• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آمیزش خام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از امیزش در قرآن بحث شده است و دوازده واژه به جاى آميزش به كار رفته كه به مقتضاى ادب قرآنى، كاربرد آن‌ها در آميزش، كنايى است.
در قرآن، دوازده واژه به جاى آميزش به كار رفته كه به مقتضاى ادب قرآنى، كاربرد آن‌ها در آميزش، كنايى است. اين واژه‌ها عبارتند از: مَسّ: در آيات ۲۳۶ و ۲۳۷ بقره(بقره:۲۳۶)(بقره:۲۳۷)، ۴۷ آل‌عمران(آل عمران:۴۷)، ۲۰ مريم(مریم:۲۰)، ۴۹ احزاب(احزاب:۴۹)، ۳ و ۴ مجادله(مجادله:۳)(مجادله:۴)، لمس: در آيات ۴۳ نساء(نساء:۴۳)، ۶ مائده(مائده:۶)، اِتيان: آيات ۲۲۲ و ۲۲۳ بقره(بقره:۲۲۲)(بقره:۲۲۳)، مباشرت: دوبار در آيه ۱۸۷ بقره(بقره:۱۸۷)، دخول: دوبار در آيه ۲۳ نساء(نساء:۲۳)، رَفَثْ: به معناى سخنان جنسى هنگام جماع يا هر سخن زشت، دوبار در آيات ۱۸۷ و ۱۹۷ بقره(بقره:۱۸۷)(بقره:۱۹۷)، طَمْث: به معناى خون حيض و نيز تماس با چيزى، در آيات ۵۶ و ۷۴ الرحمن(الرحمن:۵۶)(الرحمن:۷۴)، نكاح: دوبار در آيات ۲۳۰ بقره(بقره:۲۳۰) و ۲۲ نساء(نساء:۲۲) كه هم بر عقد و هم بر آميزش اطلاق شده است،(فیومی احمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ج۲، ص۶۲۴) غشيان: به معناى پوشاندن،(مصطفوی حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷، ص۲۲۶) يك بار در آيه ۱۸۹ اعراف(اعراف:۱۸۹)، اِفضاء: به معناى توسعه دادن(ابن‌فارس أحمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۵۰۸)كه اگر با اِلى متعدّى شود، كنايه از آميزش است،(ابن‌فارس أحمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۵۰۸)يك بار در آيه ۲۱ نساء(نساء:۲۱)، قُرْب: يك بار در آيه ۲۲۲ بقره(بقره:۲۲۲)، اعتزال: به معناى كناره‌گرفتن،(اصفهانی حسین بن محمد راغب، مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۶۴) يك بار در آيه ۲۲۲ بقره(بقره:۲۲۲).
قرآن، آميزش حلال را در آميزش مرد با همسر و كنيز خود منحصر دانسته است: «وَالَّذِين هُم لِفُروجِهِم حـفِظونَ • إلاّ عَلى أزوجِهِم أو ما مَلَكت أيمـنُهُم فَإنَّهم غَيرُ مَلومين» (مؤمنون:۵)(مؤمنون:۶) و جز اين دو مورد را حرام و تجاوز از حدّ شمرده است: «فَمَنِ ابتَغى وَراءَ ذلِك فَأُولئِكَ هُمُ العادُون» (مؤمنون:۷) كه عبارت است از: آميزش مرد با زنى جز همسر و كنيز خود، آميزش با هم‌جنس، آميزش با حيوانات و استمنا كه در روايات از آن به آميزش با خود تعبير شده (النّاكِحُ نَفسَه)(شیخ حر عاملی محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۳۵۳_۳۵۴).
اهداف آميزش:
۱. بقاى نسل:
«نِساؤُكُم حَرثٌ لكم‌فَأتوا حَرثَكُم ... وَقَدِّموُا لاَِنفُسِكُم.» (بقره:۲۲۳) اطلاق «كشت‌زار» بر زنان نشان مى‌دهد كه بقاى نسل انسان از اهداف آميزش، و‌ مقصود از «قَدِّمُوا لاِنفُسِكُم» نيز به نظر برخى مفسّران، طلب فرزند است. درآيه ديگرى آمده‌است: «فَالـنَ بشِرُوهُنَّ» ؛ سپس در ادامه فرموده: «وَابتَغُوا ما كَتَبَ اللّه لَكُم» (بقره:۱۸۷) كه بيش‌تر مفسّران مقصود از آن را طلب فرزند دانسته‌اند.(طبرسی، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۵۰۴)در آيه ۲۹ عنكبوت(عنکبوت:۲۹) حضرت لوط قومش را بر قطع راه بقاى نسل انسان، به وسيله آن‌ها سرزنش مى‌كند(زمخشری، الكشّاف، ج۱، ص۲۶۶؛ علامه طباطبایی، الميزان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۴۴):«... أَئِنَّكم لَتَأتونَ الرِّجالَ و تَقطَعونَ السَّبيلَ‌...»
۲. مصونيّت از گناه:
قرآن زن و شوهر را به منزله لباس يك‌ديگر مى‌داند: «هُنّ لباسٌ لَكم و أنتم لِباسٌ لَهنَّ» (بقره:۱۸۷) و چنان كه لباس، انسان را از سرما و گرما حفظ كرده، عيوبش را مى‌پوشاند، زن و شوهر نيز يك‌ديگر را از انحراف‌هاى جنسى حفظ مى‌كنند.
