• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابن‌زاکور خام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اِبْن‌ِ زاكور، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ قاسم‌ بن‌ محمد بن‌ عبدالواحد ابن‌ احمد (ح‌۱۰۷۵- ۲۰ محرم‌ ۱۱۲۰ق‌/۱۶۶۵-۱۱ آوريل‌ ۱۷۰۸)، اديب‌، فقيه‌، عارف‌، شاعر و مورخ‌. وي‌ در فاس‌ در خاندانى‌ سرشناس‌ به‌ دنيا آمد كه‌ تا اين‌ زمان‌ نيز شهرت‌ خود را همچنان‌ حفظ كرده‌اند (گنون‌، المنتخب‌، ۱۱). هنوز خردسال‌ بود كه‌ در فاس‌ - كه‌ آن‌ هنگام‌ از مراكز علمى‌ به‌ شمار مى‌آمد - با محافل‌ علمى‌ سروكار پيدا كرد. او خود اشاره‌ مى‌كند كه‌ در نوجوانى‌ پيوسته‌ در مجلس‌ درس‌ شيخ‌ عبدالقادر فاسى‌ حضور مى‌يافته‌، اما از درس‌ و بحث‌ وي‌ چيزي‌ درك‌ نمى‌كرده‌ است‌ (همانجا، به‌ نقل‌ از سفرنامة وي‌). بدين‌ سان‌، ابن‌ زاكور مدارج‌ علمى‌ را به‌ سرعت‌ طى‌ كرد و از مجلس‌ درس‌ بيشتر اساتيد بزرگ‌ بهره‌ گرفت‌. اما همت‌ بلند او به‌ اين‌ مقدار قانع‌ نبود و ناچار به‌ شهرهاي‌ مراكش‌ و تطوان‌ و الجزيره‌ سفر كرد و ضمن‌ ديدار خويشاوندان‌ و دوستان‌ و زيارت‌ آرامگاه‌ جدش‌ كه‌ در تطوان‌ بارگاهى‌ داشت‌، به‌ تكميل‌ تحصيلات‌ خود نزد استادان‌ آن‌ ديار پرداخت‌ (همان‌، ۱۲). حتى‌ يك‌ بار، براي‌ خواندن‌ متن‌ ارجوزة ابن‌ سينا در طب‌ نزد شيخ‌ ابوالعباس‌ عطار، تقاضاي‌ خود را در قطعه‌ شعري‌ اديبانه‌ به‌ او عرضه‌ داشت‌ و به‌ منظور خويش‌ نايل‌ آمد (همان‌، ۶۸؛ بستانى‌ ف‌، ۳/۱۲۸).
ابن‌ زاكور، بنابرآنچه‌ در سفرنامة خود آورده‌ است‌، در سالهاي‌ ۱۰۹۲ و ۱۰۹۳ق‌ دوبار به‌ تطوان‌ سفر كرد و ۷ ماه‌ از سال‌ ۱۰۹۴ق‌ را در الجزاير به‌ سر برد و در اين‌ مدت‌ ۳ اجازة علمى‌ دريافت‌ كرد كه‌ يكى‌ از آنها از شيخ‌ محمد بن‌ سعيد قُدّره‌ مفتى‌ الجزاير بود ( ۲ EI؛ قس‌: بستانى‌ ف‌، همانجا). در