ابوالقاسم گرگانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابوالقاسم کُرَّگانی، عارف بزرگ خراسان میباشد.
ابوالقاسم کُرَّگانی، عبداللـه بن علی طوسی (۳۸۰-۴۶۵ق/۹۹۰-۱۰۷۳م)، عارف بزرگ
خراسان میباشد.
نسبت او به گونههایی متفاوت آمده است، اما با توجه به وجود دهکده کورگان که اینک از توابع شهر
مشهد است.
به نظر میرسد که نسبت کرگانی درستتر باشد زیرا اولاً در بسیاری از منابع به طوسی بودن او اشاره رفته است، ثانیاً بعضی از مؤلفان نسبت او را به صورت کرجانی آوردهاند که مؤید همین نظر است.
نام او در منابع قدیم به صورت عبداللـه بن علی است
و اینکه
هجویری در یکجا
و ظاهراً به تبع او
معصوم علیشاه وی را ابوالقاسم علی کرکانی نامیدهاند. به احتمال قوی از قبیل اضافه نام پدر بر پسر است. ضبط چند منبع متأخرتر نیز که نام او را علی نوشتهاند، ظاهراً خطاست.
سال ولادت او در بعضی از کتب تاریخ و تذکره ۳۸۰ق ذکر شده است.
سلسله مشایخ وی با ۳ واسطه از
ابوعثمان مغربی ،
ابوعلی کاتب و
ابوعلی رودباری به
جنید بغدادی میرسد.
اما
علاءالدوله سمنانی میان او و ابوعثمان مغربی از
منصور خلف نیز نام برده است.
از مریدان و پیروان وی میتوان اینان را یاد کرد:
ابوعلی فارمدی که داماد وی نیز بوده است
ابوبکر نساج خواجه علی حلاج ابوبکرعبدالله طوسی .
دیدار داستانی که عطار درباره ملاقات
ابوسعید ابوالخیر در دوران کودکی با ابوالقاسم کرگانی که به گفته عطار از کبار مشایخ آن روزگار بوده نقل کرده است.
، ساختگی به نظر میرسد، زیرا آن دو با یکدیگر معاصر و مصاحب بودهاند و چنین اختلافی در سن و سال میان آنان نبوده است از ابوسعید سخنان بسیاری نیز در ستایش و تکریم ابوالقاسم نقل شده است.
بسیاری از طریقههای
تصوف سلسله مشایخ خود را به وی رساندهاند
و از این بیشتر سلسلههای
صوفیه در خراسان و نقاط دیگر، چون
کبرویه ،
ذهبیه ،
سهروردیه ،
نقشبندیه و
نعمت الله با واسطههایی به او میپیوندند.
ابوعلی فارمدی نیز در ابتدا مرید
ابوالقاسم قشیری بود ولی پس از ملاقات با ابوالقاسم کرگانی از مریدان او شد و دختر او را به
عقد خود درآورد.
در برخی منابع آمده است که وی از
نماز گزاردن بر جنازه
فردوسی طوسی حماسهسرای بزرگ ایران خودداری کرد و نگذاشت که او را در گورستان
مسلمانان دفن کنند
اما در صورت قدیمتر و اولیه این داستان که در چهار مقاله نظامی عروضی آمده است نامی از ابوالقاسم کرگانی در میان نیست و این کار به مذکری طبرانی نسبت داده شده است.
عطار در اسرارنامه به این داستان اشاره دارد و این ابوالقاسم را شیخ الاکابر و پیری پرنیاز میخواند
ولی در
تذکرةالاولیاء چیزی در این باب نمیگوید؛ علاوه بر این در وقت وفات
فردوسی ( چند سال از عمرش میگذشته و شیخ الاکابر و پیری پرنیاز نبوده است و هیچ بعید نیست که در این داستان خلطی رخ داده باشد بیشتر منابع متقدم وفات ابوالقاسم را در ۴۶۹ق آوردهاند
؛
ابوالقاسم معتقد بود که تا سالک به ۹۹ اسم حق تعالی (
اسماء الحسنی ) متصف نشود و اصل حضرت حق نمیتواند شد
و سالک باید در سلوک به دل راضی باشد و به زبان
دعا کند زیرا محل رضاجنان است و محل دعا زبان سالک هرچند به دل راضی باشد دعا نیز اظهار عجز و ناتوانی در برابر خداوند است.
