اباحه مسلمین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اجماع مسلمین
اتفاق نظر همه مسلمانان یک عصر بر امری دینی
اجماع مسلمین به معنای اتفاق همه مسلمانان یک عصر بر امری از امور دینی است؛ یعنی حتی یک نفر از مسلمانان در این مورد مخالف نیست.
مستند این اجماع نزد اهل سنت حدیث «لا تجتمع امتی علی خطاء؛ امت من برخطا اجتماع نمیکنند» میباشد. از نظر شیعه، چون از اجتماع همه مسلمانان یک عصر، رأی امام معصوم (علیهالسلام) به دست میآید، این اجماع نیز حجت است.
نکته:
اصطلاح «اجماع مسلمین»، با توجه به آنکه کلمه «اجماع» به «مسلمین» اضافه شده است، ظهور در آن دارد که امام معصوم (علیهالسلام) نیز در ضمن مجمعین است؛ ولی این ظهور از اصطلاح «اجماع علمای ما» و «اجماع اصحاب ما» و «اجماع فقهای ما» به دست نمیآید.
اجماع مصرَین
اتفاق نظر اهل بصره و کوفه بر امری دینی
منظور از اجماع مصرین، اتفاق اهل بصره و کوفه بر امری از امور دینی است. این اتفاق به دلیل فقدان شرط اجماع، حتی در نزد اهل سنت حجیت ندارد، زیرا اولا اهالی این دو شهر، بعضی از امت هستند و ثانیاً در ادله شریعت، امتیازی برای شهری نسبت به شهر دیگر وجود ندارد. بعضی از اصولیون اجماع اهل حرمین و اهل مصرین را حجت میدانند، زیرا اعتقاد دارند تنها اجماع صحابه حجیت دارد و این دو اجماع است که اختصاص به صحابه دارد.
اجماع منقول
نقل اتفاق نظر فقها
اجماع منقول، مقابل اجماع محصل میباشد و آن، اجماعی است که در آن، فقیه شخصاً اتفاق علما را در یک مسئله به دست نیاورده، بلکه فقیه دیگری آن را از راه تتبع در اقوال آنان کسب کرده و آن را برای دیگران نقل نموده است، چه این نقل با یک واسطه باشد یا با بیش از یک واسطه.
اجماع منقول به تواتر
نقل اجماع فقها به صورت متواتر
اجماع منقول به تواتر، مقابل اجماع منقول به خبر واحد میباشد و آن، اجماعی است که نقل آن به طریق تواتر انجام گرفته است؛ به بیان دیگر، هرگاه تعداد زیادی از علما که بهطور عادت، تبانی آنها بر کذب محال باشد، تحقق یافتن اجماعی را نقل کنند، به آن، اجماع منقول به تواتر میگویند. بنابراین، در صورتی که عده زیادی از فقها که تعداد آنها در حد تواتر است تلاش نموده و فتاوای علما را جمع نموده و اتفاق آنان را در مسئلهای به دست آورند، آن گاه محصول تلاش خویش را برای مجتهد دیگر بیان نمایند، اجماع منقول به تواتر، محقق میگردد.
نکته:
اجماع منقول به تواتر از نظر حجیت، حکم اجماع محصل را دارد.
در کتاب «اصول الفقه» آمده است:
«ثم النقل تارة یقع علی نحو التواتر و هذا حکمه حکم المحصل من جهة الحجیة».
اجماع منقول به خبر واحد
نقل اجماع فقها به طریق خبر واحد
اجماع منقول به خبر واحد، مقابل اجماع منقول به تواتر است که نقل اجماع در آن از طریق خبر واحد انجام گرفته است؛ به بیان دیگر، هرگاه سلسله راویان و ناقلان اجماع به حد تواتر نرسد، یعنی به حدی که بهطور عادت تبانی آنها بر دروغ گویی محال باشد آن اجماع را اجماع منقول به خبر واحد میگویند.
