• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابزار تفسیر(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



چنان که گذشت، مراد از ابزارها در این بحث، دانش ها و فنونی اند که برای بهره گیری از منابع و به کارگیری قواعد تفسیر ضروری اند، زیرا مفسر در شرح و بیان مقصود خداوند با الفاظ و عبارات قرآن سر و کار دارد و کالبد شکافی و شرح و تبیین آن ها بدون بهره گیری از ابزار لازم میسر نمی گردد. راغب اصفهانی در مقدمه جامع التفاسیر(الراغب، ص۹۳-۹۷) ذیل عنوان
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد ۸، صفحه ۵۹
«آلالات التی یحتاج إلیها المفسر» به بحث درباره ابزارهای مورد نیاز مفسر پرداخته است. برخی دیگر از دانشمندان از آن به «دانش های مورد نیاز تفسیر» یاد کرده اند.(الصباغ، ص۵۲) برخی دیگر ضمن بیان شروط و آداب مفسر بدان پرداخته اند.(السيوطى، الاتقان، ج۲، ص۴۶۵-۴۶۷؛ ابوالفتوح رازى، ج۱، ص۱-۲) میبدی نیز در مؤخره تفسیر کشف الاسرار اشارتی به این دانش ها کرده است.(ميبدى، ج۱۰، ص۶۷۹)
پیشینیان در باب محدوده ابزارهای تفسیر، دیدگاه واحدی نداشته اند؛ برخی شمارگان خاصی برای آن بیان نکرده؛ ولی بعضی دیگر به بیان محدوده این دانش ها پرداخته اند و دامنه آن ها را به ۱۵ و برخی به ۲۴ علم محدود کرده اند.(الكافيجى، ص۱۴۴)
مهم ترین دانش های موسوم به ابزار تفسیر از این قرارند: علوم ادبی و بلاغی شامل لغت، صرف، نحو، معانی، بیان و بدیع(الزركشى، ج۲، ص۱۷۲-۱۷۳)، علوم قرآنی شامل قرائات، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، اسباب نزول، تاریخ قرآن و غیر آن، علوم حدیث شامل درایه و رجال و فقه الحدیث، و همچنین علم فقه، اصول فقه، کلام، تاریخ و علم موهبت.(السيوطى، الاتقان، ج۲، ص۴۷۸-۴۷۹)
ابزارهای تفسیر با پیشرفت دانش های بشری توسعه یافته و اکنون علوم تجربی، اعم از طبیعی و انسانی نیز در شمار آن ها جای گرفته اند.(الصباغ، ص۶۲؛ الخالدى، ص۲۵) برخی از فقیهان نیز در بحث از پیش نیازهای فهم قرآن که از منابع احکام شرعی است، به دانش هایی مانند صرف، نحو، علوم بلاغی و اصول فقه اشاره کرده اند.(الشهيد الثانى، ص۳۷۷)
مفسر قرآن را چاره ای جز آگاهی از علوم پیشگفته نیست و به هر میزان که بهره او از آن ها کم باشد، دیدگاه های تفسیری او نیز آسیب پذیرند.(الزركشى، ج۲، ص۱۷۲-۱۷۳) اکنون درباره مهم ترین دانش های مورد نیاز در تفسیر به اختصار توضیح خواهیم داد.
۱. علوم ادبی:
مقصود از علوم ادبی در اینجا، علومی است که به نوعی درباره زبان عربی بحث می کنند؛ چه درباره واژه ها و چه درباره قواعد دستوری و ساختار جمله ها و نیز ویژگی های بلاغی.
أ. لغت شناسی:
نخستین دانش ادبی لغت شناسی است که از معنای واژگان بحث می کند و ابزار فهم الفاظ قرآن است. راز تأثیر لغت شناسی در تفسیر آن است که آیات قرآن متشکل از واژه های گسترده موجود در زبان عربی است که افزون بر لزوم آشنایی با مفاد اولیه آن ها، به سبب وجود ترادف و اشتراک و کاربردهای مجازی و استعاری و کنایی گونه گون، تشخیص معنای مراد از آن ها در آیات قرآن تبحر و دقت خاصی می طلبد و افزون بر مراجعه به کتاب های واژه شناسی، غریب القرآن و متون نثر و نظم
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد ۸، صفحه ۶۰
منسوب به دوران نزول قرآن، باید به تأثیر ساختارهای مختلف واژه توجه داشت و در کاربردهای قرآنی آن نیز دقت کرد، از این رو افزون بر دانش لغت شناسی به طور عام، مفسر باید از مفردات قرآنی و غریب القرآن نیز آگاهی داشته باشد.
