إنجیل(خام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِنْجيل، هر يك از ۴ كتاب اول عهد جديد كه به ترتيب منسوب به متى، مرقس، لوقا و يوحناست. واژة انجيل معرّب اوانگليون۱ يونانى و اوانگليوم۲ لاتينى است و اصلاً به معناي مژدگانى، مژده و بشارت آمده است (حداد، ص۲۹؛عهد عتيق،مثلاً كتاب دوم سموئيل، ۴:۱۰؛عهد عتيق، اشعيا، ۴۰:۹؛ابن منظور، ذيل نجل؛ جواليقى، ص۲۳). در آغاز ظهور حضرت عيسى(ع) اين كلمه به معناي بشارتِ بخشايش و ظهور ملكوت خداوند (عهد جديد، مرقس، ۱:۱۴؛عهد جديد، متى، ۴:۲۳؛عهد جديد، متى، ۹:۳۵)، و در عصر حواريان و رسولان به مفهوم مژدة ظهور پسر با عزت خدا و رستاخيز او و نيز معانى ديگر مرتبط با آن به كار رفت. اين «بشارت» بعدها (از حدود نيمة دوم قرن ۱م) تدوين شد و نوشتههاي متعددي در آن باره پديد آمد. در نيمة دوم قرن ۲م يوستينوس نخستين كسى بود كه به «خاطرات رسولان» اشاره كرد و آنها را «انجيلها» خواند از آن پس انجيل به تدريج مفهوم نوشتهاي را به خود گرفت كه دربردارندة بشارت به معناي خاص مسيحى آن بود و حتى بر متنهاي آپوكريفى كه در زمرة كتابهاي رسمى و مورد قبول كليسا قرار نگرفتند، نيز اطلاق شد به هر روي، فراوانى اينگونه كتب، موجب ظهور فرايند تعيين كتب معتبر مسيحى و شكلگيري عهد جديد شد. نخستين نشانههاي اين فرايند كه به معتبر شناختن انجيلهاي چهارگانه انجاميد، در آثار شخصيتهاي متقدم مسيحى ديده مىشود.
انجيلهاي چهارگانه: هر يك از انجيلهاي چهارگانه در بردارندة رواياتى دربارة زندگى و تعاليم عيسى مسيح(ع)اند كه از نظر موضوع و سبك و سياق ارائة مطالب گونهاي خاص محسوب مىشوند:
انجيل متى: اين كتاب كه در تمام نسخههاي كهن يونانى اولين انجيل، و در اكثر نسخ نخستين كتاب عهد جديد است (ديويدسن، ۷۷۸ )، مشتمل بر ۳بخش است. بعضىازمحققانمعاصر، برخلافشخصيتهاي مسيحى كهن اين انجيل را نوشتة متى نمىدانند؛ اما در عين حال، برخى نيز برآنند كه متاي حواري، در اواخر سدة ۱م مجموعهاي از سخنان عيسى(ع) را به نام «لوگيا۵» گرد آورد و سپس آن را با انجيل مرقس درهم آميخت و انجيلى ديگر خطاب به يهوديان و براي رد انتقادات آنان نگاشت.
انجيل مرقس: اين كتاب كوتاهترين اناجيل چهارگانه و مشتمل بر اجزاء مستقلى است كه در يك تقسيمبندي كلى مىتوان آن را به ۵ بخش تقسيم كرد. محققان متقدم و متأخر همه در انتساب اين انجيل به مرقس متفقند،ولى در اينكه او همانمرقس مذكور در «اعمال رسولان» است، اختلافنظر دارند
انجيل لوقا: اين كتاب سومين انجيل، و خود بخش اول از كتابى دو بخشى است كه عموماً لوقا - اعمال ( انجيل لوقا و «اعمال رسولان») ناميده شده، و هر دو بخش را يك تن نوشته است. در اين انجيل ديدگاهى تاريخنگارانه و دقيق مشاهده مىشود و مىتوان آن را مشتمل بر ۸ جزء، از ظهور يحيى تعميد دهنده تا رستاخيز عيسى(ع) دانست.
