• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوالیسر پزدوی(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پَزْدَوی، یا بزدوی، ابوالیسرصدرالاسلام‌محمدبن‌محمدبن‌حسین‌بن عبدالکریم(۴۲۱- رجب۴۹۳ق/۱۰۳۰- مۀ۱۱۰۰)، متکلم، فقیه و قاضی حنفی ـ ماتریدی.
نام پزودی یا بزدوی منسوب است به محلی به نام پزده یا بزده که قلعه‌ای بود بر سر راه نسف به بخارا(سمعانی، الانساب، ج۱، ص۳۳۹؛ یاقوت، ذیل بزده). وجه تسمیۀ کنیۀ او «ابوالیسر» این است که چون برادرش علی‌بن‌محمد‌پزودی را به سبب دشوار فهم بودن نوشته‌هایش «ابوالعسر» می‌خواندند، در مقابل، وی را به دلیل آسانی و قابل فهم بودن آثارش «ابوالیسر» خواندند(طاش طایری‌زاده، ج۲، ص۵۴).
از قرار معلوم پزودی نخستین آموخته‌های خود را نزد پدرش محمدبن‌حسین فرا گرفت و این محمد نیز به نوبۀ خود نزد پدرش، یعنی عبدالکریم تحصیل کرده بود و عبدالکریم شاگرد ابومنصور ماتریدی بود(پزودی، ص۳؛پزودی، ص۱۵۵؛پزودی، ص۱۵۸). این معنا در وهلۀ نخست نشان می‌دهد که پزودی در خانواده‌ای اهل دانش‌زاده و بالیده است؛ خاصه آنکه پسرش احمد و برادرزاده‌اش حسن‌بن‌علی نیز دانشمند بودند(عبدالقادر، ج۱، ص۳۰۹؛عبدالقادر، ج۲، ص۷۶)؛ در ثانی گویای این است که وی به مکتب حنفی ـ ماتریدی تعلق داشته است که از دیرباز در شهرهای ماوراءالنهر گسترده شده بود. از دیگر استادان پزودی می‌توان از اسماعیل بن‌عبدالصادق بیاری و ابویعقوب یوسف سیاری نام برد(لکهنوی، ص۱۸۸؛ عبدالقادر، ج۱، ص۴۱۶).
پزودی در روزگار خود از چهره‌های برجسته و پیشوای مکتب حنفی ـ ماتریدی گردید، چنان‌که دانش‌پژوهان از دور و نزدیک به مجالس درس او می‌رفتند که شمار زیاد نام شاگردان او در منابع، حکایت از درسهای پررونق او در بخارا و سمرقند، و اهتمام او به امر آموزش دارد. یکی از مشهورترین شاگردان او نجم‌الدین عمربن‌محمدنسفی(۴۶۱-۵۳۷ق) نویسندۀ القند و العقائدالنسفیة است(نسفی، ص۵۴۵). برخی دیگر از شاگردان او عبارت‌اند از محمدبن‌احمد سمرقندی نویسندۀ تحفةالفقهاء(لکهنوی، ص۱۸۸)، ابوالفضل کاخی، ابوالقاسم طرازی، ابوالقاسم مروزی، ابوالمحامد مستملی، ابوحفص سبخی، ابوالحسن شاوانی(سمعانی، التحبیر، ج۱، ص۵۴۲-۵۴۳؛سمعانی، التحبیر، ج۱، ص۵۸۵؛سمعانی، التحبیر، ج۲، ص۱۸۷؛سمعانی، التحبیر، ج۲، ص۲۸۶-۲۸۷؛سمعانی، التحبیر، ج۲، ص۲۸۸؛سمعانی، التحبیر، ج۲، ص۲۹۱)، احمدبن‌محمدخلمی و محمدبن‌منصور نوقدی(عبدالقادر، ج۳، ص۳۲۲؛عبدالقادر، ج۳، ص۳۷۳).
پزودی چندی قاضی‌القضات سمرقند بود، اما دانسته نیست که وی در چه تاریخی به این منصب گمارده شده است، اما هانس پتر لینس تخمین زده است که این تاریخ ۴۸۱ق/۱۰۸۸م است(لینس، ص۱۳). از قرائن چنین برمی‌آید که پزودی در حدود سال ۴۸۱ق در بخارا بوده، و این تاریخ مقارن حملۀ ملکشاه به سمرقند و بخاراست(پزودی، ص۲۵۹). او در بخارا درگذشت(ذهبی، ج۱۹، ص۴۹).
