• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آلبرت بندورا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آلبرت بندورا (Albert Bandura) اهل کانادا و ایالات متحده آمریکا و از روان‌شناسان بزرگ جهان در عصر حاضر است. نظریه یادگیری اجتماعی از نظریه‌های مشهور وی است.
او را پس از بی‌اف اسکینر، زیگموند فروید و ژان پیاژه، چهارمین روان‌شناس قرن بیستم از لحاظ بیشترین استناد در مقالات روان‌شناسی می‌دانند.



آلبرت بندورا در سال ۱۹۲۵ در شهر کوچکی واقع در آلبرتای کانادا متولد شد. او دوران دبستان خود را در مدرسه‌ای کوچک که فقط ۲۰ دانش‌آموز و دو معلم داشت به اتمام رساند.
بندورا در دانشگاه بریتیش کلمبیا (British Columbia University) ثبت نام کرد و به علت داشتن اوقات بیکاری، در یک کلاس روان‌شناسی شرکت کرد. او از همان زمان به روان‌شناسی علاقه‌مند شد.
بعد از فارغ‌التحصیلی با کارگران ساختمانی در ناحیه "یوکون" به پر کردن چاله چوله‌های بزرگراه آلاسکا (Alaska Highway) پرداخت. او مجذوب مردمی شد که در منطقه شمالی با آن‌ها روبرو شده بود و خود را در میان مجموعه جالبی از افرادی یافت که اکثرا از دست طلبکار، نفقه‌بگیر و ماموران ناظر بر آزادی مشروط فرار کرده بودند.

او به آسیب‌شناسی روانی زندگی روزمره علاقه شدیدی پیدا کرد. بندورا مدرک دکتری خود را در رشته روان‌شناسی بالینی در سال ۱۹۵۲ از دانشگاه آیوا (Iowa) دریافت کرد و به عضویت هیات علمی دانشگاه استانفورد درآمد.
بندورا نخستین کتاب معروف خود را در سال ۱۹۶۳ با همکاری اولین دانشجوی دوره دکتری خود به نام ریچارد والترز تحت عنوان "یادگیری اجتماعی و رشد شخصیت"(Social Learning and Personality Development) منتشر کرد. در این کتاب مفاهیم کلی و اصلی یادگیری اجتماعی بیان شد.

او در سال ۱۹۷۳ به ریاست انجمن روان‌شناسان آمریکا انتخاب شد. طی سال‌های اخیر گرایش بندورا به ابعاد شناختی شخصیت به مراتب افزایش یافته است. در حال حاضر وی فرایندهای پیچیده شناختی را با روش‌های ظریف علمی و تجربی مورد بررسی قرار می‌دهد و برای بسیاری از روان‌شناسان معاصر یک الگوی عملی قابل قبول به شمار می‌رود.
[۱] احدی، حسن و جمهری، فرهاد، روان‌شناسی رشد۲، تهران، نشر بنیاد، ۱۳۸۴، چاپ پنجم، ص۷۱.



بندورا معرف دیدگاه جدیدی به نام یادگیری اجتماعی بوده و با تاکید بر نقش عوامل شناختی، خلا موجود در رفتارگرایی کلاسیک را پر کرده است.

۲.۱ - تأثیر تقویت بیرونی بر تفکر

رویکرد بندورا رفتارگرایانه است و در پژوهش‌های خود بر مشاهده رفتار آزمودنی‌های انسان تمرکز داشت. او به بررسی تاثیر تقویت بیرونی در فرایندهای تفکر مانند اعتقادات، انتظارات و آموزش‌ها می‌پردازد.
از نظر او پاسخ‌های رفتاری، مثل رباط‌ها یا آدم‌های ماشینی به طور خود به خودی به وسیله محرک‌های بیرونی شروع نمی‌شوند. بلکه واکنش‌ها به محرک‌ها، خودانگیخته می‌باشد.

۲.۲ - تأثیر فرآیندهای شناختی

علاوه بر تقویت، فرایندهای شناختی فرد نیز در پاسخ به محرک سهیم‌اند. در واقع وقتی یک رفتار، تقویت بیرونی را به دنبال می‌آورد فرد هشیارانه پیش‌بینی می‌کند که رفتار کردن به همان شیوه همان تقویت را به دنبال دارد.
بندورا معتقد است انسان‌ها توانایی سرمشق‌گیری (Modeling) و تقویت جانشینی (Vicarious reinforcement) را دارند. آن‌ها می‌توانند بدون تجربه مستقیم تمام رفتارها، به مشاهده رفتارهای سایر مردم بپردازند و نتایج رفتار آن‌ها را درک کنند و از طریق تقویت جانشینی دریابند که کدام رفتارها را انجام دهند و از انجام کدام رفتارها بپرهیزند.
بنابراین فرایندهای شناختی در برنامه‌های تقویت تاثیر زیادی دارند و تغییر طرز تفکر افراد به رفتار شکل می‌دهند.
[۲] برک، لورای، روان‌شناسی رشد، مترجم: یحیی سید محمدی، تهران، نشر ارسباران، ۱۳۸۴، نوبت چهارم، ص۳۱.