ب. صرف:
دانش صرف در ادبیات عرب جایگاهی مهم دارد و از ساختارهای متنوع واژه ها و چگونگی تبدیل و تغییر آن ها از ریشه اصلی به هیئت های گوناگون سخن می گوید. این اهمیت از آن روست که واژه ها در عین ارتباط با ریشه اصلی، در هر ساختاری معنایی خاص دارند، بنابراین افزون بر دانش لغت شناسی، مفسر به دانشی نیاز دارد که از چگونگی تشکیل ساختارهای مختلف واژه ها و تفاوت معنایی آن ها بحث می کند، اگرچه برخی از مفسران چندان ضرورتی برای آگاهی از دانش صرف در تفسیر ندیده اند.(الآلوسى، ج۱، ص۷؛ السيوطى، التحبیر، ص۳۲۸) شاید از آن رو که لغت شناسی پاسخگوی چنین نیازی است؛ ولی باید توجه داشت که علم صرف افزون بر نشان دادن ساخت های مختلف واژه ها، از تأثیر معنایی این ساخت ها نیز بحث می کند.(حاجى خليفه، ج۲، ص۱۰۷۸)
ج. نحو:
نحو یا دستور زبان عربی در فهم ترکیب های مختلف جمله های قرآن نقش منحصر به فرد دارد و با آن می توان احوال مختلف کلمات را از جهت اعراب و بنا در ترکیب جمله ها مشخص کرد و در نتیجه به معنای صحیح جمله ها و عبارت ها پی برد؛ همچنین در جایی که عبارتی ترکیب هایی متنوع را برمی تابد، باید شکل های ترکیبی گزینش شده یا قرائت آیات به گونه ای باشد که سخن خداوند را از اوج استواری اعجازآمیزش فرود نیاورد، زیرا از میان وجوه گوناگون اعرابی، ساختاری ترجیح دارد که با اعجاز قرآن سازگار بوده، مفاد فاخر قرآن در آن محفوظ بماند.
۲. علوم بلاغی:
دانش های بلاغی عبارت اند از معانی، بیان و بدیع. علم معانی اصول و قواعدی است که با رعایت آن ها، کلام به اقتضای حال و متناسب با هدفی که برای آن بیان شده شکل می گیرد.(احمد امين، ص۳۵)علم بیان نیز قواعدی است که با آن ها، شکل ها و اسلوب های بیان یک معنا باز شناخته می شوند. زمخشری دو علم معانی و بیان را ویژه قرآن دانسته، شرط راهیابی به فهم قرآن را تبحر در این دو دانش می داند.(الزمخشرى، ج۱، ص۲)
۳. علم کلام:
کلام دانشی است که با بیانی استدلالی از عقاید اسلامی دفاع می کند و با دامنه گسترده ای از آیات قرآن ارتباط دارد.(مرتضى مطهرى، ص۹؛ الجرجانى، ج۱، ص۳۴) اکنون کلام وارد عرصه هایی نوپدید شده و شاخه ای تازه به نام «کلام جدید» شکل گرفته است. مفسر باید به این افق های نو و تازه ترین موضوعات مطرح در آن
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد ۸، صفحه ۶۱
آگاه و به ویژه در برابر شبهاتی که از این ناحیه پدید آمده اند هوشیاری کافی داشته باشد.
بسیاری از دانشمندان، آگاهی از علم کلام را که گاه از آن با عنوان علم اصول دین یاد می شود(السيوطى، الاتقان، ج۲ ص۴۷۸)، برای مفسر ضروری می دانند.(الراغب، ص۹۴؛ الآلوسى، ج۱، ص۶؛ آملى، المحیط، ج۱، ص۲۱) در بسیاری از آیات قرآن از توحید ربوبی و اوصاف پیامبران و معجزات آن ها و دیگر محورهای اساسی عقیدتی سخن به میان آمده است. فهم این آیات بر پیش فرض هایی مبتنی است که علم کلام عهده دار بررسی و مستدل کردن آن هاست. چنانچه مفسری پیش فرض های فهم صحیح این آیات را نداند یا به آن ها توجه نکند دچار تفسیر به رأی خواهد شد و ره به مقصود نخواهد برد.
