• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آل‌مهلب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آلِ مُهَلَّب، خاندانی اصلاً ایرانی نژاد منسوب به مهلّب بن ابی صُفره که در اوایل ظهور اسلام برآمد و لااقل تا سدۀ ۷قمری/۱۳میلادی امیران، وزیران، شاعران و دانشمندانی از آن برخاستند.
نسب
نیای این خاندان مردی بافنده از مردم خارک بود به نام بَسْخَرّه یا بَسْفَرّه (بسیار فره) که در منابع عربی از او به شکل بَسْخَره پسر بهبوذان
[۱] احمد بن عمر ابن رسته، الاعلاق النفیسه، ج۱، ص۲۰۶، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.
و فَسْخَراء
[۲] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۲۹۹، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
یاد شده است که به عُمان رفت و ادعا کرد که از قبیلۀ اَزْد است.
[۴] یاقوت، معجم البلدان، ج ۲، ص۳۸۷، به کوشش فردیناند ووستفلد، لایپزیک، ۱۸۶۶-۱۸۷۰م.
از همین‌رو نویسندگان بعدی بدون اشاره به این معنی، او را از قبیلۀ ازد دانسته و نسبش را تا ازد رسانده‌اند.
[۵] احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۱۰۸، بیروت، ۱۳۲۸ق.
[۶] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۸، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
[۷] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۹، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.

نام عربی ابوصفره
بسیاری از نویسندگان متقدم، نام عربی مشهور او را به اختلاف، «ابوصفره» ظالم ابن سارق یا قاطع بن سارق بن ظالم
[۸] احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۱۰۸، بیروت، ۱۳۲۸ق.
یا سرّاق یا غالب بن سرّاق
[۱۰] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۸، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
نوشته‌اند، در حالی که اصفهانی
[۱۱] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۲۹۹-۳۰۰، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
به استناد شعر کعب الاشقری، ابوصفره را نام عربی شُناس یا ظالم، پسر مرداذاء (ظاهراً: مرد ازاد) و نوادۀ فسخراء دانسته است و یاقوت
[۱۲] یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۳۸۷، به کوشش فردیناند ووستفلد، لایپزیک، ۱۸۶۶-۱۸۷۰م.
ابوصفره را معرب بسخره دانسته است، در حالی که ابن حجر
[۱۳] احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۱۰۸، بیروت، ۱۳۲۸ق.
بر آن است که این نام را پیامبر اکرم (ص) به سبب ردای زردرنگی که بسخره به هنگام بیعت در حضور وی بر تن داشت، به او داد.
مذهب ابوصفره
به‌رغم این روایت ( که براساس روایتی دیگر دیدار ابوصفره از پیامبر را نادرست پنداشته و انتخاب این نام را از سوی عمربن خطاب دانسته است، )
[۱۴] احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، ج۴، ص۱۰۹، الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، ۱۳۲۸ق.
معلوم نیست که ابوصفره دقیقاً چه زمانی به دین اسلامی گرویده است. با این همه گفته‌اند که او نیز در زمرۀ مرتّدان عرب بود که در روزگار خلافت ابوبکر از دادن زکات سرباز زدند و در جنگ با نیروهای خلیفه شکست خوردند. براساس روایتی دیگر، ابوصفره وقتی به اسارت مسلمانان افتاد، هنوز نوجوانی نابالغ بود. ابوبکر که می‌خواست همۀ اسیران را به گناه ارتداد از دم تیغ بگذراند، به توصیۀ عمر از این کار منصرف شد و آنان را آزاد ساخت
[۱۵] احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۱۰۸، بیروت، ۱۳۲۸ق.
[۱۶] عبداللـه بن مسلم ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۳۹۹، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
و به قولی به زندانشان افکند. ابن خلکان
[۱۸] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۵، ص۳۵۱، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
در درستی این روایات سخت تردید کرده و بر آن است که ابوصفره در میان آن اسیران نبوده و اصلاً ابوبکر را ندیده است. گذشته از آن وی می‌افزاید: چگونه ابوصفره در سنین نوجوانی به اسارت سپاه خلیفه درآمد در حالی که پسرش مهلّب در روزگار پیامبر (ص) و مقارن فتح مکه زاده شده بود.
[۱۹] ۵۳۵، احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، ج۳، صیاقوت، الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، ۱۳۲۸ق.

ابوصفره در جنگ با شهرک
به هر حال ابوصفره که به خدمت عثمان بن ابی‌العاص امیرِ عمان و بحرین پیوسته بود، در سال ۲۳ق/۶۴۴م همراه حَکَم بن ابی‌العاص برادر عثمان، به جنگ با شهرک که هنوز در فارس با مسلمانان سخت مخالفت می‌ورزید، به تَوَّج رفت و فرماندهی بخشی از سپاه حکم را به عهده گرفت.
[۲۰] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۱، ص۲۶۹۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
چنین می‌نماید که ابوصفره پس از عزل شدن عثمان بن ابی‌العاص از امارت بحرین و عمان، با او به بصره رفته و در همان شهر اقامت گزیده است.
[۲۱] احمد بن عمر ابن رسته، الاعلاق النفیسه، ج۱، ص۲۰۶، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.
از آن پس خبر چندانی از او در دست نیست. چنین می‌نماید که ابوصفره به علی بن ابی‌طالب (ع) گرایش داشته، زیرا از شرکت قبیله‌اش در جنگ جمل بر ضد علی (ع) اظهار دلتنگی می‌کرد. گفته‌اند ابوصفره در راه صفین درگذشت. پس می‌بایست در سال ۳۷ق/۶۵۷م درگذشته باشد.
افراد مشهور
در اینجا به برخی از افراد این خاندان که آگاهی‌هایی از آنان به دست آمده اشاره می‌شود:
۱. ابوسعید مهلّب بن ابی صفره (۸؟-۸۲ق/۶۲۹-۷۰۱م). گفته‌اند که او مقارن فتح مکه به دست پیامبر (ص) در سال ۸ق/۶۲۹م زاده شد.
[۲۴] احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۳، ص۵۳۵، بیروت، ۱۳۲۸ق.
از آن پس تا روزگار معاویه از او آگاهیی در دست نیست، ولی چنین می‌نماید که به سپاهیگری می‌پرداخت و در سال ۴۲ق/۶۶۲م همراه جنگجویان مسلمان به جنگ با سیستانیان رفت.
[۲۵] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۲۳۷، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
آنگاه که معاویه، حکم بن عمرو غفاری را به امارت خراسان فرستاد، مهلب همراه او تا هرات و جوزجان پیشروی کرد (۴۴ق/۶۶۴م) و در این جنگ‌ها شجاعت و سخت‌کوشی خود را به اثبات رسانید.
[۲۶] ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۲۲، بیروت، دارصادر، فهرست.
وی ظاهراً از همان‌جا به پیشروی خود ادامه داد و پاره‌ای از مناطق کوهستانی کابل را نیز تصرف کرد،
[۲۷] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۲۳۹، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
ولی در خراسان نماند و پس از جنگ جبل الاشل در ۵۰ق/۶۷۰م آن سامان را ترک کرد. در ۶۱ق/۶۸۰م که سلم ابن زیاد از سوی یزیدبن معاویه امارت خراسان یافت، مهلب نیز دوباره با او وارد خراسان شد
[۲۸] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۹۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
و به جنگ با طرخون پادشاه سغد
[۲۹] عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
که به درخواست خاتون. فرمانروای بخارا، به جنگ با مسلمانان آمده بود، پرداخت و سرانجام بر او چیره شد
[۳۰] محمد بن جعفر نرشخی، تاریخ بخارا، ج۱، ص۵۸-۶۰، ترجمۀ ابونصر احمد بن محمد قباوی، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۳۱] ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۵۲، بیروت، دارصادر، فهرست.
و سایر امیران غیرمسلمان خراسان را مجبور به پرداخت جزیه کرد.
[۳۲] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۹۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
هنگامی که سلم بن زیاد در ۶۴ق/۶۸۳م پس از مرگ یزیدبن معاویه، به علّت پریشانی اوضاع خراسان و مخالفت مردم، آن سامان را به قصد سرخس ترک گفت، به سبب لیاقت و جنگجویی مهلب، وی را به جانشینی خود برگماشت، ولی چون سلم مجبور شد بخشهایی از خراسان را به سلیمان بن مَرثَد و عبداللـه بن خازم دهد، مهلب نیز جای خالی کرد و از خراسان بیرون رفت.
[۳۴] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۴۸۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
چنین می‌نماید که شورش مردم خراسان بر سلم بن زیاد و نیز خروج مهلب از خراسان، با قیام عبداللـه بن زبیر بر ضد امویان و اعلام خلافت خویش در مدینه بی‌ارتباط نبوده است، زیرا مهلب بلافاصله به عبداللـه بن زبیر پیوست و در ۶۵ق/۶۸۴م از سوی او به امارت خراسان منصوب شد. در این میان ازارقه ــ گروهی از خوارج منسوب به نافع بن ازرق ــ که با استفاده از اوضاع نابسامان خلافت می‌کوشیدند مناطقی را به تصرف درآوردند، به بصره تاختند. مهلب که عازم خراسان بود به خواهش بزرگان بصره پذیرفت که ازارقه را از آن شهر دور سازد بدان شرط که هرچه تصرف کند از آنِ خود او باشد.
[۳۵] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۸۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
این توافق سپس به تأیید عبداللـه بن زبیر نیز رسید و مهلب پس از جنگهایی خوارج را سرکوب کرد. این پیروزی چنان مهلب را در میان بصریان محبوب کرد که بصره را به نام او «بصرۀ مهلب» خواندند.
[۳۷] عبداللـه بن مسلم ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۳۹۹، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
جنگهای مهلّب با ازارقه در عراق و ایران بخش مهمی از تاریخ زندگی اوست. وی از ۶۵ تا ۷۷ق/۶۸۴ تا ۶۹۶م تقریباً پی‌درپی با ازارقه جنگ می‌کرد. حکومت مهلب بر خراسان دیری نپایید، زیرا در ۶۷ق/۶۸۶م که مُصْعَب بن زبیر خواست مختار ثقفی را در کوفه سرکوب کند، مهلب امارت فارس داشت و از شرکت در جنگ با مختار تن زد، ولی سرانجام با میانجیگری محمّدبن اشعث سپاه آراست و به مصعب پیوست.
[۳۹] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۷۲۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۴۰] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۷۲۲، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۴۱] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۷۲۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
مهلب پس از پایان کار مختار، دیگر به فارس بازنگشت و از سوی مصعب که می‌خواست میان خود و عبدالملک مروان خلیفۀ دمشق، سدّی پدید آوَرَد، به امارت موصل و جزیره و ارمنستان و آذربایجان منصوب شد. وی اندکی بعد به جنگ ازارقه در اهواز رفت و در جنگ میان عبدالملک بن مروان و مصعب بن زبیر شرکت نجست، ولی چون مصعب کشته شد، مهلّب بی‌درنگ به اطاعت عبدالملک گردن نهاد و از مردم برای او بیعت گرفت.
[۴۴] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۸۰۷، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۴۵] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۸۲۲، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
در ۷۲ق/۶۹۱م از سوی خالدبن عبداللـه امیر بصره به حکومت اهواز منصوب شد و از آن پس تا ۷۷ق/۶۹۶م سردرپی ازارقه نهاد و آنان را تا فارس تعقیب کرد و سرانجام بر سراسر فارس چیره شد. حَجّاج ابن یوسف ثقفی که در این هنگام حکومت عراق و قسمتهایی از ایران را داشت، والیانی بر شهرهای فارس گمارد، ولی به فرمان عبدالملک نخراج جبال فارس و دارابگرد و اصطخر و فسا» را به مهلب واگذاشت
[۴۸] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۰۰۳-۱۰۰۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
تا بتواند از طریق مالیات آن شهرها، مخارج جنگ با ازارقه را تأمین کند. با اینهمه چنین می‌نماید که از این پس میان وی و خوارج جنگ مهمی رخ نداده باشد. مهلب در ۷۸ق/۶۹۷م
[۴۹] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۳۸۶، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
امارت خراسان و سیستان یافت
[۵۰] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۰۳۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
و اندکی بعد به ماوراءالنهر لشکر کشید. در ۸۰ق/۶۹۹م کَش و نَسَف را به محاصره گرفت
[۵۱] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۳۶۰، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
و پسر خود یزید را به جنگ امیر خُتل فرستاد. لشکرکشی او به ماوراءالنهر تا ۸۲ق/۷۰۱م به درازا کشید و او سرانجام با مردم کش در مقابل فدیه صلح کرد و به مرو بازگشت.
[۵۳] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۰۸۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
به روایت خلیفه بن خیاط،
[۵۴] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۳۶۰، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
مهلب هنگامی که کش را محاصره کرده بود، عبدالرحمن بن محمد اشعث امیر سیستان
[۵۵] عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۴۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
او را به نافرمانی از حجاج دعوت کرد و مهلب دست از محاصره برداشت و بازگشت، اما درستی این روایت قابل تردید است، زیرا نه تنها مورخان دیگر از این واقعه یاد نکرده‌اند، بلکه ذکری از بروز دشمنی میان حجاج و مهلب در مآخذ نیست. حتی گفته‌اند که حجاج نسبت به مهلب بسیار مهر می‌ورزید و عراقیان را بنده او می‌خواند. مهلب در راه بازگشت به مرو، در محلی به نام زاغول
[۵۷] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۰۸۲، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
بیمار شد و پسر خود یزید را به جانشینی برگزید و اندکی بعد درگذشت. مهلب علاوه بر جنگجویی، به شاعران نیز اقبال تمام داشت و عطایا و صلات گران به آنان می‌بخشید.
[۵۹] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۵، ص۱۵، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
[۶۰] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۹، ص۱۶، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
شاعرانی چون کعب الاشقری از جملۀ ستایندگان او بودند.
[۶۱] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۳، ص۶۲، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.

۲. ابوفراس مُغیره بن مهلب (د رجب ۸۲ق/اوت ۷۰۱م)، ظاهراً بزرگ‌ترین پسر مهلب بود. مغیره در جنگهای پدر با خوارج شرکت داشت. در ۶۸ق/۶۸۷م که مهلب از فارس به نزد مصعب بن زبیر آمد، مغیره را به جای خود در آن‌جا گمارد. به نظر می‌رسد که او در همان‌جا ماند تا آن‌که با آغاز جنگ میان زبیریان و مروانیان، به خالدبن عبداللـه بن خالدبن اسید پیوست. در ۷۳ق/۶۹۲م به فرمان خلیفه همراه عمربن عبیداللـه بن معمر به جنگ ابن فدیک در بحرین رفت.
[۶۴] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۸۵۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
از آنپ س تا حکومت پدرش مهلب حکومت خراسان یافت، مغیره نیز با او به آن سامان رفت. در ۸۰ق/۶۹۹م مهلب به ماوراءالنهر حمله برد و مغیره را به جای خود در مرو گمارد. او در همان‌جا بود تا در ۸۲ق/۷۰۱م مدتی قبل از پدرش درگذشت.
[۶۵] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۰۷۷، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
زیادالاعجم شاعر معروف آن روزگار در رثای مغیره چکامه‌ای سروده است.
[۶۷] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۱۰۲، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.

