستین بار یا دست کم از موارد نادر به شمار آورد. احتمالاً ابن حزم نسخهای از تلمود، البته گزیده و مختصر آن، را در دسترس داشته،
هر چند به سبب عدم تسلط بر زبان عبری در گزارشهای خود خطا کرده است، از جمله در نقل قولی از تلمود به «
سدر ناشیم» (احکام زنان و خانواده) اشاره کرده ولی آن را
تفسیر احکام حیض معنا کرده است.
ابن حزم، همچنین برخی از روایات آگادهای را نقل کرده که بسیاری از بخشهای آن در رسالات الحاقی تلمود، از جمله مدراشیم و جز آن، مذکور است، اما به نام رسالات اشاره نکرده و تنها به این عبارت که «در یکی از کتابهای آنها (یهودیان) اینگونه آمده است» بسنده نموده است.
گفتنی است که آشنایی ابن حزم با یهودیان و تلمود از طریق فرقه قرائیم بوده که مشخصه آنها ــ همانگونه که آمد ــ مخالفت با تلمود و نفی آن و کلاً سنّت ربّانیها و ربّیها بوده است.
در میان دیگر مؤلفان مسلمان، ابن قَیّم جَوزِیّه (متوفی ۷۵۱) نیز از تلمود آگاهی تفصیلی داشته است. او در اغاثة اللهفان به مشنا (میشناه) و تلمود، پیشینه گردآوری آنها، حجم تقریبی هر یک، آرای فقهای یهود در باره مسائل خاص فقهی از جمله
ذبح ــ و بررسی تفاوتهای احکام تلمود در این باره با احکام تورات ــ همچنین مخالفتهای قرائیم با تلمود پرداخته است.
ترجمه های عربی.
حضور علمی و فرهنگی یهودیان در سرزمینهای اسلامی و حسن تعامل آنها با دانشمندان مسلمان، به این امر انجامید که متون مقدّس خود را به عربی ترجمه کنند.
از جمله این مترجمان سعدیا بن یوسف (۸۹۲ ـ۹۴۲ میلادی) معروف به سعدیا گائون، رهبر یهودیان بابل بود که
عهد عتیق را به عربی ترجمه کرد. ترجمه وی کلاسیک و تأثیرگذار بوده است. وی در اعتلا بخشیدن به الاهیات و
فلسفه یهود مطابق با تلمود، و نیز مقابله با قرائیم وآرای آنهابسیار کوشید.
از ترجمه های مهم، ترجمه بخشهایی از تلمود به عربی است که
نِسیم بن یعقوب قیروانی در اواسط قرن پنجم به انجام رسانده است.
ابن میمون (۵۳۰ ـ ۶۰۱)، متکلم و دانشمند معروف یهودی که یکی از صاحب نظران آگاه از تلمود شناخته میشود،
به عربی شرحی بر میشناه نگاشت به نام کتاب السراج. همچنین کتاب دیگری در فقه و بیان احکام تلمود مخصوصاً تلمود بابلی به نام مشنه توره نوشت. او خود در دلالة الحائرین،
اثر معروف کلامی یهود که به زبان عربی و به خط عبری نگاشته، این اثر را مشنة التوراة نامیده که «تثنیة تورات» یا «تکرار تورات» ترجمه شده است.
دوره اخیر. در باره آشنایی جهان اسلام با تلمود در دوره اخیر، باید به کتابی تأثیرگذار در اروپا اشاره کرد که مبنای شناخت مسلمانان از تلمود بوده است.
در اروپا، جریان ضدیت با تلمود و سوزاندن آن تا قرن هجدهم ادامه یافت و در تداوم این سنّت کتابهایی نیز به نگارش در آمد. آیزنمنگر، محقق زبانهای شرقی، در آلمان دو جلد کتاب در وهن تلمود نوشت که پایه و مبنای یکی از مهمترین آثار علیه یهودیان در قرن نوزدهم شد، یعنی مبنای کتاب تلمود یهودیان (چاپ در ۱۸۷۱) نوشته کانن آوگوست رولینگ، استاد دانشگاه پراگ. در این کتاب ضدیت با تلمود بسیار شدید بود. شهرت فراگیر مؤلف و کتابش سبب شد تا هم زمان سه ترجمه فرانسه از سه مترجم مختلف از این کتاب در ۱۸۸۹ به چاپ برسد. این کتاب در جهت یهودستیزی نازیها نقشی مهم داشت
چند سال بعد در ۱۸۹۹ این کتاب در قاهره به عربی ترجمه و چاپ شد، با این مشخصات: آگوست روهلنج، الکنزالمرصود فی قواعدالتلمود، ترجمه یوسف نصراللّه.
