• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوالغنائم مرزبان تاج‌الملک

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تاجُ ‌الْمُلْک، ابوالغنائم مرزبان پسر خسرو فیروز (د ۱۲ محرم ۴۸۶ق/۱۲ فوریۀ ۱۰۹۳م)، از دولتمردان و دیوانیان دورۀ اوج قدرت سلجوقیان ایران. وی تا مرز دست‌یابی به وزارت سلطان ملکشاه
[۱] سیاست‌نامه، به کوشش جعفر شعار، تهران، ۱۳۶۴ش.
و پسرش سلطان برکیارق هم پیش رفت.



خانوادۀ تاج‌الملک از خاندان‌های ریشه‌دار و کهن فارس بودند و نیاکانش در آن‌جا وزارت و ریاست داشتند. (
[۲] بنداری، فتح، زبدة النصرة، ج۱، ص۵۸، قاهره، ۱۹۷۴م.
[۳] هندوشاه بن سنجر، تجارب السلف، ج۱، ص۲۸۱، به کوشش اقبال آشتیانی، عباس، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۴] اقبال آشتیانی، عباس، وزارت در عهد سلاطین بزرگ سلجوقی، ج۱، ص۹۳، به کوشش محمدتقی دانش پژوه و یحیی ذکاء، تهران، ۱۳۳۸ش.
[۵] میرخواند، محمد، روضة الصفا، ج۴، ص۲۸۴، تهران، ۱۳۳۹ش.
که او را به اشتباه به قم منسوب کرده، و منشأ اشتباه برخی از مورخان و نویسندگان بعدی‌ شده‌ است، ازجمله:
[۶] خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب السیر، ج۲، ص۴۹۳، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۳ش.
[۷] خواندمیر، غیاث‌الدین، دستورالوزراء، ج۱، ص۱۶۶، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۱۷ش.
[۸] صفا، ذبیح‌اللـه، تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۱۸۷، تهران، ۱۳۳۶ش.
[۹] کانپوری، عبدالرزاق، زندگانی ابوعلی حسن بن علی بن اسحاق طوسی، ج۱، ص۱۵۹، ترجمۀ مصطفی طباطبایی، تهران، ۱۳۵۰ش.
) از این خاندان بجز تاج‌الملک دست کم دو تن با شهرت «ابن دارست» (همین مقاله) در بیرون از حوزۀ محلی فارس به وزارت رسیدند که یکی از آنان خواهرزادۀ ابوالغنائم تاج‌الملک بود.
[۱۰] ابوالرجاء قمی، نجم‌الدین، تاریخ الوزراء، ج۱، ص۱۲۸، به کوشش محمدتقی دانش پژوه، تهران، ۱۳۶۳ش.



از روزگار تاج‌الملک، پیش از پیوستن به دستگاه حکومت آگاهی چندانی در دست نیست؛ اما از آنجاکه او را به فضل و علم و کفایت و زبان‌آوری ستوده‌اند،
[۱۱] نیشابوری، ظهیرالدین، سلجوق‌نامه، ج۱، ص۳۳، تهران، ۱۳۳۲ش.
[۱۲] راوندی، محمد، راحة الصدور، ج۱، ص۱۳۳، به کوشش محمد اقبال و مجتبی مینوی، تهران، ۱۳۶۴ش.
پیداست که از تعلیم کافی برخوردار بود و در کنار خاندان اهل سیاست و ریاست خود، تجربه‌ها آموخته بوده است. تاج‌الملک در خدمت سرهنگ ساوتکین که از امیران برجستۀ سلجوقیان بود، چندان کفایت نشان داد که امیر او را لایق ورود به دربار تشخیص داد و به سلطان شناساند. منظر نیکو و صحبت گرم ابوالغنائم توجه و اطمینان ملکشاه را به خود جلب کرد و سلطان افزون‌ بر شغل نظارت‌ بر امورخانه‌های همسران و سرپرستی و مباشرت فرزندانش، چند شغل مهم دیگر از جمله خزانه‌داری و ریاست دیوان طغرا و انشاء را به او واگذاشت.
[۱۳] بنداری، فتح، زبدة النصرة، ج۱، ص۵۸، قاهره، ۱۹۷۴م.