ماه‌ شعبان‌ همان‌ سال‌، بار ديگر به‌ تطوان‌ سفر كرد و از شيخ‌ على‌ بركه‌ از مشاهير تطوان‌ اجازة علمى‌ دريافت‌ داشت‌ (همانجا). وي‌ در چندين‌ قصيده‌ اين‌ استاد خود را مدح‌ گفته‌ است‌ (از آن‌ جمله‌ است‌، قصيده‌اي‌ كه‌ در ۱۰۹۳ق‌، سروده‌ است‌، نك: گنون‌، همان‌، ۴۰-۴۲). ابن‌ زاكور در جمع‌آوري‌ و تنظيم‌ اين‌ اجازات‌ دقتى‌ خاص‌ به‌ خرج‌ مى‌داد. به‌ يُمن‌ اين‌ نظم‌ و ترتيب‌، اينك‌ مى‌دانيم‌ كه‌ آخرين‌ اجازة تاريخ‌ دارِ وي‌ در ذيقعدة ۱۱۰۰ق‌/۱۶۸۹م‌ - يعنى‌ تقريباً در ۲۵ سالگى‌ ابن‌ زاكور - توسط ابو عيسى‌ محمد المهدي‌ احمد بن‌ على‌ بن‌ يوسف‌ در فاس‌ صادر شده‌ است‌ ( ۲ EI). متن‌ اين‌ اجازه‌ را ابن‌ طيّب‌ عَلَمى‌ يكى‌ از شاگردانش‌ در الانيس‌ المطرب‌ آورده‌ است‌ (كتانى‌، ۱/۱۳۰-۱۳۱). عنايت‌ خاص‌ِ او به‌ ثبت‌ مراحل‌ و چگونگى‌ تحصيلات‌ خود موجب‌ شده‌ است‌ كه‌ اساتيد وي‌ را در علوم‌ و فنون‌ مختلف‌ نيز با نام‌ و نشان‌ بشناسيم‌ (مخلوف‌، ۳۳۰) و از متون‌ اجازات‌ و مواد درسى‌ و كتابهايى‌ كه‌ خوانده‌ بوده‌ است‌، آگاه‌ شويم‌ و در ضمن‌ دريابيم‌ كه‌ برنامه‌هاي‌ آموزش‌ عالى‌ در مدارس‌ و حوزه‌هاي‌ علمية مغرب‌ در اواخر سدة ۱۱ و اوائل‌ سدة ۱۲ق‌ چه‌ بوده‌ است‌.
از ويژگيهاي‌ كم‌نظيري‌ كه‌ در احوالات‌ ابن‌ زاكور آورده‌اند، يكى‌ اين‌ است‌ كه‌ وي‌ متن‌ كامل‌ برخى‌ از كتابهاي‌ درسى‌، از جمله‌ تلخيص‌ المفتاح‌ سكاكى‌ در علوم‌ بلاغت‌، جمع‌ الجوامع‌ سُبكى‌ در اصول‌ فقه‌، كافية ابن‌ حاجب‌ و الفية ابن‌ مالك‌ در نحو، مختصر خليل‌ در فقه‌ و مقامات‌ حريري‌ در ادب‌ را از برداشت‌. ديگر آنكه‌ هنوز جوان‌ بود كه‌ در تاريخ‌ و سيره‌ و تفسير و ديگر علوم‌ قرآنى‌ تبحر يافت‌ و در علوم‌ و فنون‌ ادبى‌ سرآمد اقران‌ شد و در فقه‌ و حديث‌ و اصول‌ و تاريخ‌ و ادب‌ به‌ تدريس‌ و تأليف‌ پرداخت‌ (گنون‌، همان‌، ۱۴- ۱۵).
