• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ألجا خام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اُلْجا، به‌ معنای غنيمت‌، درآمد، منفعت‌ كه‌ در منابع‌ فارسى‌ به‌ صورت‌های گوناگون‌ِ اُلجا، اولجای و اولجه‌ (رشيدالدين‌، ج۱، ص۳۳۷_۳۳۸؛ رشیدالدین، ج۲، ص۱۳۶۴ ؛ عبدالرزاق‌، ج۱، ص۵۰؛ نظام‌الدين‌، ص۲۱۶؛ فضل‌الله‌ بن‌ روزبهان‌ خنجى‌، ص۴۲؛ معين‌الدين‌، ص۳۲۵؛ معين‌الدين‌، ص۴۱۷) ضبط شده‌، واژه‌ای است‌ مغولى‌ از ماده اُلْ - (= يافتن‌، دست‌ يافتن‌، كسب‌ كردن‌، به‌ دست‌ آوردن‌ و حاصل‌ كردن‌) با پسوند نام‌ سازِ - جا - جه‌ به‌ معانى‌ يافته‌ شده‌، درآمد، عايدی، سود، نفع‌، اسير، غنيمت‌ و مال‌ غارتى‌.
الجا در «تاريخ‌ سری مغول‌»، كهن‌ترين‌ نوشته بازمانده مغولى‌، و نيز در كتاب‌ آلتان‌ توبچى‌ كه‌ برگرفته‌ از همان‌ اثر است‌ ، چند بار به‌ كار رفته‌، و در آن‌ منابع‌ نيز معنای «غنيمت‌ جنگى‌» داشته‌ است‌. اين‌ واژه‌ در زبان‌ معيار مغولستان‌ (گويش‌ قبيله خالخا - قالقا) به‌ صورت‌ اُلج‌ و در زبان‌ مغولان‌ اردوس‌ (روسيه‌) به‌ صورت‌ اُلجو، و در كالموكى‌ به‌ صورت‌ اُلزو، و در لهجه كانسو به‌ صورت‌ اورجى‌ درآمده‌ است‌ . الجا مستقيماً از زبان‌ مغولى‌ و يا به‌ واسطه زبان‌ فارسى‌ به‌ زبان‌ تركى‌ راه‌ يافته‌، و در شاخه‌های شرقى‌ و غربى‌ آن‌ زبان‌ كاربرد فراوان‌ داشته‌ است‌، اما امروزه‌ تنها در زبان‌ معيار قرقيزی به‌ معنای غنيمت‌ به‌ كار مى‌رود.
الجا در عصر ايلخانان‌ مغول‌ به‌ زبان‌ فارسى‌ درآمده‌، و كهن‌ترين‌ منبع‌ فارسى‌ بازمانده‌ كه‌ اين‌ واژه‌ در آن‌ به‌ كار رفته‌، جامع‌ التواريخ‌ رشيدالدين‌ فضل‌الله‌ است‌. الجا در زبان‌ فارسى‌ به‌ ترادف‌ و همراه‌ با واژه تلاش‌، تراش‌ و يا غنيمت‌ و بيشتر و شايد تنها به‌ معنای غنيمت‌ جنگى‌ به‌ كار رفته‌، و كاربرد آن‌ تا عصر صفويان‌ ادامه‌ داشته‌ است‌. اين‌ واژه‌ با واژه دخيل‌ مغولى‌ اولجاميشى‌ و اولجای در بخش‌ نخست‌ نام‌های بسيار و از جمله‌ در نام‌ الجايتو ايلخان‌ مغول‌ رابطه اشتقاقى‌ ندارد.
فهرست منابع:
(۱) رشيدالدين‌ فضل‌الله‌، جامع‌ التواريخ‌، به‌ كوشش‌ محمد روشن‌ و مصطفى‌ موسوی، تهران‌، ۱۳۷۷ش‌؛
(۲) عبدالرزاق‌ سمرقندی، مطلع‌ سعدين‌ و مجمع‌ بحرين‌، به‌ كوشش‌ عبدالحسين‌ نوايى‌، تهران‌، ۱۳۵۳ش‌؛
(۳) فضل‌الله‌ بن‌ روزبهان‌ خنجى‌، مهمان‌ نامه بخارا، به‌ كوشش‌ منوچهر ستوده‌، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌؛
(۴) معين‌الدين‌ نظنزی، منتخب‌ التواريخ‌، به‌ كوشش‌ ژان‌ اوبن‌، تهران‌، ۱۳۳۵ش‌؛
(۵) ميرخواند، محمد، روضةالصفا، تهران‌، ۱۳۳۹ش‌؛
(۶) نظام‌الدين‌ شامى‌، ظفرنامه‌، به‌ كوشش‌ پناهى‌ سمنانى‌، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌؛



جعبه ابزار