تاج‌الملک به زودی یکی از خواص شاه گردید و با کاردانی، امور مهمی را به انجام رساند؛ از جمله در ۴۸۲ق/ ۱۰۸۹م که همراه سلطان به ماوراءالنهر رفته بود، یعقوب برادر فرمانروای کاشغر را از شورش و مخالفت بازداشت و میان دو برادر را اصلاح کرد. افزون بر این‌ها، تاج‌الملک بر ترکان خاتون همسر ملکشاه نیز نفوذ یافت، چنان‌که وزیر، مشاور و کاردار خاتون گردید.
[۱۵] ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۱۷۵.
[۱۶] حسینی، علی، اخبارالدولة السلجوقیة، ج۱، ص۶۷، به کوشش محمد اقبال، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
[۱۷] هندوشاه بن سنجر، تجارب السلف، ج۱، ص۲۸۱، به کوشش اقبال آشتیانی، عباس، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۱۸] راوندی، محمد، راحة الصدور، ج۱، ص۱۳۳، به کوشش محمد اقبال و مجتبی مینوی، تهران، ۱۳۶۴ش.

به این ترتیب، تاج‌الملک یکی از شخصیت‌های مؤثر در عرصۀ سیاسی شد. در نیمۀ دوم سدۀ ۵ق/۱۱م بخش شرقی جهان اسلامی عرصۀ حوادثی مهم و خطیر بود. خلافت رو به افول عباسی با رهبری سنتی دینی و توجیهات فقیهان به حیات خود ادامه می‌داد و سلطان سلجوقی برای‌ گسترش قلمرو سیاسی و جغرافیایی خود به خلافت بغداد اعتنایی نداشت؛ با این‌همه، برای حفظ قدرت ناگزیر از تحمل آن بود. از سوی دیگر اسماعیلیه با جمع‌آوری عناصر مخالف خلافت بغداد در ایران، قدرت قابل ملاحظۀ نظامی و سیاسی، در برابر خلافت‌ و هم در برابر سلجوقیان به وجود آورده بودند. از این‌رو، گزارش برخی از مورخان متأخرتر، هرچند بیش‌تر جانبدار خلافت، در باب گرایش سلطان سلجوقی به اسماعیلیه و سپس بریدن از آنان و قرار گرفتن در صف هواداران خلافت عباسی، می‌تواند رنگی از حقیقت داشته باشد.
بی‌گمان یکی از پایه‌های قدرت سلطان سلجوقی وجود وزیر ایرانی پرقدرت او، خواجه نظام‌الملک بود که به خوبی میان قدرت شاه و خلیفه‌ تعادل برقرار می‌کرد. خواجۀ طوسی با تأسیس مدارس نظامیه‌ و ترویج اشعری‌گرایی، زیربنای محکمی برای مقابله با تبلیغات اسماعیلیه، و تقویت‌ قدرت سلجوقیان فراهم آورد که در رأس آن‌ها نظامیۀ بغداد، مرکز پروراندن فقیهان توجیه‌گر خلافت عباسی، اهمیت و شهرت بسیار داشت. در حقیقت یکی از پایه‌های سیاست خواجۀ وزیر، دشمنی با اسماعیلیه بود.