نکته:
نزد اصولیها وقتی اصطلاح «اجماع منقول» به طور مطلق به کار میرود منظور اجماع منقول به خبر واحد است.
اجمال دلیل
عدم وضوح دلالت دلیل بر معنا
اجمال دلیل به معنای روشن نبودن دلالت آن دلیل بر معنای مورد نظر بوده و از عوامل شک در حکم شرعی است، مانند: اجمال آیه شریفه: ﴿وَلا تَقْرَبُوهُنَّ حَتّی یَطْهُرْنَ﴾؛ «هنگام عادت ماهانه از آمیزش با زنان کناره گیری کنید تا پاک شوند».
علت اجمال این دلیل، اختلاف موجود در شکل قرائت کلمه (یطهرن) است، زیرا هر یک از این قرائتها، حکم خاص خود را دارد؛ بعضی آن را با تشدید قرائت نمودهاند (یطّهّرن)؛ بنابراین قرائت، معنای آیه این است که در ایام عادت، نزدیکی حرام است تا اینکه خون ریزی قطع و غسل حیض انجام شود. بعضی دیگر آن را با تخفیف قرائت نمودهاند (یَطْهُرن)؛ بنابراین قرائت، معنای آیه این است که در ایام عادت، نزدیکی حرام است تا اینکه خون ریزی قطع شود و احتیاجی به غسل حیض نیست.
در این جا، اجمال نص، سبب شک در حکم شرعی گردیده است.
اجمال ذاتی
ابهام منتسب به نفس کلام
اجمال ذاتی، مقابل اجمال عرضی بوده و آن، معنایی است که به خودی خود بدون دخالت عامل خارجی دارای مفهوم روشنی نیست؛ یعنی اجمال، از نفس لفظ و یا هیئت آن نشأت گرفته است، مثل اجمال ناشی از استعمال لفظ مشترک بدون قرینه معین.
#عناوین مرتبط#مجمل ذاتی.
اجمال عرضی
ابهام ناشی از اقتران کلام به امور مجمل
اجمال عرضی، مقابل اجمال ذاتی بوده و آن، معنایی است که در لغت و عرف، مفهومی روشن داشته و ابهامی در آن وجود ندارد؛ اما کلام یا محفوف به چیزی است که صلاحیت قرینه بودن را دارد و یا محفوف به لفظی مجمل و متصل است که اجمال آن به لفظ مبین سرایت نموده است، مثل: «اکرم العلماء الا بعضهم» که اجمال لفظ «بعض» به جمله سرایت کرده است.
اجمال فعلی
ابهام در منظور فاعل از انجام فعل
اجمال فعلی، عملی را در بر میگیرد که معلوم نباشد شخص به چه قصدی آن را انجام داده است؛ مثل اینکه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در یک وقت معین، دو رکعت نماز به جا آورد و دیگران ندانند این عمل را به قصد وجوب انجام داده یا استحباب.
#عناوین مرتبط#مجمل فعلی.
اجمال لفظی
ابهام منتسب به لفظ
اجمال لفظی، در مورد لفظی اطلاق میشود که به حسب فهم عرف معنای آن به خودی خود آشکار نباشد، مثل لفظ «عین» و جمله «ضرب زید عمرا فضربته» که اوّلی به خاطر اشتراک لفظی، و دومی به دلیل ابهام در مرجع ضمیر، دارای اجمال هستند.
#عناوین مرتبط#اسباب اجمال.
اجمال مفرد
ابهام در معنای لفظ مفرد
اجمال مفرد، در مورد لفظ مفردی (کلمهای) اطلاق میشود که به حسب فهم عرف معنای آن ظاهر نباشد، مثل لفظ «عین» یا «قرء» که به سبب اشتراک لفظی ابهام دارند.
#عناوین مرتبط#مجمل مفرد.
اجمال و بیان
بحثی اصولی پیرامون مبهم و مبیّن
اجمال و بیان از مباحث علم اصول است.
اجمال عبارت است از هر چیزی که دلالت آن بر مراد، روشن نباشد (هو ما لم تتضح دلالته).