در شوال‌ ۱۰۹۵ شيخ‌ ابوعلى‌ حسن‌ بن‌ مسعود يوسى‌، احتمالاً به‌ دعوت‌ ابن‌ زاكور (نك: قصيده‌اي‌ كه‌ براي‌ او فرستاده‌ است‌، همان‌، ۶۸ - ۶۹)، به‌ شهر فاس‌ درآمد و چندي‌ در آنجا اقامت‌ گزيد. ابن‌ زاكور با قطعه‌ شعري‌ زيبا مقدم‌ او را گرامى‌ داشت‌ (نك: همان‌، ۵۲ -۵۳) و تا زمانى‌ كه‌ او در فاس‌ بود، از ملازمتش‌ دست‌ بر نداشت‌. اين‌ مصاحبت‌، هر چند كوتاه‌ بود، در شكوفايى‌ فكري‌ و علمى‌ ابن‌ زاكور تأثير بسزايى‌ برجاي‌ گذاشت‌، او خود گفته‌ كه‌ ديدار با ابوعلى‌ يوسى‌ ديدگانش‌ را بينايى‌ ديگري‌ بخشيده‌ است‌ (نك: اشعاري‌ كه‌ در مناسبتهاي‌ مختلف‌ در مدح‌ يوسى‌ سروده‌ است‌، همان‌، ۲۷-۳۲، ۴۶). با توجه‌ به‌ اين‌ تأثير عميق‌، مى‌توان‌ گفت‌ كه‌ بيشتر آثار ابن‌ زاكور، به‌ ويژه‌ آثاري‌ چون‌ شرح‌ حماسة ابوتمام‌ و شرح‌ لامية العرب‌ كه‌ تبحّر لغوي‌ وي‌ در آنها پديدار است‌ و نيز همة اشعاري‌ كه‌ به‌ سبك‌ شعراي‌ جاهلى‌ و با قافيه‌هاي‌ دشوار سروده‌، زاييدة همنشينى‌ با يوسى‌ است‌. قطعه‌ شعري‌ كه‌ در بدرقة يوسى‌ و اشعاري‌ كه‌ در سوگ‌ وي‌ (۱۱۰۲ق‌/۱۶۹۱م‌) گفته‌ است‌ (همان‌، ۴۸، ۱۰۲-۱۰۳)، بيش‌ از همه‌ اخلاص‌ شاگرد و تأثير استاد را نمايش‌ مى‌دهد.
ابن‌ زاكور، آن‌ شيوة پسنديده‌ و دانش‌ فراوان‌ را كه‌ از استاد فرا گرفته‌ بود، به‌ شاگردان‌ خود منتقل‌ ساخت‌. يكى‌ از آنان‌ ابن‌ طيّب‌ عَلَمى‌ بود كه‌ در سوگ‌ ابن‌ زاكور مرثيه‌اي‌ ساخته‌، فضايل‌ او را ستوده‌ و به‌ تأثيري‌ كه‌ از او پذيرفته‌ بوده‌، اشاره‌ كرده‌ است‌ ( گنون‌، النبوغ‌ المغربى‌، ۳/۲۹۹).
ابن‌ زاكور دوست‌ داشت‌ كه‌ در شاعري‌ نيز نام‌آور گردد. از اين‌ رو اشعاري‌ را كه‌ غالباً در جوانى‌ سروده‌ بود، با نوعى‌ وسواس‌ گرد مى‌آورد، غث‌ّ و سمين‌ را در كنار هم‌ مى‌نهاد و از هر گونه‌ پيرايش‌ و گزينش‌ روي‌ برمى‌تافت‌. او خود در مقدمة ديوان‌ اشعارش‌ به‌ اين‌ امر اشاره‌ كرده‌ است‌ (همو، المنتخب‌، ۱۲، ۲۱).
شعر ابن‌ زاكور چيزي‌ از شعر معاصرانش‌ كم‌ ندارد و از نظر واژگان‌ و روح‌ عرفانى‌، با اشعار استادش‌ يوسى‌ قابل‌ مقايسه‌ است‌ (همو، النبوغ‌ المغربى‌، ۳/۹۰-۹۱، ۱۳۹-۱۴۰، ۱۴۱، ۴۲۹). وي‌ كه‌ به‌ احكام‌ شريعت‌ سخت‌ پاي‌بند بود، از بيم‌ آنكه‌ مبادا بر حسب‌ ظاهر اشعار، بر احوال‌ او حكم‌ كنند، در مقدمة ديوان‌ تصريح‌ مى‌كند كه‌ در اشعار وي‌ تغزل‌ و تشبيب‌ و وصف‌ مى‌ و ميخانه‌ و ديگر مصطلحات‌ عرفانى‌ را نبايد بر معانى‌ ظاهري‌ آنها حمل‌ كرد (نك: همو، المنتخب‌، ۲۱، ۲۳ به‌ بعد). با اينهمه‌، موضوع‌ اصلى‌ اشعار او مديحه‌سرايى‌ است‌. وي‌ غالباً دانشمندان‌ و استادان‌ بزرگ‌ را كه‌ در محافل‌ علمى‌ مغرب‌ موقع‌ و مقامى‌ مى‌داشته‌اند، ستوده‌ و گه‌گاه‌ قطعاتى‌ در مدح‌ امرا و سلاطين‌ زمان‌ نيز پرداخته‌ است‌، اما بخش‌ اعظم‌ مدايح‌ خويش‌ را تقديم‌ پيامبر اكرم‌(ص‌) (براي‌ نمونه‌ نك: همان‌، ۵۵ - ۵۸، ۶۰) و سپس‌ پيران‌ طريقت‌ كرده‌ است‌ (همان‌، ۶۶ -۶۷، ۶۸). چنانكه‌ گفته‌اند ابن‌ زاكور در مدح‌ و توسل‌ به‌ ارواح‌ غالب‌ اوليا كه‌ در اطراف‌ و اكناف‌ سرزمين‌ مغرب‌ ضريح‌ و گنبد و بارگاهى‌ داشته‌اند، اشعاري‌ سروده‌ است‌ (همان‌، ۱۹).