۳. یزیدبن مهلب (۵۳-۱۰۲ق/۶۷۳-۷۲۰م)، مشهورترین کس از آل مهلب که به سبب جنگهایش با خوارج و مخالفت با حکومت مروانیان و حجاج بن یوسف ثقفی، در سدۀ اول هجری از اهمیت بسیاری برخوردار است. وی در تصرف بخشهایی از ایران و ماوراءالنهر همراه پدرش بود و در ۷۷ق/۶۹۶م از سوی او حکومت کرمان یافت. نیز در ۸۰ق/۶۹۹م مهلب او را به نبرد پادشاه ختل به نام سَبَل
[۶۹] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۰۴۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
یا شَبَل فرستاد و یزید پس از مدتی که او را در محاصره داشت، سرانجام به ظرطی که شاه ختل خوارج و فدیه دهد صلح کرد و بازگشت.
[۷۱] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۰۴۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
در ۸۲ق/۷۰۱م مهلب در بستر مرگ یزید را به جانشینی خود برگزید
[۷۲] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۳۸۶، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
و پسرانش را به فرمانبرداری از او خواند.
[۷۳] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۰۸۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
حجاج بن یوسف امیر عراق و شرق نیز حکومت او را بر خراسان تأیید کرد،
[۷۴] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۰۸۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
اما پشتیبانی حجاج از یزید چندان به درازا نکشید، زیرا در ۸۳ق/۷۰۲م عبدالرحمن بن عباس بن ربیعه بن حارث مطلبی، هم‌پیمان عبدالرحمن بن اشعث که بر حجاج شوریده بود، وارد خراسان شد. یزید که از جنگ با او پرهیز داشت، عبدالرحمن بن عباس را پیغام داد که از آن سامان بیرون رود. ولی عبدالرحمن نه تنها آن را نپذیرفت بلکه در خراسان به گردآوری مالیات پرداخت و حتی در نهان کوشید یاران یزید را به خود جلب کند. یزیدبن مهلب نیز به ناچار دست به جنگ گشود و برادر خود مفضل را به نبرد فرستاد. مفضل، عبدالرحمن را گریزاند و بسیاری از یاران او را به اسارت گرفت،
[۷۶] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۰۵-۱۱۰۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
اما یزید قبل از آن‌که اسیران را به نزد حجاج روانه کند، عبدالرحمن بن طلحه را که از پیش خدمتی به مهلب کرده بود و عبداللـه بن فضاله را که از اَزْدیان بود آزاد کرد. حجاج که از این واقعه آگاه شد، کینۀ یزید را در دل گرفت
[۷۸] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۲۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
و چون از محبوبیت یزید و مهلبیان در عراق و خراسان آگاه بود، آشکارا دست به کار توطئه بر ضد او نشد، اما در نزد خلیفه بدگویی از او پرداخت و مهلبیان را طرفدار زبیریان خواند و بی‌وفایی آنان را نسبت به مروانیان یادآور شد. خلیفه که در آغاز با عزل یزید از خراسان موافق نبود، سرانجام به اصرار حجاج گردن نهاد
[۸۰] محمد بن جریر طبری، ج۲، ص۱۱۴۰، تاریخ، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۸۱] محمد بن جریر طبری، ج۲، ص۱۱۴۱، تاریخ، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
و یزید را از حکومت برانداخت. حجاج که از شورش مهلبیان و به‌ویژه از یزید بیم داشت
[۸۲] محمد بن جریر طبری، ج۲، ص۱۱۴۳، تاریخ، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
برای جلوگیری از طغیان آنان و نیز ایجاد دو دستگی در داخل خاندان مهلب، مفضل برادر یزید را حکومت خراسان داد و یزید را به نزد خود در عراق فرا خواند. این ترفند مؤثر افتاد و مفضل که حکومت خود را در گرو خروج یزید از خراسان می‌دانست، برادر را به اطاعت از حجاج ترغیب کرد. به روشنی دانسته نیست چرا یزید، به‌رغم آن‌که از نیت حجاج آگاه بود و به مفضل گفت که حجاج پس از من ترا بر جای نمی‌گذارد،
[۸۴] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۴۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
خراسان را به قصد عراق ترک گفت. حجاج که منتظر ورود یزید به عراق بود، بلافاصله او را گرفت و به زندان افکند (۸۶ق/۷۰۵م) و همچنان که یزید پیش‌بینی کرده بود، مفضل را نیز بی‌درنگ از حکومت خراسان عزل کرد. یزید و برادرانش مفضل و عبدالملک تا ۹۰ق/۷۰۹م در زندان حجاج ماندند. در این سال حجاج برای سرکوب اکرادی که در فارس به تاخت و تاز پرداخته بودند، به آن سامان رفت و زندانیان پرآوازۀ خود را نیز همراه برد، اما یزید که فرصتی برای فرار می‌جست، به یاری برادر دیگرش مروان که در بصره مقدمات گریز زندانیان را آماده ساخته بود، گریخت و به فلسطین نزد سلیمان بن عبدالملک رفت.
[۸۷] عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۴۷، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
سلیمان از یزید به گرمی استقبال کرد و از او نزد خلیفه به شفاعت پرداخت تا سرانجام ولید را واداشت (۹۰ق/۷۰۹م) تا از یزید بگذرد
[۸۸] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۲۱۰-۱۲۱۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
و از حجاج بخواهد که همۀ فرزندان مهلب را که در زندان اویند به شام فرستد.
[۸۹] عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۴۸، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
چنین می‌نماید که یزید به رغم آزادی، تا مدتی به عراق و خراسان باز نگشت. در ۹۶ق/۷۱۴م خلیفۀ جدید سلیمان بن عبدالملک، یزید را به امارت عراق منصوب کرد، اما یزید در پی حکومت خراسان بود و می‌اندیشید از جایی که حجاج در آن‌جا ویرانیها کرده است، بهره‌ای نخواهد برد خاصه که شنیده بود خلیفه بر آن است که عبدالملک بن مهلب را حکومت خراسان دهد. از این‌رو عبداللـه بن اهتم را برانگیخت تا به خلیفه بقبولاند که امارت خراسان را به وی دهد.
[۹۱] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۰۸-۱۳۱۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
یزید چند ماه پس از استقرار در خراسان در ۹۸ق/۷۱۶م به جرجان و طبرستان تاخت و پسر خود مخلد را در خراسان گمارد.
[۹۲] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۱۸، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
او در دَستان، صول، حاکم ترک آن‌جا را به محاصره گرفت( که از صول مانند نام منطقه‌ای یاد کرده و آن را شهری نزدیک باب‌الابواب یا دربند دانسته است )
[۹۳] یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۴۳۵، به کوشش فردیناند ووستفلد، لایپزیک، ۱۸۶۶-۱۸۷۰م.
و سرانجام او را واداشت تا صلح کند و خراج دهد. سپس وی جرجان را تصرف کرد.
[۹۴] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۲۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
گفته‌اند که شهر جرجان در آن هنگام هنوز بنیاد نشده بود
[۹۵] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۴۲۲، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
و یزید بنیادگذار آن شهر بود.
[۹۶] یاقوت، معجم البلدان، به کوشش فردیناند ووستفلد، لایپزیک، ۱۸۶۶-۱۸۷۰م.
یزید پس از این پیروزی به جنگ فرخان اسپهبد طبرستان رفت. اسپهبد که نخست قصد فرار داشت، به صوابدید فرزندش ثبات ورزید و در نخستین جنگ یزید را درهم شکست و کس به جرجان فرستاد و گفت تا مسلمانان را کشتار کنند. یزید که سخت در محاصرۀ اسپهبد گرفتار شده بود سرانجام با پرداخت مالی کلان اجازه یافت که از منطقه خارج گردد.
[۹۷] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۲۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۹۸] محمد بن حسن بن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۶۳، به کوشش عباس اقبال، تهران، ۱۳۲۰ش.
[۹۹] محمد بن حسن بن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۶۴، به کوشش عباس اقبال، تهران، ۱۳۲۰ش.
او سپس برای انتقام کشتار مسلمانان به جرجان تاخت. پس از قتل عام بزرگی از جرجانیان، صول را دستگیر کرد و به نزد خلیفه فرستاد.
[۱۰۰] عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۵۱، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۱۰۱] عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۵۲، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
چندی پس از آن عمربن عبدالعزیز که یزید و مهلبیان را خوش نداشت و آنان را ستمکار می‌دانست به خلافت نشست (۹۹ق/۷۱۷م) و یزید را /spanspan class=از حکومت برکنار کرد. عدی بن ارطاه فزاری، امیر جدید بصspan class=ره، نیز موسی‌بن وجیه حمیری را روانۀ دستگیری یزید ساخت.
[۱۰۲] مspan class=/spanspan class=حمد بن جریر طبرspan class=ی، تاریخ، ج۲، ص۱۳۴۶، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
چنین یزید چند ماه پس از استقرار در خراسان در ۹۸ق/۷۱۶م به جرجان و طبرستان تاخت و پسر خود مخلد را در خراسان گمارد. می‌نماید که یزید قبل از آن برای دیدار خلیفه سلیمان ابن عبدالملک،
[۱۰۳] عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۵۲، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
خراسان را ترک گفته بود،
[۱۰۴] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۴۳۳، به کوشش سهیل زکار،gt;عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۴۷۲، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست. gt; دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
[۱۰۵] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۵۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
زیرا مأموران خلیفۀ جدید، عمربن عبدالعزیز، او را در کنار پل بصره دستگیر کردند و به نزد وی بردند (۱۰۰ق/۷۱۸م). خلیفه از او خواست اموالی را که در تصرف اوست و مقدار آن را به خلیفۀ پیشین گزارش داده بود، به او تسلیم کند، اما چون یزید بهانه آورد و از تسلیم اموال خودداری کرد، خلیفه او را به زندان افکند. وساطت پسرش مخلد نیز سودی نبخشید و او تا ۱۰۱ق/۷۱۹م در زندان ماند. در همین سال عمربن عبدالعزیز بیمار شد. یزید که می‌پنداشت اگر خلافت به یزیدبن عبدالملک برسد، او را از میان بر خواهد داشت، مقدمات فرار را آماده کرد و از زندان گریخت.
[۱۰۶] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۵۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۱۰۷] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۶۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۱۰۸] عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۵۲، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
اندکی پس از آن عمربن عبدالعزیز درگذشت و یزیدبن عبدالملک خلیفۀ جدید به عبدالحمید بن عبدالرحمن و عدی بن ارطاه دستور داد تا به مقابلۀ یزید روند و کسان او را در بصره گرفتار سازند. عدی بن ارطاه تنی چند از برادران یزید را به زندان افکند و با یزید که با یارانش رو به سوی بصره آورده بود، آمادۀ جنگ شد. یزید ظاهراً بدون برخوردی وارد شهر شد و از عدی امیر بصره خواست که برادرانش را آزاد سازد. امیر بصره نپذیرفت و یزید نیز با بذل مال مردم را به گرد خویش فراهم آورد و سرانجام عدی را گرفتار ساخت.
[۱۰۹] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۷۹-۱۳۸۲، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
از آن سوی حمید بن عبدالملک بن مهلب برادرزادۀ یزید که برای شفاعت از عموی خویش به نزد خلیفه رفته بود، با اماننامه‌ای برای یزید بازگشت. خالدبن عبداللـه قَسری و عمروبن یزید حَکَمی که از سوی خلیفه همراه حمیدبن عبدالملک به نزد یزید می‌رفتند، در راه به حواری بن زیاد عَتْکی که از برابر یزید گریخته بود، برخوردند و او فرستادگان خلیفه را از رفتن به نزد یزید و اباغ امانِ خلیفه بازداشت و وادارشان کرد که حمیدبن عبدالملک را در بند کنند.
[۱۱۰] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۸۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۱۱۱] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۹۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
نیز امیر کوفه، عبدالحمید بن عبدالرحمن، خالد پسر یزید را گرفت و به نزد خلیفه فرستاد. به نظر می‌رسد که خلیفه نیز از دادن امان‌نامه به یزید پشیمان شده بود، زیرا بلافاصله عباس بن ولید را با سپاه به سوی یزید شد. یزید که چاره‌ای جز مقابله نمی‌دید، بصریان را گرد آورد و ثواب جنگ با شامیان را از جهاد با کفار ترک و دیلم بیش‌تر دانست.
[۱۱۲] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۹۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
جنگجویان بصره به‌رغمِ دشمنیِ حسنِ بصری با یزیدبن مهلب که بیدادهای او را گوشزد می‌کرد،
[۱۱۳] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۹۲، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
به یزید پیوستند. یزید بصره را به برادرش مروان واگذاشت و خود به واسط رفت. در آن‌جا نصیحت حبیب بن مهلب را که معتقد بود یزید به فارس برود و از آن‌جا سایر شهرها را تصرف کند، نپذیرفت و آمادۀ جنگ شد. آنگاه پسر خود معاویه را در واسط گماشت و با سپاه به عَقْر ــ نزدیک کوفه ــ فرود آمد. در جنگ سختی که میان وی و لشکر شام به فرماندهی مسلمه بن عبدالملک و عباس بن ولید رخ داد،
[۱۱۴] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۹۵-۱۴۰۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۱۱۵] عبداللـه بن مسلم ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۳۶۴، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
یزید کشته شد (۲۲ صفر ۱۰۲ق/۲۴ اوت ۷۲۰م) و همراه او بسیاری از آل مهلب نیز از میان رفتند. روز جنگ را بعدها به سبب اهمیتش «یوم العقر» نام نهادند.
[۱۱۶] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۳۰۸، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.

۴. مفضل بن مهلب (مق‌ ۱۰۲ق/۷۲۰م). از آغاز کار او آگاهی چندانی در دست نیست. چننی می‌نماید که او در کنار یزیدبن مهلب در خراسان بود. زیرا در ۸۳ق/۷۰۲م که یزید سپاه به جنگ عبدالرحمن ابن عباس مطلبی در هرات فرستاد، مفضل را فرماندهی داد
[۱۱۷] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۰۷، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
و او پس از جنگ کوتاهی عبدالرحمن را گریزاند. در ۸۵ق/۷۰۴م که حجاج بن یوسف سرانجام توانست موافقت خلیفه را با عزل یزید از حکومت خراسان جلب کند، برای جلوگیری از شورش آل مهلب و ایجاد دودستگی میان آن خاندان، مفضل را به حکومت آن‌جا گماشت. او پس از ورود به خراسان بی‌درنگ دست به کار توسعۀ قلمرو خود شد، زیرا چیزی نگذشت که بادغیس و آخرون و شومان را فتح کرد.
[۱۱۸] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۶۱-۱۱۶۲، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
ولی حکومت او دیری نپایید و حجاج پس از دستگیری یزید، مفضل را نیز از حکومت برداشت و ظاهراً به زندانش افکند، زیرا در ۹۰ق/۷۰۹م از مفضل و عبدالملک و یزید که در زندان حجاج بودند، یاد شده است.
[۱۱۹] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۲۰۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
در همین سال مفضل نیز همراه یزید و عبدالملک، به مدد مروان برادر دیگرش که در بصره بود، گریخت و به فلسطین نزد سلیمان بن عبدالملک رفت. اینکه او را از جملۀ کاتبان سلیمان دانسته‌اند
[۱۲۱] العیون و الحدائق، به کوشش یاد دخویه، ج۳، ص۳۵، لیدن، ۱۸۶۹م.
می‌بایست مربوط به همین دوران باشد. به نظر می‌رسد که وقتی یزید دوباره به حکومت خراسان منصوب گشت و سپس عزل و زندانی شد، مفضل در عراق بود، زیرا در ۱۰۱ق/۷۱۹م که یزید از زندان عمربن عبدالعزیز گریخت و یزیدبن عبدالملک از عدی بن ارطاه حاکم بصره خواست که کسان یزید را در بصره گرفتار سازد، مفضل از جملۀ این کسان بود که به زندان افتادند.
[۱۲۲] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۷۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
اما پس از آن‌که یزید در بصره چیره گشت، مفضل را از زندان بیرون آورد و او در آخرین جنگ یزید با مسلمه بن عبدالملک، فرماندهی جناح چپ سپاه مهلبیان را به عهده داشت. وی در این جنگ به‌رغم ثبات و شجاعتی که نشان داد، چون از قتل برادرش یزید آگاه شد به واسط گریخت و از آن‌جا با مهلبیان دیگر به بصره رفت تا به بحرین رود،
[۱۲۳] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۴۰۷، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۱۲۴] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۴۱۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
اما امیر بحرین آنان را نپذیرفت و مهلبیان ناچار به کرمان رفتند و مفضل را به سروری برداشتند. در اینجا نیز میان مهلبیان و سپاهی که مسلمه بن عبدالملک به فرماندهی مدرک بن ضبّ کلبی به تعقیب آنان فرستاده بود، جنگی روی داد که در آن تعدادی از یاران مفضل کشته شدند. او نیز بقیۀ مهلبیان را برداشت و برای آن‌که فاصلۀ بیش‌تری میان خود و مروانیان ایجاد کند روی به سند نهاد و در قَندابیل مقیم شد. اما مسلمه دست از تعقیب او برنداشت و سپاهی به سرکردگی هلال بن اَحْوَز تمیمی مازنی به آن سامان فرستاد. در واپسین جنگی که میان آل مهلب و آن لشکر درگرفت، مفضل و تعدادی از افراد خاندان مهلب کشته شدند
[۱۲۵] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۴۷۲، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
و بسیاری از آنان از جمله دُرید و حجاج و غسان و شبیب و فضل، پسران مفضل، به اسارت رفتند که سپس به دستور یزیدبن عبدالملک در همان سال به قتل رسیدند. «مفضل، مردی دانسته و آهسته و مردم‌شناس بود»
[۱۲۷] عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۴۵، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
و چون پدر و برادر خود شعر و ادب را دوست می‌داشت و خود نیز شعر می‌گفت و ابیاتی از او نقل شده است.
[۱۲۸] سید بن علی مرصفی، رغبه الامل، ج۳، ص۱۸۲، تهران، ۱۹۷۰م.

۵. زیادبن مهلب (مق‌ ۱۰۲ق/۷۲۰م)، در ایام خلافت سلیمان بن عبدالملک، از سوی برادرش یزید، حکومت عُمان داشت
[۱۲۹] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۴۳۰، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
[۱۳۰] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۲۸۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
و در واپسین جنگ میان آل مهلب و سپاه هلال بن احوز در قندابیل کشته شد. از او آگاهی بیش‌تری به دست نیست.
۶. ابوقَبیصه مروان بن مهلب (مق‌ ۱۰۲ق/۷۲۰م). نخستین‌بار در وقایع سال ۹۰ق/۷۰۹م از او آشکارا یاد شده است. وی در این سال برادران خود یزید و مفضل و عبدالملک را که در زندان حجاج بن یوسف بودند، مدد رسانید تا گریختند و به فلسطین رفتند.
[۱۳۲] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۲۰۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
در روزگار خلافت سلیمان بن عبدالملک، مروان حکومت یمامه یافت،
[۱۳۳] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۴۲۹، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
اما به نظر می‌رسد که پس از سلیمان از آن مقام عزل شد، زیرا در ۱۰۱ق/۷۱۹م که یزیدبن مهلب بر خلیفه شورید، مروان در بصره بود و مردم را به بیعت با یزید و جنگ با شامیان می‌خواند،
[۱۳۴] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۴۰۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
ولی چیزی نگذشت که عدی ابن ارطاه او را با جمعی دیگر از مهلبیان دستگیر کرد و به زندان افکند. پس از آن‌که برادرش یزید بر بصره چیره شد، او را آزاد ساخت و امارت بصره را به وی واگذاشت و خود به واسط رفت.
[۱۳۵] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۴۸۲، به کوشش سهیل زکارlt;refgt;عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۸۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.     ، دمشق،gt;محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۶۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست. gt; اما پس از آن ۱۹۶۸م، فهرست.
پس از شکست آل مهلب از مسلمه بن عبدالملک و قتل یزید، مروان نیز همراه سایر مهلبیان به قندابیل رفت و در آخرین جنگی که میان آنان و سپاه هلال بن احوز مازنی درگرفت، کشته شد.
[۱۳۷] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۴۱۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.

۷. ابوبسطام حبیب بن مهلب (مق‌ ۱۰۲ق/۷۲۰م)، همراه با پدر در جنگهای او بر ضد خوارج شرکت داشت
[۱۳۹] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۹۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
و سپس با او به خراسان و ماوراءالنهر رفت و فرماندهی پاره‌ای از حملات مهلب را به بلخ و کش و ختل به عهده گرفت. حبیب پس از مرگ پدر با یاراgt;یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۳۸۷، به کوشش فردیناند ووستفلد، لایپزیک، ۱۸۶۶-۱۸۷۰م. ن او به خدمت برادرش یزید پیوست. از آن پس تا ۸۷ق/۷۰۶م خبری از او در دست نیست، اما مسلّم است که یک چند حکومت کرمان داشته است، زیرا به گفتۀ ابن اثیر، وقتی حجاج ابن یوسف، یزیدبن مهلب را به زندان افکند، حبیب را نیز از حکومت کرمان برکنار کرد
[۱۴۱] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۲۸۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست. تاریخ، ج۲، ص۱۱۸۲، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
و به نظر می‌رسد که او را به بصره آورد و به زندان افکند. هنگامی که یزید دوباره جایگاه خویش را بازیافت، حجاج نیز به فرمان خلیفه ولیدبن عبدالملک، حبیب را آزاد ساخت.
[۱۴۳] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۴۷، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
در ۹۵ق/۷۱۳م حبیب از سوی خلیفه سلیمان بن عبدالملک، حکومت سند یافت و در آنجا، محمدبن قاسم ثقفی عامل حجاج در آن سامان را گرفت و به زندان افکند.
[۱۴۴] ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۹۶، بیروت، دارصادر، فهرست.
گرچه پس از آن از عزل حبیب یاد نشده، ولی به نظر نمی‌رسد که وی مدت درازی در سند مانده باشد، زیرا که وقتی یزیدبن عبدالملک در ۱۰۱ق/۷۱۹م به عدی بن ارطاه حاکم بصره فرمان داد که مهلبیان را دستگیر کند، حبیب نیز در بصره بود و با تعدادی از برادرانش دستگیر شد،
[۱۴۵] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۷۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
ولی دانسته نیست که وی در چه تاریخی به بصره آمده بوده است. به هر حال پس از تصرف بصره به دست یزیدبن مهلب، حبیب آزاد شد و در رکاب برادر خود به عنوان یکی از فرماندهان سپاه او به جنگ با مسلمه ابن عبدالملک رفت (۱۰۲ق/۷۲۰م) و در همان جنگ کشته شد.
[۱۴۶] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۴۰۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.

