• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اب (به تشدید باء)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اَبّ: (به تشدید باء)، به معنای گیاهان خودرو، فقط یک بار در قرآن مجید به کار رفته و اصل آن چنانکه اهل لغت گفته‌اند: به معنی تهیّؤ و آمادگی بوده و مراد از آن روئیدن در علف‌هاست.



«فَاَنْبَتْنا فِیها حَبًّا... وَ فاکِهَةً وَ اَبًّا»
در مفردات و نهایه گوید: چراگاهی که برای چریدن و چیدن آماده است. در اقرب الموارد گفته: گیاهان خودرو که چهارپایان خورند.


در اینکه مراد از این کلمه چیست، دو دیدگاه وجود دارد: علف‌های خودرو؛ درشت و شاداب.

۲.۱ - علف‌های خودرو

باید دانست مراد از آن در آیه، علف‌های خودرو است زیرا که «ابّ» مفعول «اَنْبَتْنَا» است و روئیدن در علف‌هاست نه در محلّ آنها و آنجا که چراگاه معنی شده محل بالتبع مراد است. این کلمه در کلام اللَّه مجید فقط یک بار به کار رفته است و اصل آن چنانکه اهل لغت گفته‌اند بمعنی تهیّؤ و آمادگی است: «اَبَ‌ للسیر اَبّاً: تهیّا له» در نهایه گفته: در حدیث قُسِّ بن ساعده هست: «فَجَعَلَ یَرْتَعُ‌ اَبّاً».

۲.۲ - درشت و شاداب

یکی از محققین پس از نقل اقوال علماء در معنی «اَبّ» احتمال داده که واو در «وَ اَبًّا» جزء کلمه است و آن بی‌تشدید می‌باشد، آیه: «وَ فاکِهَةً وَ اَبًّا» مرکب است از دو لفظ «فاکِهَةً» بمعنی میوه و «وَاْباً» بمعنی درشت و شاداب و گوناگون علی‌هذا بقول ایشان واو عاطفه نیست، و «وَاْب» بر وزن دهر صفت «فاکهة» است و آنگاه احتمال خویش را نزدیک به یقین دانسته است. روح سخن ایشان در این احتمال آنست که اهل لغت و تفسیر معنای صریحی و روایت صحیحی در باره این کلمه نگفته و نقل نکرده‌اند. ولی برای «وَاْب» معنای روشنی است.

۲.۲.۱ - نقد و بررسی

دیدگاه دوم به دلائل ذیل مردود است؛

اولا: هیچ یک از قرّاء باء «اَبّ» را بی‌تشدید نخوانده است.
ثانیا: در آن صورت تناسب و معنی آیات درست نخواهد بود چون که آیات به دین قرارند: (فَاَنْبَتْنا فِیها حَبًّا • وَ عِنَباً وَ قَضْباً • وَ زَیْتُوناً وَ نَخْلًا • وَ حَدائِقَ غُلْباً • وَ فاکِهَةً وَ اَبًّا • مَتاعاً لَکُمْ وَ لِاَنْعامِکُمْ».
در این آیات چنان که می‌بینیم فرموده: از زمین برای شما دانه، انگور، تره، زیتون، درخت خرما، باغ‌های انبوه یا درختان بزرگ، میوه و چراگاه رویاندیم. پس از آن می‌فرماید: اینها متاعند برای شما و چهارپایان شما. معلوم است که انگور، تره و غیره معمولا خوراک انسان است، اگر «اَبًّا» را «وَاْب» خوانده و وصف فاکهه بدانیم و درشت معنی کنیم؛ برای جمله «مَتَاعاً... لِاَنْعَامِکُمْ» محلّی باقی نخواهد ماند، زیرا مذکورات ما قبل، همه‌ «مَتاعاً لَکُمْ»اند و همچنین "قَضْب" چنانکه در صحاح آمده به معنی یونجه است، بنابراین مطلب تمام نیست، زیرا ظاهرا مراد از آن در آیه تره خوردنی است و به مناسبت آنکه پشت سر هم چیده می‌شود "قضب" گفته شده وانگهی اگر یونجه باشد برای انعام کافی نیست. اما اگر «اَبّ» را چراگاه بگیریم مطلب تمام خواهد بود.
ثالثا: وصف فاکهه در آیات دیگر مؤنث آمده مثل: «بِفاکِهَةٍ کَثِیرَةٍ» لذا در آیه ما نحن فیه، لازم بود گفته شود: «فاکهة و ابة» تا صفت با موصوف در تانیث موافق باشد، و لفظ "واب" از صفات مشترک نیست تا مذکر و مؤنث در آن یکسان باشد.
در لغت، آنگاه که موصوفش مؤنث باشد، او نیز به صورت مونث آمده؛ مانند: «قِدْرٌ وَاْبَةٌ» و نیز آمده: «اِنَاءٌ وَاْبٌ».
علاوه بر اینها "وَاْب" بمعنی ضخیم و واسع، وصف میوه استعمال نشده، بلکه وصف کاسه، گودال و نظیر آنها آمده است.


