• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوطیب طبری(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اَبوطيِِّبِ طبَري، طاهر بن عبدالله بن طاهر (۳۴۸ ـ ۴۵۰ق/۹۵۹ ـ ۱۰۵۸ م)، فقيه بنام شافعي. ابوطيب در آمل به دنيا آمد (خطيب، ج۹، ص۳۵۹؛ ابوالسحاق، ص۱۲۷) و چنانكه گفته اند، از ۱۴ سالگي در همانجا به كسب علم و استماع حديث پرداخت (خطيب، ج۹، ص۳۵۹؛ ابن جوزي، صف‌ـة، ج۲، ص۴۹۴) و در مجلس درس فقه ابوعلي زجاجي حاضر شد (ابوالسحاق، ص۱۱۷؛ ابوالسحاق، ص۱۲۷؛ سمعاني، ج۹، ص۴۳؛ ابن ابي الدم، ص۴۴۳)(كه به اشتباه از ابوعلي ثقفي نام برده است).
ابوطيب در طلب علم به اكناف سرزمينهاي اسلامي سفر كرد، چنانكه براي استماع از ابوبكر اسماعيلي رهسپار گرگان شد و به سبب مرگ ابوبكر (پس از ۳۷۰ق) موفق به ديدار او نگرديد (خطيب، ج۹، ص۳۵۹؛ ابوالسحاق، ص۱۱۶)، اما در مجلس درس فرزند وي ابوسعد اسماعيلي و ديگر علماي آن ديار چون قاضي ابوالقاسم ابن كَجّ و ابواحمد غِطربفي حضور يافت. وي همچنين در نيشابور به مدت ۴ سال نزد ابوالحسن ماسرجسي فقه آموخت و در اسفراين از ابوالسحاق اسفرايني اصول فقه را فراگرفت. آنگاه به بغداد رفت و همانجا اقامت گزيد و از مجالس علماي بنام آن ديار چون دارقطني، ابوحامد اسفرايني، علي بن عمر سكري،‌ابن عرفه و معافي بن زكريا ابن طرارا بهره برد (خطيب، ج۹، ص۳۵۸ ـ ۳۵۹؛ ابوالسحاق، ص۱۲۶؛ ابوالسحاق، ص۱۲۷؛ ابن خلكان، ج۱، ص۲۸) و از آن پس در بغداد به درس و بحث پرداخت، تا آنجا كه گويند علماي عراق علم را از او آموختند (سبكي، ج۳، ص۱۷۶).
ابوالسحاق شيرازي كه از خواص اصحاب اوست، بيش از ۱۰ سال در محضر وي از معيدان درس او بود (ابوالسحاق، ج۵، ص۱۶۷). خطيب بغدادي هم از شاگردان بنام وي بوده كه به گفتة خود سالهاي از محضر وي بهره برده است (خطيب بغدادي، ج۹، ص۳۵۹). از ديگر شاگردان او در فقه مي توان از ابوعبدالله قزويني (منتخب الدين، ۱۸۶)، يعقوب بن سليمان خارن شافعي (ابن شاكر، ج۴، ص۳۳۵) و ابوالوليد باجي نام برد (مقري، ج۲، ص۲۷۶؛ذهبي، ج۱۷، ص۶۷۱؛ سبكي، ج۳، ص۱۷۶).
ابوطيب در ترويج مذهب شافعي در عراق سهم بسزايي داشت و مناظرات وي با پيروان ديگر مذاهب از جمله حنفيان، چون ابوالحسن طالقاني قاضي بلخ و ابوالحسن قدوري از تلاش پي گير وي در اين راه حكايت مي كند (سبكي، ج۳، ص۱۸۲ ـ ۱۹۵). از همين روي معمولاً از او به صورت شيخ عميد (ثعالبي، ج۲، ص۶۶) و يا شيخ عراقي ( عبادي، ص۱۱۴) نام مي بردند و هر زمان ك ابوسحاق شيرازي و ديگر علماي شافعي عراق، لفظ قاضي را به طور اطلاق در علم فقه ذكر مي كردند، منظور آنان قاضي ابوطيب طبري بود (سبكي، ج۳، ص۱۷۷). مقام وي در فقه چنان بلند بود كه گاه او را از ابوحامد اسفرايني نيز برتر مي دانستند (خطيب، ج۹، ص۳۵۹).