۳. ارضاى غريزه جنسى:
آيه ۱۸۷ بقره(بقره:۱۸۷) ناتوانى برخى را از خويشتن‌دارى در زمان ممنوعيّت آميزش با همسر بيان مى‌كند و مى‌توان برداشته شدن اين ممنوعيّت در شب‌هاى ماه رمضان را پاسخى به نياز غريزى بشر دانست(هاشمی رفسنجانی اکبر، تفسیر راهنما، ج۱، ص۶۰۷):«... عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُم كُنتُم تَختَانُونَ أَنفُسَكُم فَتابَ عَلَيكُم وَ عَفَا عَنكُم فالــن بـشِرُوهُنَّ‌...» ؛ چنان‌كه آيه ۱۸۷ بقره(بقره:۱۸۷) كه مردان را از ترك آميزش بيش از چهار ماه با همسران خويش منع مى‌كند نيز به اين نياز غريزى زنان اشاره دارد كه مردان مى‌بايد اين نياز و حقّ آنان را برآورند.
آثار شرعى آميزش
۱. ممنوعيّت ورود به نماز:
«لاتَقرَبُوا الصَّلوةَ... أو لـمَستُم النِّساءَ فَلَم تَجِدُوا ماءً فَتيمَّموا صَعيداً طَيِّباً = و در حال جنابت وارد نماز نشويد... و اگر با زنان آميزش كرده و آب نيافته‌ايد، بر خاكى پاك تيمم كنيد.»(طبرسی، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن، ج۳، ص۸۰_۸۱) (نساء:۴۳)
۲. ممنوعيّت توقّف در مساجد:
بنا بر اين كه «صلاة» در آيه پيش‌گفته به معناى مكان نماز (مسجد) باشد، اين مطلب استفاده مى‌شود.(طبرسی، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن، ج۳، ص۸۰؛ طبرسی، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن، ج۳، ص۸۱)
۳. بطلان روزه:
آميزش، روزه را باطل مى‌كند، بدين سبب براى روزه‌دار ممنوع شده است.(شیخ طوسی، كتاب الخلاف، ج۲، ص۱۸۱) قرآن مى‌گويد: «أُحِلَّ لَكم لَيلةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إلى نِسائِكم... فَالـن بشِروهُنَّ ... حَتّى يَتبيَّن لَكُمُ الخَيطُ الأبيَضُ مِنَ‌الخَيطِ الأسوَدِ». (بقره:۱۸۷) برخى گفته‌اند: اين آيه به آميزش در ماه رمضان ناظر است كه پيش از نزول آن، حرام بوده است.(علامه طباطبایی، الميزان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۴۵؛ هاشمی رفسنجانی اکبر، تفسیر راهنما، ج۱، ص۶۰۶) با فرود آمدن اين آيه، فقط مباشرت در شب حلال شد و در روزهاى ماه رمضان بر حرمت خود باقى است. بنابر غايت بودن جمله «حتّى يَتبَيّن» براى«بشِروهُنَّ» (ابن‌عربى، احكام‌القرآن، ج۱، ص۳۱۹؛ الفرقان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۶۲) حرمت آميزش پس از طلوع فجر و بطلان روزه نيز استفاده مى‌شود.
۴. بطلان اعتكاف:
آميزش در شب و روز در حال اعتكاف، حرام و از مبطلات آن است(شیخ طوسی، كتاب الخلاف، ج۲، ص۲۲۹؛ طبرسی، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۵۰۵؛ خمینی سید روح اللّٰه موسوی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۲۸۲):«...وَ لاتُبشِرُوهُنَّ وَ أنتُم عـكِفُون فى‌المَسجِد _ در حالى‌كه در مساجد معتكف هستيد، با زنان در نياميزيد.» (بقره:۱۸۷)
۵‌. مالكيّت مهر:
پس از آميزش، زن مالك همه مهر مى‌شود و اگر مهر به وى پرداخت شده باشد، مرد حق پس گرفتن آن را ندارد(طبرسی، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن، ج۳، ص۴۲):«وَ إن أردتُم استِبدالَ زَوج مَكان زَوج و ءاتيتُم إحدهُنَّ قِنطارًا فَلا تَأخُذوا مِنهُ شَيئًا ... • وَكَيفَ تَأخُذونَه وَ قد أفضى بَعضُكم إلى بَعض _ اگر خواستيد همسرى (ديگر)به جاى همسر (پيشين خود) ستانيد و به يكى از آنان مال فراوانى داده‌ايد، چيزى از آن را پس مگيريد... و چگونه آن (مهر)را مى‌ستانيد با آن‌كه از يك‌ديگر كام گرفته‌ايد؟» (نساء:۲۰)(نساء:۲۱) در حالى كه اگر مرد همسرش را پيش از آميزش طلاق دهد، در صورت تعيين مهر در عقد، فقط بايد نصف آن را بپردازد: «وَ إن طَلَّقتمُوهنَّ مِن قَبلِ أن تَمَسُّوهُنَّ وَ قد فَرضتُم لَهُنَّ فَريضَةً فَنِصفُ ما فَرضتُم.» (بقره:۲۳۷)
۶‌. وجوب عِدّه:
در طلاق، نگه داشتن عِدّه بر زنى كه شوهر با او آميزش نكرده، واجب نيست (احزاب:۴۹) امّا در صورت آميزش، رعايت عِدّه بر زن واجب است: «و‌المُطَلَّقـتُ يَتربَّصنَ بِأنفُسِهِنَّ ثَلثَةَ قُرُوء _ زنان طلاق داده شده، بايد مدّت سه پاكى انتظار بكشند.» (بقره:۲۲۸) مراد از «المطلّقت» ، زنان غير يائسه و غيرباردارى است كه شوهر با آنان آميزش كرده است.(طبرسی، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۵۷۳)در رواياتى از اهل‌بيت عليهم السلام آمده است: إذا التقى الختانان وجب المهر و العدّة _ هرگاه دو ختنه‌گاه به هم برسند، مهر و عِدّه واجب مى‌شود.(شیخ حر عاملی محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۳۲۰)
۷. ثبوت كفّاره ايلاء:
ايلاء، سوگند مرد بر ترك آميزش با همسر خويش بيش از چهار ماه است(حلّی مقداد بن عبد اللّٰه سیوری، کنز العرفان فی فقه القرآن، ج۲، ص۲۹۲؛ کاظمی، مسالک الأفهام إلی آیات الأحکام، ج۴، ص۱۰۷) كه بر چنين سوگندى تا چهار ماه مى‌تواند باقى بماند و اگر در اين ميان با همسر خود آميزش كند، خدا آمرزنده و مهربان است: «لِلَّذين يُؤلونَ من نسائِهم تربُّصُ أربعةِ أشهُر فَإن فَاءُو فَإنَّ اللَّهَ غَفورٌ رَحيمٌ.» (بقره:۲۲۶) در اين صورت، برخى با استناد به ذيل آيه، كفّاره را واجب نمى‌دانند؛(قرطبى، الجامع لأحكام القرآن، ج۳، ص۷۳) ولى اماميّه(طبرسی، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۵۷۱) و بيش‌تر فقيهان اهل‌سنّت،(جامع‌البيان عن تأويل آى القرآن، ج۲، ص۵۷۹؛ قرطبى، الجامع لأحكام القرآن، ج۳، ص۷۳) براساس آيه ۸۹ مائده(مائده:۸۹) گفته‌اند: كفّاره شكستن سوگند كه اطعام يا پوشاندن ده فقير يا آزاد كردن يك برده است، بر او واجب مى‌شود و در صورت عدم توانايى، بايد سه روز روزه بگيرد. آنان جمله «فإنَّ اللّهَ غفورٌ رَحيم» را بر عدم مجازات حمل كرده‌اند، نه بر عدم وجوب كفّاره.(طبرسی، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۵۷۱)
۸‌. حلّيت ازدواج با همسر سه طلاقه:
پس از طلاق سوم، شوهر حقّ رجوع يا عقد مجدّد ندارد، مگر اين كه زن با مردى ديگر (محلّل) ازدواج كند و طلاق بگيرد: «فَإن طَلَّقَهَا فَلا تَحِلُّ لَهُ مِن بَعدُ حَتّى تَنكِح زَوجاً غَيرَه فإن طَلَّقَها فلا‌جُناحَ عَليهما أن يَتَراجَعا.» (بقره:۲۳۰) در نكاح محلّل سه قول است:
۱. مجرّد عقد، كفايت مى‌كند.(قرطبى، الجامع لأحكام القرآن، ج۳، ص۹۸)
۲. آميزش نيز بايد صورت گيرد.(قرطبى، الجامع لأحكام القرآن، ج۳، ص۹۸)
۳.‌افزون بر عقد و آميزش، انزال نيز لازم است.(قرطبى، الجامع لأحكام القرآن، ج۳، ص۹۸) بيش‌تر مفسّران و فقيهانِ شيعه و سنّى بر قول دومند.(قرطبى، الجامع لأحكام القرآن، ج۳، ص۹۸؛ طبرسی، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن، ج۱، ص۲۳۶) در روايت امام‌صادق عليه السلام نيز آمده كه آن زن بر شوهر پيشين حلال نمى‌شود مگر اين كه ديگرى لذّت آميزش با او را بچشد: لاتَحِلُّ لِزوجِهَا الاوّل حَتّى يَذوُق الاخر عُسَيلَتها.(شیخ طوسی، تهذيب الاحكام، ج۸، ص۹۱)
۹. حرمت ازدواج با ربيبه:
كسى كه با زنى ازدواج و آميزش كند نمى‌تواند با دختر وى (از شوهر ديگر)ازدواج كند: «حُرِّمَت عَلَيكم... رَبـئِبُكُم‌الّـتى فى حُجُورِكُم مِن نِسائِكُم الَّـتىِ‌دَخَلتُم‌بِهِنَّ.» (نساء:۲۳)
اقسام آميزش از نظر حكم
۱. آميزش واجب:
از آيه ۲۲۶ بقره(بقره:۲۲۶) كه ترك آميزش بيش از چهار ماه را منع كرده است مى‌توان وجوب اين عمل را در هر چهار ماه يك بار استفاده كرد، مگر در مواردى كه آميزش براى زوجين يا جنين يا فرزند شيرخوار ضرر داشته باشد كه مى‌توان آن را بيش از اين مدّت به تأخير انداخت.(طبرسی، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۵۷۱؛ الفرقان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۱۶) اگر بر اثر طول مدّت، بيم به گناه افتادن زن وجود داشته باشد، لازم است فاصله چهارماه كم‌تر شود.(الفرقان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۱۷؛ مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج۲، ص۱۵۰) احمد بن حنبل مانند اماميّه آميزش هر چهار ماه يك بار را واجب مى‌داند. شافعى يك بار آميزش را بر زوج واجب دانسته و ابوحنيفه گفته است: هر گاه زن مطالبه آميزش كند، بر زوج واجب مى‌شود.(الفقه الاسلامى و ادلّته، ج۹، ص۶۵۹۹)