این ترجمه عربی مبنای آشنایی جهان معاصر اسلام، بویژه کشورهای عربی، با تلمود شد. از طرف دیگر، نوع گزارش این کتاب همراه با حسِ
کینه و عداوتی که مسلمانان از اشغال
فلسطین به دست
صهیونیستها داشتند، سبب شناختی یک جانبه شد؛ ازینرو، در اغلب نوشته های مؤلفان مسلمان این نوع نگرش منفی بازتاب یافته است.
گزیدهای فارسی از تلمود تألیف آبراهام کوهن، ترجمه از انگلیسی، موجود است (تهران ۱۳۵۰ ش؛ تجدید چاپ تهران ۱۳۸۲ ش). این کتاب که با نام گنجینهای از تلمود، به چاپ رسیده تألیفی است روشمند و مختصر که میتواند راهنمای شناخت مباحث گوناگون در تلمود باشد، بویژه آنکه مؤلف، بی طرفانه، کوشیده تا جنبه های متناقض و مورد استناد دشمنان را نیز نقل کند، خواه در باب
خشونت و تبعیض، خواه در باره
سحر و خرافات، و کلاً مسائل غیر هماهنگ با دیدگاههای امروزی.
اخیراً کتاب The essential Talmud نوشته آدین اشتاین زالتس، با عنوان سیری در تلمود به فارسی ترجمه شده است (قم ۱۳۸۳ ش) که اثری است جامع و مفید
. تلمود در مطالعات تطبیقیِ خاورشناسان در باره اسلام و یهودیت جایگاهی مهم و خاص دارد
.
در دو سده اخیر، محققان کوشیدهاند با به کارگیری روش نقد تاریخی، به مطالعه متون مقدّس یهودیان (
عهد قدیم)، و کتاب مقدّس مسیحیان (
عهد جدید)، بپردازند و در این راه منشأ و ریشه های آن متون را بر اساس روشهای گوناگون از قبیل ریشه شناسی واژه ها و به کارگیری رویکردهای زبان شناختی مشخص نمایند. عمدتاً کار تحقیقی این پژوهشگران مبتنی بر بررسی قدیمیترین نسخه های موجوداست. خاورشناسان نیز با اتخاذ این روش به بررسی گزارشهای
قرآنی،
حدیثی،
تفسیری و
احکام و مسائل فقهی پرداخته و با توجه به شباهتها ــ بویژه شباهت گزارشهای سنّت اسلامی با روایات آگادهای ــ قائل به اخذ و اقتباس کامل یا گرته برداری شده اند
.
در از جمله مشهورترین خاورشناسان این حوزه مطالعات تطبیقی، آبراهام گایگر، ایگناتس گولدتسیهر، تئودور نولدکه، آلفونس مینگانا، دیوید سموئیل مارگلیوث و چارلز کالتر توری هستند.
(۱۳) ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، قاهره ۱۳۸۳ـ۱۳۸۵/ ۱۹۶۳ـ ۱۹۶۵.
(۱۴) ابن حزم، الفصل فی الملل و الاهواء والنحل، چاپ محمدابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۱۵) ابن سعد، طبقات ابن سعد.
(۱۶) ابن فارس، مقاییس.
(۱۷) ابن قیّم جوزیّه، اغاثة اللهفان من مصاید الشیطان، چاپ محمدحامد فقی، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
(۱۸) ابن میمون، دلالة الحائرین، چاپ حسین اتای، آنکارا ۱۹۷۴.
(۱۹) قاسم بن سلام ابوعبید، غریب الحدیث، حیدرآباد دکن ۱۳۸۴ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۴ـ ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت ۱۳۹۶/۱۹۷۶.
(۲۰) محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج ۱۵، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۹۶۷.
(۲۱) نینا ویکتوروونا پیگولوسکایا، اعراب حدود مرزهای روم شرقی و ایران در سده های چهارم ـ ششم میلادی، ترجمه عنایت اللّه رضا، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۲۲) محمدرضا حسینی جلالی، تدوین السنة الشریفة، قم ۱۳۷۶ ش.