۸. عبدالملک بن مهلب (مق‌ ۱۰۲ق/۷۲۰م)، نخست از یاران نزدیک حجاج بن یوسف در جنگ او بر ضد عراقیان بود
[۱۴۸] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۰۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
و شاید به همین سبب بود که سپس به ریاست شُرطۀ کرمان منصوب شد، اما در ۸۶ق/۷۰۵م که یزیدبن مهلب از حکومت عزل شد و به زندان رفت، عبدالملک نیز از آن مقام برکنار شد
[۱۴۹] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۸۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
و ظاهراً به زندان افتاد، زیرا در ۹۰ق/۷۰۹م از وی و عبدالملک و یزید به عنوان زندانیان حجاج یاد شده است که به پایمردی برادرشان مروان که در بصره بود، گریختند و به فلسطین نزد سلیمان بن عبدالملک رفتند. چون سلیمان به خلافت نشست، نخست خواست که عبدالملک را امارت خراسان دهد (۹۷ق/۷۱۵م). سپس به رایزنی عبداللـه بن اهتم که حکومت آن‌جا را برای یزید ابن مهلب می‌خواست، از آن عزم بازگشت.
[۱۵۲] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۲۹۷، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
از آن پس تا ۱۰۱ق/۷۱۹م که یزید بن مهلب بر خلیفه شورید و به بصره تاخت، خبری از عبدالملک در دست نیست. در آن سال عدی بن ارطاه حاکم بصره، عبدالملک را با تعدادی از برادرانش به زندان افکند. وی در زندان به عدی پیشنهاد کرد که او را ازاد سازد تا یزید را از حمله به بصره باز دارد. ولی عدی نپذیرفت تا آن‌که بصره به دست یزید افتاد و عبدالملک آزاد شد.
[۱۵۳] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۴۸۲، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
[۱۵۴] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۸۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۱۵۵] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۸۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
عبدالملک پس از شکست و قتل یزید بن مهلب، همراه باقیماندۀ مهلبیان به سرکردگی مفضل بن مهلب به قندابیل در سند رفت و در واپسین جنگ با سپاه خلیفه به فرماندهی هلال بن احوز مازنی کشته شد.
۹. محمدبن مهلب (مق‌ ۱۰۲ق/۷۲۰م). وی در روزگار خلافت سلیمان بن عبدالملک، از سوی برادر خود یزید حکومت مرو داشت.
[۱۵۷] ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۹۶، بیروت، دارصادر، فهرست.
وی پس از گریز یزید از زندان عمربن عبدالعزیز، به بصره آمد و با لشکری به یزید پیوست. سپس سپاه مغیره بن عبداللـه ثقفی را که به مقابله آمده بود، درهم شکست و راه یزید را به بصره گشود. وی در جنگ یزیدبن مهلب با مسلمه بن عبدالملک شرکت کرد و در همان جنگ کشته شد.
[۱۵۸] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۸۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۱۵۹] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۸۲، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۱۶۰] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۴۰۲-۱۴۰۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.

۱۰. سعیدبن مهلب (؟). از او خبری در دست نیست. فقط گفته‌اند که در ۷۲ق/۶۹۱م خلیفه عبدالملک او را حکومت ارجان و شاپور داد.
[۱۶۱] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۳۴۰، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.

۱۱. قبیصه بن مهلب (؟)، در جنگ پدرش مهلب با خوارج شرکت داشت. ابن اثیر
[۱۶۲] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۴، ص۴۴۰، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
از او در رویدادهای ۷۷ق/۶۹۶م نیز یاد کرده است.
۱۲. مدرک بن مهلب (زنده در ۱۰۱ق/۷۱۹م). او را مدرکه نیز گفته‌اند.
[۱۶۳] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۹، ص۱۶، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
از سوی برادرش یزید به حکومت بلخ منصوب شد
[۱۶۴] ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۹۶، بیروت، دارصادر، فهرست.
و در ۸۵ق/۷۰۴م برادر دیگرش مفضل که به امارت خراسان رسیده بود، او را فرمان داد تا برای جنگ با موسی بن عبداللـه بن خازم به سپاه عثمان بن مسعود ملحق شود. مدرک به او پیوست و آن دو موسی را درهم شکستند و نصربن سلیمان بن عبداللـه جانشین موسی در ترمذ، شهر را به مدرک تسلیم کرد.
[۱۶۶] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۶۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۱۶۷] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۶۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
از اقامت او در آن شهر یا خروج وی از آن‌جا خبری در دست نیست، ولی گفته‌اند که در روزگار خلافت سلیمان بن عبدالملک حکومت سیستان یافت
[۱۶۸] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۴۲۹، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
و در ۱۰۱ق/۷۱۹م برادرش یزید او را برای جنگ با عبدالرحمن بن نعیم و تصرف خراسان به آن سامان فرستاد. ولی وی به وساطت اَزدیان دست به جنگ نزد و بازگشت. از این پس خبری از او در دست نیست.
۱۳. ابوعُیَیْنه بن مهلب (د پس از ۱۰۲ق/۷۲۰م)، او نیز در ۹۲ق/۷۱۰م مانند تعدادی دیگر از پسران مهلب در دست حجاج بن یوسف اسیر بود، ولی به شفاعت سلیمان به عبدالملک و فرمان خلیفه، ولیدبن عبدالملک، حجاج دست از او برداشت.
[۱۷۰] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۲۱۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
در ۹۸ق/۷۱۶م که یزیدبن مهلب بر صول در جرجان پیروز شد، ابوعیینه را با سپاهی برای تسخیر قلمرو اسپهبد طبرستان به آن سامان فرستاد. ابوعیینه نخست پیروز شد و اسپهبد را به ارتفاعات راند، ولی سپس در تنگنا افتاد و گریخت. از آن پس تا ۱۰۲ق/۷۲۰م که واپسین جنگ میان آل مهلب و مروانیان در قندابیل درگرفت از او در منابع یاد نشده است. ابوعیینه از این جنگ جان سالم به در برد
[۱۷۱] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۴۱۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
و به رُتبیل با ورتبیل
[۱۷۳] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۳۰۷، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
امیر ختل پیوست. اگرچه چندی بعد خواهر خود هند را به شفاعت نزد خلیفه، یزیدبن عبدالملک، برانگیخت و بخشوده شد، با اینهمه پایان کار او دانسته نیست.
۱۴. ابوخداش مخلدبن یزیدبن مهلب (د ۱۰۰ق/۷۱۸م). نخستین‌بار در وقایع سال ۹۷ق/۷۱۵م از او یاد شده است. در این سال پدرش حکومت خراسان یافت و مخلد را پیش‌تر به آن سامان فرستاد.
[۱۷۵] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۱۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
در ۹۸ق/۷۱۶م چندی پس از آن‌که یزید به جرجان و طبرستان تاخت، مخلد را به جانشینی خود بر خراسان گمارد.
[۱۷۶] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۱۸، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۱۷۷] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۲۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
در ۱۰۰ق/۷۱۸م خلیفه عمربن عبدالعزیز، یزیدبن مهلب را به زندان افکند و مخلد از خراسان به نزد خلیفه آمد تا مالی را که خلیفه بر ذمۀ یزید می‌دانست تأدیه کند، ولی کار به مصالحه نینجامید. به روایت دیگر، جراح بن عبداللـه حکمی امیر جدید خراسان، در ۹۹ق/۷۱۷م به فرمان خلیفه، مخلد را گرفت و به نزد او فرستاد.
[۱۷۹] عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۵۳، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
مخلد سرانجام در ۲۷ سالگی به مرض طاعون درگذشت و عمربن عبدالعزیز که او را گرامی می‌داشت و جوانمرد عربش می‌خواند بر او نماز گزارد.
[۱۸۰] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۲۸۶، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
از همین معنی می‌توان دریافت که مخلد در ۱۰۰ یا اوایل ۱۰۱ق/۷۱۹م درگذشته است، زیرا پس از دستگیری پدرش در ۱۰۰ق/۷۱۹م زنده بود و خلیفه عمربن عبدالعزیز در رجب ۱۰۱ق/ژانویۀ ۷۲۰م درگذشته است.
[۱۸۱] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۲۸۷، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.

مخلدبن یزید دوستدار شعر و ادب بود. شاعران را می‌نواخت و صله‌های گران می‌داد. کُمیت شاعر معروف از ستایشگران او بود.
[۱۸۲] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۵، ص۱۵، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
[۱۸۳] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۵، ص۱۶، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
[۱۸۴] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۵، ص۱۱۳، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
از شعر حمزه بن بیض که در رثای مخلد سروده بر می‌آید که وی در دابق از توابع حلب درگذشته است.
[۱۸۵] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۲۸۶، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.

۱۵. خالدبن یزیدبن مهلب (د پس از ۱۰۲ق/۷۲۰م). در ۹۸ق/۷۱۶م در حملۀ یزیدبن مهلب به طبرستان، خالد فرماندهی بخشی از سپاه پدر را به عهده داشت،
[۱۸۶] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۲۸، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
ولی کاری از پیش نبرد.
[۱۸۸] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۳۱، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
از آن پس تا ۱۰۱ق/۷۱۹م خبری از او در دست نیست. در آن سال وی در کوفه بود که پدرش یزید سر به طغیان برداشت و به بصره تاخت. عبدالحمید بن عبدالرحمن بن زید در کوفه، خالد را دستگیر کرد و به نزد خلیفه یزیدبن عبدالملک فرستاد. او در زندان خلیفه ماند تا درگذشت.
[۱۸۹] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۸۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.

۱۶. منجاب بن یزیدبن مهلب (مق‌ ۱۰۲ق/۷۲۰م)، به گفتۀ ابن اثیر و در واپسین جنگ میان آل مهلب و سپاه خلیفه یزیدبن عبدالملک، به فرماندهی هلال بن احوز در قندابیل اسیر شد و به قتل رسید.
۱۷. مُغیره بن یزیدبن مهلب (مق‌ ۱۰۲ق/۷۲۰م). به گفتۀ ابن اثیر او در آخرین جنگ آل مهلب با سپاه خلیفه، یزیدبن عبدالملک، با جمعی دیگر در قندابیل اسیر شد و سپس به قتل رسید.
۱۸. عبداللـه بن یزیدبن مهلب (مق‌ ۱۰۲ق/۷۲۰م)، در آخرین جنگ میان آل مهلب و سپاه خلیفه، یزیدبن عبدالملک، در قندابیل اسیر شد و به قتل رسید.
۱۹. معاویه بن یزیدبن مهلب (مق‌ ۱۰۲ق/۷۲۰م)، در روزگار سلیمان بن عبدالملک یک چند از سوی پدرش یزید امارت سیستان یافت
[۱۹۳] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۴۲۹، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
و تا مرگ سلیمان در آن‌جا ماند
[۱۹۴] تاریخ سیستان، به کوشش ملک‌الشعراء بهار، ج۱، ص۱۲۱، تهران، ۱۳۱۴ش.
و سپس به پدر پیوست. در ۹۸ق/۷۱۶م که یزید به جنگ صول رفت، معاویه را امارت سمرقند و کش و نسف و بخارا داد.
[۱۹۵] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۲۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
در ۱۰۲ق/۷۲۰م یزید در جنگ با با مسلمه بن عبدالملک، معاویه را در واسط گمارد و خزانه و بیت‌المال و اسیرانی را که در بصره گرفته بود به او سپرد.
[۱۹۶] محمد بن جریر طبspan class=span class=span class=ری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۹۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
معاویه نیز پس از آگاهی از شکست و قتل پدرش، همۀ اسیران و از جمله عدی بن ار چنین یزید چند ماه پس از استقرار در خراسان در ۹۸ق/۷۱۶م به جرجان و طبرستان تاخت و پسر خود مخلد را در خراسان گمlt;/refارد. میspan class=/pspan class="tag" light_tagطاtag light_tag/spanspan class="span" class="ptag" light_tagtag dark_taglighttag dark_taggt;ه امیر بصره و پسر او محمد را گردن زد
[۱۹۷] عزالدین ابن اثمحمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۸۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست. darklight از سوgt; یزید کشته شد (۲۲ صفر ۱۰۲ق/۲۴ اوت ۷۲۰م) و همراه او بسیاری از آل مهلب نیز از میان رفتند. روز جنگ را بعدها به سبب اهمیتش span class="span" class="lt";refی برادرش یزید به حکومت بلخ منصوب شد lt;/ref/span/spantag dark_tagیر، الکامل، ج۵، ص۸۴-۸۵، بیروت، ۱۴۰۲قtag dark_taggt;nbsp; عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۴۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست. ] /spanspan class= امیر ختل پیوست. اگرچه چندی بعد خواهر خود هند را به شفاعت نزد خلیفه، ی/spangt;lt;reftag light_taglt;/refزیدبن عبدالملک، برانگیخت و بخشوده شد، lt;ref از شعر حمزه بن بیض که در رثای مخلد سروده بر می، فهرست.
و خزاین پدر را برداشت و به بصره و از آن‌جا با سایر مهلبیان به قندابیل در سند رفت.
[۱۹۸] ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۷۶، بیروت، دارصادر، فهرست.
معاویه در قندابیل با عموها و برادران خویش در جنگ با سپاه خلیفه به فرماندهی هلال بن احوز مازنی شرکت کرد و در همان جنگ کشته شد.
۲۰. مُعارک بن یزیدبن مهلب (مق‌ ۱۰۲ق/۷۲۰م)، در آخرین جنگ میان آل مهلب و سپاه خلیفه یزیدبن عبدالملک، در قندابیل در ۱۰۲ق/۷۲۰م اسیر شد و سپس به فرمان خلیفه به قتل رسید.
۲۱. عمربن یزیدبن مهلب (د پس از ۱۰۲ق/۷۲۰م)، در آخرین جنگ آل مهلب با سپاه خلیفه در قندابیل (۱۰۲ق/۷۲۰م) جان سالم به در برد و به رتبیل امیر ختل پیوست و در آن‌جا بود تا اسدبن عبداللـه قسری، امیر خراسان، او را امان داد و وی به خراسان رفت.

[۲۰۲] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۸۷، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
از پایان کار عمر اطلاعی به دست نیست.
۲۲. مروان‌بن یزیدبن مهلب (مق‌ حدود ۱۲۰ق/۷۳۸م)، هنگامی که عمروبن محمد ثقفی از سوی هشام بن عبدالملک حکومت سند داشت، در سپاه وی بود، اما با گروهی از سرداران عمرو بر ضد او همداستانgt;خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۴۸۲، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست. /spanspan class= شد و مایملک او را غارت کرد. عمرو به مقابله آمد و مروان را درهم شکست و او گریخت، ولی عمرو به زودی او را به جنگ آورد و کشت.
[۲۰۳] ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۲۴، بیروت، دارصادر، فهرست.
[۲۰۴] ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۲۵، بیروت، دارصادر، فهرست.

۲۳. حمیدبن عبدالملکبن مهلب (؟). آنگاه که یزیدبن مهلب به بصره حمله برد (۱۰۱ق/۷۱۹م)، حمید همراه پدرش عبدالملک در آن‌جا بود. اندکی بعد برای شفاعت از یزید به نزد خلیفه، یزیدبن عبدالملک رفت و برای عمو و خاندانش امان‌نامه گرفت و همراه خالد ابن عبداللـه قسری و عمروبن یزید حکمی آهنگ بازگشت کرد. ولی خالدبن عبدالله و عمروبن یزید در راه به حواری بن زیاد بن عمروالعتکی که از مقابل یزیدبن مهلب گریخته بود، برخوردند و به تحریک او از بردن امان‌نامه خودداری کردند و حمیدبن عبدالملک را به عبدالرحمن بن سلیمان کلبی عامل خراسان تسلیم کردند. عبدالرحمن نیز حمید را به نزد خلیفه، یزیدبن عبدالملک فرستاد و خلیفه او را با خالد بن یزید به زندان افکند و هر دو تا هنگام مرگ در زندان بودند.
[۲۰۵] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۸۱-۱۳۸۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.

۲۴. مِنهال بن ابی عیینه بن مهلب (مق‌ ۱۰۲ق/۷۲۰م)، در آخرین جنگ آل مهلب با سپاه خلیفه به فرماندهی هلال بن احوز در قندابیل کشته شد.
[۲۰۶] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۴۱۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.

۲۵. عمروبن قبیصه بن مهلب (مق‌ ۱۰۲ق/۷۲۰م)، در آخرین جنگ آل مهلب با سپاه خلیفه یزیدبن عبدالملک به فرماندهی هلال بن احوز در قندابیل کشته شد.
[۲۰۹] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۴۱۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.

۲۶. مغیره بن قبیصه بن مهلب (مق‌ ۱۰۲ق/۷۲۰م)، در آخرین جنگ آل مهلب با سپاه خلیفه به فرماندهی هلال بن احوز در قندابیل کشته شد.
[۲۱۱] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۴۱۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.

۲۷. حاتم بن قبیصه بن یزید (زنده در ۹۸ق/۷۱۶م). از او آگاهی چندان در دست نیست. در ۹۸ق/۷۱۶م که یزید به جنگ صول به جرجان رفت، حاتم را به امارت طخارستان گماشت.
[۲۱۲] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۲۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
وی ظاهراً از جملۀ راویان طبری در ذکر احوال آل مهلب بوده است.
[۲۱۳] محمد بن جریر طبری، تاریخ، جgt;/spanmistakeمحمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۲۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست. p dir=۲، ص۱۰۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۲۱۴] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.

۲۸. عثمان بن مفضل بن مهلب (د پس از ۱۰۲ق/۷۲۰م)، در واپسین جنگ آل مهلب با سپاه خلیفه یزیدبن عبدالملک در قندابیل از قتل و اسارت جان به در برد و به نزد رتبیل امیر ختل رفت. وی در همان‌جا ماند تا اسد بن عبداللـه قسری امیر خراسان امانش داد و او به خراسان رفت. از پایان کار او اطلاعی به دست نیامد.
۲۹. مهلب بن مغیره بن مهلب (؟). از او فقط نامش را می‌دانیم. اصفهانی به مناسبتی از وی یاد کرده است.
[۲۱۷] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۹، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.