ابوطيب پس از وفات قاضي ابوعبدالله صيمري حنفي (د ۴۰۵ ق) درجانب غربي بغداد و ربع الكرخ متصدي قضا شد (خطيب، ج۹، ص۳۵۹؛ سمعاني، ج۹، ص۴۳) و پس از آن قضاي هر دو قسمت شرقي و غربي بغداد را برعهده گرفت (صريفيني، ۴۱۴) و تا آخر عمر طولاني خويش با برخورداري از سلامت كامل به قضا و افتا پرداخت (خطيب، ج۹، ص۳۶۰؛ سمعاني، ج۹، ص۴۳). علاوه بر تصدي مسند قضا، به گفتة ثعالبي (ثعالبي، ج۲، ص۶۶)، وي توليت ديوان رسائل را نيز بر عهده داشت. ابوطيب در ادب نيز دستي داشت و مبادلات شعري وي با ابوالعلاء معري و نيز اشعار ديگري از او بر جاي مانده است (ثعالبي، ج۲، ص۶۶ ـ ۶۷؛ خطيب، ج۹، ص۳۵۹ ـ ۳۶۰؛ ابن خلكان؛ ج۲، ص۵۱۲ ـ ۵۱۴؛ سبكي، ج۳، ص۱۷۸ ـ ۱۸۲).
ابوطيب بيش از ۱۰۰ سال زيست و سرانجام در بغداد درگذشت در مراسم تشييع وي بزرگان بغداد شركت داشتند و پيكر وي در جانب غربي بغداد نزد مقبرة احمد بن حنبل در باب الحرب به خاك سپرده شد (خطيب، ج۹، ص۳۶۰؛ بندراي، ص۲۵؛ ابن اثير، ج۹، ص۶۵۱). ابومحمد دو غابادي از جمله كساني است كه در سوگ وي اشعاري سرود (ثعالبي، ج۲، ص۸۳ ـ ۸۴).
قاضي را در حسن خلق و نيز دقت تحقيق و كمال اجتهاد ستوده اند (خطيب، ج۹، ص۳۵۹؛ ثعالبي، ج۲، ص۶۶؛ ابواسحاق، ص۱۲۷؛ سبكي، ج۳، ص۱۷۶) و دربارة شدت ورع و شوخ طبعي و ي حكايتها آورده اند (ابن جوزي، صف‌ـة، ج۲، ص۴۹۳ ـ ۴۹۴؛ ابن جوزي،المنتظم، ج۸، ص۱۹۸؛ ذهبي، ج۱۷، ص۶۶۹ و ص۶۷۰). وي از جمله فقيهانياست كه به جواز استعمال لقي «شاهنشاه» براي جلالا الدوله از اميران ديلمي فتوا داد (ابن صلاح، ادب المفتي، ص۱۴۸ ـ ۱۵۰). او در بسياري از مسائل فقهي به عنوان مجتهد در مذهب، اظهار نظر كرده است. نووي در جاي جاي كتاب مجموع شرح المهذب، آراء و نظريات او را در تمام مباحث فقهي به خصوص مبحث قضا و شهادات آورده است (نووي، ج۱(۲)، ص۳۴۸؛ سبكي، ج۳،، ص۱۹۵ ـ ۱۹۷؛ ابن صلاح، مقدمة، ص۲۶۶، جم‌ ).
آثار: ابواسحاق شيرازي بدون ذكر عناوين، وي را صاحب آثاري در خلافت، مذهب،اصول و جدل دانسته است (ابواسحاق، ص۱۲۸)، اما آنچه امروز از او باقي ماندة اينهاست: ۱. جواب في السماع و الغناء، كه نسخه اي از اين اثر در كتابخانة رباط نگهداي مي شود (علوش، ج۲(۱)ف ص۱۲۵). ۲. روضة المنتهي في مولد الامام الشافعي، كه در پايان كتاب به شرح زندگاني جمعي از علماي شافعي نيز پرداخته است (سخاوي، ص۱۸۷) و چنين به نظر مي آيد كه ابواسحاق هنگام تأليف طبقات الفقهاء خود بدان توجه داشته است (عباس، ص۲۳و۲۴). نسخه اي خطي از اين اثر در آنكارا موجود است التعليقة الكبري في الفروع، در فقه، كه در ۱۰ مجلد بوده است.(از آن در كتابخانة توپكاپي استانبول نگهداري مي شود) ۴. شرح المختصر مزني در فقه. نسخي از اين كتاب در كتابخانه هاي مصر و تركيه موجود است.