(۲۳) ظفرالاسلام خان، نقد و نگرشی بر تلمود، ترجمه محمدرضا رحمتی، قم ۱۳۶۹ ش.
(۲۴) احمد بن علی خطیب بغدادی، تقییدالعلم، چاپ یوسف عش: داراحیاء السنة النبویه، ۱۹۷۴.
(۲۵) دائرة المعارف بزرگ اسلامی، زیرنظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران ۱۳۶۷ ش ـ، ذیل «ابن میمون» (از عباس زریاب خویی).
(۲۶) شیرین دخت دقیقیان، نردبانی به آسمان: نیایشگاه در تاریخ و فلسفه یهود، تهران ۱۳۷۹ ش.
(۲۷) محمود بن عمر زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم و علی محمد بجاوی، (قاهره ۱۹۷۱).
(۲۸) احمد شلبی، مقارنة الادیان، ج ۱، قاهره ۱۹۹۲.
(۲۹) لویس شیخو، النصرانیة و آدابها بین عرب الجاهلیة، بیروت ۱۹۸۹.
(۳۰) جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
(۳۱) آبراهام کوهن، گنجینهای از تلمود، ترجمه امیر فریدون گرگانی، تهران ۱۳۸۲ ش.
(۳۲) مطهر بن طاهر مقدسی، کتاب البدء و التاریخ، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲.
(۳۳) یعقوبی، تاریخ یعقوبی.
(۳۴) کاملیا ادنگ، نویسندگان مسلمان در یهودیت و در کتاب مقدس عبری: از ابن Rabban به ابن حزم، لیدن ۱۹۹۶.
(۳۵) ریچارد بل، منشأ اسلام در محیط مسیحی خود، لندن ۱۹۶۸.
(۳۶) د جودائیکا، دایرة المعارف جودائیکا، اورشلیم ۱۹۷۸-۱۹۸۲، svv "اصلا، یوهان آندریاس" (زوی Anveri و هانس لیختن اشتاین)، "تلمود، بیت المقدس" (لویی اسحاق رابینوویتز)، "Rohling مرداد".
(۳۷) چارلز کالتر توری، EI ۱، sv " " (توسط J Horovits).
(۳۸)EI ۲، svv "یهودی، عربی" من: یهودی عربی (توسط D کوهن)، "همانجا دوم: قرون وسطی یهودی و عربی (توسط J بلو)، همانجا سوم: یهودی، عربی ادبیات " (توسط G Vajda)، " Tawra | T " (توسط حوا لازاروس-
(Yafeh)(۳۹) دایره المعارف دین، اد Mircea Eliade، نیویورک ۱۹۸۷، sv "ادبیات کتاب مقدس: متون مقدس عبری" (ناحومM Sarna).
(۴۰)Isidore اپستاین، یهودیت: ارائه تاریخی، میدلسکس،
(Engl ۱۹۷۷. (۴۱) آلبرت فریدلندر، "یهودیت"، در ادیان جهان: یهودیت و مسیحیت، اد لسلی Houlden، لندن: راتلج، ۱۹۹۱.
(۴۲) گئورگ گراف، Geschichte گردد christlichen arabischen ادبیات، vol۱، واتیکان ۱۹۴۴.
(۴۳) آلبرت حورانی، تاریخ مردم عرب، لندن ۲۰۰۲.
(۴۴) ابراهیم من کاتچ، یهودیت در آیلا | م: پس زمینه به کتاب مقدس و تلمود از قرآن و تفسیر آن سوره II و III، نیویورک ۱۹۵۴.
(۴۵) سویتمن، اسلام و الهیات مسیحی: مطالعه تفسیر از ایده های دینی در این دو دین، PT ۱، جلد ۱، لندن ۱۹۴۵.
(۴۶) چارلز کاتلر Torrey، بن یاد یهودی اسلام، نیویورک ۱۹۶۷.
(۴۷) ارنت جان ونسینک، محمد و یهودیان مدینه، TR و اد ولفگانگ H Behn، ۲nd ویرایش برلین ۱۹۸۲.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «آشنایی مسلملنان با تلمود »، شماره۳۸۴۹.