۲. آميزش حرام:
الف. آميزش با حائض: يهوديان، نه تنها آميزش، بلكه هر نوع معاشرت با حائض را حرام مى‌دانستند و مسيحيان هيچ فرقى ميان حالت حيض و غير آن نمى‌گذاشتند و هرگونه معاشرت از جمله آميزش جنسى را حلال مى‌دانستند؛(فخر رازی، التفسير الكبير، ج۶، ص۶۶) ولى اسلام راه ميانه را برگزيده، مى‌گويد: «فَاعتَزِلُوا النِّساءَ فى‌المَحيض». (بقره:۲۲۲) «اعتزال» به عقيده اماميّه(طبرسی، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۵۶۳) و برخى از مفسّران اهل‌سنّت(فخر رازی، التفسير الكبير، ج۶، ص۶۸) پرهيز از آميزش با حائض است؛ ولى به عقيده گروهى ديگر، مقصود، پرهيز از لذّت‌جويى از ناف تا زانو است.(قرطبى، الجامع لأحكام القرآن، ج۳، ص۵۸)
ب. آميزش مُحرِم: از زمانى كه هر يك از زن و مرد احرام مى‌بندند، آميزش بر آن‌ها حرام است: «فَمَن فَرَضَ فيهِنَّ الحَجَّ فَلا رَفَثَ.» (بقره:۱۹۷)
پ. آميزش روزه‌دار.
ت. آميزش معتكف.
ج. آميزش پس از ظهار و پيش از پرداخت كفّاره: ظهار، آن است كه مردى همسرش را به يكى از محارم خود تشبيه كند؛ مانند اين كه بگويد: «تو‌نسبت به من، چون مادرم هستى (أَنتِ عَلَىّ كَظَهرِ أُمِّى)» كه اين كار در جاهليّت، نوعى طلاق بوده؛(حلّی مقداد بن عبد اللّٰه سیوری، کنز العرفان فی فقه القرآن، ج۲، ص۲۸۸) ولى اسلام آن را حرام دانسته است؛ لذا ظهار كننده يا بايد همسرش را طلاق دهد يا رجوع و آميزش كند كه در اين صورت، پرداخت كفّاره بر وى واجب است: «وَالَّذِين يُظـهِرونَ مِن نِسائِهم ثُمَّ يعُودُون لِما قالوا فَتحريرُ رَقبة مِن قَبل أن يَتماسّا... • فَمَن لَم يَجِد فَصِيامُ شَهرَين مُتتابِعَين مِن قَبل أن يَتَمَاسَّا فَمَن لَم‌يَستَطِع فَإطعام سِتّينَ مسكيناً = كسانى‌كه زنان‌شان را ظهار مى‌كنند؛ سپس از آن‌چه گفته‌اند، پشيمان مى‌شوند، بر ايشان (فرض)است كه پيش از آميزش با يك‌ديگر بنده‌اى را آزاد كنند... و آن كس كه (بر آزاد كردن بنده)دسترس ندارد، بايد پيش از آميزش (با زن خود) دو ماه پياپى روزه بدارد و هر كه نتواند بايد به شصت بينوا خوراك دهد.» (مجادله:۳)(مجادله:۴) به نظر برخى مفسّران، مقصود از «عود» تكرار ظهار است.(فخر رازی، التفسير الكبير، ج۲۹، ص۲۵۷) برخى آن را رجوع به زن با قصد آميزش يا بدون آن دانسته‌اند.(جامع‌البيان عن تأويل آى القرآن، ج۲۸، ص۱۱_۱۲)بعضى آن را نگه داشتن زن و طلاق ندادن وى دانسته(قرطبى، الجامع لأحكام القرآن، ج۱۷، ص۱۸۲) و شمارى گفته‌اند: مقصود آميزش با زن است؛(قرطبى، الجامع لأحكام القرآن، ج۱۷، ص۱۸۲) ولى بيش‌تر مفسّران و فقيهان از جمله طبرى(جامع‌البيان عن تأويل آى القرآن، ج۲۸، ص۱۱) و طبرسى(طبرسی، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن، ج۹، ص۳۷۲) برآنند كه منظور، قصد آميزش و رجوع از چيزى است كه بر خود حرام كرده كه در اين صورت، ظهار كننده، پيش از آميزش بايد كفّاره را بپردازد. اين معنا از اهل‌بيت عليهم السلام نيز روايت شده است.(طبرسی، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن، ج۹، ص۳۷۲) كسى كه پيش از پرداخت كفّاره آميزش كند، دو كفّاره بر او واجب مى‌شود.(شیخ محمد حسن نجفی جواهری، جواهرالكلام، ج۳۳، ص۱۳۴)
۳ و ۴. آميزش مستحب و مكروه
۵‌. آميزش مباح:
آميزش، جز مواردى كه براى حرمت آن دليل خاص ذكر شده، حلال است: «نِساؤُكُم حَرثٌ لَكُم فَأتوا حَرثَكُم أَ نّى شِئتُم» (بقره:۲۲۳) برخى گفته‌اند: از كلمه «أ‌نّى» استفاده مى‌شود كه آميزش با همسر در هر زمان و به هر كيفيّت روا است.(طبرسی، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۵۶۴)
آميزش پس از حيض:
قرآن، جواز آميزش با زنان حائض را به حصول طهارت منوط كرده، مى‌گويد: «وَ‌لاتَقَربوهُنَّ حَتّى يَطهُرنَ فَإذا تَطَهَّرن فَأتُوهُنّ» . (بقره:۲۲۲) با توجّه به اختلاف قرائت (يَطْهُرن، يطَّهَّرْنَ) (طبرسی، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۵۶۱) مفسّران، طهارت را به قطع خون، شستن اندام تناسلى، وضو گرفتن، شستن اندام تناسلى همراه با وضو و غسل يا تيمم(طبرسی، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۵۶۳؛ قرطبى، الجامع لأحكام القرآن، ج۳، ص۵۹) تفسير كرده‌اند. برخى از مفسّران، مقصود از طهارت را غسل،(فخر رازی، التفسير الكبير، ج۶، ص۷۲) و برخى ديگر، تحصيل وضو پس از قطع خون دانسته‌اند.( شیخ طوسی، التبيان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۲۲۱؛ طبرسی، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۵۶۳) از اهل‌بيت عليهم السلام در اين‌باره سه دسته روايت نقل شده كه در بعضى، از آميزش پيش از غسل نهى كرده و دسته‌اى، امر به آميزش پس از غسل كرده و دسته‌اى نيز به جواز آميزش پس از قطع خون حكم كرده‌اند كه روايات نخست، بر كراهت آميزش پيش از غسل، و‌دسته دوم بر استحباب آميزش پس از غسل حمل شده است.(شیخ حر عاملی محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲، ص۳۲۴_۳۲۶) به نظر ابوحنيفه، اگر قطع خون پيش از كامل شدن ده روز باشد، آميزش پيش از غسل جايز نيست و اگر پس از ده روز باشد، جايز است؛(شیخ طوسی، كتاب الخلاف، ج۱، ص۲۲۸؛ قرطبى، الجامع لأحكام القرآن، ج۳، ص۵۹) ولى قرطبى اين نظر را بى‌دليل دانسته است.(قرطبى، الجامع لأحكام القرآن، ج۳، ص۵۹)
آميزش از دُبُر (پشت):
برخى اين گونه آميزش را حرام دانسته‌اند.(قرطبى، الجامع لأحكام القرآن، ج۳، ص۶۱_۶۴؛ شیخ طوسی، كتاب الخلاف، ج۴، ص۳۳۶_۳۳۷؛ شیخ محمد حسن نجفی جواهری، جواهرالكلام، ج۲۹، ص۱۰۵_۱۰۶) فخررازى در تفسير آيه ۲۲۳ بقره(بقره:۲۲۳) مى‌گويد: «أ‌نّى» به معناى تخيير در كيفيّت است، نه تخيير در مكان؛ يعنى هرگونه خواستيد با زنان از قُبُل (جلو) آميزش كنيد؛ زيرا مقصود از «حرث»، محلّ كشت فرزند است(فخر رازی، التفسير الكبير، ج۶، ص۷۵_۷۷) و نيز گفته‌اند: آيه «فَأتُوهُنَّ مِن حَيثُ أمَرَكُمُ اللّه» (بقره:۲۲۲) به آميزش از قُبُل امر كرده است؛(قرطبى، الجامع لأحكام القرآن، ج۳، ص۶۰) چنان‌كه برخى، از آيه «قُل هُوَ أَذىً فَاعتَزِلُوا النِّساء فِى‌المَحيضِ» حرام بودن اين عمل را استفاده كرده‌اند؛ زيرا حكمت حرمت آميزش از قُبُل هنگام حيض كه اذيّت شدن زن است، در آميزش از دُبُر نيز وجود دارد.(فخر رازی، التفسير الكبير، ج۶، ص۷۶؛ شیخ طوسی، كتاب الخلاف، ج۴، ص۳۳۸)مالك و بسيارى از عالمان اهل‌سنّت(فخر رازی، التفسير الكبير، ج۶،ص۷۶؛ ابن‌عربى، احكام‌القرآن، ج۱، ص۱۷۳) و بيش‌تر علماى اماميّه،(طبرسی، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۵۶۵؛ شیخ محمد حسن نجفی جواهری، جواهرالكلام، ج۲۹، ص۱۰۵_۱۰۶) آن را جايز شمرده و گفته‌اند: منظور از «حرث»، خودِ زنانند، نه عضو تناسلى آنان و «أنىّ» نيز تخيير در مكان است و آيات ۲۲۲ و ۲۲۳ بقره(بقره:۲۲۲)(بقره:۲۲۳) را بر طلب فرزند حمل كرده‌اند؛ يعنى اگر خواهان فرزند هستيد، از جايى كه خدا به آن امر كرده (جلو) با زنان درآميزيد(شیخ طوسی، تهذيب الاحكام، ج۷، ص۴۷۷). برخى گفته‌اند: آيه «فاعتَزِلوُا النِّساء فى المَحيضِ» (بقره:۲۲۲) نيز بر جواز آميزش از دُبُر دلالت دارد؛ زيرا در آن، فقط آميزش از موضع حيض (قُبُل) نهى شده؛(شیخ طوسی، كتاب الخلاف، ج۴، ص۳۳۸) چنان‌كه از آيه «أتَأتوُنَ الذُّكرانَ مِنَ‌العلَمينَ • و تَذَرُون ما‌خَلَقَ لكُم رَبُّكُم مِن‌أزوجِكُم» (شعراء:۱۶۵)(شعراء:۱۶۶) نيز جواز آميزش از دُبُر استفاده مى‌شود؛ زيرا خداوند در اين آيه، قوم لوط را به‌سبب آميزش با مردان و ترك مثل آن از همسران خويش سرزنش كرده است.