۳۰. سفیان بن معاویه) بن یزید (بن مهلب (اواسط سدۀ ۲ق/۸م)، از جمله طرفداران جنبش عباسیان بر ضد خلفای مروانی بود. در ۱۳۲ق/۷۴۹م در اوج جنبش، از سوی ابوسلمۀ خلال برای تصرف بصره که سلم بن قتیبۀ باهلی بر آن فرمان می‌راند، عازم آن‌جا شد. وی در بصره از سلم خواست که دارالاماره را تحویل وی دهد. ولی سلم، قیسیان و مضریان و امویان بصره را گرد آورد و سفیان نیز یمانیان و هم پیمانانشان را برای جنگ آماده ساخت. معاویه پسر سفیان دست به نبرد گشود، ولی چون کشته شد، سفیان نیز گریخت. با اینهمه، پیداشت که از اهمیت او نزد عباسیان کاسته نشد، زیرا در ۱۳۹ق/۷۵۶م از سوی سفاح به حکومت بصره منصوب شد. یکی از رویدادهای روزگار فرمانروایی او که بعدها اهمیت بسیار یافت، قتل عبداللـه بن مقفع بود.
[۲۲۰] علی بن طاهر سیدمرتضی، امالی، ج۱، ص۹۴، قم، ۱۴۰۳ق.
ابن مقفع که منصب کتابت سلیمان و عیسی عموهای خلیفه منصور را داشت، سفیان را بسیار کوچک می‌شمرد و لقبهای ناخوشایند به وی و خانواده‌اش داده بود.
[۲۲۱] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۲۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
سفیان که در پی فرصتی برای انتقامجویی بود، از تحریک خلیفه به قتل ابن مقفع فروگذار نمی‌کرد تا سرانجام خلیفه نیز از تندزبانی و خشونت ابن مقفع آزرده شد و فرمان قتل وی را داد. سفیان نیز از این موقعیت سود جست و با فجیع‌ترین وضعی، ابن مقفع را از میان برداشت.
[۲۲۲] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۵۳، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
در ۱۴۵ق/۷۶۲م ابراهیم بن عبداللـه بن حسن بر منصور شورید و با یارانش در بصره، دارالاماره را به محاصره گرفت. چنین می‌نماید که سفیان گرایشی به ابراهیم داشت. زیرا بلافاصله امان خواست و ابراهیم نیز او را در قصر محبوس ساخت و قیدی سبک بر پای او نهاد تا خلیفه گمان کند که سفیان به قهر گرفتار شده است. اگرچه دانسته نیست که آیا پس از قتل ابراهیم، سفیان همچنان بر حکومت بصره ابقا گردید یا نه، ولی آشکار است که چندان مورد غضب خلیفه واقع نشد، زیرا در اواخر سال ۱۴۵ق/۷۶۳م از او یاد شده است. از پایان کار و مرگ او خبری در دست نیست.
۳۱. معاویه بن سفیان بن معاویه یزیدبن مهلب (مق‌ ۱۳۲ق/۷۴۹م). از او آگاهی چندانی در دست نیست. گفته‌اند که وقتی پدرش به فرمان ابوسلمۀ خلال به بصره تاخت، معاویه همراه او بود و در نخستین برخورد کشته شد.
۳۲. سلیمان بن حبیب بن مهلب (مق‌ ۱۳۶ق؟/۷۵۳م)، در روزگار سفاح، حکومت فارس و اهواز داشت و منصور برادر خلیفه را در یکی از نواحی فارس امارت داد، اما چندی بعد او را به اتهام زراندوزی تازیانه زد. منصور کینۀ او را در دل گرفت و چون به خلافت نشست گفت تا سلیمان را کشتند.
[۲۲۶] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۴۱۰، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
سلیمان مردی دانش‌دوست بود و دانشمندان را می‌نواخت و در مقام حکومت فارس و اهواز برای خلیل بن احمد فراهیدی مقرری تعیین کرد.
[۲۲۷] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۲۴۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.

۳۳. عبادبن حبیب بن مهلب (سدۀ ۲ق/۸م). از او فقط نامش را می‌دانیم. اصفهانی
[۲۲۸] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۱۵، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
به مناسبتی از او یاد کرده است.
۳۴. عبادبن عباد مهلبی (سدۀ ۲ق/۸م). نسب او به درستی معلوم نیست. شاید فرزند عبادبن حبیب بن مهلب بوده است. به نظر می‌رسد که وی از جمله دانشمندان روزگار خود به‌شمار می‌رفته، زیرا سید مرتضی
[۲۲۹] علی بن طاهر سیدمرتضی، امالی، ج۱، ص۹۴، قم، ۱۴۰۳ق.
او را واسطۀ ملاقات ابن مقفع با خلیل بن احمد فراهیدی دانسته و یعقوبی
[۲۳۰] ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۳۲، بیروت، دارصادر، فهرست.
از او به عنوان یکی از فقیهان روزگار هارون‌الرشید یاد کرده است. وی همچنین از جمله کسانی است که ابن خلکان
[۲۳۱] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۳۰۸، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
از او نقل کرده است. از پایان کار و درگذشت عباد خبری در دست نیست.
۳۵. ابوجعفر عمربن حفص بن عثمان بن قبیصه بن ابی صفره (مق‌ ۱۵۴ق/۷۷۱م)، معروف به هزار مرد. وی با آن‌که از فرزندان قبیصه بن ابی صفره برادر مهلب بن ابی صفره است، ولی او را نیز به این خاندان منسوب ساخته‌اند. در ۱۴۲ق/۷۵۹م عیینۀ بن موسی بن کعب امیر سند بر خلیفه شورید و منصور نیز عمربن حفص را به سند فرستاد، اما عیینه از ورود عمر جلوگیری کرد و کار به جنگ کشید. چندی بعد عیینه به صلح گردن نهاد و عمر او را به نزد خلیفه فرستاد و خود در سند مستقر شد.
[۲۳۳] ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۷۲، بیروت، دارصادر، فهرست.
[۲۳۴] ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۷۳، بیروت، دارصادر، فهرست.
او تا ۱۵۱ق/۷۶۸م در آن سامان فرمان راند. در این سال پس از قتل اغلب بن سالم، امیر افریقیه، عمر حکومت آن سامان یافت. او ۳ سال در قیروان ماند و سپس حبیب بن حبیب مهلبی را در آن‌جا گمارد و خود به زاب رفت تا به دستور خلیفه شهر طُبنه را بنا کند. چون عمر افریقیه را ترک کرد بربرها سر به شورش برداشتند و حبیب را کشتند. سپس به طرابلس رفتند و به سرکردگی ابوحاتم اباضی سپاهِ جنیدبن بشار عامل آن دیار، و لشکر کمکی عمر را درهم شکستند. ابوحاتم که خود را پیروز می‌یافت به طبنه تاخت و عمر را به محاصره گرفت. در پی این حمله سراسر افریقیه به پشتیبانی از اباضیان برخاستند و سپاهی بزرگ به سوی طبنه به راه افتاد. عمر خواست دست به جنگ بگشاید، ولی یارانش مانع شدند و رای زدند که به حیله متوسل شوند. سرانجام توانستند برخی از سپاه دشمن را با مال بفریبند و برخی دیگر را با جنگ واپس رانند. اباضیان آنگاه روی به قیروان نهادند و آن‌جا را سخت به محاصره گفتند. عمربن حفص سپاهی در طبنه بر جای نهاد و خود به قیروان تاخت. اباضیان از گرد شهر برخاستند و عمر که نخست نشان داد به تونس می‌رود، به سرعت وارد قیروان شد و به دفاع پرداخت. اباضیان نیز دوباره قیروان را به محاصره گرفتند. در این میان عمر با آن‌که دانست خلیفه منصور، یزیدبن حاتم بن قصیبه را با سپاهی به مدد فرستاده است، به جنگ رفت و به قتل رسید (۱۵۴ق/۷۷۱م) و قیروان به دست ابوحاتم سقوط کرد.
۳۶. یزیدبن مَجْزَأه (اواسط سدۀ ۲ق/۸م)، از سران سپاه یزیدبن حاتم بن قبیصه در افریقیه بود. در ۱۶۴ق/۷۸۰م یزید او را به جنگ ایوب الهواری در زاب فرستاد و یزیدبن مجزأه در این جنگ شکست خورد. آگاهی بیش‌تری از او به دست نیامد.
۳۷. ابوخالد یزیدبن حاتم بن قبیصه بن مهلب (د ۱۷۰ق/۷۸۶م). نخستین‌بار در وقایع ۱۳۷ق/۷۵۴م از او یاد شده است. در این سال مُلَبَّدبن حرملۀ شیبانی در جزیره بر خلیفه منصور شورید. یزیدبن حاتم به سرکوب او گسیل شد، ولی شکست خورد.
[۲۳۷] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۲۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
از آن پس تا ۶ سال بعد خبری از او در منابع به دست نیامد. در ۱۴۳ق/۷۶۰م به حکومت مصر منصوب شد و تا ۱۵۲ق/۷۶۹م در آن‌جا فرمان راند.
[۲۳۸] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۴۲، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۲۳۹] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۷۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
در روزگار حکومت او در مصر، علی بن محمدبن عبداللـه بن حسن بن عبداللـه بن حسن علوی وارد آن سامان شد و بسیاری از مردم بر ضد یزیدبن حاتم با او بیعت کردند، اما یزید به سرعت از ماجرا آگاه شد و شورش را سرکوب کرد. در ۱۵۰ق/۷۶۷م قِبطیان بر یزید شوریدند و او چندی بعد نصربن حبیب مهلبی را به جنگ آنان فرستاد. نصر شکست خورد و به فسطاط بازگشت.
[۲۴۰] محمد بن یوسف کندی، کتاب الولاه، ج۱، ص۱۱۱-۱۱۷، به کوشش روون گست، بیروت، ۱۹۰۸م.
اندکی پس از آن در ۱۵۲ق/۷۶۹م یزید از حکومت مصر عزل شد و با سپاهی به جنگ اباضیان در افریقیه که کار را بر امیر آن‌جا عمربن حفص مهلبی سخت کرده بودند، رفت. روایت ابن اثیر در این‌باره از تناقض خالی نیست، چه از سخن او بر می‌آید که وقتی منصور خلیفه، ابوخالد یزید را به افریقیه فرستاد، عمربن حفص زنده بود ، اما در جایی دیگر بر آن است که چون خلیفه از قتل عمربن حفص آگاه شد، ابوخالد یزید را امارت افیرقیه داد و برای سرکوب اباضیان روانۀ آن دیار کرد. اما آشکار است که یزید بن حاتم پس از قتل عمربن حفص در ۱۵۴ق/۷۷۱م به قیروان رسید. ابوحاتم اباضی که یارای پایداری در برابر سپاه تازه‌نفس خلیفه را در خود نمی‌دید، به طرابلس رفت و یزیدبن حاتم سر در پی او نهاد. ابوحاتم طرابلس را نیز رها کرد و به ارتفاعات نفوسه واپس نشست. یزیدبن حاتم دست از تعقیب او بر نداشت تا سرانجام در ربیع‌الاول ۱۵۵ق/فوریۀ ۷۷۲م در جنگی که روی داد، ابوحاتم شکست خورد و کشته شد. یزید سایر اباضیان را تعقیب کرد و گروه بسیاری از آنان را کشت. در ۱۵۶ق/۷۷۳م نیز ابویحیی بن فانوس الهواری در طرابلس بر یزید شورید و بسیاری را گرد خویش فراهم آورد، اما کاری از پیش نبرد و گریخت. ابوخالد یزید سراسر روزگار خلافت مهدی و یک چند در روزگار هارون‌الرشید بر افریقیه فرمان راند
[۲۴۵] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۶۹۷، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
و سرانجام در ۱۷۰ق/۷۸۶م درگذشت.
[۲۴۶] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۵۶۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
یزید مردی شعردوست و بخشنده بود و صله‌های گرانبها می‌داد.
[۲۴۷] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۳، ص۹۰، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
[۲۴۸] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۳، ص۹۴، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
ابواُسامه ربیعه بن ثابت اسدی او را ستایش کرده
[۲۴۹] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۳۲۲، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
و بشّار شاعر معروف نیز او را مدح و سپس هجو گفته است.
[۲۵۰] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۳، ص۳۱، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
ابومحمدحسن بن محمد مهلبی وزیر معزالدوله دیلمی، نوادۀ همین ابوخالد یزیدبن حاتم است.
[۲۵۱] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۳۲۲، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.

۳۸. علاء بن سعید مهلبی (د ۱۷۹ق/۷۹۵م)، در ۱۵۱ق/۷۶۸م از سوی یزیدبن حاتم امیر افریقیه، در رأس سپاهی به کمک مهلب بن یزید امیر زاب رفت که با ایوب اللهواری می‌جنگید. علاء در این جنگ ایوب را به‌سختی درهم شکست و بسیاری از کسان و یاران او را کشت. اگرچه به نظر نمی‌رسد که وی از همان وقت حکومت زاب را در دست گرفته باشد، ولی در ۱۷۷ق/۷۹۳م که ابن جارود بر فضل بن روح امیرِ افریقیه شورید، وی امارت زاب داشت. در این میان هارون‌الرشید، هرثمه بن اعین و یحیی بن موسی را برای مقابله با ابن جارود که فضل را کشته و بر قیروان چیره شده بود، به افریقیه فرستاد. ابن جارود که در خود یارای پایداری نمی‌دید، از یحیی بن موسی خواست به نزد او رود تا قیروان را تسلیم کند. اما علاء پیشدستی کرد و پس از خروج ابن جارود، وارد قیروان شد و گروهی از یاران او را کشت. ابن جارود به نزد هرثمه بن اعین گریخت و هرثمه نامه‌ای به هارون‌الرشید نوشت مبنی بر این‌که علاءبن سعید، ابن جارود را بر ضد خلیفه شورانیده است. با این‌همه، چون علاء ابن سعید در پی درخواست خلیفه به نزد او حاضر شد، عطایی گران یافت. به نظر می‌رسد که وی سپس به مصر رفته باشد، زیرا گفته‌اند که اندکی بعد در آن‌جا درگذشت.
[۲۵۴] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۳۹، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.

۳۹. مهلب بن یزید مهلبی (زنده در ۱۵۱ق/۷۶۸م). پس از شکست یزیدبن مجزأه مهلبی در جنگ با ایوب الهواری و کشته شدن مخارق بن غفار امیرزاب، در ۱۵۱ق/۷۶۸م یزیدبن حاتم امیر افیرقیه، مهلب را به امارت زاب گماشت. بیش از این خبری از او در دست نیست.
۴۰. داوودبن یزیدبن حاتم بن قبیصه بن مهلب (د ۲۰۵ق/۸۲۰م)، همراه پدرش یزیدبن حاتم در افریقیه بود. پس از مرگ پدر در ۱۷۰ق/۷۸۶م به جای او نشست، اما حکومتش بیش از ۹ ماه نپایید، زیرا در ۱۷۱ق/۷۸۷م
[۲۵۶] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۳۲۶، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
که روح بن حاتم عموی داوود از سوی هارون به حکومت افریقیه منصوب شد، داوود آن دیار را ترک کرد و به نزد خلیفه آمد. داوود در همان اندک زمانی که فرمان راند، اباضیانِ ارتفاعات باجه بر او شوریدند و نخستین سپاهی را که داوود به سرکوب آنان فرستاد، درهم شکستند، ولی سپس از داوود شکست خوردند.روایت یعقوبی دربارۀ بیرون رفتن داوود از افریقیه با گفتۀ ابن اثیر متناقض است. به گفتۀ یعقوبی، به سبب بدسیرتی داوود، مردم بر او شوریدند و او را گریزاندند.
[۲۵۹] ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۱۱، بیروت، دارصادر، فهرست.
داوود سپس از سوی رشید حکومت مصر یافت (۱۷۴ق/۷۹۰م)، ولی دولت او چندان به درازا نکشید،
[۲۶۰] محمد بن یوسف کندی، کتاب الولاه، ج۱، ص۱۳۳، به کوشش روون گست، بیروت، ۱۹۰۸م.
[۲۶۱] محمد بن یوسف کندی، کتاب الولاه، ج۱، ص۱۳۴، به کوشش روون گست، بیروت، ۱۹۰۸م.
زیرا در ۱۷۵ق/۷۹۱م که حُصین خارجی بر خلیفه در خراسان خروج کرد، داوودبن یزید به مقابلۀ او فرستاده شد. داوود پس از جنگی سخت حصین را درهم شکست و بسیاری از یارانش را کشت. از آن پس تا ۱۸۴ق/۸۰۰م اطلاعی از او در دست نیست. در این تاریخ میان یمانیان و نزاریان در سند دشمنی سخت پدید آمد و هارون‌الرشید داوود را به امارت آن سامان گماشت. داوود نخست برادر خود مغیره را برای سرکوب نزاریان گسیل داشت، ولی، چون مغیره شکست خورد، خود به جنگ رفت و شمشیر در نزاریان نهاد و بسیاری را کشت. سپس به دیگر شهرهای سند رفت و همه‌جا رعب و وحشت پدید آورد تا کاملاً بر آن دیار چیره گشت.
[۲۶۳] ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۰۹، بیروت، دارصادر، فهرست.
او تا ۲۰۵ق/۸۲۰م
[۲۶۴] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۰۴۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
یا ۲۰۰ق/۸۱۵م
[۲۶۵] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۷۶۳، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
[۲۶۶] عبداللـه بن معتز، طبقات الشعراء، ج۱، ص۲۹۰، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۳۷۵ق.
که درگذشت ، در سند فرمان راند. چنین می‌نماید که وی از جمله ممدوحان ابوعیینۀ شاعر بوده است.
[۲۶۸] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۲۲، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.

۴۱. روح‌بن حاتم بن قبیصه بن مهلب (در رمضان ۱۷۴ق/ژانویۀ ۷۹۱م)، از کسانی بود که در اواخر روزگار مروانیان با کشتن ابواسحاق ضَبّی سر به شورش برداشت و به میسان گریخت.
[۲۶۹] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۶۱۱، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
سپس به جنبش عباسی گرایید و در جنگ میان ابوجعفر منصر با شامیان در واسط در ۱۳۲ق/۷۴۹م شرکت جست.
[۲۷۰] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۶۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۲۷۱] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۶۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
پس از پیروزی عباسیان، روح بن حاتم به سلک نزدیکان خلفای عباسی درآمد و در ۱۴۲ق/۷۵۹م از سوی منصور با خزیمه بن خازم تمیمی
[۲۷۲] ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۷۲، بیروت، دارصادر، فهرست.
به جنگ با اسپهبد طبرستان که مسلمانان را قتل عام کرده بود، رفت و او را سرکوب کرد. از آن پس تا ۱۵۹ق/۷۷۵م که خلیفه مهدی او را به حکومت سند گماشت
[۲۷۴] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۴۶۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
از روح‌بن حاتم یاد نشده است. روح از ۱۵۹ تا ۱۶۷ق/۷۷۵ تا ۷۸۳م متناوباً حکومت سند و کوفه و بصره داشت.
[۲۷۵] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۶۹۵، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
[۲۷۶] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۶۹۶، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
[۲۷۷] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۴۶۷، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۲۷۸] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۴۸۲، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۲۷۹] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۵۰۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۲۸۰] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۵۱۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۲۸۱] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۴۴، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
[۲۸۳] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۳۰۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
تا سرانجام در ۱۷۱ق/۷۸۷م پس از وفات برادرش یزید بن حاتم امیر افریقیه، هارون‌الرشید او را به جای برادر به حکومت آن سامان گماشت.
[۲۸۴] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۵۶۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۲۸۵] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۳۰۶، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
[۲۸۶] عبدالحی بن عماد، شذرات الذهب، ج۱، ص۲۷۵، قاهره، ۱dark۳۵۰ق.
روح در آن مقام بود تا در ۱۷۴ق/۷۹۰م در قیروان
[۲۸۷] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۶۰۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۲۸۸] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۱۴، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.     درگذشت. به نظر می‌رسد که روح بن حاتم در فاصلۀ سالهای ۱۶۷-۱۷۱ق/۷۸۳-۷۸۷م امارت فلسطین داشته است.عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۱۳، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
برخی او را مکنّی به ابوخلف
[۲۸۹] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۳، ص۵۷، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
و پاره‌ای ابوحاتم
[۲۹۰] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۳۰۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
دانسته‌اند و گفته‌اند از بخشندگان بزرگ روزگار خود بود،
[۲۹۱] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۳۰۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
اما اشاره‌ای کرده‌اند که بشاربن برد او را هجو گفته است.
[۲۹۲] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۳، ص۵۷، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.

