ابدال چشتی (خام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَبْدالِ چِشْتی، خواجه ابواحمد (۲۶۰-۳۵۵ق/۸۷۴-۹۶۶م)، از مشایخ بزرگ سلسلۀ چشتیه در سدههای ۳ و ۴ق. لقب او قدوهالدین بود و از سادات حسنی بهشمار میآمد و نسبت سیادت او با هفت واسطه به حضرت امام حسن (علیهالسلام) میرسد. (چشتی، ص۵۸-۵۹؛ احمدعلی، ص۸۷) ظاهراً چون وی در طریقت به مرتبۀ ابدالی رسیده بود، او را ابدال چشتی نامیدهاند. (احمدعلی، ص۸۷) پدر او سلطان فرسنانه امیر چشت، یکی از قراء هرات بود و شیخ ابواسحاق شامی که از اقطاب سلسلۀ ادهمیّه بود ولادت قریبالوقوع خواجه ابواحمد را به عمۀ او که زنی صالحه بود بشارت داده و از او خواسته بود که همسر برادر خود را تا هنگام وضع حمل از خوردن غذای حرام یا شبههآلود محافظت کند. یکبار شیخ ابواسحاق، خواجه ابواحمد را در دوران کودکی دیده و گفته بود که از این کودک خاندانی بزرگ پدید خواهد آمد. (جامی، ص۳۲۳) ابواحمد در ۷ سالگی در مجلس سماع شیخ ابواسحاق حاضر شد و در۱۳ سالگی خلوت گزید و به مجاهده و ریاضت مشغول شد. (چشتی، ص۵۹) در ۲۰ سالگی هنگامی که با پدر به قصد شکار به سوی کوه رفته بود، از همراهان جدا افتاد و ناگاه در میان کوه ۴۰ تن از رجال اللـه را بر سر سنگی ایستاده دید که شیخ ابواسحاق شامی نیز در میان آنان بود؛ حالش دگرگون شد و از اسب به زیر آمد و در پای شیخ افتاد، سپس لباسی پشمینه پوشید و به دنبال او روان شد و اصرار پدر و نزدیکان نتوانست وی را از این راه باز دارد. (جامی، ص۳۲۳) پس از ۸ سال ریاضت سخت، از دست شیخ ابواسحاق شامی خرقۀ خلافت دریافت کرد. (غلام سرور، ص۲۴۲) تذکرهنویسان به او کراماتی نسبت دادهاند. (غلام سرور، ص ۲۴۲-۲۴۳؛ جامی، ص۲۲۴) وی به سماع توجه خاص داشت و به سبب تشکیل محافل سماع یکبار علمای ظاهر او را برای محاجه به بارگاه امیر نصیر که دایی او نیز بود کشاندند. (چشتی، ص۶۱-۶۲) نسبت خرقۀ او را به صورتهای مختلف نقل کردهاند. برخی این نسبت را از طریق شیخ اسحاق شامی، علوی دینوری، هبیرۀ بصری، حذیقۀ مرعشی و ابراهیم ادهم به حضرت امام محمدباقر (علیهالسلام)، (معصوم علیشاه، ج۲، ص۱۲۹) و بعضی دیگر سلسلۀ ارشاد او را از دو طریق مختلف به وسیلۀ ابراهیم ادهم و فضیل عیاض و حبیب اعجمی یا عبدالواحد بن زید و حسن بصری به حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) رساندهاند. (فرضته، ص۳۷۵؛ معصوم علیشاه، ج۲، ص۱۴۹)
فهرست منابع:
(۱)احمدعلی مولوی، قصر عارفان، به کوشش محمد باقر، لاهور، ۱۹۶۵م؛
(۲)عبدالرحمن جامی، نفحات الانس، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، ۱۳۳۷ش؛
(۳)شاه الهدایه بن شیخ عبدالرحیم چشتی، سیرالاقطاب، لکهنو، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م؛
(۴)غلام سرور مولوی، خزینه الاصفیا، لکهنو، ۱۲۹۰ق؛
(۵)محمدقاسم فرشته، تاریخ، کانپور، ۱۲۹۰ق؛
(۶)محمد معصوم علیشاه، طرائق الحقایق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، ۱۳۳۹-۱۳۴۵ش.