• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوالاشدین خام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابوالأشدّين: كلدة‌بن‌اسيدبن خلف جمحى قريشى از دشمنان تنومند و سرسخت پيامبر(صلى الله عليه وآله)
كنيه و نام او به اختلاف آمده است. منابعِ نسب شناختى، كنيه او را «ابوالاشدين» آورده‌اند؛[۱]     ولى در منابع تفسيرى، ابوالأشد،[۲]     ابوالأسد،[۳]     ابوالأسود [۴]     و نام او أسيدبن‌كلدة [۵]     آمده كه گويا در استنساخ‌ها تغيير يافته است. وى از آن رو به اين كنيه خوانده شد كه مردى دلير، نيرومند، مغرور و بسيار تنومند بود.[۶]     چنان كه نوشته‌اند: روى چرم عكاظى مى‌ايستاد و براى كسانى كه چرم را از زير پايش بيرون بكشند، جايزه تعيين مى‌كرد.[۷]     ده مرد نيرومند، با هم و با تمام نيرو چنان چرم را مى‌كشيدند كه پاره پاره مى‌شد؛ ولى از زير پاى او بيرون نمى‌آمد.[۸]     اين مطلب اغراق آميز است؛ امّا زورمندى او را نشان مى‌دهد.
ابوالاشدّين از دشمنان سرسخت پيامبر(صلى الله عليه وآله)بود و در اين راه از مال و جان و آبرويش بسيار مايه گذاشت [۹]     و حتّى يك بار با پرتاب نيزه‌اى درصدد كشتن حضرت برآمد كه ناكام ماند.[۱۰]     او پيوسته قريش را با رفتار و گفتار خود به پايدارى در مقابل پيامبر و مبارزه با وى تشويق مى‌كرد [۱۱]     و چون رسول خدا(صلى الله عليه وآله)سران قريش را از عذاب دردناك دوزخونوزده مأمور (مدثر/۷۴، ۳۰ و ۳۱) آن خبر داد، وى پيروزى بر نگهبانان دوزخ• را وعده داد [۱۲]     و چون به نيروى خود مغرور بود، بدان شرط با پيامبر كشتى گرفت كه اگر مغلوب شود، اسلام را بپذيرد؛[۱۳]     ولى با آن‌كه شكست خورد، مسلمان نشد و سرانجام كافر از دنيا رفت.[۱۴]     بيش از اين از شرح حال وى اطلاعى در دست نيست.
ابوالأشدّين در شأن نزول:
۱. به گفته مفسّران چون آيات ۱۸ تا ۳۰ سوره مدثر /۷۴ نازل و ابلاغ شد، ابوجهل در ميان قريش فرياد كرد كه مادرانتان به عزايتان بنشينند! از ابن‌ابى‌كبشه (پيامبر) شنيدم كه نگهبانان دوزخ نوزده نفرند. شما دلاوران عرب هستيد. آيا هر ده تن از شما حريف يكى از آنان نخواهد شد؟ ابوالأشدّين با استهزاى كلام الهى گفت: نگهبانان دوزخ را به من بسپاريد. به تنهايى از عهده آنان برمى‌آيم و شما مى‌توانيد به بهشت برويد.[۱۵]     به نقل روايات ديگر، هفده [۱۶]     يا ده تن [۱۷]     به عهده من، و‌ديگران به عهده شما.
گفته‌اند: خداوند در پاسخ ابوالأشدّين كه گمان داشت نگهبانان دوزخ بشرند، آيه «وَ‌ما جَعَلنا أَصحـبَ النّارِ إلاّ مَلـئكةً و ما جَعَلنا عِدَّتَهم إلاَّ فِتنةً لِلَّذينَ كَفرُوا...» (مدثر/۷۴، ۳۱) را فرو فرستاد [۱۸]     و اعلام داشت كه آنان ملائكه هستند و نوزده تن بودن آنان، آزمونى براى كافران است. شايد از آن جهت آزمون است كه هر عددى مى‌بود، كافران به آن ايراد مى‌گرفتند.
۲. در همين زمينه از عكرمه نيز نقل است كه آيه ۵ طارق/۸۶ (فَليَنظُرِ الإنسنُ ممَّ خُلِقَ = انسان بايد بنگرد كه از چه آفريده شده است) درباره ابوالأشدّين نازل شده؛ زيرا او به نيرو و قوّت خود بسيار مغرور بود و ادّعا داشت كه از عهده نگهبانان دوزخ برمى‌آيد.[۱۹]    
۳. قرطبى و آلوسى بر پايه روايتى، آيه ۱۱ صافات/۳۷ را درباره ابوالاشدين دانسته‌اند؛[۲۰]     زيرا فقط او به نيرومندى و تنومندى خود بسيار مى‌باليد:«فَاستفتِهم أَهُم أَشدُّ خَلقاً أم مَّن خَلَقنا إنّا خَلَقنهم مِن طين لازب = از مشركان بپرس كه آيا آفرينش آنان سخت‌تر است يا آفرينش آن‌چه آسمان، زمين، فرشتگان، تنومندان پيشين     ما آفريديم. ما آنان را از گلى چسبنده‌آفريديم.»
۴. قرطبى براساس نقلى، آيه ۶ انفطار/۸۲ را درباره ابوالأشدّين دانسته است [۲۲]    :«يأيّها الإنسنُ ما غَرَّكَ بِربِّكَ‌الكَريمِ = اى انسان! چه چيزى تو را در برابر پروردگار كريمت مغرور ساخت؟» امّا خود، نزول آيه را در شأن ديگرى مى‌داند.
