عقود
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عقود اموری
دو طرفه هستند که بین دو طرف ایجاد می شوند.
«عقد» در
لغت، به معنای
گره زدن، بستن و محکم کردن چیزی است.
عقد در زبان
شرع، به معنای
قرارداد و
پیمان بستن میباشد.
و
قرآن کریم با جمله «یا ایُّهَا الَّذینَ امَنُوا اوْفُوا بِالْعُقُودِ»
عمل به پیمانهای
صحیح و انسانی را
واجب کرده است.
منظور مرحوم
محقق حلی از «عقود» قراردادهایی است که
تحقّق هر کدام از آنها احتیاج به دو طرف (
ایجاب و قبول) دارد، بر خلاف «
ایقاع» که پیمان یک طرفی است.
در اصل به معنی جمع بین اطراف جسم و گره زدن و بستن می باشد و در اصطلاح عبارت است از ایجاب و قبول با ارتباطی که شرعاً معتبر است.
پس آن شامل سه امر ذیل می باشد:
الف ـ
ایجاب. ب ـ
قبول. ج ـ ارتباط مخصوص.
و به عبارت دیگر چنانکه در تعریفات جرجانی آمده است: عقد ربط دادن اجزاء تصرف (ایجاب و قبول) است شرعاً.
جمع عقد، عقود است که در قرآن مجید ذکر شده است. می فرماید:
«یا ایها الذین آمنوا أوفوا بالعقود...»
و در تفسیر آن گفته اند: عقود جمع عقد به معنی معقود است و آن به معنی مشدد و محکم و به عبارت دیگر، «أو کدالعهود» است.
فرق عقد و امتیاز آن از
عهد از دو جهت است:
الف ـ در مفهوم عقد استیثاق و شدت و تأکید معتبر است بخلاف عهد.
ب ـ عقد همواره بین دو نفر (متعاقدین) تحقق می یابد به خلاف عهد که ممکن است بوسیله یک نفر تحقق یابد. خلاصه هر عقدی عهد است ولی هر عهدی عقد نیست پس عهد اعم است.
عقد جایز عقدی است که هر یک از متعاقدین (اگر عقد از دو طرف جایز باشد) و یا یکی از آنها (اگر عقد از یک طرف جایز باشد) حق
فسخ آن را داشته باشند مانند شرکت و مضاربه و عاریه.
عقد لازم عقدی است که هیچ یک از متعاقدین حق فسخ آن را نداشته باشند مگر در موارد معین، مانند بیع و اجاره و نکاح.
عقود از حیث لزوم و جواز سه قسمند:
الف ـ عقدی که از هر دو طرف لازم باشد مثل
بیع و اجاره و نکاح.
ب ـ عقدی که نسبت به یکی از طرفین لازم باشد فقط مثل
رهن نسبت به راهن نه مرتهن.
ج ـ عقدی که از هر دو طرف جایز باشد، مثل شرکت و مضاربه و ودیعه و عاریه.
ایشان -محقق حلی- در این قسمت، نوزده کتاب را مطرح کردهاند که عبارتند از:
۱- کتاب
التّجاره،
۲- کتاب
الرّهن،
۳- کتاب
المفلس،
۴- کتاب
الحَجْر،
۵- کتاب
الضّمان،
۶- کتاب
الصّلح،
۷- کتاب
الشّرکه،
۸- کتاب
المضاربه،
۹- کتاب
المزارعة و
المساقات،
۱۰- کتاب
الودیعه،
۱۱- کتاب
العاریه،
۱۲- کتاب
الاجاره،
۱۳- کتاب
الوکاله،
۱۴- کتاب
الوقوف و
الصّدقات،
۱۵- کتاب
السّکنی و
الحبس،
۱۶- کتاب
الهبات،
۱۷- کتاب
السّبق و الرّمایه،
۱۸- کتاب
الوصیّه،
۱۹- کتاب
النّکاح.
کتاب آشنایی با ابواب فقه، ص۷۳.
جابری عربلو، محسن، فرهنگ اصطلاحات فقه فارسی، ص۱۲۹-۱۳۰.