• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابن‌خیران خام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اِبْن‌ِ خَيْران‌، ابوعلى‌، حسين‌ بن‌ صالح‌ (د ۳۲۰ق‌/۹۳۲م‌)، فقيه‌ شافعى‌. برخى‌ درگذشت‌ او را ۳۱۰ق‌ نوشته‌اند (خطيب‌، ۸/۵۴). با اينكه‌ وي‌ يكى‌ از بزرگ‌ترين‌ امامان‌ مذهب‌ شافعى‌ و بعد از ابن‌ سُريج‌، شيخ‌ شافعيان‌ بغداد بوده‌ (ذهبى‌، العبر، ۲/۱۰؛ سبكى‌، ۳/۲۷۱)، از زندگى‌ او اطلاع‌ چندانى‌ در دست‌ نيست‌. آنچه‌ سبكى‌ (۳/۲۳۰) از ابواسحاق‌ مروزي‌ نقل‌ كرده‌، بيانگر آن‌ است‌ كه‌ او از نظر علمى‌ همتاي‌ دو فقيه‌ معاصرش‌ ابن‌ سريج‌ و اصطخري‌ نبوده‌ است‌. همو (۳/۲۰۲) ابن‌ خيران‌ و نيز دو فقيه‌ مذكور را در كلام‌ كم‌ اطلاع‌ دانسته‌ است‌.
المقتدر بالله‌ در ۳۱۰ق‌/۹۲۲م‌ از وي‌ خواست‌ تا منصب‌ قضاي‌ بغداد را بپذيرد، اما به‌ رغم‌ فشارها و سختگيريهاي‌ او آن‌ را نپذيرفت‌ و وزير المقتدر ظاهراً حامد بن‌ عباس‌ و به‌ گفتة برخى‌ على‌ بن‌ عيسى‌ يا ابن‌ فرات‌ (ابن‌ اثير، ۸/۱۱۰- ۱۳۹؛ خطيب‌ ۸/۵۴؛ اسنوي‌، ۱/۴۶۳) مأمورانى‌ گماشت‌ تا او را در خانه‌اش‌ زندانى‌ كردند (خطيب‌، همانجا؛ ابن‌ جوزي‌، ۶/۲۴۵؛ ذهبى‌، سير، ۱۵/۵۹). در اين‌ مدت‌ كه‌ بيش‌ از ۱۰ روز به‌ طول‌ انجاميد، وي‌ چندان‌ تحت‌ فشار بود كه‌ حتى‌ آب‌ آشاميدنى‌ خود را از همسايگان‌ مى‌گرفت‌. چون‌ خبر اين‌ واقعه‌ به‌ گوش‌ وزير رسيد دستور داد او را آزاد كنند و گفت‌: خواستيم‌ تا بدانيم‌ كه‌ آيا در مملكت‌ مردي‌ هست‌ كه‌ قضاي‌ قاضيان‌ شرق‌ و غرب‌ به‌ او پيشنهاد شود و او آن‌ را نپذيرد (ابن‌ جوزي‌، همانجا). در مدتى‌ كه‌ ابن‌ خيران‌ در خانه‌اش‌ زندانى‌ بود، مردم‌ فرزندان‌ خود را بدانجا مى‌بردند تا اين‌ واقعه‌ را از نزديك‌ ديده‌، براي‌ آيندگان‌ بازگو كنند (ذهبى‌، سير، همانجا). او همواره‌ ابن‌ سريج‌ را به‌ سبب‌ پذيرفتن‌ منصب‌ قضاوت‌ سرزنش‌ مى‌كرد، زيرا پيش‌ از قبول‌ اين‌ مقام‌ از طرف‌ شافعى‌ مذهبان‌ بغداد سابقه‌ نداشته‌ است‌ (ابواسحاق‌ شيرازي‌، ۱۱۹).
وي‌ در فقه‌ شافعى‌ فتاواي‌ ويژه‌اي‌ داشت‌ كه‌ عقيدة او در جايز دانستن‌ شهادت‌ مولى‌ به‌ نفع‌ عبدِ مكاتَب‌ِ خود و دادن‌ زكات‌ مالش‌ به‌ او (عبّادي‌، ۶۷) و وجوب‌ اذان‌ جمعه‌ (ابن‌ قاضى‌ شهبه‌، ۱/۲۹) از آن‌ جمله‌ است‌ (قس‌: سبكى‌، ۳/۲۷۴). رافعى‌ و ابوالحسين‌ بن‌ خيران‌ صاحب‌ اللطيف‌ بسياري‌ از آراي‌ وي‌ را در مسائل‌ مختلف‌ فقهى‌ در تصانيف‌ خود آورده‌اند (اسنوي‌، ۱/۴۷۰)، اما در هيچ‌ يك‌ از منابع‌ سخنى‌ از آثار علمى‌ او به‌ ميان‌ نيامده‌ است‌. مشايخ‌ و شاگردان‌ او نيز به‌ درستى‌ دانسته‌ نيست‌ (ذهبى‌، سير، همانجا).
مآخذ: ابن‌ اثير، الكامل‌؛ ابن‌ جوزي‌، عبدالرحمان‌، المنتظم‌، حيدرآباد دكن‌، ۱۳۵۷ق‌؛ ابن‌ قاضى‌ شهبه‌، ابوبكر، طبقات‌ الشافعية، به‌ كوشش‌ حافظ عبدالعليم‌ خان‌، حيدرآباد دكن‌، ۱۹۷۸م‌؛ ابواسحاق‌ شيرازي‌، ابراهيم‌، طبقات‌ الفقهاء، به‌ كوشش‌ خليل‌ ميس‌، بيروت‌، دارالقلم‌؛ اسنوي‌، عبدالرحيم‌، طبقات‌ الشافعية، به‌ كوشش‌ عبدالله‌ جبوري‌، بغداد، ۱۳۹۰ق‌؛ خطيب‌ بغدادي‌، احمد، تاريخ‌ بغداد، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌؛ ذهبى‌، محمد، سير اعلام‌ النبلاء، به‌ كوشش‌ شعيب‌ ارنؤوط و ديگران‌، بيروت‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۴م‌؛ همو، العبر، به‌ كوشش‌ محمد سعيد بن‌ بسيونى‌ زغلول‌، بيروت‌، ۱۹۸۵م‌؛ سبكى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعية الكبري‌، به‌ كوشش‌ محمد الحلو و محمود محمد طناحى‌، قاهره‌، ۱۹۶۴م‌؛ عبّادي‌، محمد، طبقات‌ الفقهاء الشافعية، به‌ كوشش‌ گوستاويتستام‌، ليدن‌، ۱۹۶۴م‌.



جعبه ابزار