انجيل يوحنا: اين كتاب چهارمين انجيل در مجموعة عهد جديد است كه به ادلة سبكشناسانه و ويژگيهاي كلامى و مسيحشناسى خاص خود با ديگر اناجيل تفاوت دارد. با آنكه در تحقيقات دو سدة اخير، به ويژه در آثار بولتمان۷، كاربرد تعابير و مفاهيمى چون نور و ظلمت و خير و شر در انجيل يوحنا، به تأثير آراء ايرانى و يونانى و گنوسى نسبت داده شده، ولى كشف و بررسى طومارهاي بحرالميت نشان مىدهد كه اين مفاهيم در قرن اول ميلادي و پيش از آن متداول بوده است. انجيل يوحنا علاوه بر حوادث جليل، به رخدادهاي اورشليم نيز نظر دارد. اليكات، و متن آن نشان مىدهد كه نويسنده با فرهنگ و خصوصيات اقليمى فلسطين كاملاً آشنا بوده، و متون كهن آرامى و اناجيل ديگر را در دست داشته است. سنن مسيحى و آباء كليسا اين انجيل را نوشتة يوحنا پسر زبدي مىدانند، گرچه بعضى از محققان معاصر در صحت اين انتساب ترديد كردهاند؛ ولى به هر حال، بعضى كشفيات و تحقيقات حاكى از آن است كه اين انجيل در اواخر قرن ۱ يا اوايل قرن ۲م نوشته شده است.
بررسيهاي تطبيقى انجيلهاي چهارگانه مؤيد نوعى ارتباط ميان ۳ انجيل نخست و تفاوت آشكار آنها با انجيل يوحنا ست.از اين رو، انجيلهاي متى، مرقس و لوقا را انجيلهاي «هم نظر»، و مسألة شباهتها و اختلافهاي آنها را كه موضوع بحثهاي دراز بوده است، «مسألة هم نظري» خواندهاند.در اين باره نظريات مختلفى ابراز شده است كه برخى پذيرفتنى، و برخى ناپذيرفتنى مىنمايد؛از آن ميان، دو فرضيه اهميت و قطعيت بيشتري يافته است: نخست فرضية گريسباخ است كه انجيل متى را كهنترين اناجيل، و انجيل مرقس را برگرفته از انجيل متى و لوقا مىداند؛ دوم فرضية تقدم مرقس است كه اين انجيل را كهنتر از همه مىداند و براي رفع بعضى اشكالات، به وجود يك منبع شفاهى يا كتبى متقدم، از سخنان عيسى(ع) قائل شده است.
انجيل در قرآن: در آيات متعددي از قرآن كريم از انجيل به عنوان كتابى آسمانى سخن رفته (آل عمران:۳؛آل عمران:۴۸؛مائده:۴۶؛مائده:۱۱۰؛ حديد:۲۷)، و پذيرش حقانيت آن از سوي مسلمانان از شروط ايمان دانسته شده است (بقره:۴؛نساء:۶۰؛نساء:۱۶۲). بدين سبب، انجيل نزد مسلمانان تقدس و حرمتى خاص دارد و در برخى ادعيه و اذكار به آن سوگند ياد شده است (مسلم، ج۴، ص۲۰۸۴؛ ابوداوود، ج۴، ص۳۱۲؛ كلينى، ج۲، ص۵۷۶؛ ابن طاووس، ص۳۲۷؛ابن طاووس، ص۳۴۳). در سورة مائده (مائده:۴۷؛مائده:۶۶؛مائده:۶۸) بارها مسيحيان به ايمان و عمل به انجيل فراخوانده شدهاند، ولى اين پرسش همواره مطرح بوده كه مراد، عمل به كدام انجيل است؛ چه، از تاريخ مسيحيت بر مىآيد كه مسيحيان به انجيلى واحد كه الفاظ آن وحى باشد، باور ندارند و نزد آنها اناجيل