• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابر در قران خام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابر:توده ذرّات بخارِ آبِ متصاعد از زمين
قرآن واژه‌هاى گوناگونى در مورد ابر به كار برده كه هر يك به نوعى خاص از ابر يا به يكى از ويژگى‌هاى آن اشاره دارد.
۱. سحاب:
از «سحب» به معناى كشيدن است. به ابر، سحاب گفته‌اند؛ زيرا در آسمان با باد•، كشيده مى‌شود يا به اين جهت كه آب را همراه خود مى‌كشاند. سحاب، اسم براى مطلق ابر، اعمّ از ابرهاى باران‌زا و بى‌باران است.[۱]     اين واژه نُه بار در اين آيات آمده است: ۱۶۴ بقره/۲؛ ۵۷ اعراف/۷؛ ۱۲ رعد/۱۳؛ ۴۰ نور/۲۴؛ ۸۸ نمل/۲۷؛ ۴۸ روم/۳۰؛ ۹ فاطر/۳۵؛ ۴۴ طور/۵۲‌.
۲. غمام:
از «غم» به معناى پوشاندن چيزى است. وجه نام‌گذارى ابر به غمام اين است كه نور خورشيد، يا صفحه آسمان را مى‌پوشاند.[۲]     به گفته برخى، غمام ابرى است كه فقط پوشاننده و سايه‌افكن باشد، نه باران‌زا [۳]     و اين معنا از بيش‌تر موارد كاربرد آن در قرآن به‌خوبى بر مى‌آيد. اين واژه، چهار بار در قرآن آمده است: ۵۷ و ۲۱۰ بقره/۲؛ ۱۶۰ اعراف/۷؛ ۲۵ فرقان/۲۵.
۳. عارض:
از «عرض»، به معناى آشكار كردن است و از آن جهت به ابر، عارض گفته‌اند كه در معرض ديد انسان قرار دارد.[۴]     اين واژه دوبار در آيه ۲۴ احقاف/۴۶ آمده است.
۴. ظُلّة:
از «ظلّ» به معناى سايه• و ابر سايه‌افكن آمده [۵]     و در قرآن، بيش‌تر درباره ابرهاى‌عذاب آور به كار رفته است. اين واژه دو‌بار‌به‌صورت مفرد در آيات ۱۷۱ اعراف/۷ و ۱۸۹ شعراء/۲۶ و يك‌بار به صورت جمع در آيه‌۲۱۰ بقره/۲ آمده است.
۵‌. حاملات:
از«حمل»است وابررا حاملات گويند؛ چون آب را با خود حمل مى‌كند.[۶]     اين واژه يك‌بار در آيه ۲ ذاريات/۵۱ ذكر شده است.
۶‌. مُعصِرات:
از «عصر» به معناى فشردن [۷]     و مقصود، ابرهاى باران‌زا است. وجه نام‌گذارى ابرها به معصرات آن است كه باد، هنگام نزول باران•، آن‌ها را مى‌فشرد.[۸]     به عقيده برخى، مُعصِر از اِعصار به معناى طوفان است و به ابرهايى گفته مى‌شود كه به همراه طوفان آورده شده [۹]     و داراى رگبارى تند و قطرات بزرگ آبند، و‌مؤيّد آن، صفت «ثجّاجاً» (فراوان و پى در پى) است كه قرآن براى باران‌هايى كه از اين نوع ابرها فرو مى‌ريزد، آورده است.[۱۰]     اين واژه يك بار در آيه ۱۴ سوره نبأ/۷۸ آمده است.
۷. مُزن:
از «مزن» به معناى درخشندگى و بر ابر نورانى [۱۱]     و آب‌دار اطلاق شده است.[۱۲]     اين واژه يك بار در آيه ۶۹ واقعه/۵۶ ذكر شده است.
۸‌. صيّب:
از «صَوْب» به معناى فرو ريختن است كه افزون بر ابر، بر باران نيز اطلاق شده است.[۱۳]     برخى آن را ابر باران‌زا دانسته‌اند.[۱۴]     اين واژه يك بار در آيه ۱۹ بقره/۲ به كار رفته است.
۹. سماء:
از «سموّ» به معناى رفعت و بلندى است و بر هر چيزى، از جمله ابر كه بر انسان سايه افكند، اطلاق مى‌شود.[۱۵]     برخى اطلاق آن را بر ابر، مجازى و برخى ديگر، حقيقى دانسته‌اند.[۱۶]     به گفته برخى، مقصود از «سماء» در جمله «وَ أنزلَ مِنَ‌السَّماء ماءً» (بقره/۲، ۲۲)كه در قرآن چندين بار به كار رفته، همان ابر است.[۱۷]    
[۱۸]     مفردات، ص‌۳۹۹، «سَحَب».
[۱۹]     همان، ص ۶۱۳، «غمّ».
[۲۰]     الفرقان، ج‌۱ و ۲، ص‌۲۶۴.
[۲۱]     التحقيق، ج‌۸‌، ص‌۹۲، «عرض».
[۲۲]     مفردات، ص‌۵۳۶‌، «ظلّ».
[۲۳]     مفردات، ص‌۲۵۷، «حمل».
[۲۴]     التحقيق، ج‌۸‌، ص‌۱۴۶، «عصر».
[۲۵]     باد و باران، ص‌۱۲۸ و ۱۲۹.
[۲۶]     مفردات، ص‌۵۶۹‌، «عصر».
[۲۷]     آيات طبيعيه فى القرآن، ص‌۴۰.
[۲۸]     مفردات، ص‌۷۶۶، «مزن».
[۲۹]     القاموس‌المحيط، ج‌۲، ص‌۱۶۲۱، «مزن».
[۳۰]     مقاييس، ج‌۳، ص‌۳۱۷، «صوب».
[۳۱]     همان.
[۳۲]     الصحاح، ج‌۶‌، ص‌۲۳۸۲، «سمو».
[۳۳]     مقاييس، ج‌۳، ص‌۹۸، «سمو».
[۳۴]     المنار، ج‌۸‌، ص‌۴۶۸.



جعبه ابزار