ابن‌ زاكور، نگارش‌ نثر فنى‌ را نيز از همان‌ دورة نوجوانى‌ آغاز كرد، چنانكه‌ سفرنامة او كه‌ در ۱۰۹۴ق‌ نوشته‌ شده‌ است‌، نثري‌ مسجع‌ و پرتكلف‌ دارد (نك: همان‌، ۱۶). وي‌ شيوة پرتكلف‌ و تصنع‌ قدما را در رسائل‌ و خطبه‌هاي‌ خود نيز به‌ كار بسته‌ است‌، اما در آثار علمى‌ خود همچون‌ شرح‌ القلائد، شرح‌ لامية العرب‌ و المُعْرِب‌ تا حدي‌ به‌ سادگى‌ و روانى‌ گراييده‌ است‌.
ابن‌ زاكور در فاس‌ وفات‌ يافت‌ و در گورستان‌ باب‌ گيسه‌ مدفون‌ گرديد ( ۲ EI). وي‌ بيش‌ از ۲۰۰ سال‌ (تا ۱۹۴۱م‌)، حتى‌ در محافل‌ ادبى‌ و مراكز علمى‌، ناشناخته‌ مانده‌ بود، تا اينكه‌ به‌ كوشش‌ عبدالله‌ گنون‌ فاسى‌، بار ديگر در افق‌ ادبيات‌ عرب‌ و علوم‌ اسلامى‌ درخشيد، و هنوز اميد مى‌رود كه‌ بقية آثار خطى‌ او از گوشه‌ و كنار كتابخانه‌ها به‌ دست‌ آيند و به‌ چاپ‌ رسند.
آثار: جمعاً نام‌ ۱۸ اثر از ابن‌ زاكور در منابع‌ موجود آمده‌ كه‌ در رشته‌هاي‌ مختلف‌ علوم‌ اسلامى‌ و فنون‌ ادبى‌، حتى‌ علوم‌ پزشكى‌، هيأت‌ و نجوم‌ و حساب‌ تأليف‌ شده‌ است‌.
چاپى‌:
۱. تفريج‌ الكُرّب‌ عن‌ قُلوب‌ اهل‌ الادَب‌ فى‌ معرفة لامية العَرَب‌. اين‌ اثر با همين‌ نام‌ در ۱۳۲۸ق‌ در قاهره‌ به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌ ( بستانى‌ ف‌، ۳/۱۲۹)، اما به‌ نظر مى‌رسد كه‌ نام‌ درست‌ آن‌ - بنا به‌ قرائن‌ لفظى‌ و معنوي‌ - ... عن‌ قلوب‌ اهل‌ الارب‌ على‌ لامية العرب‌ باشد (نك: بغدادي‌، ايضاح‌، ۱/۳۰۱؛ همو، هديه‌، ۲/۳۱۰). در نسخة كتابخانة اسكندريه‌ نيز عنوان‌ اين‌ اثر... عن‌ قلوب‌ اهل‌ العرب‌... ذكر شده‌ است‌ ۱/۱۶) كه‌ نادرستى‌ آن‌ آشكار است‌. در بعضى‌ منابع‌ (نك: ۲ EI) با عنوان‌ اَعجب‌ العَجَب‌ فى‌ شرح‌ لامية العرب‌ نيز از اين‌ اثر ياد شده‌ است‌. ابن‌ زاكور در مقدمة كتاب‌ انگيزة خود را براي‌ نوشتن‌ شرح‌ بر لامية العرب‌ شَنفَري‌، معرفى‌ جنبة اعجاز كلام‌ والاي‌ افصح‌ العرب‌، حضرت‌ رسول‌ اكرم‌(ص‌) عنوان‌ كرده‌ است‌ (قس‌: گنون‌، المنتخب‌، ۱۷- ۱۸).