چهارگانه در آغاز عهد جديد، معتبر است. اما برپاية نگرشى كه از عهد صحابه وجود داشته، چنين تصور مىشده است كه تا عهد پيامبر اكرم(ص)، برخى از روحانيان حقيقتجوي مسيحى، نسخههايى از انجيل اصيل در دست داشتهاند و مدلول آيات قرآنى ناظر بر همين انجيل راستين بوده است (نسايى، ج۸، ص۲۳۱-۲۳۳؛ سيوطى، ج۶، ص۱۷۷- ۱۷۸؛ترمذي، ج۵، ص۶۷۴؛ بيرونى، ص۲۳: دربارة سلمان فارسى و انجيل راستين او). در منابع تفسيري و اعتقادي اسلامى، باور به بقاي انجيل راستين تا عهد پيامبر اكرم(ص)، به عنوان پايهاي براي تفسير آيات مربوط به آن مطرح گشته است (ابن تيميه، ج۱، ص۷۸-۷۹)؛ در حالى كه بعضى، دعوت قرآن به اقامة انجيل را مفهومى تعريضى دانسته، و آوردهاند كه مراد از عمل به انجيل حقيقى، اقامة خود قرآن است (شهرستانى، ج۱، ص۱۹۱).
قرآن كريم انجيل را دربردارندة «هدايت و نور» و «مواعظى براي اهل تقوا» دانسته است (مائده:۴۶) و دانشمندان مسلمان نيز بر همين پايه آن را وصف كردهاند (زمخشري، ج۱، ص۶۳۹؛ شهرستانى، ج۱ ص۱۹۰). قرآن اشاراتى به مضامين انجيل نيز دارد و در روايات اسلامى سورههاي مئين (از اسراء تا ۷ سوره) به عنوان جايگزين قسمتى از انجيل معرفى شدهاند (دارمى، ج۲، ص۴۵۳؛ كلينى، ج۲، ص۶۰۱). در قرآن بارها نقل صريح از مضامين انجيل نيز بازتاب يافته است (اعراف:۱۵۷؛ توبه:۱۱۱؛ فتح:۲۹؛عهد جديد،متى، ۱۳:۲۴ بب؛عهد جديد، مرقس، ۴:۲۶ بب؛عهد جديد، لوقا، ۸:۴ بب) و علاوه بر نقل صريح، برخى از پژوهشگران در پى آن بودهاند تا به نقلهايى غير صريح از انجيل در قرآن دست يابند، اما از دريچة باورهاي اسلامى، چنين كاوشى بىنتيجه خواهد بود، چه حتى اگر انجيل راستين هم در دست بود، از آنجا كه هم آن و هم قرآن از سرچشمة وحى صادر گشته، همخوانى در آنها به مفهوم نقل نمىتوانست بوده باشد. با اين حال، برخى از علماي غيراسلامى در بررسيهاي تطبيقى خود كوشيدهاند تا با يافتن همسانيهايى ميان قرآن و اناجيل موجود، برخى از مضامين قرآن را بازتابى از مضامين انجيل بشمارند. در اين مقايسهها موضوعاتى چون احوال حضرت مريم(ع)، ولادت حضرت عيسى(ع) و معجزات او و داستان حضرت يحيى(ع) به خصوص مورد توجه قرار گرفته است. در اناجيل موجود، مضامينى چون تثليث و تصليب آمده كه در قرآن بر بطلان آن تصريح شده، و همين امر مسلمانان را نسبت به مضامين اعتقادي اناجيل بدگمان كرده است؛ اما در باب مضامين اخلاقى وضع ديگري حاكم است. مسلمانان برپاية اين ديدگاه كه سخنان حكمتآموز را نزد هر كس يافت شود، بايد همچون گمشدهاي بازجست (ترمذي، ج۵، ص۵۱؛ نهجالبلاغة، حكمت ۸۰)، نسبت به اندرزهاي انجيل نيز چنين نگرشى داشتند. از اينرو، در بسياري