۴۲. نصر بن حبیب مهلبی (؟). در روزگار حکومت یزید بن حاتم بر مصر، نصر در خدمت او می‌زیست و در سرکوب شورشی که در آن هنگام روی داد شرکت کرد.
[۲۹۳] محمد بن یوسف کندی، کتاب الولاه، ج۱، ص۱۱۳، به کوشش روون گست، بیروت، ۱۹۰۸م.
سپس از سوی یزید به حبشه رفت و پس از قتل شورشیانی که در آن‌جا خروج کرده بودند، سرِ آنان را نزد خلیفه منصور برد. او در اواخر حکومت یزیدبن حاتم برای خاموش ساختن آتش طغیان قبطیان بر آن‌ها حمله برد، ولی غافلگیر شد و شکست خورد. محمد بن یوسف کندی، کتاب الولاه، ج۱، ص۱۱۶، به کوشش روون گست، بیروت، ۱۹۰۸م.
[۲۹۴] محمد بن یوسف کندی، کتاب الولاه، ج۱، ص۱۱۷، به کوشش روون گست، بیروت، ۱۹۰۸م.
چنین می‌نماید که پس از عزل یزید از حکومتlt;ref۲۸. عثمان بن مفضل بن مهلب (د پس از ۱۰۲ق/۷۲۰م)، در واپسین جنگ آل مهلب با سپاه خلیفه یزیدبن عبدالملک در قندابیل از قتل و اسارت جان به در برد و به نزد رتبیل امیر ختل رفت. وی در همان/spanspan class= مصر و ورد او به افریقیه، نصر نیز با او به آن سامان رفت. در ۱۷۴ق/۷۹۰م پس از مرگ روح ابن حاتم امیر افریقیه، هارون‌الرشید، نصربن حبیب مهلبی را امارت داد. نصر تا ۱۷۷ق/۷۹۳م فرمان راند و سپس جای خود را به فضل ابن روح بن حاتم داد.
[۲۹۵] عزالدین ابن ثیر، الکامل، ج۶، ص۱۳۵، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
چنین می‌نماید که در /spangt;حدود ۱۸۰ق/۷۹۶م به حکومت ارمنستان که در آن هنگام دچار آشوبهای داخلی و حملات خزرها شده بود منصوب گشت، ولی اندکی بعد هارون او را عزل کرد.
[۲۹۶] ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۲۸، بیروت، دارصادر، فهرست. ۴۳. عبداللـه‌بن یزیدبن حاتم (مق‌ ۱۷۷ق/۷۹۳م). در ۱۷۷ق/۷۹۳م تونسیان به فرماندهی ابن جارود بر مغیره بن بشربن روح، عامل فضل بن روح در تونس، شوریدند و او را بیرون راندند و از فضل امیر دیگری خواستند. فضل عبداللـه بن یزید بن حاتم را به آن سوی فرستاد. شورشیان که گمان کردند فضل به این وسیله حیله‌ای درچیده است، نزدیک تونس بر عبداللـه حمله بردند و او را کشتند و یارانش را به اسارت گرفتند. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۳۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.

۴۴. فضل بن روح‌بن حاتم مهلبی (مق‌ ۱۷۸ق/۷۹۴م). در ۱۷۷ق/۷۹۳م هارون‌الرشید او را به جای نصربن حبیب به حکومت افریقیه گماشت. فضل پس از ورود به آن سامان، برادرزاده اش مغیره ابن بشربن روح را امارت تونس داد. شاید مغیره به تحریک فضل که از گرایش سپاهیان تونس به نصtag light_tagربن حبیب، امیر سابق افریقیه، آگاه بود
[۲۹۷] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۳۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
با آنان بدرفتاری آغاز کرد و باعث شد که تونسیان به سرکردگی مردی از هرات
[۲۹۸] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۷۴۸، به کوشش سهspan class=/spanیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
به نام عبداللـه بن جا/plt;refspan class="lightlt";refgt;/spanspan class=محمد بن یوسف کندی، کتاب الولاه، ج۱، ص۱۱۶، به کوشش روون گست، بیروت، ۱۹۰۸م. رود، معروف به عبدویه انباری
[۲۹۹] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۶۳۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
سر به شورش بردارند و از فضل بخواهند که مغیره را از فرمانروایی تونس عزل کند، اما فضل نپذیرفت و تونسیان مغیره را از شهر بیرون کردند. فضل به ناچار عبداللـه بن یزیدبن حاتم مهلبی را به امارت zwnj;آید که وقتی منصور/span ۳۳. عبادبن حبیب بن مهلب (سدۀ ۲ق/۸م). از او فقط نامش را می/spantag dark_tagzwnj;جا درگذشت. light خلیفه، ابوخالد یزید را به افریقیه فرستاد، عمربن حفص زنده بود، اما در جایی دیگر tag dark_tagdarkspan class=آن‌جا فرستاد، اما ناراضیان که می‌پنداشتند حیله‌ای dark/spanlt;reftag light_tagدر کار است، بر عبداللـه بن یزید تاختند و او را کشتند.
[۳۰۰] عزالدی/span/spantag light_tagzwnj;رسد که وی سپس به مصر رفته باشد، زیرا گفتهspan class="tag" light_tagdark/spanن ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۳۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
فضل بن روح که می‌اندیشید دامنۀ شورش ممکن است بسیار گسترده شود، خود به سرکوب ابن جارود رفت، ولی از او شکست خورد و به قیروان گریخت. ابن جارود قیروان را محاصره کرد و به مدد مردمش شهر بر آن چیره شد (جمادی‌الثانی ۱۷۸ق/اوت ۷۹۵م). وی نخست فضل بن روح را با خانواده‌اش به قابس تبعید کرد، اما پس از چندی او را گرفت و کشت.
[۳۰۱] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۳۷، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
[۳۰۲] خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۷۴۸، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
[۳۰۳] که نه از قتل فضل بلکه از زندانی شدن او سخن می‌گوید، ابن واضح یعقوبی، ج۲، ص۴۱۱، تاریخ، بیروت، دارصادر، فهرست.

۴۵. مغیره‌بن بشربن روح (د پس از ۱۷۷ق/۷۹۳م)، برادزادۀ فضل بن روح‌بن حاتم امیر افریقیه. وی در ۱۷۷ق/۷۹۳م از سوی فضل به فرمانروایی تونس منصوب شد، اما با لشکریان تونس بدرفتاری آغاز کردو موجب شد که تونسیان به سرکردگی عبداللـه بن جارود بر فضل بشورند و خواستار برکناری مغیره شوند. فضل نپذیرفت و شورشیان مغیره را از تونس بیرون راندند.
[۳۰۴] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۶۳، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
از پایان کار او اطلاعی در دست نیست.
۴۶. داوودبن روح‌بن حاتم (سدۀ ۲ق/۸م). از او آگاهی بسیار اندکی در دست است. گفته‌اند که در ۱۶۶ق/۷۸۲م متهم به زندقه شد و خلیفه مهدی عباسی او را به نزد پدرش که در آن وقت امارت بصره داشت، فرستاد.
[۳۰۵] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۷۳، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
[۳۰۶] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۵۱۷، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.

۴۷. مجزأه بن زیادبن مهلب (سدۀ ۲ق/۸م). از او آگاهی چندانی در دست نیست. فقط اصفهانی
[۳۰۷] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۳، ص۶۳، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
از او در داستان قتل کعب‌الاشقری یاد کرده است.
۴۸. ابوحرب محمدبن ابی عیینه بن مهلب (سدۀ ۲ق/۸م)، پدر ابوعیینۀ شاعر. وی از سوی خلیفه منصور امارت ری داشت. سپس خلیفه او را گرفت و اموالش را مصادره کرد و خود او را به زندان افکند.
[۳۰۸] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۹، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
چنین می‌نماید که او در شعر نیز دستی داشته است، زیرا اسحاق موصلی شعر پسر او عبداللـه را از شعر خود وی بهتر دانسته است.
[۳۰۹] عبداللـه را به اشتباه پسر ابوعیینه دانسته است، ابوالفرج اصفهانی، ج۱۸، ص۱۲، الاغانی، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.

۴۹. قصیمه بن روح بن حاتم بن قبیصه بن مهلب (؟)، از او فقط نامش را می‌دانیم. اصفهانی
[۳۱۰] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، صmistakeابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۳۲، بیروت، دارصادر، فهرست. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۶۱۱، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست. span class="mistaketag۲۲"، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
از او به مناسبتی یاد کرده است.
۵۰. ابومنهال عیینه بن عبدالرحمن مهلبی (سدۀ ۲ق/۸م). با شاگرد خلیل بن احمد و مربی عبداللـه بن طاهربن حسین بود. وی عبداللـه وارد نیشابور شد و در همان‌جا درگذشت. او به اخبار و ایام بسیار آگاه بود و از امام صادق (ع) حدیث روایت کرده است.
[۳۱۱] یاقوت، معجم الادباء، ج۱۶، ص۱۶۵-۱۶۷، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست.

۵۱. مغیره بن یزیدبن حاتم مهلبی (سدۀ ۲ق/۸م). در ۱۸۴ق/۸۰۰م که داوودبن یزید حکومت سند یافت، نخست برادرش مغیره را برای خاموش ساختن آتش دشمنی میان نزاریان و یمانیان به آن سامان فرستاد. نزاریان تصمیم داشتند سند را میان خود و قیسیان و قریشیان تقسیم کنند و یمانیان را بیرون رانند. چون مغیره از راه رسید، مردم منصوره دروازه‌ها را بستند و او را از ورود به شهر مانع شدند و گفتند بدین‌جا در نیاید مگر آن‌که عهد کند میان ایشان دشمنی و عصبیت نپراکند، یا بگذرد همگی از شهر خارج شوند و او به آن‌جا درآید. پس هرکس که می‌توانست شهر را ترک کرد وغیره وارد شد و بر نزاریان بیدادها کرد تا آن‌که سرانجام نزاریان بر او تاختند و بیرونش راندند.
[۳۱۲] ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۰۹، بیروت، دارصادر، فهرست.
از پایان کار او خبری در دست نیست.
۵۲. سفیان بن عیینۀ مهلبی (سده ۲ق/۸م). در ۱۳۲ق/۷۵۰م از سوی سفاح، عامل بصره بود.
[۳۱۳] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۴۴۵، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
بیش از این خبری از او در دست نیست.
۵۳. خالدبmistakemistakespan class=/spanspan class=ن یزیدبن حاتم بن قبیصه بن مهلب (زنده در ۱۹۰ق/۸۰۶م)، معاصر ابوعیینۀ شاعر. او خود از شاعران بود.
[۳۱۴] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۹، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
یک چند امارت جرجان یافت و پدرش یزید با وعدۀ احسان و ولایت، از ابوعیینه خواست با او همراه شود. چون ابوعیینه به جرجان رسید و آنچه توقع داشت، یافت، از خالد جدا شد و به هجو او پرداخت.
[۳۱۵] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۲۳، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
وی در ۱۹۰ق/۸۰۶م یک چند حکومت موصل داشت.
[۳۱۶] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۹۷، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.

۵۴. بشربن داوود مهلبی (سدۀ ۳ق/۹م). برخی نام او را بشیر گفته‌اند.
[۳۱۷] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۳۶۲، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
پس از مرگ پدر در ۲۰۵ق/۸۲۰م از سوی مأمون حکومت سند یافت بر آن قرار که هر سال یک میلیون درهم نزد خلیفه فرستد،
[۳۱۸] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۳۶۲، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
اما بشر چندی بعد بر مأمون شورید و وی محمدبن عباد مهلبی را به سند فرستاد و او بشر را به عراق گسیل داشت. با اینهمه مأمون با وی و خانواده‌اش نیکی کرد و رهایشان ساخت.
[۳۱۹] ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۵۸، بیروت، دارصادر، فهرست.

۵۵. سعیدبن عبادبن حبیب بن مهلب (؟). خبری از او در دست نیست جز آن‌که اصفهانی
[۳۲۰] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۱۵، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
اشاره کرده که وی با دختر سفیان بن معاویه بن یزیدبن مهلب ازدواج کرده است.
۵۶. محمدبن عباد) بن عبادبن حبیب (بن مهلب (د ۲۱۶ق/۸۳۱م)، معروف به مُزیقیا. وی در روزگار هارون و مأمون می‌زیست امارت بصره داشت.
[۳۲۱] عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۵۰۲، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۱ق.
آنگاه که بشربن داوود مهلبی امیر سند بر مأمون شورید، خلیفه، محمدبن عباد را که بزرگ بصره بود، به آن سامان فرستاد و او بشر را به عراق روانه کرد.
[۳۲۲] ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۵۸، بیروت، دارصادر، فهرست.
محمد از جمله نزدیکان مأمون و مردی بخشنده بود.
[۳۲۳] ابوحیان توحیدی، البصائر و الذخائر، ج۲، ص۲۲۱، به کوشش ابراهیم کیلانی، دمشق، ۱۳۸۵ق.
چنانکه به‌رغم درآمد هنگفتش وقتی درگذشت ۰۰۰‘۵۰ دینار قرض داشت.
[۳۲۴] عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۵۰۳، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۱ق.
اصفهانی
[۳۲۵] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۵، ص۲۵، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
[۳۲۶] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۶، ص۱۷۳، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
[۳۲۷] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۹، ص۹۷، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
[۳۲۸] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۹، ص۹۸، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
از او روایاتی نقل کرده است. ابن اثیر
[۳۲۹] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۴۲۰، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
فقط از تاریخ درگذشت او یاد کرده است.
۵۷. داوودبن محمدبن ابی عیینه بن مهلب (سدۀ ۳ق/۹م). از او آگاهی در دست نیست. اصفهانی
[۳۳۰] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۲۴، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
از داوودبن محمد به مناسبتی یاد کرده است.
۵۸. عبداللـه بن محمدبن ابی عیینه بن مهلب (سدۀ ۳ق/۹م)، شاعر خوش سخن که شعرش را از شعر پدرش محمد و برادرش ابوعیینه بهتر دانسته‌اند. اصفهانی
[۳۳۱] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۱۲، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
او را به اشتباه عبداللـه بن ابی عیینه نامیده است. میان عبداللـه بن محمد و مروان بن سعیدبن عباد مهلبی مناظرۀ شعری بود.
[۳۳۲] محمد بن عمران مرزبانی، الموشح، ج۱، ص۳۳۲، به کوشش محب‌الدین الخطیب، قاهره، ۱۳۸۵ق.

۵۹. مروان بن سعیدبن عبادبن حبیب بن مهلب (سدۀ ۲ و ۳ق/۸ و ۹م). او از جمله شاعران و نحویان روزگار، و یار خلیل بن احمدفراهیدی بود.
[۳۳۳] یاقوت، معجم الادباء، ج۱۹، ص۱۴۶، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست.
مروان بن سعید با عبداللـه بن محمدبنابی عیینه بن مهلب، مناظرۀ شعری داشت.
[۳۳۴] محمد بن عمران مرزبانی، الموشح، ج۱، ص۳۳۲، به کوشش محب‌الدین الخطیب، قاهره، ۱۳۸۵ق.

۶۰. ابوجعفر احمدبن یزید مهلبی (سدۀ ۳ق/۹م)، ادیب و راوی شعر و شاعر بود. ابوجعفر احمدبن یزید در قصیده‌ای موفق، برادر معتز خلیفه، را ستایش کرد و او را به خاطر تصرف مصر تهنیت گفت.
[۳۳۵] یاقوت، معجم الادباء، ج۵، ص۱۵۲، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست.

۶۱. احمدبن حرب مهلبی (سدۀ ۳ق/۹م). به استناد نسب‌نامۀ یکی از برادرزاده‌های او که خطیب بغدادی (۱۴/۳۴۸) آورده، نام او باید احمدبن حرب بن محمدبن مهلب بن مغیره بن احمد) مهلب؟ (باشد. آگاهی چندانی از او در دست نیست. گفته‌اند که معاصر مُبَرّد بود و حمدونی شاعر به سبب صلۀ ناچیزی که از او یافت، احمد را در اشعارش هجو کرد.
[۳۳۶] ابراهیم بن علی حصری قیروانی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۵۵۷، دارالکتاب العربی.

۶۲. ابوعیینه‌ بن محمدبن ابی عیینۀ مهلبی (سدۀ ۲ و ۳ق/۸ و ۹م). برخی او را ابوعیینه ‌بن منجاب‌بن محمد دانسته‌اند.
[۳۳۷] شارل پلا، الجاحظ، ج۱، ص۲۳۴، ترجمه ابراهیم کیلانی، دمشق، ۱۹۸۵م.
[۳۳۸] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۹، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
ابوعیینه از شاعران معروف سدۀ ۳ققق/۹م و وابسته به مأمون بود.
[۳۳۹] عبداللـه بن معتز، طبقات الشعراء، ج۱، ص۲۸۸-۲۹۰، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۳۷۵ق.
او در بصره در گوشه‌ای از اقطاعات مهلبیان می‌زیست.
[۳۴۰] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۲۱، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
وقتی خالدبن یزید ابن حاتم امارت جرجان یافت، پدرش ابوعیینه را با وعدۀ احسان و ولایت با وی به آن‌جا فرستاد. اما چون خالد به وعده وفا نکرد، ابوعیینه از او جدا شد و هجوش کرد.
[۳۴۱] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۲۳، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
[۳۴۲] عبداللـه بن مسلم ابن قتیبه، الشعر و الشعراء، ج۲، ص۷۵۲، بیروت، ۱۹۶۵م.
شاید مراد ابن اثیر
[۳۴۳] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۲۳۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
که گفته است ابن ابی عیینه طاهربن حسین را ستایش کرد، همو باشد. اصفهانی شعر او را در ردیف اشعار بشار و ابوالعتاهیه برشمرده است.
[۳۴۴] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۵، ص۹، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
[۳۴۵] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۲۴، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.