از گزارش منابع این عصر چنین پیداست که تاج‌الملک از زمانی که به دربار ملکشاه پیوست، در اندیشۀ وزارت بود؛ از این‌رو، پس از کسب حمایت ترکان خاتون،
[۲۰] راوندی، محمد، راحة الصدور، ج۱، ص۱۳۳، به کوشش محمد اقبال و مجتبی مینوی، تهران، ۱۳۶۴ش.
می‌خواست از راه‌های گوناگون، همچون دست زدن به کارهای عامه‌پسند، مانند ساختن مزار شیخ ابواسحاق شیرازی (همین مقاله)، و نیز تأسیس مدرسۀ تاجیۀ بغداد،
[۲۳] ابن کثیر، اسماعیل، البدایة والنهایة، ج۱۲، ص۱۲۸، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م.
در برابر نظامیه‌های خواجۀ وزیر، به هدف خود دست یابد. از این‌رو، آرام آرام و با احتیاط کامل به ضدیت با خواجه نظام‌الملک و کوشش در عزل او پرداخت و گروهی از دیوانیان را در این راه با خود هم‌دست ساخت؛ اگرچه خواجۀ وزیر چندان وقعی به آنان نمی‌نهاد، چراکه سلطان هم به آسانی قادر به برانداختن وزیر نبود.
[۲۵] حسینی، علی، اخبارالدولة السلجوقیة، ج۱، ص۶۷، به کوشش محمد اقبال، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
[۲۶] بنداری، فتح، زبدة النصرة، ج۱، ص۵۸-۵۹، قاهره، ۱۹۷۴م.
[۲۷] هندوشاه بن سنجر، تجارب السلف، ج۱، ص۲۸۱، به کوشش اقبال آشتیانی، عباس، تهران، ۱۳۵۷ش.
با این‌همه، تاج‌الملک از چنان اقبالی نزد شاه و شهرتی نزد همگان برخوردار بود که شاعری مانند امیر معزی در چندین قصیده و با اوصافی بسیار پسندیده به مدح او پرداخت.
[۲۸] امیر معزی، محمد، دیوان، ج۱، ص۳۹۸- ۳۹۹، به کوشش اقبال آشتیانی، عباس، تهران، ۱۳۱۸ش.
[۲۹] امیر معزی، محمد، دیوان، ج۱، ص۴۰۳-۴۰۴، به کوشش اقبال آشتیانی، عباس، تهران، ۱۳۱۸ش.
[۳۰] امیر معزی، محمد، دیوان، ج۱، ص۴۵۶- ۴۵۸، به کوشش اقبال آشتیانی، عباس، تهران، ۱۳۱۸ش.
[۳۱] امیر معزی، محمد، دیوان، ج۱، ص۶۳۶- ۶۳۸، به کوشش اقبال آشتیانی، عباس، تهران، ۱۳۱۸ش.

سرانجام، تاج‌الملک انگیزه و زمینۀ لازم را برای ایجاد اختلاف مهم سیاسی و وارد آوردن شکافی در بنای سیاست‌های وزیر، به‌ دست آورد: سلطان و وزیر با وجود اختلاف‌هایی در میان خود، بر سر ولی‌عهدی برکیارق، بزرگ‌ترین پسر ملکشاه که مادرش نیز از خاندان سلجوقیان بود، توافق داشتند، اما تاج‌الملک به حمایت از محمود پسر خردسال ترکان خاتون برخاست که دختر یکی از شاهان ماوراءالنهر بود و در شاه نیز نفوذ بسیار داشت.
[۳۲] نیشابوری، ظهیرالدین، سلجوق‌نامه، ج۱، ص۳۳، تهران، ۱۳۳۲ش.