این تعریف جامع ترین تعریف به نظر میرسد؛ چون «ما» در تعریف مذکور هم شامل لفظ و هم شامل فعل میشود.
بیان، که در اصطلاح اصولیون مبیِّن نیز گفته میشود، عبارت است از هر قول یا فعلی که بیان کننده مجملی باشد و ابهام و اجمال را بر طرف سازد. بیان بر دو قسم است: بیان قولی؛ بیان فعلی.
نکته:
فرق میان اجمال و مجمل آن است که اجمال، در معانی و مجمل غالباً در الفاظ به کار میرود.
احتیاط
موافقت قطعی با شارع در موارد عدم قطع به تکلیف واقعی
احتیاط، در لغت یعنی حفظ نمودن و در اصطلاح، به معنای اهتمام مکلف است به موافقت قطعی با اوامر شارع و نگه داری نفس خویش از مخالفت احتمالی با آنها در جایی که به تکلیف واقعی، قطع ندارد، چه اماره معتبری بر آن اقامه شده باشد چه نشده باشد و چه مورد از موارد اجرای اصل عملی باشد چه نباشد.
بنابراین، مجرای احتیاط با مجرای اصل احتیاط که از اصول عملی میباشد، تفاوت دارد، زیرا اصل احتیاط فقط در موارد شک در «مکلفٌ به» جاری میگردد، اما احتیاط شامل احتیاط در اصل احتیاط و غیر آن میگردد؛ برای مثال، شامل احتیاط در «شک در محصل» و احتیاط در «شک در اتیان»، «مأمورٌبه» - در مواردی که هنوز وقت باقی است - و حتی شامل احتیاط در فتاوای مراجع تقلید نیز میگردد.
احتیاط تام
عمل به هر احتمال مظنون، مشکوک و موهوم برای دست یابی به واقع
احتیاط تام، مقابل احتیاط جزئی میباشد و عبارت است از اهتمام مکلف برای دست یابی به واقع از طریق عمل به تمام مواردی که حتی بهطور ضعیف ممکن است وی را به واقع برساند (امتثال اجمالی).
توضیح: مکلف با ملاحظه مشتبهات، یقین میکند که در بین مشتبهات وجوبی، تعدادی واجب واقعی و در بین مشتبهات تحریمی تعدادی حرام واقعی وجود دارد که وی
۹۹
نمیتواند آنها را مشخص نماید، زیرا میداند وجوب و حرمت در بین روایات محدود به مقطوع الوجوب و مقطوع الحرمه نیست؛ لازمه این علم اجمالی این است که وی در تمام مشتبهات احتیاط کند؛ یعنی مظنون الوجوب، مشکوک الوجوب و موهوم الوجوب را انجام دهد و از مظنون الحرمه، مشکوک الحرمه و موهوم الحرمه اجتناب نماید. این همان احتیاط تام است، ولی چون سبب مشقت و عسر شدید است، قاعده نفی عسر و حرج بر آن حاکم است و چنین احتیاطی واجب نمیباشد.
احتیاط جزئی
عمل به احتمال راجح، برای دست یابی به واقع
احتیاط جزئی، مقابل احتیاط تام میباشد و عبارت است از اهتمام مکلف برای دست یابی به واقع، فقط از طریق عمل به مظنونات و ترک مشکوکات و موهومات (امتثال احتمالی).
توضیح: از طرفی چون احتیاط در تمام مشتبهات مظنونات، مشکوکات و موهومات سبب عسر و حرج میگردد، واجب نیست، و از طرف دیگر، مقتضای جمع بین قاعده «نفی عسر و حرج» و «احتیاط» این است که فقط در قسمتی، به احتیاط عمل شود؛ بنابراین، مکلف تنها به مظنونات عمل کرده، و در مشکوکات و موهومات، به خاطر تعارض آن با قاعده نفی عسر و حرج، احتیاط نمیکند.
فرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، برگرفته از مقاله «».