در پاره ای موارد نیز آگاهی از مباحث کلامی به فهم و تبیین بهتر از آیه مورد تفسیر می انجامد؛ مثلا در آیه ۲۲ انبیاء(انبیا:۲۲): «لَو کانَ فیهِما ءالِهَةٌ اِلاَّ اللّهُ لَفَسَدَتا» که برای اثبات توحید برهان اقامه کرده و در آن، ملازمه ای میان تعدد معبود (آلهه) و فساد جهان برقرار شده است، آشنایی با مباحث کلامی می تواند در تبیین این ملازمه نقشی اساسی داشته باشد و با روشن شدن ملازمه مزبور مقصود خداوند از این آیه دقیق تر فهمیده می شود.
۴. علم منطق:
دانش منطق، ابزاری برای جلوگیری از خطا در تفکر است که فراگیری آن برای آگاهی از روش های درستِ استدلال و استنتاج و پرهیز از انواع مغالطه های رهزن، لازم است(مظفر، ص۷-۸)، بر این اساس آگاهی از دانش منطق، پیش نیاز هر دانشی مانند تفسیر است که در آن حرکت از معلوم برای کشف مجهول صورت می گیرد و جز آنچه گفته شد تفسیر نیازی به دانش منطق ندارد و چنانچه مفسر به جزئیات آن آشنا نباشد زیانی نخواهد دید.
از این بیان بی نیازی تفسیر از فلسفه نیز روشن می شود. اگرچه آشنایی با مباحث فلسفی و سروکار داشتن با برهان های عقلی ورزیدگی ذهنی خوبی برای مفسر به بار می آورد و در نتیجه در نقد و بررسی آرای تفسیری توانایی بیشتری خواهد یافت؛ ولی با این همه نمی توان از برهان های پیچیده عقلی که مقدمات بدیهی یا قریب به بدیهی ندارند در تفسیر قرآن بهره برد و کشف مراد خداوند را از آن ها انتظار داشت.
۵. علم فقه:
صدها آیه از قرآن کریم بیانگر کلیات احکام فرعی اند و از آن ها به «آیات الاحکام» یاد می شود. بررسی تفصیلی این آیات و استنباط حکم فقهی از آن ها نیازمند بررسی ادله و قراین دیگر از جمله روایات فقهی مربوط است. فقه که تلاشی فکری برای دستیابی به احکام فروع دین بر اساس ادله و منابع دینی است(العاملى، ص۲۸) زمینه بهره گیری از این آیات را فراهم می آورد(الصباغ، ص۶۱)، زیرا دانش فقه خود بر اساس قرآن و سنت تنظیم شده و تفسیر آیات نمی تواند با مبانی حتمی فقه متناقض باشد. بازگشت چنین تناقضی به تباین قرآن با قرآن یا قرآن با سنت است که هیچ یک پذیرفتنی نیست، با این حال برخی مفسران، علم فقه را از دایره علوم مورد نیاز تفسیر خارج دانسته اند، به این دلیل که فهم قرآن بر مسائل علم فقه متوقف نبوده، اساساً علم فقه متأخر از تفسیر و از فروع آن است.(الآلوسى، ج۱، ص۷؛ ابن عاشور، ج۱، ص۲۴)
۶. علم اصول فقه:
دانش اصول فقه از قواعدی بحث می کند که نتایج آن ها در راه استنباط حکم شرعی قرار می گیرند.