• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوزرعه رازی خام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اَبوزُرعِه رازي، عبيدالله بن عبدالكريم بن يزيد بن فروخ (۲۰۰ـ ۲۶۴ق/ ۸۱۶ ـ ۸۷۸م)، از محدثان و رجال شناسان بزرگ اهل سنت. جدش فروخ مولاي عياش بن مطرّف قرشي بود (مزي، ۱۲/۳۸). در تاريخ ولادت او اقوال غيرمشهوري نيز وجود دارد، چنانكه به گفتة حاكم نيشابور وي در ۱۹۴ق زاده شده است (ذهبي، سير، ۱۳/۷۸؛ براي ديگر اقوال، نكـ: خطيب، تاريخ، ۱۰/۳۲۸؛ ابن عساكر، ۱۰/۶۸۹؛ ذهبي، تذهيب، ۳/۵).
ابوزرعه در موطن خود، ري، به تقريب از ۳۰ استاد بهره گرفت. از ۲۱۴ تا ۲۲۲ق در ري ملازم درس ابراهيم بن موسي فراء بود. پس از آن به مكه رفت (ابن ابي حاتم، ۳۳۵). او علاوه بر حجاز و عراق به شام و مصر نيز سفر كرد و سپس به قزوين درآمد و از محمد بن سعيد بن سابق و علي بن محمد طافسي و سعيد بن عمرو بردعي حديث شنيد. ابوزرعه خود گويد كه منظور وي از رفتن به بيروت استفاده از عباس بن مزيد بود، چنانكه هدف وي از رفتن به عسقلان، استفاده از محمد بن ابي السري و به قزوين استفاده از محمد بن سعيد ابن سابق بوده است (رافعي، ۳/۲۴۸).
ابوزرعه بار ديگر در ۲۲۷ق از ري بيرون رفت و در ۲۳۲ق بدانجا بازگشت. وي در در اين سفر پس از حج خانة خدا به
مصر رفت و ۱۵ ماه در آنجا ماند و به نوشتن احاديث شافعي پرداخت و از آن پس براي سماع حديث به شام، حمص، بالاد جزيره، بغداد و بصره رفت. سومين مسافرت او به شام و مصر و عراق ۵/۴ سال به طول انجاميد (ابن ابي حاتم، ۳۴۰)؛ آنگاه به ري بازگشت و مدت ۲۰ سال در آنجا اقامت گزيد (ابن عساكر، ۱۰/۶۹۸).
برخي ديگر از مشايخ او اينانند: ابوبكر ابن ابي شيبه، ابو خيثمه زهير بن حرب، خلف بن هشام بزّاز، ابو عاصم ضحاك بن مخلد، ابن ذكوان مقري، ابونعيم فضل بن دكين، عيسي بن ميناقالون، نصر بن علي جهضمي و ابوالوليد طيالسي (نكـ: مزي، ۱۲/۳۸ ـ ۳۹). وي همچنين در بعداد مدتها به مجالست و مذاكرة حديث با احمد بن حنبل گذراند (خطيب، تاريخ، ۱۰/۳۲۶؛ ابن ابي بعلي، ۱/۱۹۹).
گروه زيادي از محدثان، حتي بعضي از شيوخ و يا اقران وي از او استماع كرده اند، از جمله: مسلم، ترمذي، نسائي، ابن ماجه، طبري، ابويعلي موصلي، ابوبكر ابن ابي داوود، ابوحاتم رازي، ابن ابي حاتم رازي، ربيع بن سليمان راوي، ابوعوانة اسفرايني، ابوزرعة دمشقي، ابراهيم حربي و بسياري ديگر (نكـ: مزي ۱۲/۳۹ ـ ۴۰؛ طبري، ۵/۴۷۶).
ابوزرعه به رسم معمول اصحاب حديث در آن روزگار از پيروان سلف و مخالف اهل رأي بود و آشكارا به مخالفت با مبتدعان برخاست و پيشاز قيام به اين كار اسحاق بن راهويه در نامه اي به او نوشته بود كه از باطل نهراسد (ابن ابي حاتم، ۳۴۲). از دعاي احمد بن حنبل براي پيروزي او بر مخالفان و همچنين از نامة ابن رسته به وي نيز اين استنباط تأييد مي شود (همو، ۳۴۱).
