ابوجعفر بلوی خام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بلوي، ابوجعفر
جلد: ۱۲
شماره مقاله:۵۰۶۸
بَلَوي، ابوجعفر احمدبن على، نويسنده و دانشمند اندلسى قرن و ۰ق/۵ و ۶م دربارة نام كامل او، نك: بلوي، ۷۴، ۷۹، ۹۴؛ عمرانى، ۰. گذشته از گزارشهاي خوشامدگويانة معاصران بلوي همچون ابن غازي دربارة فقاهت او، مشكل بتوان بيرون از حوزههاي قرائت و علوم ادبى، سندي بر صاحبنظر بودن او يافت دربارة آموختههاي فقهى و حديثى او، نك: بلوي، ۶۳، ۱۸، ۰۶، ۶۰، ۶۹، ۲۰، نيز براي برخى توصيفهاي ستايشآميز دربارة فقاهت او توسط معاصرانش، نك: ۱۸، ۷۷؛ ابن غازي، ۹. گويا وي اولينبار در ايام سفر به شرق پاي درس حديث نشست بلوي، ۶۶. در اجازاتى نيز كه از عالمان گرفته، عنوانهايى درخور طلاب، و نه عالمان بزرگ، به وي داده شده است نك: همو، ۶۳، ۷۴، ۲۳. قراينى براي گرايشهاي صوفيانة ابوجعفر بلوي نيز وجود دارد براي نمونه، نك: همو، ۳۶، ۴۰، ۴۳، ۸۰.
خاندان بلوي كه از عربهاي ساكن غرناطه بودند، به «ابن داوود» شهرت داشتند همو، ۳۷، ۷۵؛ ابن خطيب، /۴۱؛ مقري، /۷۸ و بسياري از آنها نسل اندر نسل عالم قرائت بودند سراج، /۱۶؛ ابن خطيب، همانجا. باتوجه به رعايت ترتيب زمانى در كتاب ثَبَت و اشارة بلوي در آن به حفظ قرآن و تحصيلات مقدماتى عهد كودكىاش نزد پدر در وادي آش ص ۷۹-۸۰، مىتوان گفت مولدش همانجا، و احتمالاً در حدود سال ۶۶ق/۴۶۲م بوده است عمرانى، ۸.
بلوي پيش از مهاجرت به شرق اسلامى، به مسافرتهايى علمى در خود اندلس دست زد و به غرناطه، المريه و احتمالاً شهرهاي ديگر رفت نك: بلوي، ۹۶، ۹۷- ۹۸، ۱۰. وي قبل از اشغال غرناطه توسط مسيحيان در ۹۶ق/۴۹۱م، همراه با پدر و برادران خويش اندلس را ترك كرد و به شمال افريقا رفت. در پى شكست مسلمانان از مسيحيان اندلس، اينان از بازگشت نااميد شدند و پس از حدود دو سال اقامت در تلمسان، بهوهران، و سپس تونس رفتند و سرانجام، در قسطنطنيه مقام گزيدند بلوي، ۳۷، ۶۶، ۰۸، ۰۹، ۱۴، ۷۴، ۷۷، جم؛ عمرانى، ۸-۰؛ ابن غازي، ۳.
بغدادي درگذشت بلوي را درحدود سال ۳۰ق/۵۲۴م /۴۰، و عمرانى در حدود سال ۳۸ق/۵۳۲م آورده است ص ۸.
آثار:
. ثبت، كه مهمترين كتاب بلوي و مشتمل بر شرح حال استادان اوست. با دقت در گزارشهايى كه بلوي در اين كتاب از سفرهاي خويش داده است، دانسته مىشود كه وي نوشتن ثبت را در ضمن سفر آغاز كرده است نك: ص ۳۷، ۷۹، ۹۵، جم. بلوي در اوايل كتاب ص ۳۶-۳۷، گزارش برخورد خود را با ابن غازي در تونس در ۹۸ق/۴۹۳م ياد مىكند و آنگاه ديباچة كتاب آغاز مىشود. از آن پس عمدة حوادث نقل شده در كتاب، داراي ترتيب زمانى است، ولى مطالب درج شده ميان عنوان كتاب و ديباچه از چنين ترتيبى برخوردار نيست و نبايد جزو اصل كتاب محسوب شود. گويا در ۹۵ق/۴۹۰م، بلوي نگارش ثبت را به پايان رسانده، يا رها كرده است نك: ص ۴۱. به نظر مىآيد انگيزة بلوي در نگارش كتاب، احساس ضرورت در جاويدان كردن نام استادان اندلسى خويش است كه بسياري از آنها در ايام جنگ در سرزمينهاي ديگر پراكنده شده بودند مثلاً نك: ص ۰۸-۰۹. اينك اهميت اين كتاب بيش از هرچيز بهسبب گزارشهايى است كه از مسائل آموزشى دوران زندگى بلوي در آن آمده است.
. شرحى بر القصيدةالخزرجية عبداللهبن محمدبنعثمان خزرجى، در علم عروض، كه نسخهاي از آن در برلين آلوارت،شم و نسخهاي ناقص در اسكوريال موجود است عمرانى، ۷. بلوي اين كتاب را در ۰۸ق/۵۰۲م در غَلَطه در حوالى قسطنطنيه به پايان رسانيده است حاجى خليفه، /۱۳۶.
. فرائد الفوائد فى فنون غيرواحد همو، /۲۴۳؛ بغدادي، همانجا.
افزون بر اينها سراج اندلسى مطلبى از بلوي را از كتاب الغامض او نقل مىكند /۵۴ كه در كتاب ثبت موجود نيست. مقري نيز از كتابى به خط بلوي خاطرهاي نقل كرده است /۰۳ كه آن مطلب هم در ثبت ديده نمىشود.
مآخذ: ابن خطيب، محمد، الاحاطة، به كوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۹۵۵م؛ ابن غازي، محمد، فهرس، به كوشش محمد زاهى، دارالبيضاء، ۹۷۹م؛ بغدادي، هديه؛ بلوي، احمد، ثبت، به كوشش عبدالله عمرانى، بيروت، ۹۸۳م؛ حاجى خليفه، كشف؛ سراج اندلسى، محمد، الحلل السندسية، به كوشش محمدحبيب هيله، بيروت، ۹۸۴م؛ عمرانى، عبدالله، مقدمه و حواشى بر ثبت نك: هم، بلوي؛ مقري، احمد، نفح الطيب، بهكوشش محمد محيىالدين عبدالحميد، بيروت، دارالكتاب العربى؛ نيز: Ahlwardt.
فرهنگ مهروش