از منابع اسلامى اعم از آثار حديثى، ادبى و اخلاقى مىتوان اندرزهايى منقول از انجيل را باز يافت (ابن عبدربه، ج۲، ص۲۸۵؛ابن عبدربه، ج۳، ص۱۴۵؛ بيهقى، ص۲۸۹؛ بيهقى، ص۴۳۳؛ سعدي، ص۱۸۹؛ ابن شعبه، ص۵۰۱ بب). در رتبة بعد بايد به برخى استفادهها از مضامين انجيل در باب قصص نيز اشاره كرد (ابن قتيبه، ص۵۳، ۵۷ - ۵۸). به عنوان اشاره به جايگاه انجيل نزد شيعة اماميه بايد گفت مطابق شماري از روايات، نسخة اصيل انجيل به عنوان ميراث نبوت، از پيامبر(ص) به حضرت على(ع)، و سپس به امامان ديگر منتقل شده، و از اين رو، گاه نقل قولهاي صريح از انجيل در احاديث مستند به امامان(ع) آمده است (كلينى، ج۱، ص۴۴-۴۵؛كلينى، ج۱، ص۲۲۵؛كلينى، ج۱، ص۲۲۷؛كلينى، ج۱، ص۲۴۰؛كلينى، ج۱، ص۲۹۳؛ صفار، ص۱۵۵ بب).
منابع:
(۱) قرآن كريم؛
(۲) نهج البلاغة؛
(۳) عهد جديد؛
(۴) عهد عتيق؛
(۵)ابن تيميه، احمد، مجموعة الرسائل الكبري، بيروت، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م؛
(۶) ابن شعبه، حسن، تحف العقول، به كوشش علىاكبر غفاري، تهران، ۱۳۷۶ق؛
(۷) ابن طاووس، على، اقبال الاعمال، چ سنگى، ۱۳۲۰ق؛
(۸) ابن عبدربه، احمد، العقد الفريد، به كوشش احمد امين و ديگران، بيروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م؛
(۹) ابن قتيبه، عبدالله، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م؛
(۱۰) ابن منظور، لسان؛
(۱۱) ابوداوود سجستانى، سليمان، سنن، به كوشش محمد محيىالدين عبدالحميد، قاهره، داراحياء السنة النبويه؛
(۱۲) بيرونى، ابوريحان، الا¸ثار الباقية، به كوشش زاخاو، لايپزيگ، ۱۹۲۳م؛
(۱۳) بيهقى، على، معارج نهجالبلاغة، به كوشش محمدتقى دانشپژوه، قم، ۱۴۰۹ق؛
(۱۴) ترمذي، محمد، سنن، به كوشش احمد محمد شاكر و ديگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م؛
(۱۵) جواليقى، موهوب، المعرب، به كوشش احمد محمد شاكر، قاهره، ۱۳۶۱ق/۱۹۴۲م؛
(۱۶) حداد، يوسف دره، الدفاع عن المسيحية فى انجيل بحسب متى، بيروت، ۱۹۸۸م؛
(۱۷) دارمى، عبدالله، سنن، دمشق، ۱۳۴۹ق؛
(۱۸) زمخشري، محمود، الكشاف، قاهره، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م؛
(۱۹) سعدي، گلستان، به كوشش محمدعلى فروغى، تهران، ۱۳۷۵ش؛
(۲۰) سيوطى، الدر المنثور، قاهره، ۱۳۱۴ق؛
(۲۱) شهرستانى، محمد، الملل و النحل، به كوشش محمد بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م؛
(۲۲) صفار، محمد، بصائر الدرجات، تهران، ۱۴۰۴ق؛
(۲۳) كلينى، محمد، الكافى، به كوشش علىاكبر غفاري، تهران، ۱۳۷۷ق؛
(۲۴) مسلم بن حجاج، صحيح، به كوشش محمد فؤاد عبدالباقى، قاهره، ۱۹۵۵م؛
(۲۵) نسايى، احمد، سنن، قاهره، ۱۳۴۸ق؛