۲. الروض‌ الاريض‌ (الاريج‌) فى‌ بديع‌ التوشيح‌ و مُنتَقَى‌ القريض‌ (در بعضى‌ از منابع‌، نام‌ اين‌ كتاب‌ به‌ غلط الروض‌ العريض‌ ثبت‌ شده‌ است‌، نك: ۲ EI). اين‌ كتاب‌، همان‌ ديوان‌ اشعار ابن‌ زاكور است‌ كه‌ خود آن‌ را گردآوري‌ و به‌ ترتيب‌ الفبا تنظيم‌ كرده‌ است‌. عبدالله‌ گنون‌، ( المنتخب‌، ۱۹، ۲۰) شيوة ابن‌ زاكور را در تدوين‌ ديوان‌ نپسنديده‌ و غلط پنداشته‌ و با سبك‌ خاصى‌ دست‌ به‌ گزينش‌ اشعار وي‌ زده‌ است‌. اين‌ گزيده‌ در ۱۹۴۱م‌ در شهر عرائش‌ مغرب‌، با عنوان‌ المنتخب‌ من‌ شعر ابن‌ زاكور چاپ‌ و منتشر گرديده‌ است‌.
۳. المعرب‌ المبين‌ عما تضمنه‌ الانيس‌ المطرب‌ و روضة النسرين‌ كه‌ گزيده‌اي‌ است‌ بسيار فشرده‌ از دو كتاب‌ الانيس‌ المطرب‌ ابن‌ ابى‌ زرع‌ و روضة النسرين‌ ابن‌ احمر كه‌ ابن‌ زاكور در دو دفتر تلخيص‌ كرده‌ است‌. اين‌ اثر نخستين‌ بار، در ۱۲۹۵ق‌/۱۸۷۸م‌ بدون‌ ذكر نام‌ مؤلف‌ با عنوان‌ جمع‌ تواريخ‌ مدينة فاس‌ همراه‌ مقدمه‌اي‌ به‌ زبان‌ ايتاليايى‌ در رم‌ به‌ چاپ‌ رسيد و پس‌ از آن‌، بارها در فاس‌ چاپ‌ سنگى‌ گرديد (ابن‌ سوده‌، ۱۹۱).
۴. نشر ازاهر البستان‌ فى‌ من‌ اجازنى‌ بالجزائر و تطوان‌ من‌ فضلاء الاكابر و الاعيان‌. كتانى‌ (۱/۱۳۰) عنوان‌ كتاب‌ را به‌ صورت‌ اَزاهر البستان‌... آورده‌ است‌. اين‌ كتاب‌ نخستين‌ تأليف‌ منثور ابن‌ زاكور است‌ كه‌ در ۱۰۹۴ق‌/۱۶۸۳م‌ پس‌ از مراجعت‌ از مراكش‌ و الجزاير و تطوان‌ آن‌ را تأليف‌ كرده‌ است‌ (گنون‌، المنتخب‌، ۱۶) و از آن‌ غالباً به‌ رحله‌ (سفرنامه‌) تعبير مى‌شود. اين‌ اثر در الجزيره‌ (۱۳۱۹ق‌/۱۹۰۲م‌) و با عنوان‌ نشر ازاهر... تطوان‌ در رباط (۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۷م‌) به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌.