اگر سخن صاحب کتاب نقض ــ کهن‌ترین اثر موجود که از تـاج‌الملک یاد کـرده ‌است ــ درست‌ باشد کـه او در دوره‌ای از زندگی خود اهل جبر و تشبیه بوده، و سپس به اسماعیلیه (در متن: به ملحدی) گرویده است، گرایش‌های سیاسی و دشمنی او با خواجۀ وزیر روشن‌تر می‌شود؛ چراکه در این منبع به روشنی از ارتباط او با اسماعیلیه و بستن پیمان با شخص حسن صباح (همین مقاله) و پایداری بر آن تا دم مرگ سخن به میان آمده است.
[۳۳] قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، ج۱، ص۸۶، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۷۱ق/۱۳۳۱ش.
[۳۴] نیشابوری، ظهیرالدین، سلجوق‌نامه، ج۱، ص۳۳، تهران، ۱۳۳۲ش.
در کتاب سیاست‌نامه، منسوب به خواجه نظام‌الملک، در لباس نصیحت به سلطان اشاراتی در باب کسانی آمده است که عقیدۀ واقعی خود را پنهان می‌کنند و در سلک نزدیکان سلطان در می‌آیند و به قصد برانداختن وزیر و خلافت عباسی به کار می‌پردازند.
[۳۵] نظام‌الملک، حسن، سیاست‌نامه، ج۱، ص۲۲۷- ۲۲۸، به کوشش جعفر شعار، تهران، ۱۳۶۴ش.
بی‌گمان هدف اصلی از این حمله اسماعیلیه و شخص تاج‌الملک، قوی‌ترین مخالف و سرکردۀ دشمنان خواجه بود.
بدگویی‌ها و تحرکات مخالفان خواجه سرانجام در سلطان کارگر شد. تاج‌الملک مأمور رسانیدن پیام درشت شاه به وزیر شد، اما با پاسخ درشت‌تر خواجه، به سوی سلطان بازگشت. آن‌گاه سلطان خشمگین خواجه را به دست تاج‌الملک سپرد.
[۳۶] نیشابوری، ظهیرالدین، سلجوق‌نامه، ج۱، ص۳۳، تهران، ۱۳۳۲ش.
[۳۷] راوندی، محمد، راحة الصدور، ج۱، ص۱۳۴، به کوشش محمد اقبال و مجتبی مینوی، تهران، ۱۳۶۴ش.
در این زمان سلطان قصد بغداد داشت و ظاهراً پیش از حرکت، تاج‌الملک ــ قطعاً به اشارۀ سلطان ــ به مصادرۀ اموال وزیر معزول پرداخت. در راه بغداد، چون به نهاوند رسیدند، خواجۀ وزیر به ضرب دشنۀ یکی از فداییان اسماعیلی کشته شد. مورخان قتل خواجه را به صراحت توطئه‌ای از جانب تاج‌الملک گزارش کرده‌اند که در این صورت به احتمال بسیار ملکشاه نیز از آن آگاهی داشته است.
[۳۸] نیشابوری، ظهیرالدین، سلجوق‌نامه، ج۱، ص۳۳، تهران، ۱۳۳۲ش.
[۳۹] راوندی، محمد، راحة الصدور، ج۱، ص۱۳۵، به کوشش محمد اقبال و مجتبی مینوی، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۴۰] عقیلی، حاجی بن نظام، آثار الوزراء، ج۱، ص۲۱۰-۲۱۱، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۳۷ش.
[۴۱] هندوشاه بن سنجر، تجارب السلف، ج۱، ص۲۸۱، به کوشش اقبال آشتیانی، عباس، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۴۴] اقبال آشتیانی، عباس، وزارت در عهد سلاطین بزرگ سلجوقی، ج۱، ص۹۴، به کوشش محمدتقی دانش پژوه و یحیی ذکاء، تهران، ۱۳۳۸ش.

عزل و قتل خواجۀ طوس از یک‌سو پیروزی ترکان خاتون و طرفداران سلطنت پسرش محمود، و از سویی پیروزی مهمی برای گروه سیاسی طرفدار اسماعیلیه که در پیرامون تاج‌الملک گرد آمده بودند، به‌شمار می‌آید. (
[۴۵] صفا، ذبیح‌اللـه، تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۱۱، تهران، ۱۳۳۶ش.
[۴۶] قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، ج۱، ص۸۶، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۷۱ق/۱۳۳۱ش.
که او را ملحد به‌شمار آورده است) با رسیدن شاه و همراهان به بغداد، تاج‌الملک که تقریباً در یک قدمی وزارت قرار گرفته بود، همانند وزیری با تدبیر عمل می‌کرد، چنان‌که سپاهیان را از وارد شدن به خانه‌های مردم منع کرد و سخت‌گیری ملکشاه را دربارۀ خروج فوری و بدون مهلت خلیفه المقتدی از بغداد، تعدیل کرد و برای او ۱۰ روز مهلت گرفت.
[۴۸] ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، ج۹، ص۶۱-۶۲، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۹ق.
اما رویدادهای بعدی سرنوشت تاج‌الملک را تغییر داد. ملکشاه در حالی که هنوز بیش از یک ماه و چند روز از قتل خواجه نظام‌الملک نگذشته بود، ناگهان درگذشت.
[۵۰] هندوشاه بن سنجر، تجارب السلف، ج۱، ص۲۸۱، به کوشش اقبال آشتیانی، عباس، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۵۱] بنداری، فتح، زبدة النصرة، ج۱، ص۵۹، قاهره، ۱۹۷۴م.