(مظفر، ج۱، ص۸) بخشی از این قواعد نیز برای دستیابی به فهم و تفسیر متون از جمله کتاب و سنت اند و از این رو می توان حاصل آن ها را در تفسیر قرآن به کار بست، زیرا قرآن متنی است دارای ویژگی هایی مانند ظاهر و نص، مطلق و عام، مقید و مخصِّص، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ و سیاق و برای فهم آن باید به انواع دلالت ها توجه داشت و اموری مانند عام و خاص و ناسخ و منسوخ را از هم بازشناخت. راه دستیابی به مفاد واژگان متن، آشنایی با قراین پیوسته و ناپیوسته و حجیت آن ها و میزان تأثیرشان همگی در دانش اصول فقه بررسی می شوند. از طرفی علم اصول فقه درباره قواعد استنباط بحث می کند و این از ابزارهای مورد نیاز مفسر در استنباط معانی شرعی از آیات قرآن است.(ابن عاشور، ج ۱، ص ۲۵ - ۲۶)
۷. علوم تجربی:
علوم تجربی اعم از طبیعی و انسانی از دیگر ابزارهای تفسیر قرآن کریم اند. مقصود از علوم تجربی طبیعی دانش هایی است که از پدیده های طبیعی و تحولات آن ها بحث می کنند و بر مشاهده و آزمون تکیه دارند. آگاهی از این گونه دانش ها در شرح و تفسیر آیاتی سودمندند که پدیده های مختلف جهان هستی را به عنوان نشانه های قدرت خداوند مطرح ساخته، به پرورش عقیده و اخلاق مردم پرداخته اند. به کارگیری علوم تجربی در فهم این آیات به معنای بی نیازی از دیگر علوم نیست، بلکه افزون بر علوم دیگری که در ابزارهای تفسیر مطرح شدند، دانش های تجربی نیز در تبیین روشن تر مفاد این گونه آیات سهمی خواهند داشت.(معرفت، التمهید، ج۶، ص۶-۱۸۴؛ معرفت، علوم قرآنی، ص۴۱۹-۴۳۱) آگاهی از این دانش ها و از جمله علوم تجربی، ظرفیت فکری مفسر را در کشف اشارات قرآنی توسعه می دهد؛ یعنی سؤال های فراوانی پیش روی او قرار می دهد که مفسر با آن پرسش ها به خدمت قرآن می رود و در قرآن تصریحی یا اشاره ای به پاسخ آن ها خواهد یافت؛ نیز راز طرح برخی تعبیرهای خاص قرآنی روشن می شود؛ مثلاً درباره ابر تعبیرهای مختلف در قرآن هست که دانش تجربی می تواند راز و رمز برخی از آن ها را نشان دهد.
۸. علوم انسانی:
علوم تجربی انسانی که «علوم اجتماعی» نیز نامیده می شوند، بخش دیگری از علوم تجربی اند که با روش تجربی از شئون گوناگون آدمی سخن می گویند. اهمیت این علوم از آن روست که مقصد قرآن تربیت انسان بوده، در آن از زوایای مختلف به او نگریسته می شود؛ به عبارت دیگر آیات فراوانی درباره مسائل فردی و اجتماعی و شخصیت و استعداد و گرایش ها و دیگر ابعاد وجودی انسان سخن گفته اند. دستاوردهای علوم تجربی به طور عام و علوم انسانی به طور خاص چنانچه از حد فرضیه گذشته و به مرحله جزم و قطعیت رسیده باشند می توانند در تفسیر به کار آیند و گرنه نباید بر آن ها اعتماد کرد. به نظر بعضی مفسران، ثابت را که قرآن کریم است نمی توان با متغیر که فرضیه های زودگذر علمی اند تفسیر کرد یا بر آن تطبیق داد.(آملى، تفسیر الموضوعی، ج۱، ص۳۹۹؛ رجبى، ص۳۶۹-۳۷۳) هرچند رهاورد قطعی علوم انسانی نسبت به دیگر علوم تجربی کم تر است، ولی افزون بر استفاده از قطعیات، می توان از مباحث غیر قطعی نیز برای طرح مسئله بهره برد و با پرسش هایی نو به سراغ آیات قرآن رفت و از این رهگذر به نکات بیشتری دست یافت.(رجبى، ص۳۷۱)