خطى‌: ۱. ايضاح‌ المبهم‌ من‌ لامية العجم‌. از اين‌ كتاب‌ يك‌ نسخة خطى‌ موجود است‌ (زركلى‌، ۷/۷)؛ ۲. تزيين‌ قلائد العقيان‌ بفرائد التبيان‌ كه‌ نام‌ ديگر آن‌ مقياس‌ (معيار) الفوائد فى‌ شرح‌ ما خفى‌ من‌ القلائد است‌. اين‌ كتاب‌ حاشية ابن‌ زاكور است‌ بر قلائد العقيان‌ فتح‌ بن‌ خاقان‌. از اين‌ كتاب‌ چند نسخة خطى‌ در رباط و قاهره‌ موجود است‌ (سيّد، ۱/۱۵۶، ۱۵۷)، و نسخة بى‌عيب‌ و تصحيح‌ شده‌اي‌ از آن‌ در اختيار زركلى‌ (همانجا) بوده‌ است‌؛ ۳. الجود بالموجود فى‌ شرح‌ المقصور و الممدود كه‌ شرحى‌ است‌ بر تحفة المودود فى‌ المقصور و الممدود، اثر ابن‌ مالك‌ اندلسى‌، يك‌ نسخه‌ از آن‌ در كتابخانة احمدية تونس‌ موجود است‌ (گنون‌، المنتخب‌، ۱۷؛ منصور، ۳۴۳)؛ ۴. الروضة الجنية فى‌ ضبط السنة الشمسية، ارجوزه‌اي‌ است‌ كه‌ ابن‌ زاكور در تقويم‌ و محاسبات‌ نجومى‌ روزهاي‌ سال‌ سروده‌ است‌. يك‌ نسخه‌ از آن‌ در كتابخانة صُبَيْحيّه‌ با نام‌ الروضة الجنية، الضابطة للسنة الشمسية موجود است‌ (گنون‌، همانجا؛ حجى‌، ۵۰۲)؛ ۵. عنوان‌ النفاسة فى‌ شرح‌ الحماسة، شرحى‌ است‌ بر ديوان‌ حماسة ابوتمام‌. از اين‌ كتاب‌ چند نسخه‌، از آن‌ جمله‌ يك‌ نسخه‌ به‌ خط مؤلّف‌ (زركلى‌، همانجا)، در تونس‌ موجود است‌ (منصور، ۹۱-۹۲). همچنين‌ نسخه‌هايى‌ در رباط (همانجا) و دمشق‌ (ظاهريه‌، ۳۱۷- ۳۱۸) وجود دارد؛ ۶. النفحات‌ الارجيّة و النسمات‌ اللبنفسجية بنشر مارَق‌ً (راق‌َ) من‌ مقاصد الخزرجيَة كه‌ شرحى‌ است‌ بر قصيدة خزرجية ابوجيش‌ (حُبيش‌) خزرجى‌ مغربى‌، در فن‌ّ عروض‌. چند نسخه‌ از آن‌ در رباط، قاهره‌ و سلا موجود است‌ (علوش‌، ۲/۳۷۲؛ ازهريه‌، ۴/۴۷۸؛ حجى‌، ۳۹۳).