با مرگ سلطان که گویا در اندیشۀ ایجاد تغییرات کلی در اوضاع سیاسی روز و دستگاه حکومتی خود بود، تعادل نیروها به هم خورد. هنوز برکیارق ۱۳ساله بزرگ‌ترین پسر ملکشاه که در آن هنگام در اصفهان بود، رسماً ولی‌عهد دولت سلجوقی به‌شمار می‌رفت.
[۵۲] نیشابوری، ظهیرالدین، سلجوق‌نامه، ج۱، ص۳۳-۳۵، تهران، ۱۳۳۲ش.
اکنون که ترکان خاتون به فعال‌ترین عنصر سیاسی روز مبدل شده بود، می‌خواست تا موافقت خلیفه را برای جانشینی پسرش محمود بگیرد؛ اما خلیفه ظاهراً به سبب خردسالی محمود قبول نمی‌کرد، تا این‌که ترکان خاتون با بذل مال بسیار میان سران صاحب نفوذ و بازگرداندن جعفر، پسر خلیفه المقتدی از دختر ملکشاه که در اصفهان و زیر نظر خاتون پرورش می‌یافت، توانست پایه‌های سلطنت محمود و وزارت تاج‌الملک را استوار سازد.
[۵۳] نیشابوری، ظهیرالدین، سلجوق‌نامه، ج۱، ص۳۵، تهران، ۱۳۳۲ش.
[۵۵] منشی کرمانی، ناصرالدین، نسائم الاسحار، ج۱، ص۲۵، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۴ش.

با این‌همه، خلیفه که تازه از قدرت و نفوذ ملکشاه رها شده بود و خود را در مسند قدرت می‌دید، نمی‌خواست فرمان وزارت تاج‌الملک و امیرالامرایی سپهسالار سلجوقیان را به نام سلطان خردسال، محمود بنویسد. خاتون نیز بر این ‌امر اصرار داشت تا کار به‌ استفتای شرعی کشید. مشطب‌ بن محمد حنفی به سود خاتون رأی داد و ابوحامد محمد غزالی حکم کرد که در این باب فقط دستور خلیفه معتبر است و غیر آن جواز شرعی ندارد و سرانجام نیز قول او غلبه کرد.
ترکان خاتون برای تثبیت سلطنت پسرش دست به فعالیت گسترده زد. پس از حوادثی، سرانجام میان برکیارق و سپاه ملک اسماعیل، دایی او که به تحریک و اغوای ترکان خاتون مقابل هم ایستاده بودند، در حدود بروجرد جنگی رخ داد (ذیحجۀ ۴۸۵/ ژانویۀ ۱۰۹۳). سپاه خاتون شکسته شد و تاج‌الملک گریخت و برکیارق روی به اصفهان نهاد. تاج‌الملک را دستگیر کردند و نزد برکیارق بردند. برکیارق که به کفایت او آگاه بود، نخست بر آن شد که وزارت به او دهد. اما طرفداران خواجه نظام‌الملک که قتل او را به دسیسۀ تاج‌الملک می‌پنداشتند و جز به کشتن او خرسند نمی‌شدند، یکباره برسر او ریختند و قطعه قطعه‌اش کردند.
[۵۸] هندوشاه بن سنجر، تجارب السلف، ج۱، ص۲۸۲، به کوشش اقبال آشتیانی، عباس، تهران، ۱۳۵۷ش.