از ديگر آثار او شرحي در الفروع ابوبكر ابن حداد مصري (ابن خلكان، ج۲، ص۱۳۵؛ابن خلكان، ج۲، ص۵۱۴؛ ابن خلكان، ج۴، ص۱۹۷) و كتابي با نام المجرد و نيز المنهاج را بر شمرده اند (سبكي، ج۳، ص۱۷۶). گفتني است كه متن مناظرة ابوطيب با ابوالحسن قدوري و مناظرة او با ابوالحسن طالقاني را، سبكي (سبكي، ج۳، ص۱۸۲ ـ ۱۹۵) نقل كرده است.
منابع:
(۱)ابن ابي الدم، ابراهيم بن عبدالله، ادب القضاء، به كوشش مصطفي زحيلي، دمشق، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲ م؛
(۲) ابن اثير، الكامل؛
(۳) ابن جوزي، عبدالرحمن بن علي، صف‌ـة الصفوة، به كوشش محمود فاخوري، بيروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶ م؛
(۴) ابن جوزي، عبدالرحمن بن علي، المنتظم، حيدرآباد دكن، ۱۳۵۹ ق؛
(۵) ابن خلكان، وفيات؛
(۶) ابن شاكر كتبي، محمد، فوات الوفيات. به كوشش احسان عباس، بيروت، ۱۹۷۴ م؛
(۷) ابن صلاح، عثمان بن عبدالرحمن، ادب المفتي و المستفتي، به كوشش موفق بن عبدالله، بيروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۶ م،
(۸) ابن صلاح، عثمان بن عبدالرحمن، مقدمة، به كوشش عائشه عبدالرحمن بنت شاطي، قاهره، ۱۹۷۴ م؛
(۹) ابن قاضي شهبه، ابوبكر بن احمد، طبقات الشافعي‌ـة، به كوشش حافظ عبدالعليم خان، حيدرآباد دكن، ۱۳۹۸ق/ ۱۹۷۸ م؛
(۱۰) ابواسحاق شيرازي، ابراهيم بن علي، طبقات الفقهاء، به كوشش احسان عباس،‌ بيروت، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱ م؛
(۱۱) بنداري اصفهاني، فتح بن علي، مختصر تاريخ دول‌ـة آل سلجوق عمادالدين كاتب، بيروت، ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰ م؛
(۱۲) ثعالبي، عبدالملك بن محمد، تتم‌ـة اليتيم‌ـة، به كوشش عباس اقبال، تهران، ۱۳۵۳ ق؛
(۱۳) ذهبي، محمد بن احمد، سير اعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوظ و محمد نعيم عرقسوسي، بيروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳ م؛
(۱۴) سبكي، عبدالوهاب بن علي، طبقات الشافعي‌ـة، قاهره، ۱۳۴۸ ق؛
(۱۵) سخاوي، محمد بن عبدالرحمن، الاعلان باتوبيخ، به كوشش صالح احمد علي، بغداد، ۱۳۸۲ق/ ۱۹۶۳ م؛
(۱۶) سمعاني، عبدالكريم بن محمد، الانساب، حيدرآباد دكن، ۱۳۹۸ق/ ۱۹۷۸ م؛
(۱۷) صريفيني، ابراهيم بن محمد، تاريخ نيسابور (منتخب السياق عبدالغافر فارسي)، به كوشش محمد كاظم محمودي، قم، ۱۴۰۳ ق؛
(۱۸) عبادي، محمد بن احمد، طبقات الفقهاء الشافيع‌ـة، به كوشش گوستا ويتستام، ليدن، ۱۹۶۴ م؛
(۱۹) عباس، احسان، مقدمه بر طبقات الفقهاء، (نك‌ : هم‌ ، ابواسحاق)؛
(۲۰) علوش، ي. س. و عبدالله رجراجي، فهرس المخطوطات العربي‌ـة برباط الفتح، رباط، ۱۹۵۴ م؛
(۲۱) مقري،‌ احمد بن محمد، نفح الطيب، به كوشش يوسف بقاعي، بيروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶ م؛
(۲۲) منتجب الدين، علي بن عبدالله، الفهرست، به كوشش محدث ارموي، قم، كتابخانة آيت الله مرعشي؛
(۲۳)نووي، يحيي بن شرف، تهذيب الاسماء و اللغات، ق۲۳اهره، ادارة الطباعة المنيرية؛



جعبه ابزار