۶۳. ربیعه بن قبصه بن روح بن حاتم بن قبیصه بن مهلب (سدۀ ۳ق/۹م). از او فقط نامش را می‌دانیم. ظاهراً دارای مقامی بوده که ابوعیینۀ شاعر او را به طمع صله ستوده است.
[۳۴۶] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۲۲، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.

۶۴. یزیدبن محمد مهلبی، ابوخالد (د ۲۵۹ق؟/۸۷۳م). در سدۀ ۳ق/۹م به دو تن از افراد خاندان مهلب بر می‌خوریم که نه تنها نامشان به هم شبیه است، بلکه هر دو با متوکل عباسی همزمان بوده‌اند. ولی یکی دانستن آن هر دو تن هم خالی از اشکال نیست. مرزبانی
[۳۴۷] محمد بن عمران مرزبانی، الموشح، ج۱، ص۱۶۳، به کوشش محب‌الدین الخطیب، قاهره، ۱۳۸۵ق.
[۳۴۸] محمد بن عمران مرزبانی، الموشح، ج۱، ص۳۰۸، به کوشش محب‌الدین الخطیب، قاهره، ۱۳۸۵ق.
از شاعری به نام یزیدبن محمدبن مهلب بن مغیره بن حبیب بن مهلب بن ابی صفره سخن گفته و شعری از او نقل کرده است. ابن اثیر
[۳۴۹] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۷، ص۸۳، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
از ابوخالد یزید در زمرۀ شاعران دورۀ متوکل یاد کرده که به گفتۀ حصری قیروانی
[۳۵۰] ابراهیم بن علی حصری قیروانی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۲۲۹، دارالکتاب العربی.
در سوگ خلیفه شعر سروده است. زبیدی اندلسی
[۳۵۱] محمد بن حسن زبیدی اندلسی، طبقات النحویین و اللغویین، ج۱، ص۳۲، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر، ۱۳۷۳ق.
از ابوخالد یزید به‌سان یکی از راویان خود سخن گفته است. مرگ او را در ۲۵۹ق/۸۷۳م در بغداد دانسته‌اند.
[۳۵۲] ابوحیان توحیدی، البصائر و الذخائر، ج۱، ص۲۱۸، به کوشش ابراهیم کیلانی، دمشق، ۱۳۸۵ق.
نیز ابن معتز
[۳۵۳] عبداللـه بن معتز، طبقات الشعراء، ج۱، ص۳۱۳، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۳۷۵ق.
بر آن است که ابوخالد یزیدبن محمد نخست در شام اقامت داشت و سپس به بغداد آمد. وی از راویان شعر بود و خود نیز به ندرت شعر می‌گفت، به روایت خطیب بغدادی (۱۴/۳۴۸) نام این شخص یزید ابن محمد بن مهلب بن مغیره بن حرب بن محمدبن مهلب بن مغیره بن) مهلب؟ (بصری و از جمله ندیمان خلیفه متوکل بوده است. از اینها گذشته، آنچه یکی دانستن آن دو را دشوار ساخته است آن است که بکری ارنبی
[۳۵۴] ابوعبید بکری ارنبی، سمط اللآلی، ج۲، ص۸۳۹، به کوشش عبدالعزیز المیمنی، قاهره، ۱۳۵۴ق.
[۳۵۵] ابوعبید بکری ارنبی، سمط اللآلی، ج۲، ص۸۴۰، به کوشش عبدالعزیز المیمنی، قاهره، ۱۳۵۴ق.
از شاعر خوش سخنی به نام یزیدبن محمدبن مهلب بن مغیره بن مهلب مکنّی به ابوخالد بصری یاد کرده که دوستدار اهل بیت بوده است. از همین‌رو دور است که شاعری از جمله ندیمان متوکل که در رثای او شعر سروده است، در زمرۀ شاعران دوستدار خاندان پیامبر (ص) محسوب گردد.
۶۵. علی بن آبان مهلبی (مق‌ ۲۷۲ق/۸۸۵م)، یکی از مشهورترین افراد آل مهلب است که در سدۀ ۳ق/۹م در جنبش زنگیان و بردگان واسط و بصره بر ضد نظام خلافت به سرکردگی صاحب‌الزنج نقش بس مهمی داشت. از روزگار او پیش از پیوستن به صاحب الزنج آگاهی در دست نیست. در ۲۵۵ق/۸۶۹م که علی بن محمدبن عبدالرحیم که سپس به صاحب الزنج معروف شد، از بحرین وارد بصره گشت، گروهی از جمله علی بن ابان و دو برادرش محمد و خلیل به او پیوستند.
[۳۵۶] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۷۴۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
علی بن ابان ۱۵ سال در کنار صاحب‌الزنج به جنگ با نیروهای خلیفه پرداخت تا سرانجام در ۲۷۰ق/۸۸۳م پس از قتل صاحب‌الزنج به سپاه موفق عباسی تسلیم شد. او را به بغداد بردند و به زندانش افکندند. در ۲۷۲ق/۸۸۵م که زنگیان واسط دوباره به پا خاستند. علی بن ابان به دستور موفق در زندان به قتل رسید.
[۳۵۷] ج۳، فهرست، محمد بن جریر طبری، تاریخ، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۳۵۸] ج۷، فهرست، عزالدین ابن اثیر، الکامل، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.

۶۶. خلیل بن ابان مهلبی (زنده در ۲۷۰ق/۸۸۳م)، برادر علی ابن ابان که همراه او از آغاز جنبش علی بن محمد صاحب الزنج در ۲۵۵ق/۸۶۹م در بصره به او پیوست
[۳۵۹] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۷۴۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
و از جمله فرماندهان سپاه او بود.
[۳۶۰] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۷، ص۳۱۵، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
در ۲۷۰ق/۸۸۳م پس از شکست و قتل صاحب الزنج، خلیل بن ابان به اسارت سپاه موفق عباسی درآمد. از پایان کار او اطلاعی در دست نیست. احتمالاً همراه برادرش علی در ۲۷۲ق/۸۸۵م پس از قیام دیگربارۀ زنگیان در واسط به فرمان موفق کشته شد.
[۳۶۱] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۷، ص۴۴۰، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.

۶۷. ابوالحسن محمدبن ابان مهلبی (زنده در ۲۷۰ق/۸۸۳م)، برادر علی و خلیل بن ابان که همراه آن دو از آغاز جنبش علی بن محمد صاحب‌الزنج در ۲۵۵ق/۸۶۹م در بصره به او پیوست
[۳۶۲] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۷۴۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
و مدت ۱۵ سال همراه دو برادرش در کنار صاحب‌الزنج با نیروهای خلیفه جنگ کرد تا سرانجام در ۲۷۰ق/۸۸۳م به اسارت رفت. ممکن است او نیز در ۲۷۲ق/۸۸۵م در زندان به فرمان موفق کشته شده باشد.
[۳۶۳] ج۳، فهرست، محمد بن جریر طبری، تاریخ، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۳۶۴] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۷، ص۴۲۰، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.

۶۸. ابراهیم بن یحیی مهلبی (زنده در ۲۵۷ق/۸۷۱م). از وی و نام کاملش آگاهی درستی نداریم، ولی به نظر می‌رسد که در بصره دارای موقعیت ممتازی بوده است، زیرا در ۲۵۷ق/۸۷۱م که زنگیان بر بصره چیره شدند و دست به کشتار و تاراج گشودند، ابراهیم از سوی مردم شهر به شفاعت نزد یحیی بن محمد بحرانی رفت و برای مردم امان گرفت و در دنبال آن اعلام شد که هرکس به خانۀ ابراهیم رود در امان است،
[۳۶۵] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۸۴۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
اما یحیی بن محمد عهد بشکست و همۀ مردم را در گرد خانۀ ابراهیم قتل عام کرد.
[۳۶۶] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۸۵۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۳۶۷] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۸۵۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
بیش از این خبری از او در دست نیست.
۶۹. حسن بن عثمان مهلبی (سدۀ ۳ق/۹م)، معروف به مُنْدَلِقَه. از یاران یحیی بن محمد بحرانی، سردار صاحب‌الزنج بود که در قتل عام فجیع بصریان به دست زگیان حضور داشت و خود از آن ماجرا برای محمدبن سمعان از راویان طبری سخن گفت.
[۳۶۸] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۸۵۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۳۶۹] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۸۵۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.

۷۰. مغیره بن محمد مهلبی (؟)، از عالمان امثال و انساب بود. کتابهای الابیات السائره، المبائنات، الامثال السائره و کتاب السراب از اوست.
[۳۷۰] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۲۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.

۷۱. ابوالمنهال عیینه بن منهال مهالبی (؟)، از عالمان امثال و انساب بود. کتابهای الابیات السائره، المبائنات، الامثال السائره و کتاب السراب از اوست.
[۳۷۱] محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۲۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.

۷۲. ابوالعباس احمدبن محمد مهلبی (؟)، معروف به الرجانی یا البرجانی.
[۳۷۲] یاقوت، معجم الادباء، ج۴، ص۱۸۹، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست.
[۳۷۳] یاقوت، معجم الادباء، ج۴، ص۱۹۰، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست.
[۳۷۴] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۹۳، به کوشش رضا تجدد، تهران، ۱۳۵۰ش.
در مصر اقامت داشت و از نحویان و ادیبان روزگار خود بود. کتاب شرح علل النحو و المختصر فی النحو از اوست.
[۳۷۵] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۹۳، به کوشش رضا تجدد، تهران، ۱۳۵۰ش.

۷۳. ابوعبداللـه محمدبن یحیی بن عبدالسلام رباحی ازدی (؟)، منسوب به یزیدبن مهلب. از ادیبان و منطقیان روزگار خود بود و در فقه و کلام و نجوم و پزشکی هم دستی داشت.
[۳۷۶] محمد بن حسن زبیدی اندلسی، طبقات النحویین و اللغویین، ج۱، ص۳۳۵، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر، ۱۳۷۳ق.
[۳۷۷] محمد بن حسن زبیدی اندلسی، طبقات النحویین و اللغویین، ج۱، ص۳۳۶، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر، ۱۳۷۳ق.

۷۴. قبیصه بن عمر مهلبی (؟). از او فقط نامش را می‌دانیم. از قبیصه روایاتی دربارۀ یزیدبن مهلب و مخلدبن یزید نقل شده است.
[۳۷۸] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۲۸۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
[۳۷۹] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۲۸۶، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.

۷۵. ابوعمران ابراهیم بن هانی بن خالدبن یزیدبن عبداللـه بن مهلب بن عیینه بن مهلب (د ۳۰۱ق/۹۱۳م)، دانشمند و فقیه شافعی مذهب اهل جرجان. وی از عبداللـه بن عبدالرحمن سمرقندی و اسماعیل بن زید جرجانی و احمدبن منصور رمادی روایت کرده است. شیخ ابوبکر اسماعیلی، فقیه معروف ا شاگردان او بود.
[۳۸۰] عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۵۰۴، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۱ق.
[۳۸۱] عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۵۰۵، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۱ق.
[۳۸۲] عزالدین ابن اثیر، اللباب، ج۳، ص۲۷۶، بیروت، دارصادر.

۷۶. ابراهیم بن محمدبن عرفه بن سلیrefrefspan class="zwnj";توانست شهر را ترک کرد وغیره وارد شد و بر نزاریان بیدادها کرد تا آنdark/spantag dark_taglt;/ref مان بن مغیره بن حبیب بن مهلب ازدی عتکی (۲۴۴-۳۲۳ق/۸۳۹-۹۳۵م)، مشهور به نفطویه، از نحویان و ادیبان بزرگ سدۀ ۳ و ۴ق/۹ و ۱۰م. وی در واسط زاده شد و در بغداد درگذشت. نزد ثعلب و مبرد ادب آموخت و به تاریخ و ایام الناس آگاه بود.
[۳۸۳] یاقوت، معجم الادباء، ج۱، ص۲۵۵، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست.
[۳۸۴] یاقوت، معجم الادباء، ج۱، ص۲۵۶، بیروت، ۱۴۰۰ق،/spantag light_tagspan class="tag" dark_taglightspan class="tag" light_tagzwnj;الدین الخطیب، قاهره، ۱۳۸۵ق. فهرست.
او آثار بسیاری از خود بر جای نهاد.
[۳۸۵] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۹۰، به کوشش رضا تجدد، تهران، ۱۳۵۰ش.

۷۷. جندب بن احمدبن عبدالرحمن بن عبدالمؤمن بن خالدبن یزیspan class="tag" dark_tag/spanp dir=دبن عبداللـه بن مهلب بن ابی عیینه بن مهلب (در رجب ۳۳۶قp dir=/span/pspan class="lt";/ref/ژانویۀ ۹۴۸م)، از محدّثان معروف جرجان بود و از ابویعقوب بحری و محمدبن حسین بن ماهیار و گروهی دیگر روایت کرد.
[۳۸۶] عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۵۰۵، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۱ق.

۷۸. ابونصر منصوربن جعفربن علی بن حسین (حسن؟) بن منصوربن خالدبن یزیدبن مهلب (د ۳۵۲ق/۹۶۳م)، از فقیهان و پیشوایان حنفی و مفتی بزرگ سمرقند بود. او از احمدبن یحیی و فارس بن محمد /spantag light_tagو احمدبن حمر صفار و دیگران روایت کرد.
[۳۸۷] عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۵۰۳، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۱ق.
[۳۸۸] عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۵۰۴، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۱ق.
[۳۸۹] عزالدین ابن اثیر، اللباب، ج۳، ص۲۷۶، بیروت، دارصادر.

۷۹. علی بن احمد مهلبی، ابوالحسین یا ابوالحسن (د ۳۸۵ق/۹۹۵م). از نحویان و لغویان بزرگ روزگار خود بود. در مصر می‌زیست و معز و عزیز فاطمی او را گرامی می‌داشتند.
[۳۹۰] جلال‌الدین سیوطی، بغیه الوعاه، ج۲، ص۱۴۷، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق.
یاقوت
[۳۹۱] یاقوت، معجم الادباء، ج۱۲، ص۲۲۴، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست.
تاریخ درگذشت او را ۳۸۵ق/۹۹۵م دانسته و سیوطی به اشتباه ۳۳۵ق/۹۴۶م یاد کرده است. زیرا اگر تاریخ اخیر درست باشد، علی‌بن احمد نمی‌توانسته در دربارهای معز و عزیز رفت lt;refspan class=و آمد داشته باشد.
۸۰. ابومحمدحسن بن محمدبن هارون بن ابراهیم بن عبداللـه ابن یزید بن حاتم (محرم ۲۹۱ ـ شعبان ۳۵۲ق/دسامبر ۹۰۳ ـ سپتامبر ۹۶۳م)، مشهورترین کس از آل مهلب در سدۀ ۴ق/۱۰م. وی در یکی از بحرانی‌ترین ایام خلافت عباسی، وزارت معزالدوله احمد دیلمی را به عهده داشت. از چگونگی پیوستن ابومحمد حسن به معزالدوله آگاهی مستندی در دست نیست، اما گفته‌اند که وی قبل از وزارتش در تنگدستی روزگار می‌گذراند.
[۳۹۲] ابراهیم بن علی حصری قیروانی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۴۸، دارالکتاب العربی.
[۳۹۳] ابراهیم بن علی حصری قیروانی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۴۹، دارالکتاب العربی.
[۳۹۴] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۴۲، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست. در بیش از این خبری از او در دست نیست./spangt;/spangt;tag light_tag اما یحیی بن محمد عهد بشکست و همۀ مردم را در گرد خانۀ ابراهیم قتل عام کرد. span class="۳۳۴"ق/۹۴۵م قبل از معزالدوله و از سوی وی وارد بغداد شد و خلیفه مستکفی را از ورود احمد دیلمی آگهی داد. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۸، ص۴۴۹، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
چنین می‌نماید که حسن از آن پس در دستگاه ابوجعفر محمدبن احمد صیمری وزیر معزالدوله به خدمت مشغول شد، زیرا در ۳۳۸ق/۹۴۹م که صیمری به سرکوب عمران بن شاهین به بطیحه رفت، ابومحمد حسن را به جای خود در دربار امیر دیلمی نهاد. حسن در این مقام به خوبی از عهدۀ وظایف خود برآمد و معزالدوله نیز او را بیش از پیش به خود نزدیک ساخت. تقرب او نزد امیر بر صیمری که می‌پنداشت حسن در پی اشغال منصب وزارت است، گران افتاد و از همان‌جا زبان به تهدید و طعن گشود، اما به زودی درگذشت و معزالدوله از ابومحمد حسن خواست که زمام امور را در دست گیرد.
[۳۹۵] یاقوت، معجم الادباء، ج۹، ص۱۲۰، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست.
[۳۹۶] یاقوت، معجم الادباء، ج۹، ص۱۲۱، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست.
در ۳۳۹ق/۹۵۰م به دنبال ناتمام ماندن سرکوب عمران بن شاهین در بطیحه، ابومحمدحسن بر او تاخت، ولی از عمران شکست خورده بازگشت.
[۳۹۷] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۸، ص۴۹۰، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۸، ص۴۹۱، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
این معنی باعث از دست دادن. وزارت نشد و او در ۳۴۱ق/۹۵۲م به جنگ با یوسف بن وجیه امیر عُمان که می‌خواست بصره را تصرف کند، رفت و او را درهم شکست.
[۳۹۸] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۸، ص۴۹۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
با اینهمه، آشکار است که ابومحمد حسن اهل جنگ نبود و همنشینی با ادیبان و دانشمندان را ترجیح می&zwtag dark_tagspan class=/spannj;داد. در ۳۵۲ق/۹۶۳م که معزالدوله به‌رغم میل ابومحمد حسن، او را برای تصرف عمان روانه ساخت، وی درgt;محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۰۴۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست. gt; چنین میgt; بصره اقامت گزید و در حمله تعلل کرد. معزالدوله خشمناک شد و وزیر را متهم کرد که سپاه را به ایجاد آ/spandark/spanspan class="zwnj";بن منجابشوب تحریک می‌کند. دشمنان وزیر نیز در بغداد فشار خود را بر امیر دیلمی دستگیری ابومحمد حسن افزون کردند تا سرانجام معزالدوله از وی خواست که به بغداد بازگردد. ابومحمد حسن به بغداد بازگشت، ولی در راه بیمار شد و درگذشت. معزالدوله اموالش را مصtagt; که درگذشت، در سند فرمان راند. چنین می/pplt;/refzwnj;اند. lt;/refg dark_tagادره کرد و خانواده و یاران و حتی غلامانش را به زندان افکند.
[۳۹۹] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۸، ص۵۴۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
وزارت ابومحمد حسن ۱۴ سال (از جمادی‌الاول ۳۳۹ق/اکتبر ۹۵۰م تا مرگ) /span/spanspan class=به درازا کشید. پس از مرگ، پیکرش را به بغداد بردند و در مقبرۀ نوبختیا/spangt;lt;/refspan class=/spanlt;refspan class="tag" dark_tagن به خاک سپردند.
[۴۰۰] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۲۷، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.

