ابنصقر خام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِصَقْر، ابوالعباس احمد بن عبدالرحمان بن محمد بن عبدالرحمان بن محمد بن صقر انصاری خزرجى، فقيه، محدث، اديب و قاضى مالكى مذهب اندلسى سده ۵ -۶ق/۱۱-۱۲م بود. نيای وی اصلاً در سر قسطه ، شهری كه «انصار» مهاجر در آنجا وطن گزيده بودند، مىزيست و به سبب بروز نابسامانیهای سياسى به بلنسيه نقل مكان كرد. عبدالرحمان پدر ابن صقر در ۴۵۴ق/۱۰۶۲م در اين شهر زاده شد (ابنخطيب، ج۱، ص۱۸۲؛ ابنقاضى، ج۲، ص۴۰۸-۴۰۹). ازاو به عنوان راوی و مورخى ياد كردهاند كه در طلب علم به شهرهای بسيار در مغرب و اندلس چون فاس، غرناطه، قرطبه، مالقه، و المريه سفر كرد. وی آثار بسياری به صورت گزيدههايى از كتب تاريخ و سير و مغازی به جای گذارد و سرانجام در ۵۲۳ق/۱۱۲۹م و به روايتى ۵۱۱ق/۱۱۱۷م در مراكش كه چند سال آخر عمر را در آنجا مىگذرانيد، درگذشت ( ابنقاضى، ج۲، ص۴۰۸-۴۰۹).
ابنصقر در المريه كه پدرش مدتى در آنجا اقامت داشت، زاده شد. در تاريخ تولد او اختلاف هست: در حالى كه بيشتر نويسندگان، او را متولد ربيع الاول ۴۹۲ (ابنابار، ج۱، ص۷۷؛ ابنفرحون، ج۱،ص۲۱۴) دانستهاند، تنها ابنخطيب كه مبسوط ترين شرح حال او را نوشته، سال ۵۰۲ق را به عنوان تاريخ تولد وی ذكر كرده است (ابنخطيب، ج۱، ص۱۸۶). ابنصقر از كودكى زير نظر مستقيم پدر تربيت شد و با او به مجالس استماع حديث مىرفت (ابنخطيب، ج۱، ص۱۸۳) و هم از اين روست كه پدر و پسر در برخى از مشايخ روايى خود مشتركند (ابنقاضى، ج۲، ص۴۰۸). به هر حال ابنصقر قرآن و قرائات مختلف آن را از پدر خود و ابوالحسن تُطَيْلى و ابوالعباس ابنفيرة بن مفضل فراگرفت، و در ادبيات نزد كسانى چون ابوالحسن بن باذش و ابوالقاسم بن ابرش به شاگردی پرداخت، و از كسانى نظير ابواسحاق بن صواب و ابوبحر سفيان بن عاصى و غالب بن عطيه و ابن وضاح و ابوالفضل عياض و خلف بن بشكوال و ابنعطيه روايت كرد (ابنابار، ج۱، ص۷۶؛ ابنفرحون، ج۱، ص۲۱۱_۲۱۲).
به نظر مىرسد كه ابنصقر نيز مانند پدر در شهرهای مغرب و اندلس سفرها كرد. چه در سالهای پيش از ۵۳۶ق از حضور او در غرناطه و وادی آش سخن رفته است (ابنخطيب، ج۱، ص۱۸۴)؛ اما در واپسين سالهای فرمانروايى مرابطون، به مراكش بازگشت و روايت ابنقاضى مكناسى (ابنقاضى، ج۲، ص۴۰۹) مبنى بر آنكه ابنصقر در فاس، به دكانى در غرب مسجد جامع آنجا به استنساخ و صحافى كتاب مىپرداخت و هم در آن شهر موعظه مىكرد، بايد مربوط به همين سالها باشد؛ نيز در همين سالها بود كه ابوعبدالله بن حسّون قاضى مراكش، ابنصقر را به عنوان كاتب برگزيد. پس از عزل ابنحسّون، وی منصب قضا يافت و سپس امام جماعت شد. ابنصقر ظاهراً در همين مقام بود كه موحدون در شوال ۵۴۱ مراكش را تصرف كردند و به دنبال آن كتابخانه بزرگى كه وی فراهم كرده و بسياری از كتابهای آن را به خط خود نوشته بود، در اين واقعه از ميان رفت. عبدالمؤمن موحدی پس از تصرف آن ديار، ابنصقر را نخست به قضای مراكش و سپس به قضای غرناطه و آنگاه به قضای اشبيليه برگزيد (ابنخطيب، ج۱، ص۱۸۳؛ ابنخطيب، ج۱، ص۱۸۵-۱۸۶؛ ابنفرحون، ج۲، ص۲۱۳).
