• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابن (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اِبْن (به کسر الف و سکون باء) از واژگان قرآن کریم به معنای پسر است.



اِبْن به معنای پسر است. اصل آن بنو است، به پسر از آن جهت ابن گویند که بنای پدر است، خدا پدر را در ایجاد فرزند بَنَّا قرار داده است و با عنایت نیز بکار میرود مثلا بمسافر گویند: ابن السبیل. ابن العلم و ابن اللیل و ابن البطن نیز گفته‌اند (از مفردات) (وَ آتَیْنا عِیسَی‌ ابْنَ‌ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ) بعیسی پسر مریم آیات روشن دادیم.
۱- (وَ الْیَتامی‌ وَ الْمَساکِینَ وَ ابْنَ‌ السَّبِیلِ) ابن سبیل چنانکه اهل تفسیر گویند مسافری است که از خانواده و مال خود دستش کوتاه شده باشد. از ابن عباس و قتاده و ابن جبیر نقل شده که آنرا میهمان گفته‌اند. چون در قرآن همه جا جز آیه ۳۶ نساء در ردیف اهل زکوة و اهل انفاق شمرده شده است میدانیم که ابن سبیل فقیر و اهل استحقاق و درمانده است.
علّت این تسمیه شاید آن باشد که چنین کسی جز سبیل معرّفی ندارد و فقط پسر راه بودنش را میدانیم و شاید آن باشد که چون از اهلش منقطع است گوئی: سبیل، پدر و مادر اوست.
[۲- (وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ‌ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصاری‌ الْمَسِیحُ‌ ابْنُ‌ اللَّهِ ذلِکَ قَوْلُهُمْ بِاَفْواهِهِمْ یُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِینَ‌ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ اَنَّی یُؤْفَکُونَ)
این آیه از سه جهت قابل دقّت است.
اوّل: عزیر است که یهود او را عزرا خواند، این کلمه بهنگام تعریب تغییر یافته چنانکه «یسوع» به «عیسی» و یوحنّا به «یحیی» تغییر یافته است، و عزرا همان است که دین یهود را تازه کرد و اسفار تورات را پس از آنکه در غائله بخت‌نصر از بین رفت، جمع کرد و نوشت و از کوروش پادشاه ایران اجازه خواست و بنی اسرائیل را بفلسطین باز گردانید و آن در حدود ۴۵۷ سال قبل از میلاد بود علی هذا در مقابل این خدمت او را پسر خدا خواندند (المیزان).
دوّم: ظاهر آن است که یهود عزیر را پسر حقیقی خدا میدانستند و بعنوان شرافت این سخن نمیگفتند! زیرا این مطلب در ردیف ابن اللَّه بودن عیسی آمده و عیسی را، نصاری پسر واقعی خدا میدانند.
بطور کلّی در باره عیسی گفته‌اند که او خدا و پسر خدا و یکی از سه خداست، قرآن می‌گوید (لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قالُوا اِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِیحُ‌ ابْنُ‌ مَرْیَمَ) (وَ قالَتِ النَّصاری‌ الْمَسِیحُ‌ ابْنُ‌ اللَّهِ) (لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قالُوا اِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ) معلوم می‌شود که نصاری در باره عقیده بعیسی سه فرقه شده‌اند: فرقه‌ای او را خدا و فرقه‌ای پسر خدا و فرقه‌ای یکی از سه خدا (که در عین حال یکی‌اند) دانسته‌اند خلاصه آنکه چون ابن اللَّه بودن عزیر در ردیف ابن اللَّه بودن مسیح آمده است، میفهمیم که یهود عزیر را پسر واقعی خدا می‌دانستند و گر نه در ردیف عیسی نمیامد و هر دو بیک چوب رانده نمیشد، زیرا میان اینکه احتراما بگوئیم فلانی پسر خداست و اینکه بگوئیم فرزند واقعی خداست فرق از زمین تا آسمان است.
در المیزان ذیل آیه ما نحن فیه فرموده: اینکه یهود عزیر را ابن اللَّه گفته‌اند نمیدانیم که مانند ابن اللَّه‌ بودن مسیح است در نزد نصاری، و در او جوهر ربوبیّت هست و یا او از آن مشتق و یا عین اوست؟
و یا این تسمیه تشریفی است مثل‌ (نَحْنُ‌ اَبْناءُ اللَّهِ وَ اَحِبَّاؤُهُ) که قول دیگر یهود است (انتهی).
ولی بنا بر تحقیقی که گذشت شقّ اوّل صحیح‌تر است و اینکه المیزان فرموده: سیاق آیه ما بعد (اتَّخَذُوا اَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ اَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ) مؤیّد شقّ دوّم است بنظر، چندان قوی نمیرسد. مخصوصا با ملاحظه‌ (یُضاهِؤُنَ...) سوّم: (یُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ) نشان می‌دهد که عقیده ابن اللَّه بودن به یهود و نصاری از کفّار دیگر راه یافته است، زیرا این آیه میگوید: یهود و نصاری در این سخن نظیر قول کفّار پیش از خود را می‌گویند. به طوریکه اهل تحقیق بیان کرده‌اند: عقیده ابن اللَّه و حلول و تثلیث در میان برهمائی و بودائی‌های هندوستان و نیز در چین و ژاپون و فرس قدیم و مصری‌ها و یونانی‌ها و رومی‌ها معروف بوده و از آنها بعقاید یهود و نصاری راه یافته است (رجوع به المنار و المیزان ذیل آیه ما نحن فیه) در المیزان ذیل آیه‌ (وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً) فرموده مراد از ولد فرزند حقیقی است و دلیلش آنست که «ولد» آمده و گر نه «ابن» گفته می‌شد. (زیرا ابن از ولد اعمّ است و ولد فقط بفرزند حقیقی اطلاق می‌شود).
۳- (یا بُنَیَ‌ ارْکَبْ مَعَنا وَ لا تَکُنْ مَعَ الْکافِرِینَ) پسرم با ما سوار شو و با کافران مباش.
«بنیّ» مصغّر ابن و مضاف بیاء متکلّم است و از تصغیر و اضافه مهربانی و دلسوزی اراده میشود.
نا گفته نماند: جمع ابن، ابناء و بنون است مثل‌ (نَحْنُ‌ اَبْناءُ اللَّهِ وَ اَحِبَّاؤُهُ) و مثل‌ (یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ‌)


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۲۳۳.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۱۴۷.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۱، ص۶۵.    
۴. بقره/سوره۲، آیه۸۷.    
۵. بقره/سوره۲، آیه۱۷۷.    
۶. نساء/سوره۴، آیه۳۶.    
۷. توبه/سوره۹، آیه۳۰.    
۸. مائده/سوره۵، آیه۱۷.    
۹. مائده/سوره۵، آیه۷۲.    
۱۰. توبه/سوره۹، آیه۳۰.    
۱۱. مائده/سوره۵، آیه۷۳.    
۱۲. مریم/سوره۱۹، آیه۸۸.    
۱۳. هود/سوره۱۱، آیه۴۲.    
۱۴. مائده/سوره۵، آیه۱۸.    
۱۵. شعراء/سوره۲۶، آیه۸۸.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «ابن»، ج۱، ص۲۳۳.    


رده‌های این صفحه : مفردات قرآن




جعبه ابزار