اspan class=یاقوت، معجم الادباء، ج۱، ص۲۵۵، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست. بومحمد حسن مردی نیک‌نفس و جوانمرد و بخشنده بود. در دورۀ وزارتش در حل مشکلات از جمله در رفع تعدیات بریدیان بصرspan class="tag" dark_tagspan class="span" class="gt";darkه توفیق یافت و گفته‌اند خود برای کشف مظالم در شهرها می‌گشت.
[۴۰۱] عزالدین ابن اثیر،gt; چنین می الکامل، ج۸، ص۴۸۵، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
او مردی ادیب و شاعر بود.
[۴۰۲] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۲۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرستgt;span class=/span.
[۴۰۳] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۲۶، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
[۴۰۴] یاقوت، معجم الادباء، ج۹، ص۱۳۰-۱۳۹، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست.
ابوعبداللـه حسین بن حجاج شاعر مشهور در رثای او شعر سرود.
[۴۰۵] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۲۷، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
ابن ندیم
[۴۰۶] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۱۴۹، به کوشش رضا تجدد، تهران، ۱۳۵۰ش.
دو اثر از او یاد کرده است: الرسائل و التوقیعات و دیوان شعر.
۸۱. ابوالحسن (یا ابوالقاسم) محمدبن هانی (د ۳۶۳ق/۹۷۳م)، از شاعران بزرگ اندلس و از فرزندان روح‌بن حاتم مهلبی است
[۴۰۷] یاقوت، معجم الادباء، ج۱۹، ص۹۲، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست.
و احتمالاً نیاکانش از شاخۀ آل مهلب در افریقیه بودند که سپس به اندلس مهاجرت کردند.
[۴۰۸] عبدالحی بن عماد، شذرات الذهب، ج۳، ص۴۱، قاهره، ۱۳۵۰ق.
محمدبن هانی که مُتَنَبی غرب لقب یافته
[۴۰۹] علی بن معصوم مدنی، انوارالربیع، ج۱، ص۶۲، به کوشش شاکر هادی شاکر، کربلا، ۱۳۸۸ق.
در اشبیلیه می‌زیست و چون او را به دوستداری فلسفه متهم ساختند، گریخت و به زاب رفت. مدتی بعد خواست با خانوادۀ خویش به نزد المعزلدین اللـه در مصر رود، ولی در برقه کشته شد.
[۴۱۰] عبدالحی بن عماد، شذرات الذهب، ج۳، ص۴۲، قاهره، ۱۳۵۰ق.
به روایت دیگر
[۴۱۱] محمد بن محمد اندلسی، الحلل السندسیه، ج۱، ص۹۱۶، به کوشش محمد حبیب الهلیه، ۱۹۷۰م.
او در خدمت المعزلدین اللـه روانۀ مصر شد و در برقه مورد هجوم واقع گشت و به قتل رسید.
۸۲. ابوسعید خلیل بن احمدبن محمدبن یوسف مهلبی بُستی (د پس از ۴۰۰ق/۱۰۰۹م)، چنین می‌نماید که از دانشمندان و قاضیان بُست بوده است. در ۴۰۰ق/۱۰۰۹م در بازگشت از حج به نیشابور رفت. از قاضی ابوسعید خلیل بن احمدبن محمدبن خلیل سنجری و دیگران روایت کرده است.
[۴۱۲] عبدالغافر بن اسماعیل فارسی، تاریخ نیشابور، ج۱، ص۳۳۳، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.

۸۳. ابویعلی حمزه بن عبدالعزیز بن محمدبن احمدبن حمزه بن شبیب بن عبدالمجید مهلبی (د ذیحجۀ ۴۰۶ق/مۀ ۱۰۱۶م)، از محدّثان بزرگ روزگار خود در نیشابور بود و بسیار حدیث روایت کرد.
[۴۱۳] عبدالغافر بن اسماعیل فارسی، تاریخ نیشابور، ج۱، ص۳۱۶، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.

۸۴. محمودبن محمدبن قاسم ازدی مهلبی (د ۴۸۱ق/۱۰۸۸م)، از جمله راویان جامع‌تر ترمذی است و ابوالفتح کروخی از او روایت کرده است.
[۴۱۴] عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۱۰، ص۱۶۸، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.

۸۵. ابوالعباس احمدبن علی بن معقل ازدی مهلبی حمصی (۵۶۷-۶۴۴ق/۱۱۷۱-۱۲۴۶م)، از ادیبان و شاعران معروف روزگار خود بود و نزد ابوالبقاء عکبری و وجیه واسطی در عراق و ابی‌یمن کندی در شام دانش آموخت. او مردی دیندار و زاهد و شیعه مذهب بود و در آن مذهب پای می‌فشرد.
[۴۱۵] شمس‌الدین محمد ذهبی، العبر، ج۳، ص۲۵۰، به کوشش محمدسعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق.
[۴۱۶] جلال‌الدین سیوطی، بغیه الوعاه، ج۱، ص۳۴۸، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق.

فهرست عناوین
(۱) عزالدین ابن اثیر، الکامل، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
(۲) عزالدین ابن اثیر، اللباب، بیروت، دارصspan class="mistakelt";/refspan class= در مصر اقامت داشت و از نحویان و ادیبان روزگار خود بود. کتاب شرح علل النحو و المختصر فی النحو از اوست. refاspan class=یاقوت، معجم الادباء، ج۱، ص۲۵۵، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست. بومحمد حسن مردی نیکtag dark_tagادر.
(۳) محمد بن حسن بن اسفندیار، تاریخ طبرستان، به کوشش عباس اقبال، تهران، ۱۳۲۰ش.
(۴) احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، ۱۳۲۸ق.
(۵) ابن خلکان، وفیات الاعیان، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
(۶) احمد بن عمر ابن رسته، الاعلاق النفیسه، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.
(۷) محمد بن سعد، الطبقات الکبری، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر.
(۸) عبدالحی بن عماد، شذرات الذهب، قاهره، ۱۳۵۰ق.
(۹) عبداللـه بن مسلم ابن قتیبه، الشعر و الشعراء، بیروت، ۱۹۶۵م.
(۱۰) عبداللـه بن مسلم ابن قتیبه، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
(۱۱) عبداللـه بن معتز، طبقات الشعراء،lt;refpgt;ابراهیم بن علی حصری قیروانی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۴۸، دارالکتاب العربی. lt;/ref به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۳۷۵ق.
(۱۲) علی بن معصوم مدنی، انوارالربیع، به کوشش شاکر هادی شاکر، کربلا، ۱۳۸۸ق.
(۱۳) ابن ندیم، الفهرست، به کوشش رضا تجدد، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۱۴) ابوحیان توحیدی، البصائر و الذخائر، به کوشش ابراهیم کیلانی، دمشق، ۱۳۸۵ق.
(۱۵) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
(۱۶) یاقوت، معجم الادباء، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست.
(۱۷) محمد بن محمد اندلسی، الحلل السندسیه، به کوشش محمد حبیب الهلیه، ۱۹۷۰م.
(۱۸) ابوعبید بکری ارنبی، سمط اللآلی، به کوشش عبدالعزیز المیمنی، قاهره، ۱۳۵۴ق.
(۱۹) شارل پلا، الجاحظ، ترجمه ابراهیم کیلانی، دمشق، ۱۹۸۵م.
(۲۰) تاریخ سیستان، به کوشش ملک‌الشعراء بهار، تهران، ۱۳۱۴ش.
(۲۱) ابراهیم بن علی حصری قیروانی، تاریخ بغداد، دارالکتاب العربی.
(۲۲) خلیفه بن خیاط، تاریخ، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
(۲۳) شمس‌الدین محمد ذهبی، العبر، به کوشش محمدسعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق.
(۲۴) محمد بن حسن زبیدی اندلسی، طبقات النحویین و اللغویین، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر، ۱۳۷۳ق.
(۲۵) عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانgt;عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۳۷، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست. zwnj;بن حاتم (سدۀ ۲ق/۸م). از او آگاهی بسیار اندکی در دست است. گفتهساب، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۱ق.
(۲۶) علی بن طاهر سیدمرتضی، امالی، قم، ۱۴۰۳ق.
(۲۷) جلال‌الدین سیوطی، بغیه الوعاه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق.
(۲۸) محمد بن جریر طبری، تاریخ، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
(۲۹) العیوp dir=gt;span class="zwnj";نامۀ یکی از برادرزادهmistakelt;refن و الحدائق، به کوشش یاد دخویه، لیدن، ۱۸۶۹م.
(۳۰) عبدالغافر بن اسماعیل فارسی، تاریخ نیشابور، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
(۳۱) محمد بن یوسف کندی، کتاب الولاه، به کوشش روون گست، بیروت، ۱۹۰۸م.
(۳۲) عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۳۳) محمد بن عمران مرزبانی، الموشح، به کوشش محب‌الدین الخطیب، قاهره، ۱۳۸۵ق.
(۳۴) سید بن علی مرصفی، رغبه الامل، تهران، ۱۹۷۰م.
(۳۵) محمد بن جعفر نرشخی، تاریخ بخارا، ترجمۀ ابونصر احمد بن محمد قباوی، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۳۶) یاقوت، معجم البلدان، به کوشش فردیناند ووستفلد، لایپزیک، ۱۸۶۶-۱۸۷۰م.
(۳۷) ابن واضح یعقوبی، تاریخ، بیروت، دارصادر، فهرست.

