ابوالصمصام مروزی خام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَبو الصَّمْصامِ مَزْوَزی، عمادالدين ذوالفقار بن محمد بن مَعْبَد حسنی،از محدثان معمر ايرانی در سدههای ۵ و ۶ ق/ ۱۱ و ۱۲ م میباشد. وی علاوه بر كنيه ابوالصمصام، به ابوالوَضّاح هم شناخته میشده است ( ابنشهر آشوب، ص۱۱۶). اختلاف بين گزارشگران درباره نسب وی بسيار است و منشأ آن شايد تصحيف و افتادگی در اسانيد و روايات بوده باشد (راوندی، ج۱، ص۴؛ ابنفوطی، ج۴، ص۷۲۲؛ ابنطاووس، ص۱۲۳؛ ابنعنبه، ص۱۱۵).
از تولد و وفات ابوالصمصام بجز تاريخهایی كه سمعانی در ذيل تاريخ بغداد به دست داده، گزاش ديگری د دست نيست. وی تولد او را در ۴۵۵ ق/۱۰۶۳ م و وفاتش را در ۵۳۶ ق/ ۱۱۴۲م ذكر كرده است (ابنعساكر، تاريخ، ج۶، ص۱۰۸؛ ابنحجر، ج۲، ص۴۳۶ـ ۴۳۷). منتخب الدين گويد: هنگامی كه باابوالصمصام ملاقات كردم، وی ۱۱۵ ساله بود (منتخب الدين، ص۷۳)، گرچه اين گزارش با تاريخی كه سمعانی در مورد ولادت وی به دست داده، سازگاری ندارد. با توجه به بعضی رواياتِ بدون واسطه ابوالصمصام از سيد مرتضی (د۴۳۶ ق)، شايد بتوان زمان تولد ابوالصمصام را درحدود ۴۲۰ ق برآورد نمود.
زادگاه ابوالصمصام مرو بود. (ابنعساكر، تاريخ، ج۶، ص۱۰۸). وی سفرهای متعددی به سرزمينهای مختلف اسلامی داشت و زمانی را در بغداد سپری كرد (ابنفوطی، ج۴، ص۷۲۲؛ ابنحجر، ج۲، ص۴۳۶ـ ۴۳۷). پیگيری تاريخی مسير سفرهای وی ناممكن مینمايد. اما بر پايه آنچه از گزارش مورخان برمیآيد ابوالصمصام در حدود سال ۴۷۹ ق در بغداد بوده است (ابنعساكر، تاريخ، ج۶، ص۱۰۸). همچنين میدانيم كه وی پيش از ۴۸۵ ق در اصفهان بوده و در آن شهر از نظام الملك طوسی (مق ۴۸۵ ق) وزير آلب ارسلان و ملكشاه سلجوقی حديث شنيده است (ابنعساكر، علی بن حسن، معجم الشيوخ، ص۷۱؛ ابنعديم، ج۳، ص۱۴۰۳). گفتنی است كه وی در بغداد نيز از نظام الملك استماع حديث كرده است (ابنعساكر، تاريخ، ج۶، ص۱۰۸). رافعی از خضور ابوالصمصام در قزوين در حدود سالهای ۵۱۲ـ ۵۱۳ ق خبر میدهد (رافعی، ج۳، ص۱۲) و ابنعساكر (ابنعساكر، تاريخ، ج۶، ص۱۰۸) بر ورود وی به دمشق پيش از ۵۲۰ ق تصريح دارد. ابوالصمصام سپس ازآن شهر، راهی موصل شد و احتمالاً در همين زمان با سمعانی ديدار نمود (ابنعساكر، تاريخ، ج۶، ص۱۰۸؛ ابنحجر، ج۲، ص۴۳۶) و اين آخرين اطلاعی است كه از زندگانی وی در دست است.
ابوالصمصام در طول سفرهايش از بعضی بزرگان كسب فيض نموده كه از آن جملهاند: شيخ ابوجعفر طوسی، نجاشی، سلّار ديلمی، ابوعبدالله محمد بن علی حلوانی وابواخير بركـة بن محمد اسدی ( ابنعساكر، علی بن حسن، معجم الشيوخ، ص۷۱؛ منتخب الدين، ص۲۷؛ منتخب الدين، ص۷۳؛ ابنداوود، ص۷ـ ۸؛ نوری، ج۳، ص۴۹۶). سيد مرتضی را نيز در عداد مشايخ وی برشمردهاند (منتخب الدين، ص۷۳). البته با نگرشی بر اسانيد روايات و اجازات موجود روايت ابوالصمصام از سيد مرتضی هم به صورت بی واسطه و هم با واسطه ابوعبدالله حلوانی هردو ديده میشود و ممكن است مربوط به دو دوره از حيات علمی وی بوده باشد (شهيد اول، ص۳۸؛ شهيد اول، ص۵۱؛ مجلسی، ج۱۰۴، ص۱۵۳).