شیخ مفید در ارشاد نقل می‌کند: از ابوبکر راجع به لفظ "اَبّ" سوال شد در جواب گفت: فاکهه را می‌شناسیم، امّا اَبّ خدا به آن داناتر است. این سخن به امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) رسید فرمود: سبحان‌اللَّه، آیا ندانسته که "اَبّ" علف و چراگاه است و خدا در «فاکِهَةً وَ اَبًّا» نعمت‌های خود را که بر خلق و چهارپایان داده می‌شمارد؟!
زمخشری در کشاف ذیل آیه فوق قسمتی از روایت را نقل کرده و نظیر آن را از عمر نقل می‌کند و در مقام اعتذار می‌گوید: همت آنها مصروف به عمل بود نه به دانستن آنچه مورد عمل نبود.
علّامه امینی در الغدیر قول ابن حجر شارح صحیح بخاری را نقل کرده که گفته: به قولی اَبّ دخیل است و عربی نیست. مؤیّد این قول خفاء معنی آن بر شیخین است. آنگاه فرموده: "احدی از اهل لغت بدخیل بودن آن اشاره نکرده‌اند. نگارنده نیز در صحاح و قاموس و اقرب و نظیر آنها، ندیدم که بدخیل بودن آن اشاره‌ای شده باشد".


۱. عبس/سوره۸۰، آیه۳۱.    
۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۸.    
۳. ابن اثیر، مجدالدین، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۱، ص۱۳.    
۴. ابن اثیر، مجدالدین، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج۱، ص۱۳.    
۵. عبس/سوره۸۰، آیه۳۱.    
۶. عبس/سوره۸۰، آیه۲۷.    
۷. عبس/سوره۸۰، آیه۲۸.    
۸. عبس/سوره۸۰، آیه۲۹.    
۹. عبس/سوره۸۰، آیه۳۰.    
۱۰. عبس/سوره۸۰، آیه۳۱.    
۱۱. عبس/سوره۸۰، آیه۳۲.    
۱۲. زخرف/سوره۴۳، آیه۷۳.    
۱۳. واقعه/سوره۵۶، آیه۳۲.    
۱۴. صاد/سوره۳۸، آیه۵۱.    
۱۵. ابن منظور، محمد بن ‌مكرم، لسان العرب، ج۱، ص۷۹۱.    
۱۶. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۲۰۰.    
۱۷. زمخشری، محمود، الكشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۴، ص۷۰۴.    
۱۸. علامه امینى، عبدالحسین، الغدیر، ج۷، ۱۰۳.    
۱۹. علامه امینى، عبدالحسین، الغدیر، ج۶، ص۱۰۰.    



قرشی، سیدعلی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «أَبّ».    






جعبه ابزار