اگر آغاز اشتغال تاج‌الملک به وزارت در حدود یک تا دو ماه پیش از قتل نظام‌الملک، یعنی هنگامی که خواجه معزول، و برای مصادرۀ اموالش به تاج‌الملک سپرده شد، به حساب آورده شود ــ هرچند به‌طور رسمی عنوان وزارت نیافته بود ــ مجموع دوران وزارت رسمی و غیر رسمی او را بیش از۷ ماه ‌نباید دانست، یعنی حداکثر از رجب ۴۸۵ تا محرم ۴۸۶. بی‌گمان درگذشت نابهنگام ملکشاه در سرنوشت سیاسی و آیندۀ نامطلوب تاج‌الملک بسیار مؤثر بود. دولت سلجوقیان همچنان راه اقتدار می‌پیمود.
[۶۱] نظام‌الملک، حسن، سیاست‌نامه، به کوشش جعفر شعار، تهران، ۱۳۶۴ش.
(
[۶۲] کاتب، محمد عمادالدین، خریدة القصر، ج۱، ص۹۴، به کوشش محمد بهجت اثری و جمیل سعید، بغداد، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۵م.
که شعری نقل کرده است که در آن مملکت را پس از مرگ ملکشاه بازیچۀ دست زنان و کودکان تصویر می‌کند)


(۱) ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ.
(۲) ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۹ق.
(۳) ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان.
(۴) ابن طقطقی، محمد، الفخری، به کوشش هارتویگ درنبورگ، پاریس، ۱۸۹۴م.
(۵) ابن کثیر، اسماعیل، البدایة والنهایة، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م.
(۶) ابوالرجاء قمی، نجم‌الدین، تاریخ الوزراء، به کوشش محمدتقی دانش پژوه، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۷) اقبال آشتیانی، عباس، وزارت در عهد سلاطین بزرگ سلجوقی، به کوشش محمدتقی دانش پژوه و یحیی ذکاء، تهران، ۱۳۳۸ش.
(۸) امیر معزی، محمد، دیوان، به کوشش اقبال آشتیانی، عباس، تهران، ۱۳۱۸ش.
(۹) بنداری، فتح، زبدة النصرة، قاهره، ۱۹۷۴م.
(۱۰) حسینی، علی، اخبارالدولة السلجوقیة، به کوشش محمد اقبال، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
(۱۱) خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۳ش.
(۱۲) خواندمیر، غیاث‌الدین، دستورالوزراء، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۱۷ش.
(۱۳) ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۱۴) راوندی، محمد، راحة الصدور، به کوشش محمد اقبال و مجتبی مینوی، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۱۵) صفا، ذبیح‌اللـه، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۳۶ش.
(۱۶) نیشابوری، ظهیرالدین، سلجوق‌نامه، تهران، ۱۳۳۲ش.
(۱۷) عقیلی، حاجی بن نظام، آثار الوزراء، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۳۷ش.
(۱۸) کاتب، محمد عمادالدین، خریدة القصر، به کوشش محمد بهجت اثری و جمیل سعید، بغداد، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۵م.
(۱۹) قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۷۱ق/۱۳۳۱ش.
(۲۰) کانپوری، عبدالرزاق، زندگانی ابوعلی حسن بن علی بن اسحاق طوسی، ترجمۀ مصطفی طباطبایی، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۲۱) میرخواند، محمد، روضة الصفا، تهران، ۱۳۳۹ش.
(۲۲) منشی کرمانی، ناصرالدین، نسائم الاسحار، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۲۳) نظام‌الملک، حسن، سیاست‌نامه، به کوشش جعفر شعار، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۲۴) هندوشاه بن سنجر، تجارب السلف، به کوشش اقبال آشتیانی، عباس، تهران، ۱۳۵۷ش؛