(شیخ طوسی، كتاب الخلاف، ج۴، ص۳۳۸؛ قرطبى، الجامع لأحكام القرآن، ج۳، ص۶۲) برخى از اطلاق آيه ۶ مؤمنون (مؤمنون:۶) جواز اين عمل را استفاده كرده‌اند.(شیخ محمد حسن نجفی جواهری، جواهرالكلام، ج۲۹، ص۱۱۰) در برخى روايات نيز با استناد به آيه «قالَ يـقَوم هؤُلاءِ بَناتى هُنَّ أطهَرُ لَكُم» (هود:۷۸) اين عمل جايز شمرده شده است؛ زيرا لوط مى‌دانست كه آنان به آميزش از جلو تمايل ندارند(شیخ طوسی، تهذيب الاحكام، ج۷، ص۴۷۷) و روايات نقل شده در نهى از اين عمل، بر كراهت شديد حمل شده‌است.(شیخ محمد حسن نجفی جواهری، جواهرالكلام، ج۲۹، ص۱۰۵_۱۰۶)
آميزش درشب‌هاى ماه‌رمضان:
بسيارى از مفسّران، از آيه «أُحِلَّ لَكُم لَيلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إلى نِسائكُم» (بقره:۱۸۷) استفاده كرده‌اند كه پيش از نزول اين آيه، آميزش در شب‌هاى ماه رمضان جايز نبوده است. الميزان مى‌نويسد: جمله‌هاى «أُحِلَّ لكُم» «كُنتُم تختانُونَ» «فَتابَ عَلَيكُم وَ عَفا عَنكُم» و «فَالـنَ بـشِرُوهُنَّ» در اين آيه، بر حرام بودن آميزش پيش از نزول اين آيه دلالت مى‌كند.(علامه طباطبایی، الميزان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۴۵) برخى گفته‌اند: آميزش، با نص پيامبر صلى الله عليه وآله ممنوع شده؛ ولى اين آيه، آن را نسخ كرده است.(الفرقان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۵۶) فخررازى مى‌گويد: در صدر اسلام، آميزش در ابتداى شب جايز بوده؛ امّا در صورت خوابيدن يا خواندن نماز عشا، تا افطار شب بعد، حرام مى‌شد.(فخر رازی، التفسير الكبير، ج۵، ص۱۱۲) برخى، حرمت سابق را از احكام دين مسيح(فخر رازی، التفسير الكبير، ج۵، ص۱۱۲) و برخى از احكام تورات(الفرقان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۵۶) دانسته‌اند.
آداب آميزش:
زمان و چگونگى آميزش، در نيك و بد سرنوشت فرزند بسيار مؤثّر است و از اين كه خداوند در پى آزاد گذاشتن مردان در نحوه آميزش، به آنان مى‌گويد: اثر نيكى براى خود پيش فرستيد (بقره:۲۲۳) به دست مى‌آيد كه انسان، در آميزش بايد روشى را برگزيند كه فرجام نيكى داشته باشد.(الفرقان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۵۶) اطلاق كشت‌زار بر زنان، مؤيّد اين نكته است كه مرد نيز مانند كشاورز بايد آداب و شرايطى را مراعات كند تا محصولى خوب (فرزند صالح) به دست آورد.(هاشمی رفسنجانی اکبر، تفسیر راهنما، ج۲، ص۱۰۴) بعضى از اين آداب عبارتند‌ از:
۱. گفتن بسم اللّه و درخواست فرزند صالح:
برخى گفته‌اند: مقصود از جمله «وَ‌قدِّموا لأنفُسِكُم» در آيه ۲۲۳ بقره(بقره:۲۲۳) گفتن بسم اللّه است؛(جامع‌البيان عن تأويل آى القرآن، ج۲، ص۵۴۲؛ طبرسی، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۵۶۵) چنان‌كه در روايتى از ابن‌عبّاس نيز اين معنا نقل شده است.(جامع‌البيان عن تأويل آى القرآن، ج۲، ص۵۴۲) برخى نيز منظور از آن را دعا هنگام آميزش دانسته‌اند.(طبرسی، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۵۶۵) از اهل‌بيت عليهم السلام در تفسير آيه «و‌شارِكهُم فىِ الأمولِ وَ والأولـدِ» (اسراء:۶۴) روايت شده كه هنگام آميزش پس از گفتن بسم‌الله الرحمن الرّحيم، بگو: خدايا! اگر در اين شب، آفرينش بنده‌اى را مقدّر كرده‌اى، در آن بهره‌اى براى شيطان قرار مده و او را از بندگان صالح و مخلص خود قرار ده.(بحرانی سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۵۴۳)
۲. آميزش در مكان خلوت:
براى پوشيده ماندن خلوت زن و شوهر، قرآن سفارش مى‌كند كه غلامان، كنيزان و اطفال در سه وقت (پيش از نماز بامداد، نيمروز، و‌ پس از نماز عشا) كه وقت خصوصى شما است، بايد اجازه بگيرند: «يـأَيُّها الَّذين ءَامنُوا لِيَستَـذِنكُم الَّذين مَلَكَت أيمـنُكُم و الَّذينَ لَم‌يَبلُغُوا الحُلُمَ مِنكُمْ ثَلثَ مَرّت مِن قَبل صلـوةِ الفَجْرِ و حينَ تَضعونَ ثِيابَكُم مِنَ الظَّهيرَة و مِن بَعدِ صَلوة العِشاءِ ثَلـثُ عَورت لَكُم». (نور:۵۸) پيامبر صلى الله عليه وآله در روايتى فرمود: مبادا در حالى كه كودكى در گهواره به شما مى‌نگرد، آميزش كنيد.(محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۲۹۵)
۳. آميزش در زمان مناسب:
آميزش با همسر در شب اوّل ماه رمضان مستحب است. حضرت‌على عليه السلام دليل استحباب را در روايتى، آيه «اُحِلَّ لكُم لَيلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إلى نِسائِكُم» شمرده است(بحرانی سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۹۸). به گفته برخى، علّت استحباب آميزش در اين شب، آماده شدن براى روزه اين ماه و نيز عمل به تشريع اباحه آميزش در شب‌هاى ماه رمضان است.(شیخ محمد حسن نجفی جواهری، جواهرالكلام، ج۲۹، ص۵۶) آميزش در زمان‌هايى نيز مكروه است. امام‌صادق عليه السلام فرمود: آميزش هنگام گرفتگى ماه و خورشيد، از غروب تا از ميان رفتن شفق (سرخى طرف مغرب)، از طلوع فجر تا طلوع آفتاب، هنگام وزيدن بادهاى سياه، سرخ و زرد و هنگام زلزله، مكروه است. امام سپس در اين باره به عمل و سخن پيامبر استناد كرده، فرمود: پيامبر صلى الله عليه وآله در يكى از شب‌هايى كه ماه گرفته بود، با يكى از زنان خويش كه نزد او بود، هم‌خوابگى نكرده، فرمود: دوست نداشتم در اين اوقات، عملى انجام داده و لذّتى برده باشم؛ زيرا خداوند در سرزنش قومى كه به حوادث آسمانى بى‌اعتنايى كرده، مى‌فرمايد:«وَ إن يَرَوا كِسفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً يَقُولُوا سَحابٌ مَركُومٌ» . (طور:۴۴)(شیخ طوسی، تهذيب الاحكام، ج۷، ص۴۷۴)
بهداشت آميزش:
يكى از علّت‌هاى نهى از آميزش در ايام حيض، مصونيّت از آسيب‌هايى است كه براى زن و شوهر در پى دارد. بيش‌تر مفسّران،(طبرسی، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن، ج۲، ص۵۶۲؛ فخر رازی، التفسير الكبير، ج۶، ص۶۸)«أذىً» در آيه ۲۲۲ بقره(بقره:۲۲۲) را به ناپاكى و آلودگى تفسير كرده‌اند؛ به همين جهت برخى گفته‌اند: آميزش با حائض، موجب بروز بيمارى‌هاى زيادى از جمله سفليس، سوزاك، التهاب اعضاى‌تناسلى زن، واردشدن ميكرب‌هاى خون حيض به عضو تناسلى مرد و... مى‌شود.(مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج۲، ص۱۳۸)
آميزش آدم و حوا:
قرآن در آيه ۱۸۹ اعراف(اعراف:۱۸۹) به آميزش آدم و حوا اشاره كرده، مى‌گويد: «هُوَ الَّذِى خَلَقَكُم مِن نَفس وحِدَة و جَعَلَ مِنها زَوجَها لِيَسكُن إلَيها فَلَمّا تَغَشَّـها حَمَلَت حَملاً خفِيفاً _ او است آن كس كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفت وى را از آن پديد آورد تا بدان آرام گيرد؛ پس چون (آدم)با او (حوّا)درآميخت، (حوّا)بارى سبك برداشت».
حمل مريم عليها السلام بدون آميزش:
از آن‌جا كه تولّد فرزند به طور معمول از راه آميزش مرد با زن است، مريم از بشارت فرشتگان مبنى بر اين كه خداوند به زودى فرزندى به نام مسيح به او عطا خواهد كرد، با شگفتى گفت: «رَبِّ أنّى يَكُونُ لِى وَلَدٌ و لَم‌يَمسَسنِى بَشَرٌ».(آل عمران:۴۷) در آيه ۱۹ و ۲۰ مريم(مریم:۱۹)(مریم:۲۰) نيز آمده است: وقتى فرشته نزد مريم آمد و گفت: من فرستاده خدا هستم تا به تو پسرى پاكيزه ببخشم، مريم گفت: «أنّى يَكُونُ لِى غُلـم و لَم‌يَمسَسنِى بَشَرٌ وَ لَم‌أكُ بَغِيّا _ چگونه مرا پسرى باشد با آن‌كه دست‌بشرى به من نرسيده و بد كار نبوده‌ام؟» در اين آيه، آميزش حلال و حرام از مريم نفى شده‌است.