فهرست مندرجات

۱ - پانویس
۲ - منبع


۱. احمد بن عمر ابن رسته، الاعلاق النفیسه، ج۱، ص۲۰۶، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.
۲. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۲۹۹، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۳. محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۰۱، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر.    
۴. یاقوت، معجم البلدان، ج ۲، ص۳۸۷، به کوشش فردیناند ووستفلد، لایپزیک، ۱۸۶۶-۱۸۷۰م.
۵. احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۱۰۸، بیروت، ۱۳۲۸ق.
۶. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۸، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۷. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۹، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۸. احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۱۰۸، بیروت، ۱۳۲۸ق.
۹. محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۰۱، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر.    
۱۰. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۸، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۱۱. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۲۹۹-۳۰۰، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۱۲. یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۳۸۷، به کوشش فردیناند ووستفلد، لایپزیک، ۱۸۶۶-۱۸۷۰م.
۱۳. احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۱۰۸، بیروت، ۱۳۲۸ق.
۱۴. احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، ج۴، ص۱۰۹، الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، ۱۳۲۸ق.
۱۵. احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۱۰۸، بیروت، ۱۳۲۸ق.
۱۶. عبداللـه بن مسلم ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۳۹۹، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
۱۷. محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۰۲، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر.    
۱۸. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۵، ص۳۵۱، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۱۹. ۵۳۵، احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، ج۳، صیاقوت، الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، ۱۳۲۸ق.
۲۰. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۱، ص۲۶۹۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۲۱. احمد بن عمر ابن رسته، الاعلاق النفیسه، ج۱، ص۲۰۶، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.
۲۲. صفرة عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۳۶۳، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۳. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۳۶۳، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۴. احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۳، ص۵۳۵، بیروت، ۱۳۲۸ق.
۲۵. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۲۳۷، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
۲۶. ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۲۲، بیروت، دارصادر، فهرست.
۲۷. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۲۳۹، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
۲۸. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۹۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۲۹. عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۳۰. محمد بن جعفر نرشخی، تاریخ بخارا، ج۱، ص۵۸-۶۰، ترجمۀ ابونصر احمد بن محمد قباوی، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۳۱. ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۵۲، بیروت، دارصادر، فهرست.
۳۲. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۹۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۳۳. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۱۵۵، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۳۴. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۴۸۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۳۵. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۸۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۳۶. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۱۹۵-۲۰۰، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۳۷. عبداللـه بن مسلم ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۳۹۹، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
۳۸. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۲۶۸، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۳۹. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۷۲۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۴۰. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۷۲۲، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۴۱. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۷۲۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۴۲. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۲۷۵، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۴۳. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۳۳۴، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۴۴. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۸۰۷، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۴۵. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۸۲۲، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۴۶. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۴۳۷، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۴۷. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۴۳۷، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۴۸. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۰۰۳-۱۰۰۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۴۹. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۳۸۶، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
۵۰. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۰۳۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۵۱. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۳۶۰، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
۵۲. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۴۵۳، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۵۳. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۰۸۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۵۴. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۳۶۰، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
۵۵. عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۴۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۵۶. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۴۴۱، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۵۷. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۰۸۲، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۵۸. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۴۷۵، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۵۹. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۵، ص۱۵، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۶۰. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۹، ص۱۶، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۶۱. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۳، ص۶۲، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۶۲. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۲۸۲، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۶۳. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۳۰۷، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۶۴. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۸۵۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۶۵. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۰۷۷، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۶۶. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۴۷۲، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۶۷. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۱۰۲، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۶۸. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۴۴۱، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۶۹. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۰۴۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۷۰. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۴۵۳، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۷۱. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۰۴۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۷۲. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۳۸۶، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
۷۳. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۰۸۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۷۴. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۰۸۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۷۵. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۴۸۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۷۶. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۰۵-۱۱۰۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۷۷. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۴۸۷، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۷۸. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۲۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۷۹. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۰۳، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۸۰. محمد بن جریر طبری، ج۲، ص۱۱۴۰، تاریخ، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۸۱. محمد بن جریر طبری، ج۲، ص۱۱۴۱، تاریخ، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۸۲. محمد بن جریر طبری، ج۲، ص۱۱۴۳، تاریخ، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۸۳. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۰۳، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۸۴. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۴۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۸۵. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۲۳، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۸۶. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۴۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۸۷. عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۴۷، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۸۸. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۲۱۰-۱۲۱۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۸۹. عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۴۸، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۹۰. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۱۱، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۹۱. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۰۸-۱۳۱۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۹۲. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۱۸، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۹۳. یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۴۳۵، به کوشش فردیناند ووستفلد، لایپزیک، ۱۸۶۶-۱۸۷۰م.
۹۴. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۲۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۹۵. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۴۲۲، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
۹۶. یاقوت، معجم البلدان، به کوشش فردیناند ووستفلد، لایپزیک، ۱۸۶۶-۱۸۷۰م.
۹۷. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۲۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۹۸. محمد بن حسن بن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۶۳، به کوشش عباس اقبال، تهران، ۱۳۲۰ش.
۹۹. محمد بن حسن بن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۶۴، به کوشش عباس اقبال، تهران، ۱۳۲۰ش.
۱۰۰. عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۵۱، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۱۰۱. عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۵۲، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۱۰۲. مspan class=/spanspan class=حمد بن جریر طبرspan class=ی، تاریخ، ج۲، ص۱۳۴۶، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۰۳. عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۵۲، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۱۰۴. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۴۳۳، به کوشش سهیل زکار،gt;عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۴۷۲، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست. gt; دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
۱۰۵. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۵۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۰۶. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۵۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۰۷. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۶۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۰۸. عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۵۲، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۱۰۹. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۷۹-۱۳۸۲، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۱۰. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۸۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۱۱. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۹۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۱۲. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۹۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۱۳. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۹۲، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۱۴. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۹۵-۱۴۰۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۱۵. عبداللـه بن مسلم ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۳۶۴، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
۱۱۶. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۳۰۸، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۱۱۷. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۰۷، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۱۸. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۶۱-۱۱۶۲، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۱۹. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۲۰۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۲۰. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۴۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۱۲۱. العیون و الحدائق، به کوشش یاد دخویه، ج۳، ص۳۵، لیدن، ۱۸۶۹م.
۱۲۲. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۷۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۲۳. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۴۰۷، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۲۴. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۴۱۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۲۵. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۴۷۲، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
۱۲۶. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۸۷، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۱۲۷. عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۴۵، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۱۲۸. سید بن علی مرصفی، رغبه الامل، ج۳، ص۱۸۲، تهران، ۱۹۷۰م.
۱۲۹. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۴۳۰، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
۱۳۰. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۲۸۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۳۱. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۸۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۱۳۲. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۲۰۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۳۳. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۴۲۹، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
۱۳۴. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۴۰۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۳۵. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۴۸۲، به کوشش سهیل زکارlt;refgt;عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۸۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.     ، دمشق،gt;محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۶۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست. gt; اما پس از آن ۱۹۶۸م، فهرست.
۱۳۶. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۷۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۱۳۷. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۴۱۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۳۸. وتقدموا عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۸۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۱۳۹. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۹۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۴۰. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۲۴، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۱۴۱. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۲۸۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست. تاریخ، ج۲، ص۱۱۸۲، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۴۲. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۴۵، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۱۴۳. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۴۷، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۱۴۴. ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۹۶، بیروت، دارصادر، فهرست.
۱۴۵. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۷۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۴۶. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۴۰۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۴۷. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۸۲، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۱۴۸. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۰۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۴۹. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۸۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۵۰. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۲۴، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۱۵۱. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۲۴، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست    
۱۵۲. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۲۹۷، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۱۵۳. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۴۸۲، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
۱۵۴. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۸۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۵۵. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۸۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۵۶. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۸۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۱۵۷. ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۹۶، بیروت، دارصادر، فهرست.
۱۵۸. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۸۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۵۹. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۸۲، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۶۰. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۴۰۲-۱۴۰۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۶۱. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۳۴۰، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
۱۶۲. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۴، ص۴۴۰، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
۱۶۳. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۹، ص۱۶، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۱۶۴. ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۹۶، بیروت، دارصادر، فهرست.
۱۶۵. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۱۱، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۱۶۶. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۶۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۶۷. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۶۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۶۸. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۴۲۹، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
۱۶۹. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۷۵، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۱۷۰. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۲۱۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۷۱. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۴۱۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۷۲. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۸۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۱۷۳. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۳۰۷، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۱۷۴. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۸۹، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۱۷۵. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۱۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۷۶. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۱۸، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۷۷. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۲۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۷۸. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۴۹، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۱۷۹. عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۵۳، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۱۸۰. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۲۸۶، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۱۸۱. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۲۸۷، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۱۸۲. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۵، ص۱۵، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۱۸۳. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۵، ص۱۶، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۱۸۴. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۵، ص۱۱۳، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۱۸۵. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۲۸۶، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۱۸۶. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۲۸، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۸۷. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۳۰، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۱۸۸. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۳۱، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۱۸۹. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۸۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۹۰. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۸۷، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۱۹۱. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۸۷، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۱۹۲. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۸۷، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۱۹۳. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۴۲۹، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
۱۹۴. تاریخ سیستان، به کوشش ملک‌الشعراء بهار، ج۱، ص۱۲۱، تهران، ۱۳۱۴ش.
۱۹۵. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۲۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۹۶. محمد بن جریر طبspan class=span class=span class=ری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۹۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۱۹۷. عزالدین ابن اثمحمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۸۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست. darklight از سوgt; یزید کشته شد (۲۲ صفر ۱۰۲ق/۲۴ اوت ۷۲۰م) و همراه او بسیاری از آل مهلب نیز از میان رفتند. روز جنگ را بعدها به سبب اهمیتش span class="span" class="lt";refی برادرش یزید به حکومت بلخ منصوب شد lt;/ref/span/spantag dark_tagیر، الکامل، ج۵، ص۸۴-۸۵، بیروت، ۱۴۰۲قtag dark_taggt;nbsp; عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۴۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست. ] /spanspan class= امیر ختل پیوست. اگرچه چندی بعد خواهر خود هند را به شفاعت نزد خلیفه، ی/spangt;lt;reftag light_taglt;/refزیدبن عبدالملک، برانگیخت و بخشوده شد، lt;ref از شعر حمزه بن بیض که در رثای مخلد سروده بر می، فهرست.
۱۹۸. ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۷۶، بیروت، دارصادر، فهرست.
۱۹۹. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۸۷، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۰۰. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۸۷، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۰۱. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۸۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۰۲. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۸۷، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۲۰۳. ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۲۴، بیروت، دارصادر، فهرست.
۲۰۴. ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۲۵، بیروت، دارصادر، فهرست.
۲۰۵. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۸۱-۱۳۸۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۲۰۶. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۴۱۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۲۰۷. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۸۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۰۸. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۸۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۰۹. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۴۱۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۲۱۰. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۸۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۱۱. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۴۱۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۲۱۲. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۲۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۲۱۳. محمد بن جریر طبری، تاریخ، جgt;/spanmistakeمحمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۲۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست. p dir=۲، ص۱۰۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۲۱۴. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۲۱۵. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۸۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۱۶. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۸۹، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۱۷. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۹، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۲۱۸. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۴۰۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۱۹. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۴۹۷، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۲۰. علی بن طاهر سیدمرتضی، امالی، ج۱، ص۹۴، قم، ۱۴۰۳ق.
۲۲۱. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۲۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۲۲۲. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۵۳، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۲۲۳. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۵۶۲-۵۶۴، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۲۴. نظر عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۵۷۱، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۲۵. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۴۰۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۲۶. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۴۱۰، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۲۲۷. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۲۴۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۲۲۸. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۱۵، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۲۲۹. علی بن طاهر سیدمرتضی، امالی، ج۱، ص۹۴، قم، ۱۴۰۳ق.
۲۳۰. ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۳۲، بیروت، دارصادر، فهرست.
۲۳۱. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۳۰۸، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۲۳۲. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۵۹۸، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۳۳. ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۷۲، بیروت، دارصادر، فهرست.
۲۳۴. ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۷۳، بیروت، دارصادر، فهرست.
۲۳۵. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۵۹۸-۶۰۰، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۳۶. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۶۰۲، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۳۷. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۲۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۲۳۸. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۴۲، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۲۳۹. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۷۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۲۴۰. محمد بن یوسف کندی، کتاب الولاه، ج۱، ص۱۱۱-۱۱۷، به کوشش روون گست، بیروت، ۱۹۰۸م.
۲۴۱. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۶۰۸، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۴۲. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۶۰۱، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۴۳. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۶۱۲، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۴۴. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۶۰۱، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۴۵. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۶۹۷، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
۲۴۶. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۵۶۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۲۴۷. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۳، ص۹۰، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۲۴۸. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۳، ص۹۴، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۲۴۹. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۳۲۲، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۲۵۰. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۳، ص۳۱، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۲۵۱. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۳۲۲، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۲۵۲. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۶۰۲، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۵۳. أيضا عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۳۶-۱۳۹، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۵۴. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۳۹، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۲۵۵. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۶۰۲، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۵۶. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۳۲۶، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۲۵۷. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۱۳، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۵۸. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۰۸، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۵۹. ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۱۱، بیروت، دارصادر، فهرست.
۲۶۰. محمد بن یوسف کندی، کتاب الولاه، ج۱، ص۱۳۳، به کوشش روون گست، بیروت، ۱۹۰۸م.
۲۶۱. محمد بن یوسف کندی، کتاب الولاه، ج۱، ص۱۳۴، به کوشش روون گست، بیروت، ۱۹۰۸م.
۲۶۲. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۲۴، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۶۳. ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۰۹، بیروت، دارصادر، فهرست.
۲۶۴. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۰۴۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۲۶۵. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۷۶۳، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
۲۶۶. عبداللـه بن معتز، طبقات الشعراء، ج۱، ص۲۹۰، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۳۷۵ق.
۲۶۷. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۳۶۲، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۶۸. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۲۲، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۲۶۹. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۶۱۱، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
۲۷۰. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۶۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۲۷۱. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۶۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۲۷۲. ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۷۲، بیروت، دارصادر، فهرست.
۲۷۳. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۵۱۰، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۷۴. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۴۶۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۲۷۵. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۶۹۵، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
۲۷۶. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۶۹۶، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
۲۷۷. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۴۶۷، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۲۷۸. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۴۸۲، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۲۷۹. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۵۰۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۲۸۰. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۵۱۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۲۸۱. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۴۴، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۲۸۲. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۴۸، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۸۳. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۳۰۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۲۸۴. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۵۶۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۲۸۵. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۳۰۶، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۲۸۶. عبدالحی بن عماد، شذرات الذهب، ج۱، ص۲۷۵، قاهره، ۱dark۳۵۰ق.
۲۸۷. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۶۰۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۲۸۸. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۱۴، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.     درگذشت. به نظر می‌رسد که روح بن حاتم در فاصلۀ سالهای ۱۶۷-۱۷۱ق/۷۸۳-۷۸۷م امارت فلسطین داشته است.عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۱۳، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.    
۲۸۹. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۳، ص۵۷، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۲۹۰. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۳۰۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۲۹۱. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۳۰۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۲۹۲. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۳، ص۵۷، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۲۹۳. محمد بن یوسف کندی، کتاب الولاه، ج۱، ص۱۱۳، به کوشش روون گست، بیروت، ۱۹۰۸م.
۲۹۴. محمد بن یوسف کندی، کتاب الولاه، ج۱، ص۱۱۷، به کوشش روون گست، بیروت، ۱۹۰۸م.
۲۹۵. عزالدین ابن ثیر، الکامل، ج۶، ص۱۳۵، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۲۹۶. ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۲۸، بیروت، دارصادر، فهرست. ۴۳. عبداللـه‌بن یزیدبن حاتم (مق‌ ۱۷۷ق/۷۹۳م). در ۱۷۷ق/۷۹۳م تونسیان به فرماندهی ابن جارود بر مغیره بن بشربن روح، عامل فضل بن روح در تونس، شوریدند و او را بیرون راندند و از فضل امیر دیگری خواستند. فضل عبداللـه بن یزید بن حاتم را به آن سوی فرستاد. شورشیان که گمان کردند فضل به این وسیله حیله‌ای درچیده است، نزدیک تونس بر عبداللـه حمله بردند و او را کشتند و یارانش را به اسارت گرفتند. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۳۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۲۹۷. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۳۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۲۹۸. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۷۴۸، به کوشش سهspan class=/spanیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
۲۹۹. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۶۳۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۳۰۰. عزالدی/span/spantag light_tagzwnj;رسد که وی سپس به مصر رفته باشد، زیرا گفتهspan class="tag" light_tagdark/spanن ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۳۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۳۰۱. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۳۷، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۳۰۲. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۷۴۸، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
۳۰۳. که نه از قتل فضل بلکه از زندانی شدن او سخن می‌گوید، ابن واضح یعقوبی، ج۲، ص۴۱۱، تاریخ، بیروت، دارصادر، فهرست.
۳۰۴. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۶۳، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۳۰۵. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۷۳، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۳۰۶. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۵۱۷، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۳۰۷. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۳، ص۶۳، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۳۰۸. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۹، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۳۰۹. عبداللـه را به اشتباه پسر ابوعیینه دانسته است، ابوالفرج اصفهانی، ج۱۸، ص۱۲، الاغانی، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۳۱۰. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، صmistakeابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۳۲، بیروت، دارصادر، فهرست. خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۶۱۱، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست. span class="mistaketag۲۲"، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۳۱۱. یاقوت، معجم الادباء، ج۱۶، ص۱۶۵-۱۶۷، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست.
۳۱۲. ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۰۹، بیروت، دارصادر، فهرست.
۳۱۳. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۴۴۵، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۳۱۴. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۹، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۳۱۵. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۲۳، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۳۱۶. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۹۷، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۳۱۷. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۳۶۲، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۳۱۸. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۳۶۲، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۳۱۹. ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۵۸، بیروت، دارصادر، فهرست.
۳۲۰. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۱۵، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۳۲۱. عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۵۰۲، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۱ق.
۳۲۲. ابن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۵۸، بیروت، دارصادر، فهرست.
۳۲۳. ابوحیان توحیدی، البصائر و الذخائر، ج۲، ص۲۲۱، به کوشش ابراهیم کیلانی، دمشق، ۱۳۸۵ق.
۳۲۴. عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۵۰۳، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۱ق.
۳۲۵. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۵، ص۲۵، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۳۲۶. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۶، ص۱۷۳، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۳۲۷. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۹، ص۹۷، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۳۲۸. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۹، ص۹۸، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۳۲۹. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۴۲۰، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۳۳۰. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۲۴، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۳۳۱. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۱۲، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۳۳۲. محمد بن عمران مرزبانی، الموشح، ج۱، ص۳۳۲، به کوشش محب‌الدین الخطیب، قاهره، ۱۳۸۵ق.
۳۳۳. یاقوت، معجم الادباء، ج۱۹، ص۱۴۶، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست.
۳۳۴. محمد بن عمران مرزبانی، الموشح، ج۱، ص۳۳۲، به کوشش محب‌الدین الخطیب، قاهره، ۱۳۸۵ق.
۳۳۵. یاقوت، معجم الادباء، ج۵، ص۱۵۲، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست.
۳۳۶. ابراهیم بن علی حصری قیروانی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۵۵۷، دارالکتاب العربی.
۳۳۷. شارل پلا، الجاحظ، ج۱، ص۲۳۴، ترجمه ابراهیم کیلانی، دمشق، ۱۹۸۵م.
۳۳۸. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۹، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۳۳۹. عبداللـه بن معتز، طبقات الشعراء، ج۱، ص۲۸۸-۲۹۰، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۳۷۵ق.
۳۴۰. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۲۱، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۳۴۱. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۲۳، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۳۴۲. عبداللـه بن مسلم ابن قتیبه، الشعر و الشعراء، ج۲، ص۷۵۲، بیروت، ۱۹۶۵م.
۳۴۳. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۲۳۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۳۴۴. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۵، ص۹، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۳۴۵. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۲۴، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۳۴۶. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۲۲، بیروت، ۱۹۷۰م، فهرست.
۳۴۷. محمد بن عمران مرزبانی، الموشح، ج۱، ص۱۶۳، به کوشش محب‌الدین الخطیب، قاهره، ۱۳۸۵ق.
۳۴۸. محمد بن عمران مرزبانی، الموشح، ج۱، ص۳۰۸، به کوشش محب‌الدین الخطیب، قاهره، ۱۳۸۵ق.
۳۴۹. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۷، ص۸۳، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۳۵۰. ابراهیم بن علی حصری قیروانی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۲۲۹، دارالکتاب العربی.
۳۵۱. محمد بن حسن زبیدی اندلسی، طبقات النحویین و اللغویین، ج۱، ص۳۲، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر، ۱۳۷۳ق.
۳۵۲. ابوحیان توحیدی، البصائر و الذخائر، ج۱، ص۲۱۸، به کوشش ابراهیم کیلانی، دمشق، ۱۳۸۵ق.
۳۵۳. عبداللـه بن معتز، طبقات الشعراء، ج۱، ص۳۱۳، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۳۷۵ق.
۳۵۴. ابوعبید بکری ارنبی، سمط اللآلی، ج۲، ص۸۳۹، به کوشش عبدالعزیز المیمنی، قاهره، ۱۳۵۴ق.
۳۵۵. ابوعبید بکری ارنبی، سمط اللآلی، ج۲، ص۸۴۰، به کوشش عبدالعزیز المیمنی، قاهره، ۱۳۵۴ق.
۳۵۶. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۷۴۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۳۵۷. ج۳، فهرست، محمد بن جریر طبری، تاریخ، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۳۵۸. ج۷، فهرست، عزالدین ابن اثیر، الکامل، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۳۵۹. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۷۴۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۳۶۰. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۷، ص۳۱۵، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۳۶۱. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۷، ص۴۴۰، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۳۶۲. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۷۴۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۳۶۳. ج۳، فهرست، محمد بن جریر طبری، تاریخ، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۳۶۴. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۷، ص۴۲۰، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۳۶۵. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۸۴۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۳۶۶. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۸۵۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۳۶۷. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۸۵۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۳۶۸. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۸۵۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۳۶۹. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۸۵۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۳۷۰. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۲۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۳۷۱. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۲۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۳۷۲. یاقوت، معجم الادباء، ج۴، ص۱۸۹، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست.
۳۷۳. یاقوت، معجم الادباء، ج۴، ص۱۹۰، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست.
۳۷۴. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۹۳، به کوشش رضا تجدد، تهران، ۱۳۵۰ش.
۳۷۵. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۹۳، به کوشش رضا تجدد، تهران، ۱۳۵۰ش.
۳۷۶. محمد بن حسن زبیدی اندلسی، طبقات النحویین و اللغویین، ج۱، ص۳۳۵، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر، ۱۳۷۳ق.
۳۷۷. محمد بن حسن زبیدی اندلسی، طبقات النحویین و اللغویین، ج۱، ص۳۳۶، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر، ۱۳۷۳ق.
۳۷۸. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۲۸۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۳۷۹. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۲۸۶، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۳۸۰. عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۵۰۴، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۱ق.
۳۸۱. عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۵۰۵، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۱ق.
۳۸۲. عزالدین ابن اثیر، اللباب، ج۳، ص۲۷۶، بیروت، دارصادر.
۳۸۳. یاقوت، معجم الادباء، ج۱، ص۲۵۵، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست.
۳۸۴. یاقوت، معجم الادباء، ج۱، ص۲۵۶، بیروت، ۱۴۰۰ق،/spantag light_tagspan class="tag" dark_taglightspan class="tag" light_tagzwnj;الدین الخطیب، قاهره، ۱۳۸۵ق. فهرست.
۳۸۵. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۹۰، به کوشش رضا تجدد، تهران، ۱۳۵۰ش.
۳۸۶. عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۵۰۵، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۱ق.
۳۸۷. عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۵۰۳، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۱ق.
۳۸۸. عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۵۰۴، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۱ق.
۳۸۹. عزالدین ابن اثیر، اللباب، ج۳، ص۲۷۶، بیروت، دارصادر.
۳۹۰. جلال‌الدین سیوطی، بغیه الوعاه، ج۲، ص۱۴۷، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق.
۳۹۱. یاقوت، معجم الادباء، ج۱۲، ص۲۲۴، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست.
۳۹۲. ابراهیم بن علی حصری قیروانی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۴۸، دارالکتاب العربی.
۳۹۳. ابراهیم بن علی حصری قیروانی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۴۹، دارالکتاب العربی.
۳۹۴. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۴۲، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست. در بیش از این خبری از او در دست نیست./spangt;/spangt;tag light_tag اما یحیی بن محمد عهد بشکست و همۀ مردم را در گرد خانۀ ابراهیم قتل عام کرد. span class="۳۳۴"ق/۹۴۵م قبل از معزالدوله و از سوی وی وارد بغداد شد و خلیفه مستکفی را از ورود احمد دیلمی آگهی داد. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۸، ص۴۴۹، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۳۹۵. یاقوت، معجم الادباء، ج۹، ص۱۲۰، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست.
۳۹۶. یاقوت، معجم الادباء، ج۹، ص۱۲۱، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست.
۳۹۷. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۸، ص۴۹۰، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۸، ص۴۹۱، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۳۹۸. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۸، ص۴۹۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۳۹۹. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۸، ص۵۴۶، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۴۰۰. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۲۷، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۴۰۱. عزالدین ابن اثیر،gt; چنین می الکامل، ج۸، ص۴۸۵، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۴۰۲. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۲۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرستgt;span class=/span.
۴۰۳. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۲۶، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۴۰۴. یاقوت، معجم الادباء، ج۹، ص۱۳۰-۱۳۹، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست.
۴۰۵. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۲۷، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق، فهرست.
۴۰۶. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۱۴۹، به کوشش رضا تجدد، تهران، ۱۳۵۰ش.
۴۰۷. یاقوت، معجم الادباء، ج۱۹، ص۹۲، بیروت، ۱۴۰۰ق، فهرست.
۴۰۸. عبدالحی بن عماد، شذرات الذهب، ج۳، ص۴۱، قاهره، ۱۳۵۰ق.
۴۰۹. علی بن معصوم مدنی، انوارالربیع، ج۱، ص۶۲، به کوشش شاکر هادی شاکر، کربلا، ۱۳۸۸ق.
۴۱۰. عبدالحی بن عماد، شذرات الذهب، ج۳، ص۴۲، قاهره، ۱۳۵۰ق.
۴۱۱. محمد بن محمد اندلسی، الحلل السندسیه، ج۱، ص۹۱۶، به کوشش محمد حبیب الهلیه، ۱۹۷۰م.
۴۱۲. عبدالغافر بن اسماعیل فارسی، تاریخ نیشابور، ج۱، ص۳۳۳، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
۴۱۳. عبدالغافر بن اسماعیل فارسی، تاریخ نیشابور، ج۱، ص۳۱۶، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
۴۱۴. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۱۰، ص۱۶۸، بیروت، ۱۴۰۲ق، فهرست.
۴۱۵. شمس‌الدین محمد ذهبی، العبر، ج۳، ص۲۵۰، به کوشش محمدسعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۴۱۶. جلال‌الدین سیوطی، بغیه الوعاه، ج۱، ص۳۴۸، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «آل‌مهلب»، ج۲، ص۴۷۳.     f



جعبه ابزار