آثار: پزودی نویسندۀ پرکاری بوده(لکهنوی، ص۱۸۸)، و نوشته‌هایش مورد عنایت دانش دوستان بوده است(ذهبی، ج۱۹، ص۴۹). از نوشته‌های برجای ماندۀ وی می‌توان از اصول‌الدین و کتاب فیه‌ معرفة الحجج الشرعیة یاد کرد. از کتابهای دیگر او جز نامی نمانده که از آن جمله است: امالی(حاجی خلیفه، ج۱، ص۱۶۵) و المبسوط فی الفروع (بغدادی، ج۲، ص۷۷).
عقاید: پزودی در کتاب اصول‌الدین(تألیف: ۴۸۱ق)(پزودی، ص۲۵۹). نظام کلامی خود را که در واقع همان چارچوب فکری مکتب ماتریدیه است، تبیین کرده، و توضیح داده است. وی عقاید ماتریدیه را همان باورهای «اهل سنت و جماعت» و روش پیامبر(ص) دانسته، و با انگیزۀ مبارزه با اندیشه‌های فلسفی و عقاید گمراهان و بدعت‌گذاران این کتاب را نوشته است(پزودی، ص۴). پزودی فیلسوفان را به سبب عقایدی که در مورد خدا، نبوت و معاد دارند، کافر می‌داند(پزودی، ص۲۴۰). انگیزۀ دیگر او در نوشتن این کتاب روی‌گردانی دانشمندان از علوم کلام و روی آوردنشان به فقه بوده است.
ساختمان هندسی اندیشه‌های کلامی پزودی بر دو‌گانه انگاری جهان ذهن و جهان عین، و مسلم داشتن جهان خارج همچون یک واقعیت و حقیقت نفس‌الامری است. بدین قرار نخست با سوفسطاییان درگیر می‌شود(پزودی، ص۵)؛ پس از آن به معرفی منابع معرفت کلامی می‌پردازد و آراء دیگران را در این زمینه نقد می‌کند و تعقل و استدلال را حجت می‌شمارد(پزودی، ص۵-۱۱). وی سپس بحث جواهر و اعراض را پیش می‌کشد(پزودی، ص۱۱-۱۴) تا از رهگذر آن ـ برخلاف اندیشۀ فیلسوفان ـ به اثبات حدوث کل عالم بپردازد و آن را مقدمه‌ای برای اثبات پدیدآورندۀ عالم قرار دهد(پزودی، ص۱۴-۱۸)؛ آن‌گاه در بحث توحید اثبات می‌کند که این پدیدآورنده، واحد است و اندیشه‌های دوگانه و سه‌گانه باوران را به نقد می‌کشد(پزودی، ص۱۸-۲۰).
در مبحث ذات الاهی عقیدۀ او این است که خدا شبیه چیزی نیست و از این رهگذر با همۀ فرقه‌هایی که تجسیم یا تشبیه معتقدند، درگیر می‌شود و آیه‌های مورد استناد مشبهه را به نفع الاهیات تنزیهی تأویل می‌کند(پزودی، ص۲۱-۳۱). در مورد صفات خدا، تبیین وی از صفات به اندیشه‌های اشاعره(ه‌ م) در این باب نزدیک می‌شود. او برخلاف متعزله، برای صفات به حقیقتی ورای ذات معتقد است و این صفات را قائم به ذات می‌داند(پزودی، ص۳۱-۴۲).
در باب اراده و مشیت الاهی، با یکی دانستن این دو، از باور ابوحنیفه فاصله می‌گیرد(پزودی، ص۴۲-۴۳). او همسو با اهل سنت و جماعت، کلام الاهی را قدیم و غیر مخلوق می‌داند و دلایل مخالفان این باور را نقد می‌کند(پزودی، ص۵۳-۶۹). او بر آن است که خدا قابل دیده‌شدن است و معتقد است که شماری از مؤمنان در بهشت او را می‌بینند(پزودی، ص۷۷-۸۸). در مبحث نبوت پس از اثبات نبوت عامه، به اثبات نبوت پیامبر(ص)از رهگذر معجزه‌ای چون قرآن می‌پردازد(پزودی، ص۹۷؛ پزودی، ص۲۲۰).