از مشاغل قضايى او به روزگار فرمانروايى ابو يعقوب يوسف موحدی ياد نشده، تنها گفتهاند كه اين امير، ابنصقر را به خدمت كتابخانه برگزيد كه به گفته ابن خطيب (ابنخطيب، ج۱، ص۱۸۴) به ديده موحدون از مناصب مهمى به شمار مىرفت كه جز دانشمندان و بزرگان اهل علم را بدان راه نبود. با اينهمه دانسته نيست كه چرا ابنصقر، به رغم اهميتى كه در دستگاه موحدون داشت و به وی بسيار ارج مىنهادند، به مراكش بازگشت و تا پايان عمر همانجا سكنى گزيد. تاريخ درگذشت او را نيز به اختلاف ياد كردهاند. ابنخطيب جمادیالاول ۵۵۹ را تاريخ درگذشت او دانسته (ابنخطيب، ج۱، ص۱۸۶) و معلوم نيست چرا پالنثيا (پالنثيا، ص۲۸۱) همين روايت را پذيرفته و ذكر كرده است، در حالى كه ديگران ۵۶۹ق را ذكر كردهاند (ابنابار، ج۱، ص۷۷؛ ابنفرحون، ج۱، ص۲۱۴).
ابنصقر را محدثى ثقه و كاتبى بليغ و شاعری ماهر (مقری، ج۳، ص۳۳۳؛ ابنخطيب، ج۱، ص۱۸۵) و متكلمى برجسته و خوش نويسى چيرهدست شمردهاند كه نسبت به دنيا بسى بىاعتنا بود و با آنكه از اميران موحدی عطايا به وی مىرسيد، به اندك قوتى قناعت مىورزيد و چون درگذشت هيچ ميراثى برجای نگذارد. با اينهمه طبعى بلند و همتى عالى داشت (ابنخطيب، ج۱، ص۱۸۳؛ ابنفرحون، ج۱، ص۲۱۳). وی علاوه بر مشاغل ياد شده، مجالس درس نيز داشت و برخى از آنها چندان شهرت يافته بود كه حتى امير موحدی نيز در شمار طلاب در آن شركت مىجست (ابنابار، ج۱، ص۷۶). پسرش ابوعبدالله بن احمد بن صقر و نيز ابوخالد يزيد بن رفاعه و ابومحمد بن محمد قضاعى از او روايت كردهاند (ابنانبار، ج۱، ص۷۷؛ ابنخطيب، ج۱، ص۱۸۴).
آثار: ابنصقر تصانيفى نيز داشته كه به گفته ابنخطيب بر دانش و ادراك و تسلط او بر موضع آن آثار گواه بوده است: كتاب شرح شهاب الاخبار قضاعى و انوار الافكار فيمن دخل جزيرة الاندلس من الزهاد الابرار، كه ناتمام ماند و پسرش پس از مرگ او آن را به پايان برد (ابنخطيب، ج۱، ص۱۸۵). در كتابخانه طلعت قاهره نسخهای از شرح شهاب الاخبار، بىذكر نام مؤلف موجود است كه در ۵۵۳ق تأليف شده و محتملاً همين اثر ابنصقر است (سيد، ص۲۳۰). نسخههای ديگری از همين اثر در كتابخانههای توپكاپى و اوقاف العامی موصل (احمد، ج۷، ص۲۸۵) نگهداری مىشود.
فهرست منابع:
(۱) ابنابار، محمد، التكمله، قاهره، ۱۹۵۶م؛
(۲) ابنخطيب، محمد، الاحاطة فى اخبار غرناطه، به كوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م؛
(۳) ابنفرحون، ابراهيم، الديباج المُذْهب فى معرفة اعيان علماء المذهب، به كوشش محمد احمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م؛
(۴) ابنقاضى مكناسى، احمد، جذوة الاقتباس، رباط ۱۹۷۴م؛
(۵) احمد، سالم عبدالرزاق، فهرس مخطوطات مكتبة الاوقاف العامة فى الموصل، عراق، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م؛
(۶) پالنثيا، آنخل گونثالث، تاريخ الفكر الاندلسى، ترجمه حسين مؤنس، قاهره، ۱۹۵۵م؛
(۷) سيد، فواد، «نوادر المخطوطات فى مكتبة طلعت»، مجله معهد المنحطوطات العربيه، قاهره، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۷م؛
(۸) مقری تلمسانى، احمد، نفح الطيب، به كوشش احسان عباس، بيروت، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م