ابوجعفر ابنزبیر (خام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابنزبیر، ابوجعفر احمد بن ابراهیم ثقفى (۶۲۷ق - ۷۰۸ق/ ۱۳۰۸-۱۲۳۰ م)، محدث، نحوی، قاری، مفسر، ادیب و مورخ اندلسى معاصر نصریان غرناطه. در جَیان كه موطن اجداد وی از جمله نیای بزرگش كعب بن مالك بود و در خانوادهای توانگر و معروف دیده به جهان گشود. دوران كودكى و نوجوانى را در همانجا گذراند و در ۶۴۳ق/۱۲۴۵م به دنبال تصرف جیان به دست مسیحیان همراه پدر این شهر را ترك گفت. پدرش كه مردی توانگر بود، او را در طلب علم و استفاده از محضر بزرگان مساعدت بسیار كرد. (ابنخطیب، ج ۱، ص۱۹۵-۱۹۶) ابنزبیر قرائات سبع و سنن نسایى را نزد ابوالحسن شاری فرا گرفت (ذهبى، ذیول العبر، ج۴، ص۲۰؛ ابنحجر، ج ۱، ص۹۶) و از ۶۴۵ق نزد بسیاری از مشاهیر علم و ادب كه ابن فرحون (ابن فرحون، ج ۱، ص۱۸۹) شمار آنان را قریب ۴۰۰ تن دانسته است، به تحصیل علوم مختلف از جمله تاریخ، نحو، رجال، فقه و حدیث پرداخت (صفدی، ج ۶، ص۲۲۲) و در زمره علمای بنام اندلس درآمد و در شهرهای مالقه و غرناطه به تعلیم نحو و قرائت و تفسیر و فقه و اصول و حدیث پرداخت (ابنخطیب، ج ۱، ص۱۹۶؛ سیوطى، ج ۱، ص۲۹۲) و به زودی شهرتش از مرزهای اندلس فراتر رفت (سیوطى، ج ۱، ص۲۹۲) و نامدارانى چون ابوحیان غرناطى (ذهبى، تذكرة الحفاظ، ج ۴، ص۱۴۸۴) نزد او به فراگرفتن علوم پرداختند.
ابوحیان فصاحت او را در سخنوی و زبر دستىاش را در علوم حدیث و قرائات و نحو و اصول فقه و كلام ستوده و او را از مهربانترین و پارساترین عالمان دانسته است. (صفدی، ج ۶، ص۲۲۲-۲۲۳) او علاوه بر پرداختن به علوم دینى گاه شعر نیز مىسروده، اما ابنخطیب شعر او را فاقد ارزش و زیبایى دانسته است. (ابنخطیب، ج ۱، ص۱۹۷)
وی به هنگام اقامت در مالقه، با مردی به نام ابراهیم فَزاری كه مدعى نبوت شده و جنجالى به پا كرده بود، از در مخالفت درآمد، اما چون ابراهیم در بزرگان شهر و به خصوص حاكم مالقه نفوذ بسیار داشت، ابنزبیر كاری از پیش نبرد و پس از تحمل محنتهای بسیار ناگزیر مالقه را ترك گفت و راهى غرناطه شد. حاكم غرناطه، امیر ابوعبدالله الغالب (حك ۶۲۹ -۶۷۱ق/۱۲۳۲-۱۲۷۲م) او را به گرمى پذیرفت و سخت گرامى داشت و چندی بعد نیز كه ابراهیم فزاری به عنوان فرستاده امیر مالقه به غرناطه آمد، ابنزبیر فرصت را غنیمت شمرده و با اجازه سلطان او را محاكمه كرد و كشت. (ابنخطیب، ج ۱، ص۱۹۸؛ ابنحجر، ج ۱، ص۹۷-۹۸)
ابنزبیر چندی در حمایت امیر ابوعبدالله به سر برد تا آنكه به سعایت برخى مورد خشم سلطان قرار گرفت و به امر وی مدتى در خانهاش محبوس شد و در انزوا به كار تألیف پرداخت، اما پس از آنكه مورد عفو سلطان قرار گرفت، كرسى خطابه و منصب امامت مسجد جامع و قضا در امر ازدواج بدو سپرده شد. (سیوطى، ج ۱، ص۲۹۲؛ ابنخطیب، ج ۱، ص۱۹۸-۱۹۹) وی در اوج شهرت در غرناطه درگذشت. (ابنخطیب، ج ۱، ص۱۹۹؛ ابنحجر، ج ۱، ص۹۸)
ابنزبیر تألیفات متعدد داشته است. آثار موجود وی اینهاست:
۱. صلة الصلة كه شامل تراجم علما و مشاهیر اندلس در سدههای ۶ و ۷ق/۱۲ و ۱۳م است و همانند تكمله ابنابار و الذیل على الصلة ابنفرتون كه گویا مفقود شده، ذیلى است بر صله ابن بشكوال، اما ظاهراً صلة الصلة ابنزبیر تكمله كتاب ابنفرتون است كه به ترتیب حروف الفبا مرتب شده است. علاوه بر ذیل ابنفرتون تاریخ علماء البیرة و انسابهم و ابنائهم اثر مَلاّحى نیز از مآخذ عمده ابنزبیر در تألیف این كتاب بوده است. (ابنزبیر، ص ۴؛ ابنزبیر، ص ۸؛ ابنزبیر، ص ۱۰) ابنابار (ابنابار، ج ۳، ص۴۶۵؛ ابنزبیر، ص ۳۲) و ابنخطیب (ابنخطیب، ج ۲، ص۲۲۷؛ ابنخطیب، ج ۲، ص ۲۲۸) در شرح حال علمای اندلس از این كتاب استفاده كردهاند. بخش آخر این كتاب آخرین بار در ۱۹۳۷م به كوشش لِوی پرووانسال در رباط به چاپ رسیده است. ابنخطیب ذیلى به نام عائد الصلة بر صلة الصلة نوشته است. (ابنخطیب، ج ۱، ص۱۹۷؛ ابنخطیب، ج ۲، ص۱۳۹)
۲. البرهان فى ترتیب سور القرآن، كه تاكنون به چاپ نرسیده و نسخههایى از آن در كتابخانههای كتانى در مغرب ( مجله معهد المخطوطات العربیة، ج ۶۵(۱)، ص۱۸۱) و بانكیپور و خزانة الرباط (زركلى، ج ۱، ص۸۶) موجود است.
۳. ملاك التأویل فى المتشابة اللفظ فى التنزیل در تفسیر قرآن كه به گفته ابنحجر (ابنحجر، ج ۱، ص۹۶) تلخیصى از كتاب یحیى بن سلامة حَصكَفى است. نسخههایى از آن در تونس، كتابخانه زیتونیه، مكه مكرمه، دارالكتب قاهره، خزانة الرباط، (زركلى، ج ۱، ص۸۶) اسكوریال، استانبول (سید، ج ۱، ص۴۷) موجود است.
آثار دیگری نیز به او منسوب است كه عبارتند از: اعلام بمن ختم به القطر الاندلسى من الاعلام؛ ردع الجاهل على اعتساب المجاهل فى الرد على الشرذمة (الشوذیة)؛ (ابنحجر، ج۱، ص۹۷) الزمان و المكان؛ (ابنخطیب، ج ۱، ص۱۹۷) سبیل الرشاد فى فضل الجهاد؛ شرح الاشارة فى الاصول و فهرسة (ابن قاضى، ج ۱، ص۱۱؛ ابن قاضى، ج ۱، ص ۱۲) و نیز تعلیقى بر الكتاب سیبویه. (سیوطى، ج ۱، ص۲۹۲)
فهرست منابع:
(۱)محمد بن عبدالله ابنابار، التكملة لكتاب الصلة، به كوشش فرانسیسكو كودرا، مادرید، ۱۸۸۲م؛
(۲)احمد بن على ابنحجر، الدرر الكامنة، حیدرآباد دكن، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م؛
(۳)محمد بن عبدالله ابنخطیب، الاحاطة، به كوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۵م؛
(۴)احمد بن ابراهیم ابنزبیر، صلة الصلة، به كوشش لوی پرووانسال، رباط، ۱۹۳۷م؛
(۵)ابراهیم بن على ابن فرحون، الدیباج المذهب، به كوشش محمد الاحمدی ابوالنور، قاهره، ۱۹۷۴م؛
(۶)احمد بن محمد ابن قاضى مكناسى، درة الحجال، تونس، ۱۹۷۰م؛
(۷)محمد بن احمد ذهبى، تذكرة الحفاظ، حیدرآباد دكن، ۱۳۷۷ق/ ۱۹۵۸م؛
(۸)محمد بن احمد ذهبى، ذیول العبر، به كوشش محمد سعید بن بسیونى زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م؛
(۹)خیرالدین زركلى، الاعلام، بیروت، ۱۹۸۶م؛
(۱۰)فؤاد سید، فهرس المخطوطات المصورة، قاهره، ۱۹۵۴م؛
(۱۱)سیوطى، بغیة الوعاة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م؛
(۱۲)خلیل بن ایبك صفدی، الوافى بالوفیات، به كوشش س. ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م؛
(۱۳)مجله معهد المخطوطات، قاهره، ۱۳۷۸ق/ ۱۹۵۹م.