• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوسیاره(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اَبوسَيّاره، عُمَلية بن اَعزل بن خالد عَدواني،يكي از شخصيتهاي اواخر عصر جاهليت كه سالها سرپرستي حجاج را برعهده داشت، سرپرستي حركت حجاج از مزدلفه به مني در مناسك حج، يكي از مناصب دورة جاهليت بود كه به شكل موروثي در خاندان عدوان (از شعبه هاي قيس عيلان) دست به دست مي شد و آخرين ايشان كه ۴۰ سال اين منصب را برعهده داشت، عملي‌ـة بن اعزل بود (ابن هشام، ج۱، ص۱۲۸؛ طبري، ج۲، ص۲۸۶؛ مسعودي، ج۲، ص۵۷) و گويا به مناسبت وظيفه اش به ابوسيّاره مكنّي شده بود (كلبي، ص۴۷۱). آگاهي ما از كار وي در اين مراسم اندك است و در منابع دربارة وظيفة او تعبيراتي گوناگون به صورت «دفع»، «افاضله» و «اجازه» ديده مي شود. ابوسياره ابتدا خطبه اي كوتاه مي خواند، سپس به كوه «ثَبير» در مزدلفه مي نگريست و آنگاه كه خورشيد از فراز كوه پرتو مي افكند، با نداتي «اَشرِق ثَبيرُ كَيما نُغير» يعني : اي (خورشيد پس كوه) ثبير طلوع كن تا ما (به سوي مني) بشتابيم، فرمان حركت مي داد و با مركوب خود پيشاپيش مردم مي رفت (ابوالفرج، ج۳، ص۴؛ ياقوت، ج۱، ص۹۱۸).
در منابع تصريح شده كه ابوسياره اسلام را درك كرده است (ازرقي، ص۱۸۷؛ مسعودي، ج۲، ص۵۷)، ولي از عاقبت كار او اطلاعاي در دست نيست.
گفته شده كه ابوسياره در طول ۴۰ سال، در مراسم حج، همواره بر خري سوار بود كه در سلامت و تندرستي (يا صبر) مثل شد. چنانكه عرب دربارة كسي كه سالم و تندست باشد، گويد: «اصّح (يا اصبر) من عًَير ابي سّيارة» (جاحظ، البيان، ج۱، ص۲۴۶؛ ثعالبي، ص۲۹۵؛ ميداني، ج۱، ص۴۱۰). در منابع گاه از ماده بودن، سياهي و يك چشمي اين مركب سخن رفته است (ازرقي، ص۱۸۶؛ جاحظ، الحيوان، ج۱، ص۱۳۹؛ ثعالبي،‌ ص۲۹۵). در يك شعر كهن عربي نيز از مركب وي و سرپرستي حجاج ياد شده است (ابن هشام، ج۱، ص۱۲۸). گويا انگيزة ابوسياره از سوار نشدن بر اسبهاي اصيل كه جلوه اي از شكوه و جلال به همراه داشت، فروتني و تواضع بوده است، چنانكه بعدها اين رفتار وي الگويي براي برخي از شخصيتهاي ممتاز عرب شد (جاحظ، البخلاء،ص۲۰۴؛ جاحظ، البيان، ج۱، ص۲۴۶؛ ثعالبي، ص۲۹۶).
از ابوسياره تنها چند بيت شعر و يك خطبة بسيار كوتاه نقل شده است كه نيمي از آن دعا و نيم ديگر نصيحت و موعظه است (ابوالفرج، ج۳، ص۴؛ ميداني، ج۱، ص۴۱۰؛ ياقوت، ج۱، ص۹۱۸).
ابوسياره نخستين كسي بود كه خون بهاي مقتول را برابر ۱۰۰۰ شتر قرار داد؛ به روايتي ديگر نخستين كس عبدالمطلب بود كه اين سنت را پي ريخت و اسلام نيز آن را تأييد كرد (ابن قتيبه، ص۵۵۱؛ ابن رسته، ص۱۹۱).
منابع:
(۱)ابن رسته، احمد بن عمر، الاعلاق، النفيس‌ـة، به كوشش دخويه، ليدن، ۱۸۹۱ م؛
(۲) ابن قتيبه،‌ عبدالله بن مسلم، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹ م؛
(۳) ابن هشام، عبدالملك، السيرة النبوي‌ـة، به كوشش مصطفي سقا و ديگران، قاهره، ۱۳۵۵ق/ ۱۹۳۶ م؛
(۴) ابوالفرج اصفهاني، الاغاني، بولاق، ۱۲۸۵ ق؛
(۵) ازرقي، محمد بن عبدالله، اخبار مك‌ـة، به كوشش رشدي صالح محلس، بيروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲ م؛
(۶) ثعالبي، ثمار القلوب، قاهره، مطبع‌ـة الطاهر؛
(۷) جاحظ، عمرو بن بحر، البخلاء، به كوشش طه حاجري، قاهره، دارالمعارف؛
(۸) جاحظ، عمرو بن بحر، البيان و التبيين، به كوشش حسن سندويي، قاهره، ۱۳۵۱ق/ ۱۹۳۲ م؛
(۹) جاحظ، عمرو بن بحر، الحيوان، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹ م؛
(۱۰) طبري، تاريخ؛
(۱۱) كلبي، هشام بن محمد، جمهرة النسب، به كوشش ناجي حسن، بيروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶ م؛
(۱۲) مسعودي، مروج الذهب، به كوشش محمد محيي الدين عبدالحميد، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴ م؛
(۱۳) ميداني، احمد بن محمد، مجمع الامثال، به كوشش محمد محيي الدين عبدالحميد، بيروت، ۱۳۷۴ ق/ ۱۹۵۵م؛
(۱۴) ياقوت، بلدان.



جعبه ابزار