۱. سیاست‌نامه، به کوشش جعفر شعار، تهران، ۱۳۶۴ش.
۲. بنداری، فتح، زبدة النصرة، ج۱، ص۵۸، قاهره، ۱۹۷۴م.
۳. هندوشاه بن سنجر، تجارب السلف، ج۱، ص۲۸۱، به کوشش اقبال آشتیانی، عباس، تهران، ۱۳۵۷ش.
۴. اقبال آشتیانی، عباس، وزارت در عهد سلاطین بزرگ سلجوقی، ج۱، ص۹۳، به کوشش محمدتقی دانش پژوه و یحیی ذکاء، تهران، ۱۳۳۸ش.
۵. میرخواند، محمد، روضة الصفا، ج۴، ص۲۸۴، تهران، ۱۳۳۹ش.
۶. خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب السیر، ج۲، ص۴۹۳، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۳ش.
۷. خواندمیر، غیاث‌الدین، دستورالوزراء، ج۱، ص۱۶۶، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۱۷ش.
۸. صفا، ذبیح‌اللـه، تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۱۸۷، تهران، ۱۳۳۶ش.
۹. کانپوری، عبدالرزاق، زندگانی ابوعلی حسن بن علی بن اسحاق طوسی، ج۱، ص۱۵۹، ترجمۀ مصطفی طباطبایی، تهران، ۱۳۵۰ش.
۱۰. ابوالرجاء قمی، نجم‌الدین، تاریخ الوزراء، ج۱، ص۱۲۸، به کوشش محمدتقی دانش پژوه، تهران، ۱۳۶۳ش.
۱۱. نیشابوری، ظهیرالدین، سلجوق‌نامه، ج۱، ص۳۳، تهران، ۱۳۳۲ش.
۱۲. راوندی، محمد، راحة الصدور، ج۱، ص۱۳۳، به کوشش محمد اقبال و مجتبی مینوی، تهران، ۱۳۶۴ش.
۱۳. بنداری، فتح، زبدة النصرة، ج۱، ص۵۸، قاهره، ۱۹۷۴م.
۱۴. ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۱۷۵.    
۱۵. ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۱۷۵.
۱۶. حسینی، علی، اخبارالدولة السلجوقیة، ج۱، ص۶۷، به کوشش محمد اقبال، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
۱۷. هندوشاه بن سنجر، تجارب السلف، ج۱، ص۲۸۱، به کوشش اقبال آشتیانی، عباس، تهران، ۱۳۵۷ش.
۱۸. راوندی، محمد، راحة الصدور، ج۱، ص۱۳۳، به کوشش محمد اقبال و مجتبی مینوی، تهران، ۱۳۶۴ش.
۱۹. ابن کثیر، اسماعیل، البدایة والنهایة، ج۱۲، ص۱۲۸، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م.    
۲۰. راوندی، محمد، راحة الصدور، ج۱، ص۱۳۳، به کوشش محمد اقبال و مجتبی مینوی، تهران، ۱۳۶۴ش.
۲۱. ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، ج۱۶، ص۲۸۱.    
۲۲. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۳۱.    
۲۳. ابن کثیر، اسماعیل، البدایة والنهایة، ج۱۲، ص۱۲۸، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م.
۲۴. ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۲۱۶.    
۲۵. حسینی، علی، اخبارالدولة السلجوقیة، ج۱، ص۶۷، به کوشش محمد اقبال، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
۲۶. بنداری، فتح، زبدة النصرة، ج۱، ص۵۸-۵۹، قاهره، ۱۹۷۴م.
۲۷. هندوشاه بن سنجر، تجارب السلف، ج۱، ص۲۸۱، به کوشش اقبال آشتیانی، عباس، تهران، ۱۳۵۷ش.
۲۸. امیر معزی، محمد، دیوان، ج۱، ص۳۹۸- ۳۹۹، به کوشش اقبال آشتیانی، عباس، تهران، ۱۳۱۸ش.
۲۹. امیر معزی، محمد، دیوان، ج۱، ص۴۰۳-۴۰۴، به کوشش اقبال آشتیانی، عباس، تهران، ۱۳۱۸ش.
۳۰. امیر معزی، محمد، دیوان، ج۱، ص۴۵۶- ۴۵۸، به کوشش اقبال آشتیانی، عباس، تهران، ۱۳۱۸ش.
۳۱. امیر معزی، محمد، دیوان، ج۱، ص۶۳۶- ۶۳۸، به کوشش اقبال آشتیانی، عباس، تهران، ۱۳۱۸ش.
۳۲. نیشابوری، ظهیرالدین، سلجوق‌نامه، ج۱، ص۳۳، تهران، ۱۳۳۲ش.