يحيى و پرهيز از آميزش با زنان:
قرآن در مقام ستايش يحيى، به زكريا خطاب مى‌كند: «أَنَّ‌اللّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحيى مُصَدِّقاً بِكَلِمَة مِنَ اللّهِ و سَيِّداً و حَصُورا _ خداوند تو را به (ولادت)يحيى كه تصديق كننده كلمة اللّه و خويشتن‌دار (پرهيزنده از زنان)است، مژده مى‌دهد». (آل عمران:۳۹) «حَصُور» به كسى گفته مى‌شود كه به جهت ناتوانى جسمى و تسلّط بر تمايلات جنسى، از زنان دورى گزيند(اصفهانی حسین بن محمد راغب، مفردات ألفاظ القرآن، ص۲۳۸؛ اصفهانی حسین بن محمد راغب، مفردات ألفاظ القرآن، ص۲۳۹) و چون آيه در مقام ستايش يحيى عليه السلام است، دورى وى از زنان براى تسلّط بر تمايلات جنسى بوده، نه ناتوانى او.(اصفهانی حسین بن محمد راغب، مفردات ألفاظ القرآن، ص۲۳۸_۲۳۹) اين معنا در روايتى از امام‌باقر عليه السلام نيز نقل شده است.(عیاشی محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، ج۱، ص۱۷۲)
آميزش جنّيان:
آيه ۶ سوره جن(جن:۶) كه مى‌گويد: مردانى از آدميان به مردانى از جن پناه مى‌برند، نشان مى‌دهد كه در بين جنيان نيز زن و مرد وجود دارد و از آيه ۵۶ رحمن(الرحمن:۵۶) كه مى‌گويد: «فِيهِنَّ قـصِرتُ الطَّرفِ لَم‌يَطمِثهُنَّ إنسٌ قَبلَهُم وَ لا جانّ _ در آن (بهشت)دوشيزگانى فروهشته نگاهند كه دست هيچ انس و جنّى پيش از ايشان به آن‌ها نرسيده است» و از آيه ۷۴ همين سوره(الرحمن:۷۴) مى‌توان به‌دست آورد كه در ميان جنّيان نيز آميزش وجود دارد.
آميزش در بهشت:
يكى از لذّت‌جويى‌هاى بهشتيان، آميزش با حوريان بهشتى است؛ حوريانى كه بكرند و هيچ انسان و جنّى پيش‌تر با آنان آميزش نكرده است: «لَم يَطْمِثهُنَّ إنسٌ قَبلَهُم وَ لا جانّ.» (الرحمن:۵۶)(الرحمن:۷۴)
فهرست منابع:
(۱) ابن‌عربى، احكام‌القرآن، دارالفکر، بیروت؛
(۲) محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار، ۳۳ جلد، مؤسسة الطبع و النشر، بیروت - لبنان، اول، ۱۴۱۰ ه ق؛
(۳) بحرانی سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، چاپ:اول، ۱۳۷۴ ش؛
(۴) شیخ طوسی، التبيان فى تفسير القرآن، مطبعة العلميه، نجف؛
(۵) مصطفوی حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۴ جلد، مرکز الکتاب للترجمة و النشر، تهران - ایران، اول، ۱۴۰۲ ه ق؛
(۶) خمینی سید روح اللّٰه موسوی، تحریر الوسیله، ۲ جلد، مؤسسه مطبوعات دار العلم، قم - ایران، اول، ه ق؛
(۷) هاشمی رفسنجانی اکبر، تفسیر راهنما، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، ۱۳۸۶ ش، چاپ پنجم؛
(۸) عیاشی محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، تهران، چاپ:اول، ۱۳۸۰ ق؛
(۹) فخر رازی، التفسير الكبير؛
(۱۰) مکارم شیرازی، تفسير نمونه؛
(۱۱) شیخ طوسی، تهذيب الاحكام، دار الكتب الاسلامية، تهران، ۱۳۹۰؛
(۱۲) جامع‌البيان عن تأويل آى القرآن؛
(۱۳) قرطبى، الجامع لأحكام القرآن؛
(۱۴) شیخ محمد حسن نجفی جواهری، جواهرالكلام، دار الكتب الإسلاميه، تهران؛
(۱۵) الفرقان فى تفسير القرآن؛
(۱۶) الفقه الاسلامى و ادلّته؛
(۱۷) شیخ طوسی، كتاب الخلاف، موسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۰۷؛
(۱۸) زمخشری، الكشّاف؛
(۱۹) حلّی مقداد بن عبد اللّٰه سیوری، کنز العرفان فی فقه القرآن، ۲ جلد، انتشارات مرتضوی، قم - ایران، اول، ۱۴۲۵ ه ق؛
(۲۰) طبرسی، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۵؛
(۲۱) کاظمی، مسالک الأفهام إلی آیات الأحکام، ۴ جلد، ه ق؛
(۲۲) فیومی احمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، چاپ:دوم، ۱۴۱۴ق؛
(۲۳) ابن‌فارس أحمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، قم، چاپ:اول، ۱۴۰۴ق؛
(۲۴) اصفهانی حسین بن محمد راغب، مفردات ألفاظ القرآن، در یک جلد، دار العلم_الدار الشامیه، لبنان_سوریه، اول، ۱۴۱۲ ه ق؛
(۲۵) علامه طباطبایی، الميزان فى تفسير القرآن، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسين حوزه علميه، قم، ۱۴۱۷؛
(۲۶) شیخ حر عاملی محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، چاپ:اول، ۱۴۰۹ ق؛



جعبه ابزار