۹. علوم حدیث:
چنان که در بحث از منابع تفسیر گذشت، حدیث معصومان(علیهم السلام) از منابع مهم تفسیر است. بهره گیری از این منبع بدون ابزار شناخت آن یعنی دانش های درایه، رجال و فقه الحدیث، میسر نیست، بنابراین مفسر باید هم نسبت به انواع و اقسام حدیث آگاه باشد و هم راه اثبات صدور آن از معصومان(علیهم السلام) را بشناسد؛ همچنین با ادبیات کلام معصومان(علیهم السلام) انس داشته و بر قراین فهم آن اشراف داشته باشد. در غیر این صورت ممکن است حدیث ضعیف یا موضوع را در فهم قرآن قرینه قرار دهد یا با فهم نادرست از آن، آیه قرآن را نیز نادرست تفسیر کند.(باقر الحكيم، ص۶۱)
منابع:
(۱)قرآن کریم؛
(۲)الراغب (م. ۴۲۵ ق.)، مقدمة جامع التفاسير، به كوشش احمد حسن، كويت، دارالدعوة، ۱۴۰۵ ق
(۳)محمد بن لطيفى الصباغ، بحوث فى اصول التفسير، بيروت، المكتبة الاسلامى، ۱۴۰۸ ق
(۴)السيوطى (م. ۹۱۱ ق.)، الاتقان، به كوشش سعيد، لبنان، دارالفكر، ۱۴۱۶ ق
(۵)ميبدى (م. ۵۲۰ ق.)، كشف الاسرار، به كوشش حكمت، تهران، امير كبير، ۱۳۶۱ ش؛
(۶)محمد بن سليمان الكافيجى، التيسير فى قواعد علم التفسير، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۰ ق؛
(۷)الزركشى (م. ۷۹۴ ق.)، البرهان فى علوم القرآن، به كوشش محمد ابوالفضل، قاهرة، احياء الكتب العربية، ۱۳۷۶ ق؛
(۸)الشهيد الثانى (م. ۹۹۵ ق.)، منية المريد، به كوشش المختارى، الاعلام الاسلامى، ۱۴۰۹ ق؛
(۹)الآلوسى (م. ۱۲۷۰ ق.)، روح المعانى، به كوشش على عبدالبارى، بيروت، ۱۴۱۵ ق؛
(۱۰)حاجى خليفه (م. ۱۰۶۷ ق.)، كشف الظنون، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴۱۳ ق؛
(۱۱)احمد امين الشيرازى، فروغ قرآن، ۱۴۲۲ ق؛
(۱۲)الزمخشرى (م. ۵۳۸ ق.)، الكشاف، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ ق؛
(۱۳)مرتضى مطهرى (م ۱۳۵۸ ش.)، آشنايى با علوم اسلامى (منطق و فلسفه)، قم، صدرا؛
(۱۴)على بن محمد الجرجانى (م. ۸۱۶ ق.)، شرح المواقف الايجى، قم، منشورات الرضى، ۱۳۲۵ ق
(۱۵)محمدرضا مظفر (م. ۱۳۸۸ ق.)، المنطق، قم، النشر الاسلامى؛
(۱۶)حسن بن زين الدين العاملى (م. ۱۰۱۱ ق.)، معالم الدين، قم، النشر الاسلامى، ۱۴۰۶ ق؛
(۱۷)محمد رضا مظفر (م. ۱۳۸۸ ق.)، اصول الفقه، قم، النشر الاسلامى؛
(۱۸)ابن عاشور (م. ۱۳۹۳ ق.)، تفسير التحرير والتنوير، مؤسسة التاريخ؛
(۱۹)معرفت، التمهيد فى علوم القرآن، قم، نشر اسلامى، ۱۴۱۱ ق؛
(۲۰)جوادى آملى، تفسير موضوعى قرآن كريم، تهران، اسراء، ۱۳۷۳ ش؛
(۲۱)سيد محمد باقر الحكيم، تفسير سورة الحمد، قم، مجمع الفكر الاسلامى، ۱۴۲۰ ق؛
(۲۲)سيد حيدر آملى (م. ۷۸۲ ق.)، تفسير المحيط الاعظم، به كوشش موسوى تبريزى، وزارت ارشاد، ۱۴۱۴ ق؛
(۲۳)ابوالفتوح رازى (م. ۵۵۴ ق.)، روض الجنان، به كوشش ياحقى و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوى، ۱۳۷۵ ش؛



جعبه ابزار