• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آیه فطرت•

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آیه فطرت، آیه ۳۰ سوره روم ، در باره توحید فطری می‌باشد.



به آیه ۳۰ سوره روم «آیه فطرت» می‌گویند: (فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لا یعلمون)؛ «روی خود را متوجه آئین خالص پروردگار کن این فطرتی است که خداوند انسانها را بر آن آفریده دگرگونی در آفرینش خدا نیست این است دین و آئین محکم و استوار ولی اکثر مردم نمی‌دانند».


در این آیه سخن از توحید فطری است. آیه فوق بیانگر این حقیقت است که خداشناسی ، و بلکه دین و آئین بطور کلی و در تمام ابعاد، یک امر فطری است، و دین به صورت خالص و پاک از هر گونه آلودگی در درون جان آدمی وجود دارد، و انحرافات یک امر عارضی است، بنابراین وظیفه پیامبران این است که این امور عارضی را زایل کنند و به فطرت اصلی انسان امکان شکوفایی دهند.


همانگونه که دلائل عقلی و منطقی به انسان جهت می‌دهد در درون جان او نیز کششها و جاذبه‌هایی وجود دارد که گاهی آگاهانه و گاه ناخودآگاه برای او تعیین جهت می‌کند. فلسفه وجودی آنها همین است که در مسائل حیاتی انسان همیشه نمی‌تواند به انتظار عقل و منطق بنشیند، چرا که این کار گاهی سبب تعطیل هدفهای حیاتی می‌شود، مثلا اگر انسان برای خوردن غذا ، یا آمیزش جنسی ، بخواهد از منطق «لزوم بدل ما یتحلل» و «لزوم تداوم نسل از طریق توالد و تناسل» الهام بگیرد و طبق آن حرکت کند، باید مدتها پیش از این نوع او منقرض شده باشد، ولی غریزه و جاذبه جنسی از یک سو و اشتها به تغذیه از سوی دیگر خواه ناخواه او را به سوی این هدف می‌کشاند، و هر قدر هدفها حیاتی تر و عمومی تر باشد این جاذبه‌ها نیرومندتر است!.
ولی باید توجه داشت که این کششها و جاذبه‌ها بر دو گونه است: بعضی ناآگاه است یعنی نیاز به وساطت عقل و شعور ندارد، همانگونه که حیوان بدون نیاز به تفکر به سوی غذا و جنس مخالف جذب می‌شود. اما گاهی تاثیر آن به صورت آگاهانه است یعنی این جاذبه درونی در عقل و اندیشه اثر می‌گذارد و او را وادار به انتخاب طریق می‌کند. معمولا قسم اول را «غریزه» و قسم دوم را «فطرت» می‌نامند. خداگرایی و خداپرستی به صورت یک فطرت در درون جان همه انسانها قرار دارد.


در احادیث اسلامی نیز در باره فطری بودن « معرفة الله و توحید » بحثهای قابل ملاحظه‌ای وارد شده است که در بعضی تاکید بر « فطرت توحیدی »، و در بعضی تحت عنوان « معرفت »، و در بعضی دیگر « فطرت اسلامی »، و بالاخره در بعضی نیز به عنوان « ولایت » آمده است.
[۳] سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، ۸۴۹ - ۹۱۱ق، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، ج۵، ص۱۵۵.
[۴] طبرسی، فضل بن حسن، ۴۶۸ - ۵۴۸ق، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۸، ص۴۷۴.



۱. روم/سوره۳۰، آیه۳۰.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، ۱۳۰۵ -، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۴۱۶.    
۳. سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، ۸۴۹ - ۹۱۱ق، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، ج۵، ص۱۵۵.
۴. طبرسی، فضل بن حسن، ۴۶۸ - ۵۴۸ق، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۸، ص۴۷۴.
۵. طباطبایی، محمد حسین، ۱۲۸۱ - ۱۳۶۰، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۱۷۸     .
۶. فخر رازی، محمد بن عمر، ۵۴۴ - ۶۰۶ق، التفسیرالکبیر، ج۲۵، ص۹۹.    
۷. حویزی، عبد علی بن جمعه، - ۱۱۱۲ق، تفسیرنورالثقلین، ج۴، ص۱۸۱.    
۸. قمی، علی بن ابراهیم، - ۳۲۹ق، تفسیرالقمی، ج۲، ص۱۵۴.    



فرهنگ‌نامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله«آیه فطرت».    



جعبه ابزار