ابن ابي حاتم رازي (ص ۳۲۸) او را از بزرگان علما و ناقدان حديث دانسته و پدرش ابو حاتم وي را «امام» خوانده است (همو، ۳۳۴). ابن حبان او را يكي از پيشوايان روزگار در حديث و عالمي پرهيزگار و با تقوي معرفي كرده است (الثقات، ۸/۴۰۷). به گفتة ابوحاتم رازي پس از او كسي نتوانسته است در علم و فهم و صيانت و راستگويي جاي وي را بگيرد (ابن عدي، ۱/۱۴۱؛ نيز نكـ: خطيب، تاريخ، ۱۰/۳۲۶، ۳۳۴، شرف، ۴۳؛ رافعي، همانجا). اگر چه رجال شناسي چون نسائي ثقه اش خوانده است (خطيب، تاريخ، ۱۰/۳۳۴)، ولي در حقيقت پايگاه او در حديث چنان والاست كه نيازي به توثيق ندارد. وي خود به عنوان يك رجال شناس مورد توجه بوده است: رجال نويساني چون ابن ابي حاتم رازي (ص ۳۲۸ ـ ۳۳۹) و ابن عدي جرجاني (۱/۱۴۱ ـ ۱۴۲)، در سرآغاز كتابهاي خود به هنگام معرفي مآخذ عمده در جرح و تعديل رجال، از ابوزرعه نام برده، بابي را به معرفي جايگاه وي در اين فن اختصاص داده اند. نظرات رجالي ابوزرعه را مي توان در جاي جاي كتب مربوط به اين فن بازيافت (مثلاً نكـ: ابن حنان، المجروحين، ۱/۵۵، ۱۹۱، جمـ). ذهبي در مقايسه بين نظرات رجالي ابوزرعه با بعضي ديگر از معاصرانش ابراز داشته كه وي با خداترسي و آگاهي بسيار نظر مي داده است (سير، ۱۳/۸۱).
در مورد ميزان آگاهي و حفظ او در حديث همين اندازه كافي است كه ابن ابي شيبه يادآور شده كه كسي را حافظ تر از او نديده است. اسحاق بن راهويه نيز مدعي شده كه هر حديثي كه ابوزرعه آن را نداند، اصلي ندارد (نكـ: ابن عدي، ۱/۱۴۱).
گفته شده وي بخشي از احاديثي را كه در ضبط داشته، در يك مسند گردآورده بوده كه اكنون نشاني از آن در دست نيست (نكـ: كتاني، ۴۸). همچنين نجاشي (ص۱۱) تأليفي ديگر با عنوان ذكر من روي عن جعفر بن محمد (الصادق) عليه السلام من التابعين و من قاربهم به وي نسبت داده و نكته اي را از آن نقل كرده است (در مورد چند تأليف دربارة «دلائل النبوة» و «زهد» و «ضعفاء»، نكـ: سخاوي ۱۶۶، ۱۲۸؛ GAS, I/۱۴۵).
وي در «ماشهران» (ظاهراً يكي از نواحي ري) وفات يافت (خطيب،‌ همان،‌۱۰/۳۳۵) و سعماني مي نويسد كه مقبرة او را ديده است (ص ۶/۳۶).
مآخذ: ابن ابي حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تقدم‌ـة المعرف‌ـة لكتاب الجرح و التعديل، حيدرآباد دكن، ۱۳۷۱ق/ ۱۹۵۲م؛ ابن ابي يعلي، محمد، طبقات الحنابل‌ـة، به كوشش محمد حامد فقسي، قاهره. ۱۳۷۱ق/ ۱۹۵۲م؛ ابن حبان، محمد، الثقات، حيدرآباددكن، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م؛ همو، المجروحين، به كوشش محمود ابراهيم زايد، بيروت، ۱۳۹۶ق؛ ابن عدي، عبدالله، الكامل في ضعفاء الرجال، بيروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م؛ ابن عساكر، علي بن حسن، تاريخ مدين‌ـة دمشق، عمان، دارالبشير؛ خطيب بغدادي، احمد بن علي، تاريخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق؛ همو، شرف اصحاب الحديث، به كوشش محمد سعيد خطيب اوغلي، آنكارا، ۱۹۷۱م؛ ذهبي، محمد بن احمد، تذهيب التهذيب، نسخة عكسي موجود در كتابخانة مركز؛ همو، سير اعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و علي ابوزيد، بيروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۳م؛ رافعي، عبدالكريم بن محمد، التدوين في اخبار قزوين، حيدر آباد دكن، ۱۹۸۵م؛ سخاوي، محمد بن عبدالرحمن، الاعلان بالتوييخ، به كوشش فرانتس روزنتال، بغداد، ۱۳۸۲ق/ ۱۹۶۳م؛ سمعاني، عبدالكريم بن محمد، الانساب، حيدرآباد دكن، ۱۳۸۶ق/ ۱۹۶۶م؛ بطري،‌تاريخ؛ كتاني، محمد بن جعفر، الرسال‌ـة ،المستطرف‌ـة بيروت، ۱۳۳۲ق؛ مزّي، يوسف بن عبدالرحمن، تهذيب الكمال، نسخة خطي كتابخانة احمد ثالث، شمـ ۲۸۴۸؛ نجاشي، احمد بن علي، رجال، به كوشش موسي شبيري زنجاني، قم، ۱۴۰۷ق؛ نيز: GAS.
عبدالامير سليم



جعبه ابزار