۳۳. قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، ج۱، ص۸۶، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۷۱ق/۱۳۳۱ش.
۳۴. نیشابوری، ظهیرالدین، سلجوق‌نامه، ج۱، ص۳۳، تهران، ۱۳۳۲ش.
۳۵. نظام‌الملک، حسن، سیاست‌نامه، ج۱، ص۲۲۷- ۲۲۸، به کوشش جعفر شعار، تهران، ۱۳۶۴ش.
۳۶. نیشابوری، ظهیرالدین، سلجوق‌نامه، ج۱، ص۳۳، تهران، ۱۳۳۲ش.
۳۷. راوندی، محمد، راحة الصدور، ج۱، ص۱۳۴، به کوشش محمد اقبال و مجتبی مینوی، تهران، ۱۳۶۴ش.
۳۸. نیشابوری، ظهیرالدین، سلجوق‌نامه، ج۱، ص۳۳، تهران، ۱۳۳۲ش.
۳۹. راوندی، محمد، راحة الصدور، ج۱، ص۱۳۵، به کوشش محمد اقبال و مجتبی مینوی، تهران، ۱۳۶۴ش.
۴۰. عقیلی، حاجی بن نظام، آثار الوزراء، ج۱، ص۲۱۰-۲۱۱، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۳۷ش.
۴۱. هندوشاه بن سنجر، تجارب السلف، ج۱، ص۲۸۱، به کوشش اقبال آشتیانی، عباس، تهران، ۱۳۵۷ش.
۴۲. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۳۰-۱۳۱.    
۴۳. ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۹، ص۱۰۰، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.    
۴۴. اقبال آشتیانی، عباس، وزارت در عهد سلاطین بزرگ سلجوقی، ج۱، ص۹۴، به کوشش محمدتقی دانش پژوه و یحیی ذکاء، تهران، ۱۳۳۸ش.
۴۵. صفا، ذبیح‌اللـه، تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۱۱، تهران، ۱۳۳۶ش.
۴۶. قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، ج۱، ص۸۶، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۷۱ق/۱۳۳۱ش.
۴۷. ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۲۱۰.    
۴۸. ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، ج۹، ص۶۱-۶۲، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۹ق.
۴۹. ابن طقطقی، محمد، الفخری، ج۱، ص۲۸۵.    
۵۰. هندوشاه بن سنجر، تجارب السلف، ج۱، ص۲۸۱، به کوشش اقبال آشتیانی، عباس، تهران، ۱۳۵۷ش.
۵۱. بنداری، فتح، زبدة النصرة، ج۱، ص۵۹، قاهره، ۱۹۷۴م.
۵۲. نیشابوری، ظهیرالدین، سلجوق‌نامه، ج۱، ص۳۳-۳۵، تهران، ۱۳۳۲ش.
۵۳. نیشابوری، ظهیرالدین، سلجوق‌نامه، ج۱، ص۳۵، تهران، ۱۳۳۲ش.
۵۴. ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، ج۱۶، ص۳۰۰.    
۵۵. منشی کرمانی، ناصرالدین، نسائم الاسحار، ج۱، ص۲۵، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۴ش.
۵۶. ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، ج۱۶، ص۳۰۰.    
۵۷. ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۲۱۴.    
۵۸. هندوشاه بن سنجر، تجارب السلف، ج۱، ص۲۸۲، به کوشش اقبال آشتیانی، عباس، تهران، ۱۳۵۷ش.
۵۹. ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۲۱۶.    
۶۰. ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، ج۱۶، ص۳۰۱.    
۶۱. نظام‌الملک، حسن، سیاست‌نامه، به کوشش جعفر شعار، تهران، ۱۳۶۴ش.
۶۲. کاتب، محمد عمادالدین، خریدة القصر، ج۱، ص۹۴، به کوشش محمد بهجت اثری و جمیل سعید، بغداد، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۵م.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تاج الملک»، شماره۵۶۷۷.    



جعبه ابزار