۲.۳ - نقش سرمشق‌ها در رفتار

بندورا در مطالعات خود بر نقش سرمشق‌ها در شکل‌گیری رفتار تاکید کرده و به بررسی ویژگی‌هایی پرداخته است که در سرمشق‌گیری افراد مؤثرند. یافته‌های او نشان می‌دهد که به احتمال زیاد افراد از کسانی سرمشق می‌گیرند که از نظر سن و جنس شبیه آن‌ها باشند یا مسائلی شبیه به آن‌ها را حل ‌کنند.
همچنین یافته‌ها نشان می‌دهد افراد تمایل دارند که تحت تاثیر سرمشق‌هایی قرار گیرند که از نظر منزلت و شخصیت دارای مقام بالایی باشند.
همچنین نوع رفتار نیز بر میزان تقلید تاثیر دارد. معمولا رفتارهای ساده بیشتر از رفتارهای پیچیده و رفتارهای پرخاشگرانه نسبت به سایر رفتارها بیشتر تقلید می‌شوند. این امر به ویژه در کودکان بیشتر دیده می‌شود. در ضمن بندورا معتقد است که روان‌شناسی را نمی‌توان از یافته‌های پژوهش‌های اجتماعی جدا کرد و رفتار افراد را باید در موقعیت‌های اجتماعی و نه فردی مورد مطالعه قرار داد.

۲.۴ - مفهوم کارآمدی شخصی

یکی دیگر از مفاهیم مهمی که بندورا بیان کرد کارآمدی شخصی است. از دید بندورا کارآمدی شخصی به معنی احساس عزت نفس یا ارزش شخصی است که فرد در مواجهه با مسائل زندگی در خود می‌یابد.
افراد دارای کارآمدی شخصی بالا افرادی دارای پشتکار قوی، نمرات درسی بالا، دارای اهداف شخصی عالی و موفق هستند. در مقابل، افراد دارای کارآمدی شخصی پایین افرادی هستند با اعتماد به نفس پایین و ناامید که در مواجهه با مسائل تلاشی برای پیروزی انجام نمی‌دهند و معتقدند اوضاع تغییری نخواهد کرد.

۲.۵ - روش درمانی بندورا

بندورا برای درمان بیماری‌ها بر جنبه‌های بیرونی اختلال و شیوه سرمشق‌گیری تاکید داشت. به طور مثال او برای غلبه بر ترس کودک از مار، کودک را در شرایط امنی قرار ‌داده و از فاصله دور تصویر هم سن و سال او را که در حال بازی با مار کوچک و زیبایی است را به کودک نشان می‌داد. سپس کودک را به تدریج به موضوع نزدیک می‌کرد تا در نهایت بتواند با موضوع کنار بیاید.
روش درمانی بندورا در از بین بردن هراس از مار، فضای بسته، فضای باز و ارتفاع بسیار مؤثر واقع شده است. همچنین روش او در معالجه اختلال‌های وسواس فکری – عملی، مشکلات جنسی و برخی اضطراب‌ها بسیار مفید واقع شده است.
[۳] شولتز، دوان پی و شولتز، سیدنی الن، تاریخ روان‌شناسی نوین، ترجمه: علی اکبر سیف و همکاران، تهران، نشر دوران، ۱۳۸۴، چاپ سوم، ص۳۸۵ - ۳۸۹.



۱. احدی، حسن و جمهری، فرهاد، روان‌شناسی رشد۲، تهران، نشر بنیاد، ۱۳۸۴، چاپ پنجم، ص۷۱.
۲. برک، لورای، روان‌شناسی رشد، مترجم: یحیی سید محمدی، تهران، نشر ارسباران، ۱۳۸۴، نوبت چهارم، ص۳۱.
۳. شولتز، دوان پی و شولتز، سیدنی الن، تاریخ روان‌شناسی نوین، ترجمه: علی اکبر سیف و همکاران، تهران، نشر دوران، ۱۳۸۴، چاپ سوم، ص۳۸۵ - ۳۸۹.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «آلبرت بندورا»، تاریخ بازیابی ۹۸/۰۲/۰۲.    






جعبه ابزار