منسوب‌: ۱. الاستشفاء من‌ الالم‌، فى‌ التلذّذ بذكر صاحب‌ العَلَم‌. منظور از «صاحب‌ العلم‌» شيخ‌ عبدالسلام‌ ابن‌ مُشَيْش‌ است‌ كه‌ از پيران‌ مجرب‌ مراكش‌ بوده‌ است‌. ابن‌ زاكور در اين‌ رساله‌، فرزندان‌ و برادران‌ و خواهران‌ و عموها و ديگر بستگان‌ ابن‌ مشيش‌ را نام‌ برده‌ و مختصري‌ از احوال‌ هر يك‌ آورده‌ و نواحى‌ اشرافى‌ نشين‌ مراكش‌ را معرفى‌ كرده‌ است‌ (كتانى‌، همانجا؛ گنون‌، المنتخب‌، ۱۷)؛ ۲. اَنفَع‌ الوسائل‌ فى‌ اَبلغ‌ الخْطَب‌ و اَبدَع‌ الرسائل‌ (مخلوف‌، گنون‌، همانجاها) يا انفع‌ الوسائل‌ فى‌ ابداع‌ الخطب‌ و ابرَع‌ الرسائل‌ (بغدادي‌، هديه‌، ۲/۳۱۰) كه‌ قاعدتاً بايد جنگى‌ برگزيده‌ از خطبه‌ها و نامه‌هاي‌ وي‌ بوده‌ باشد؛ ۳. حاشية على‌ الجَزَريّة (مخلوف‌، همانجا)، كه‌ ظاهراً در فن‌ تجويد بوده‌ است‌؛ ۴. الحُسام‌ المسلول‌ فى‌ قصر المفعول‌ على‌ الفاعل‌ و الفاعل‌ على‌ المفعول‌ ( ۲ EI؛ گنون‌، همانجا)؛ ۵. الحُلّة السَيراء فى‌ حديث‌ البراء (بغدادي‌، گنون‌، همانجاها) يا الدرة السيراء... (كتانى‌، همانجا)؛ ۶. الدُرّة المكنوزة فى‌ تذبيل‌ الارجوزة، حاشية ابن‌ زاكور است‌ بر ارجوزة ابن‌ سينا در طب‌ (بغدادي‌، همانجا)؛ ۷. الصَنيع‌ (الصنع‌) البديع‌ فى‌ شرح‌ِ الحِلّيَّةِ ذات‌ البديع‌، شرح‌ ابن‌ زاكور است‌ بر بديعية صفى‌الدين‌ حلى‌ كه‌ آن‌ را كافية بديعيه‌ نيز مى‌نامند (گنون‌، همانجا؛ قس‌: مخلوف‌، همانجا)؛ ۸. معراج‌ الوصول‌ الى‌ سماوات‌ الاصول‌. ابن‌ زاكور رسالة الورقات‌ امام‌ الحرمين‌ را در علم‌ اصول‌ به‌ نظم‌ آورده‌ و آن‌ را شرح‌ كرده‌ و به‌ اين‌ نام‌ ناميده‌ است‌ (مخلوف‌، گنون‌، همانجاها). در بعضى‌ فهرستها، نام‌ اين‌ رساله‌ نظم‌ الورقات‌ آمده‌ است‌ (بغدادي‌، ايضاح‌، ۱/۷۰۴؛ همو، هديه‌، همانجا).
مآخذ: ابن‌ سوده‌، عبدالسلام‌، دليل‌ مورخ‌ المغرب‌ الاقصى‌، تطوان‌، ۱۹۵۰م‌؛ ازهريه‌، فهرست‌؛ بستانى‌ ف‌؛ بغدادي‌، ايضاح‌؛ همو، هديه‌؛ تيمورية، فهرست‌؛ حجى‌، محمد، فهرست‌ الخزانة العلمية الصبيحية بَسلا، كويت‌، ۱۹۸۵م‌؛ زركلى‌، اعلام‌؛ سيد، خطى‌؛ ظاهريه‌، خطى‌؛ علوش‌. ي‌. ر. و عبدالله‌ رجراجى‌، فهرس‌ المخطوطات‌ العربية المحفوظة فى‌ الخزانة العامة برباط الفتح‌ ( المغرب‌ الاقصى‌ )، رباط، ۱۹۵۴م‌؛ كتانى‌، عبدالحى‌، فهرس‌ الفهارس‌ و الاثبات‌ و معجم‌ المعاجم‌ و المشيخات‌ و المسلسلات‌، فاس‌، ۱۳۴۶ق‌؛ گَنون‌، عبدالله‌، المنتخب‌ من‌ شعر ابن‌ زاكور، مغرب‌، ۱۹۴۱م‌؛ همو، النبوغ‌ المغربى‌ فى‌ الادب‌ العربى‌، بيروت‌، ۱۳۹۵ق‌/۱۹۷۵م‌؛ مخلوف‌، محمد، شجرة النور الزكية، بيروت‌، ۱۳۴۹ق‌؛ منصور، عبدالحفيظ، فهرس‌ مخطوطات‌ المكتبة الاحمدية بتونس‌، بيروت‌، ۱۹۶۹م‌؛



جعبه ابزار