وی در پاسخ به سؤال
خواجه علی حلاج درباره
سماع گفت: ۳ روز هیچ مخور، بعد از آن بگو تا خوراکی خوب فراهم کنند اگر در آن هنگام میلت به سماع بیشتر بود و سماع را اختیار کردی این تقاضای سماع به حق باشد.
ذکر ابوالقاسم در ابتدا اویس، اویس بوده است
برخی از اقوال ابوالقاسم در تذکره ها بر جای مانده است.
از آراء خاص او نظری است که درباره
ابلیس دارد و عصیان او را از فرط
محبت و
غیرت میداند. وی ابلیس را «خواجه خواجگان» و «سرور مهجوران» ( میخواند و از این جهت با
حسین بن منصور حلاج موافق است و با آراء عین القضاه در این باب، نزدیکی و همسویی دارد (ﻫ د، ابلیس). تنها بخاری کتابی به نام اصول الطریقه و فصول الحقیقه به او نسبت دادهاست.
(۱) ابن عمادحنبلی عبدالحی شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، قاهره، ۱۳۵۰ق.
(۲) بخاری، صلاحالدین، انیس الطالبین وعدهالسالکین، به کوشش خلیل ابراهیم صاری اوغلی و توفیق ﻫ سبحانی، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۳) جامی، عبدالرحمن، نفحاتالانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۴) حمداللـه مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۵) خوارزمی، حسین، جواهرالاسرار و زواهرالانوار، به کوشش محمد جواد شریعت، اصفهان، ۱۳۶۶ش.
(۶) دولتشاه سمرقندی، تذکره الشعراء، به کوشش محمد رمضانی، تهران، ۱۳۳۸ش.
(۷) ذهبی، محمد، العبر، به کوشش، فؤاد سید، کویت، ۱۹۶۱م.
(۸) سهروردی، عمر، عوارف المعارف، بیروت ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۹) شاه نعمت اللـه ولی، نورالدین، دیوان، به کوشش م درویش، تهران، ۱۳۲۸ش.
(۱۰) صریفینی، ابراهیم، تاریخ نیشابور (منتخبالسیاق عبدالغافر فارسی)، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
(۱۱) عطارنیشابوری، فریدالدین، اسرارنامه، به کوشش صادق گوهرین، تهران، ۱۳۳۸ش.
(۱۲) عطارنیشابوری، تذکره الاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۱۳) علاءالدوله سمنانی، احمد، مصنفات فارسی، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۱۴) علیشیرنوایی، مجالس النفائس، به کوشش علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۱۵) غزالی، محمد، احیاء علومالدین، بیروت، دارالندوه الجدیده.
(۱۶) غزالی، محمد، کیمیای سعادت، به کوشش حسین خدیوجم، تهران، ۱۳۶۱ش.
(۱۷) غلام سرور لاهوری، خزینه الاصفیاء لکهنو، ۱۲۹۰ق.
(۱۸) فرهنگ اقتصادی دهات و مزارع، استان خراسان، جهاد سازندگی، تهران، ۱۳۶۰ش.
(۱۹) فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، به کوشش محمود، فرخ، مشهد، ۱۳۴۰ش.
(۲۰) کربلایی، حافظ حسین، روضات الجنان، به کوشش جعفرسلطان القرائی، تهران، ۱۳۴۴ش.
(۲۱) لاهیجی، محمد، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، به کوشش محمد رضا برزگر خالقی و عفت کرباسی، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۲۲) معصوم علیشاه، محمد معصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمد جعفرمحجوب، تهران، ۱۳۳۹-۱۳۴۵ش.
(۲۳) میبدی، احمد، کشف الاسرار و عده الابرار، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۲۴) نامه دانشوران ناصری، قم، ۱۳۳۸ش.
(۲۵) نظامی عروضی، احمد، چهارمقاله، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۲۷ق/۱۹۰۹م.
(۲۶) هجویری، علی، کشف المحجوب به کوشش و ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۲۷) محمد بن منور، اسرار التوحید.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوالقاسم گرگانی»،ج۶، ص۲۴۹۱. /spanlt;/ref