شاگردان و راويان ابوالصمصام را شخصيتهايی سرشناس چون قطب الدين راوندی، سيد فضل الله راوندی، محمد بن شهر آشوب، ابوسعد سمعانی و ابوالقاسم ابن عساكر تشكيل میدهند (راوندی، ج۱، ص۴؛ ابنعساكر، علی بن حسن، معجم الشيوخ، ص۷۱؛ شهيد اول، ص۲۹؛ ابنعديم، ج۳، ص۱۴۰۳؛ مجلسی، ج۱۰۴، ص۱۵۳). به گفته ابنعساكر (ابنعساكر، تاريخ، ج۶، ص۱۰۸)، ابوالصمصام در مدت اقامتش در دمشق، مجالس وعظی برپا میداشت كه گرايشهای شيعی در آن هويدا بود. ابنعساكر در جايی، از اين گرايشها به زندقه تعبير كرده است (ابنحجر، ج۲، ص۴۳۷). نام ابوالصمصام به عنوان حلقهای مهم در سلسه اساتيد اماميه به چشم میخورد و میتوان وی را به عنوان يكی از ناقلان عمده مصنفات پيشينيان امامی به شمار آورد. با توجه به مرويات وی، نقش بسزای او در انتقال ميراث گذشتگان آشكار میگردد. برای نمونه، روايت آثار نجاشی (ابنداوود، ص۷ـ ۸؛ مجلسی، ج۱۰۴، ص۹۵)، شيخ طوسی (مجلسی، ج۱۰۴، ص۱۴۴؛ مجلسی، ج۱۰۴، ص۲۲۴ )، سيد مرتضی (ابنداوود، ص۷ـ ۸؛ مجلسی، ج۱۰۴، ص۱۵۳)، شريف رضی (بحرانی، ج۲، ص۱۹۸؛ مجلسی، ج۱۰۴، ص۱۵۴؛ مجلسی، ج۱۰۴، ص۱۹۸)، شيخ مفيد (مجلسی، ج۱۰۵، ص۹۹ ـ ۱۰۰) و ابنبابويه (مجلسی، ج۱۰۵، ص۵۲) توسط او را میتوان ياد كرد. وی علاوه بر اماميه، در انتقال مصنفات و رويات غيرشيعی نيز دست داشته است. مثلاً او يكی از راويان اصلی تفسير ثعلبی بوده است. روايات پراكنده او نيز در كتب محدثان فراوان يافت میشود (رافعی، ص۳۰۷؛ رافعی، ص۳۲۷؛ رافعی، ج۳، ص۱۶۴؛ ابنعساكر، علی بن حسن، معجم الشيوخ، ص۷۱؛ ابننديم، ج۳، ص۱۴۰۳؛ ابنندیم، ج۵، ص۲۴۸۰).
گفتنی است كه در منابع، راجع به مذهب كلامی و فقهی ابوالصمصام تصريحی ديده نمیشود و در اينباره تنها میتوان بر اشارات پراكنده نظر داشت؛ مثلاً در برخی از منابع به نام يكی از نوادگان وی، يعنی ذوالفقار بن محمد بن اشرف اشاره رفته (د ۶۸۵ ق) كه مدرس مدرسه مستنصريه بوده و مذهب شافعی داشته است (ابنفوطی، ج۴، ص۸۱۸ ـ ۸۱۹؛ ابنرافع، ص۵۴؛ ابنرافع، ص۸۹؛ ابنقاضی مكناسی، ج۱، ص۲۶۹). البته روشن نيست كه شافعی بودن اين نواده تا چه حد ريشه در پيشينه خاندان او دارد. همانطور كه گفته شد، ابنعساكر به صراحت از گرايش شيعی ابوالصمصام سخن گفته است و ترديدی نيست كه وی با بزرگان شيعه در عصر خود رابطهای بسيار نزديك داشته است.
فهرست منابع:
(۱) ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان الميزان، حيدرآباد دكن، ۱۳۲۹ ق؛
(۲) ابنداوود حلی، حسن بن علی، الرجال،به كوشش جلال الدين محدث، تهران، ۱۳۴۲ ش؛
(۳) ابنرافع سلامی، محمد، منتخب المختار، به كوشش عباس عزاوی، بغداد، ۱۳۵۷ ق/ ۱۹۳۸ م؛
(۴) ابنشهرآشوب، محمد بن علی، معالم العلماء، به كوشش محمد صدیق بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱ م؛
(۵) ابنطاووس، علی، سعدالسعود، نجف، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰ م؛
(۶) ابنعديم، عمر بن احمد، بغیة الطلب، به كوشش سهيل زكار، دمشق، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۸ م؛
(۷) ابنعساكر، علی بن حسن، تاريخ مدينه دمشق، عمان، دارالبشير؛
(۸) ابنعساكر، علی بن حسن، معجم الشيوخ، نسخه عكسی موجود در كتابخانه مركز؛
(۹) ابنعنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، نجف، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۱ م؛
(۱۰) ابنفوطی، عبدالرزاق بن احمد، تلخيص مجمع الآداب، به كوشش مصطفی جواد، دمشق، ۱۳۸۱ق/ ۱۹۶۱ م؛
(۱۱) ابنقاضی مكناسی، احمد بن محمد، درة الحجال، به كوشش محمد احمد ابوالنور، قاهره/يونس. ۱۳۹۰ق/ ۱۹۷۰ م؛
(۱۲) بحرانی، يوسف، الكشكول، نجف، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۵ م؛
(۱۳) رافعی، عبدالكريم بن محمد، التدوين فی اخبار قزوين، حيدرآباد دكن، ۱۹۸۵ م؛
(۱۴) راوندی، سعيد بن هبة الله، منهاج البراعه، به كوشش عبداللطيف كوه كمری، قم، ۱۴۰۰ ق؛
(۱۵) شهيد اول، محمد بن مكی، الاربعون حديثاً، قم، ۱۴۰۷ ق؛
(۱۶) مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳ م؛
(۱۷) منتخب الدين، علی بن عبيدالله، فهرست، به كوشش عبدالعزيز طباطبائی، قم، ۱۴۰۴ ق؛
(۱۸) نوری، حسين، مستدرك الوسائل، تهران، ۱۳۲۱ ق؛