در مسئلۀ جبر و اختیار، باز او به «کسب» اشاعره نزدیک می‌شود(پزودی، ص۹۹؛پزودی، ص۱۱۵). او برخلاف معتزله و همسو با اشاعره معتقد است که نمی‌توانیم بگوییم که کاری برخدا واجب است یا واجب نیست، زیرا افعال خدا براساس مشیت مطلق اوست، نه برمقتضای احکام عقل عملی(پزودی، ص۱۲۶)، و براساس آیاتی از قرآن(اعراف:۱۸۶)خدا خبر داده است که گاه در حق بندگان کاری می‌کند که به صلاح آنان نیست(پزودی، ص۱۲۷). او برخلاف معتزله افعال الاهی را مهلل به اغراض نمی‌داند، بلکه مشیت مطلق خدا را که مقید به هیچ قیدی نیست، حاکم بر همه‌چیز می‌انگارد(پزودی، ص۱۳۰). در مسئلۀ وعد و وعید، پزودی همچون مرجئه از وعیدیه سخت دور می‌شود و بر آن است که مرتکبان کبیره در دوزخ نمی‌مانند و شاید اصلاً به آنجا نروند(پزودی، ص۱۳۱). در باب ایمان، وی همان باور اشاعره را تأیید می‌کند(پزودی، ص۱۴۶-۱۴۷). دربارۀ اثبات روز رستاخیز، استدلال وی مبتنی بر حکمت عملی و عدل خداوند دربارۀ کسانی است که در دنیا کیفر نمی‌بینند(پزودی، ص۱۵۷). چیزی که ما را به یاد استدلال امانوئل کانت فیلسوف آلمانی در این باب می‌اندازد.
در مبحث امامت و سیاست، برپایۀ اینکه امام باید از همه برتر باشد(پزودی، ص۱۸۷)، همچون سایر اهل سنت، ابوبکر را خلیفۀ شایسته پس از پیامبر(ص) می‌داند(پزودی، ص۱۷۸) و باور شیعه را مردود می‌شمارد(پزودی، ص۱۷۹-۱۸۴). البته معزول کردن امام را در هنگام تخلف روا نمی‌داند(پزودی، ص۱۹۰).
پاره‌ای از آراء فقهی پزودی در برخی منابع فقهی آمده است(ابن‌نجیم، ج۱، ص۳۰۹؛ابن‌نجیم، ج۳، ص۲۶۶؛ابن‌نجیم، ج۶، ص۱۲۶؛ابن‌نجیم، ج۶، ص۲۵۹؛ ابن‌شحنه، ص۳۲۱؛ کاسانی، ج۱، ص۲۴۷).
مآخذ:
(۱) قرآن کریم؛
(۲)ابن‌شحنه، احمد، لسان الحکام، قاهره، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م؛
(۳) ابن‌نجیم، زین، البحرالرائق، بیروت، دارالمعرفه؛
(۴) بغدادی، هدیه؛
(۵) پزودی، محمد، اصول‌الدین، به کوشش ه‌.پ. لینس، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م؛
(۶) حاجی خلیفه، کشف؛
(۷) ذهبی، محمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م؛
(۸) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمربارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م؛
(۹) همو، التحبیر، به کوشش منیره ناجی سالم، بغداد، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م؛
(۱۰) طال کوپری‌زاده، احمد، مفتاح‌السعادة، حیدرآباددکن، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م؛
(۱۱) عبدالقادر قرشی، الجواهر المضیئة، به کوشش عبدالفتاح محمدحلو، قاهره، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م؛
(۱۲) کاسانی، ابوبکر، بدائع‌الصنائع، بیروت، ۱۹۸۲م؛
(۱۳) لکهنوی، محمدعبدالحی، الفوائدالبهیة، بیروت، ۱۳۴۴ق؛
(۱۴) لینس، ه‌. پ.، مقدمه بر اصول‌الدین(نک‌: هم‌، پزودی)؛
(۱۵) نسفی، عمر، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش؛
(۱۶) یاقوت، بلدان.



جعبه ابزار