۵‌. برخى، آيات ۴ تا ۶ بلد /۹۰ (لَقَد خَلَقنا الإنسنَ فى كَبَد • أَيَحسبُ أَن لَّن يَقدِرَ عَليهِ أَحدٌ • يَقولُ أَهلَكتُ مالا لُبَداً)
را درباره ابوالأشدّين دانسته‌اند كه گمان مى‌كرد هيچ كس بر او پيروز نمى‌شود و به دروغ مدّعى بود كه در راه دشمنى پيامبر(صلى الله عليه وآله)دارايى بسيارى خرج كرده‌است.[۲۳]    
منابع:
الاكمال؛ بحارالانوار؛ البداية و النهايه؛ جامع‌البيان عن تأويل آى القرآن؛ الجامع لأحكام القرآن، قرطبى؛ جمهرة انساب‌العرب؛ الدرّالمنثور فى التفسير بالمأثور؛ روح‌المعانى فى تفسير القرآن العظيم؛ السيرة النبويّه، ابن‌كثير؛ كتاب النسب، ابوعبيد؛ كشف‌الاسرار و عدة‌الابرار؛ مجمع‌البيان في‌تفسير القرآن؛ الميزان فى‌تفسير القرآن.
[۲۴]     النسب، ابوعبيد، ص ۲۱۲؛ جمهرة انساب‌العرب، ص‌۱۶۱.
[۲۵]     قرطبى، ج۱۵، ص۴۷ و ج۱۹، ص۱۶۱؛ روح‌المعانى، مج‌۱۶، ج‌۲۹، ص‌۲۱۶ و ج‌۳۰، ص‌۲۴۳ و مج‌۱۳، ج‌۲۳، ص‌۱۱۱.
[۲۶]     مجمع البيان، ج ۱۰، ص ۵۸۶ و ۷۴۸ ؛ الميزان، ج‌۲۰، ص‌۸۸.
[۲۷]     قرطبى، ج‌۱۹، ص‌۵۳‌.
[۲۸]     كشف‌الاسرار، ج۱۰، ص۴۹۸؛ روح‌المعانى، مج‌۱۶، ج‌۲۹، ص۲۱۶ و ج‌۳۰، ص‌۲۴۳.
[۲۹]     جامع‌البيان، مج‌۱۵، ج‌۳۰، ص‌۲۴۸؛ قرطبى، ج۱۵، ص۴۷؛ روح‌المعانى، مج‌۱۶، ج۲۹، ص‌۲۱۶ و ج‌۳۰، ص‌۲۴۳؛ الدرّالمنثور، ج‌۸‌، ص‌۴۷۴.
[۳۰]     كشف‌الاسرار، ج‌۱۰، ص‌۴۹۸.
[۳۱]     مجمع‌البيان، ج‌۱۰، ص‌۷۴۸؛ قرطبى، ج‌۲۰، ص‌۴۲؛ روح‌المعانى، مج‌۱۶، ج‌۲۹، ص‌۲۴۳.
[۳۲]     جامع‌البيان، مج‌۱۵، ج‌۳۰، ص‌۲۴۸؛ كشف‌الاسرار، ج‌۱۰، ص۴۹۸؛ مجمع البيان، ج‌۱۰، ص‌۷۴۸.
[۳۳]     بحارالانوار، ج‌۱۸، ص‌۶۵ و ۶۶‌.
[۳۴]     مجمع البيان، ج‌۱۰، ص‌۵۸۶‌؛ قرطبى، ج‌۱۹، ص‌۵۳‌؛ الدرّالمنثور، ج‌۸‌، ص‌۳۳۳.
[۳۵]     قرطبى، ج۱۹، ص۵۳‌؛ الدرّالمنثور، ج‌۸‌، ص‌۳۳۳.
[۳۶]     سيره ابن‌كثير، ج‌۱، ص‌۴۰۹؛ البداية والنهايه، ج‌۳، ص‌۱۲۹.
[۳۷]     جمهرة انساب‌العرب، ص۱۶۱؛ الاكمال، ج۱، ص۶۶.
[۳۸]     قرطبى، ج۱۹، ص۵۳‌؛ الدرّالمنثور، ج‌۸‌، ص‌۳۳۳.
[۳۹]     مجمع‌البيان، ج‌۱۰، ص‌۵۸۶‌؛ روح‌المعانى، مج‌۱۶، ج۲۹، ص۲۱۶.
[۴۰]     الدّرالمنثور، ج‌۸‌، ص‌۴۷۵.
[۴۱]     مجمع البيان، ج۱۰، ص۵۸۶‌؛ روح المعانى، مج‌۱۶، ج۲۹، ۲۱۶ و ۲۱۷.
[۴۲]     الدرّالمنثور، ج‌۸‌، ص‌۴۷۴ و ۴۷۵.
[۴۳]     قرطبى، ج‌۱۵، ص‌۴۷؛ روح‌المعانى، مج‌۱۳، ج‌۲۳، ص‌۱۱۱.
[۴۴]     قرطبى، ج‌۱۹، ص‌۱۶۱.
[۴۵]     جامع البيان، مج‌۱۵، ج‌۳۰؛ مجمع البيان، ج‌۱۰، ص‌۷۴۸؛ قرطبى، ج‌۲۰، ص‌۴۲.



جعبه ابزار