ابوعبدالله ابنعسکر خام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِعَسْكَر، ابوعبدالله محمد بن على (۵۸۴ -۶۳۶ق/۱۱۸۸- ۱۲۳۹م)، راوی، فقيه، مورخ و اديب عصر موحدون اندلس بود. خاندان وی در روستايى در غرب مالقه ساكن بودند (ابنابار، ج۲، ص۶۴۱)، اما او خود در مالقه پرورش يافت و نزد استادان آن ديار از جمله ابوالحجاج ابن شيخ، ابوالقاسم بن سمجون، ابوالحسن بن شقوری و ابنحوط الله حديث شنيد. نظر به اعتبار و شهرت گستردهای كه كسب كرده بود، توانست از بسياری از علمای اندلس و مغرب، چون ابوالحسن على بن احمد جيانى و عبدالله بن احمد بن قدامه و حتى برخى از علمای مشرق اجازه روايت دريافت كند. سپس خود به گروهى از مردم بغداد، بنا به تقاضای آنان، اجازه روايت داد (مراكشى، ج۶، ص۴۴۹؛ ابنخطيب، ج۲، ص۱۷۴). كسانى كه در شمار استادان او بودهاند، بسيارند و مراكشى (مراكشى، ج۶، ص۴۴۹) نام ۱۷ تن از آنان را برشمرده است. با اين حال او، از اينكه نتوانسته از درس ساير بزرگان و دانشمندان عصر خود بهره گيرد، اظهار تأسف كرده است (ذهبى، ج۲۳، ص۶۶).
وی مدتى منشى ابوعبدالله محمد بن حسن نباهى در امر قضا بود و پس از چندی در زمان انتقال حكومت مالقه از بنى هود به بنى احمر، نيابت قضا به او سپرده شد و در ۶۳۵ق به رغم ميل باطنيش رسماً رياست آن را به عهده گرفت و تا پايان عمر در اين سمت باقى ماند. عدالت و داوری صحيح او در صدور احكام مورد ستايش بسيار قرار گرفته است (مراكشى، ج۶، ص۴۴۹؛ ابنخطيب، ج۲، ص۱۷۳). ابنابار (ابنابار، ج۲، ص۶۴۱) گويد وی دوبار منصب قضا را در مالقه به عهده گرفته است.
ابنعسكر در فقه، حديث و قرائت قرآن نيز تبحر داشت و مجالس درس وی مورد استقبال بسياری از بزرگان آن روزگار بود. ابوبكر ابن حبيش و ابنسعيد اندلسى از جمله كسانى بودهاند كه از محضر درس او بهره بردهاند (ابنسعيد، ص۱۳۰؛ مقری، ج۴، ص۳۱۱). برخى، از جمله ابوبكر ابن خميس، ابوبكر ابن ابى العيون و ابو عبدالله ابن بری از او روايت كردهاند (مراكشى، ج۶، ص۴۴۹).
ابنعسكر سرودههايى نيز داشته است كه حدود ۲۰ بيت از آنها در آثار ابنسعيد (ابنسعيد، ص۱۳۰-۱۳۱)، مراكشى (مراكشى، ص۴۵۱)، ابنخطيب (ابنخطيب، ج۲، ص۱۷۵) و مقری (مقری، ج۲، ص۳۵۱_۳۵۲؛ مقری، ج۳، ص۳۱۱) آمده است. مضمون بيشتر اشعار او مدح و تغزل و يا درباره اجازههايى است كه گرفته يا به ديگران داده است و در همه آنها آثار تكلف و تصنع جلوهگر است، چنانكه شعر او را بايد از نوع «شعر علما» دانست. قطعات مسجع كوتاهى نيز از نثر او در آثار ابنسعيد (ابنسعيد، ص۱۳۱) و مقری (مقری، ج۲، ص۳۵۱_۳۵۲؛ مقری، ج۵، ص۱۳۰) آمده است كه ويژگیهای نثر روزگار خود را دارد.
آثار:
۱. الاكمال و الاتمام فى صلة الاعلام يا مطلع الانوار و نزهة البصائر و الابصار، كه ذيلى است بر كتاب مفقود الاعلام بمحاسن (بمجالس) الاعلام من اهل مالقة الكرام، نوشته اديب گمنام اصبغ بن على بن ابى العباس (د ۵۹۲ق). ابنعسكر در اين كتاب علاوه بر شرح احوال شعرا و بزرگان مالقه، اطلاعات ارزشمندی نيز درباره زندگى اجتماعى آن زمان و حوادث تاريخى ريز و درشتى كه عموماً جای ديگری مذكور نيست و همواره مورد توجه و استناد مورخان بعد از او از جمله ابنخطيب (ابنخطيب، ج۲، ص۴۴۴ ؛ ابنخطيب، ج۲، ص۴۸۴)، نباهى (نباهى، ص۹۱؛ نباهى، ص۱۰۱؛ مقری، ج۵، ص۱۳۰) بوده، به دست داده است. اين اثر كه با درگذشت ابنعسكر ناتمام مانده بود، توسط برادر زاده وی ابوبكر محمد بن خميس به اتمام رسيد. نسخهای از آن در يكى از كتابخانههای شخصى مراكش موجود است.
۲.التكملة و الاتمام لكتاب التعريف و الاعلام، كه ذيلى است بر كتاب التعريف و الاعلام عبدالرحمان بن ابى الحسن سهيلى در معرفى اشخاص و گروههايى كه برخى از آيات قرآن درباره آنان نازل شده است. ابنعسكر (ابنعسكر، ص ۴- ۵) خود درباره انگيزه نگارش اين كتاب مىگويد كه چون كتاب سهيلى را در مقايسه با ساير كتب تفسير بديع و بىنظير يافته، در صدد تأليف تكملهای برآمده تا آنچه را كه وی فروگذاشته، كامل كند. نسخههايى از اين كتاب در مصر (خديويه، ج۱، ص۱۵۳-۱۵۴؛ ظاهريه، ج۲، ص۸۸-۸۹) و كتابخانه عاشر افندی ( تذكرة النوادر، ص۲۷) موجود است.
آثار يافت نشده:
۱. الجزء المختصر فى السُلُوّعن ذهاب البصر، كه آن را برای واعظ نابينای معاصرش ابومحمد ابن ابى خرصى تأليف كرده بوده است؛
۲. رساله ادّخارِ الصبر فى افتخار القصر و القبر (ابنابار، ج۲، ص۶۴۲؛ مراكشى، ج۶، ص۴۵۰)؛
۳. شرح الايات التى استشهد بها سيبويه (عباس، ج۶، ص۴۵۰)؛
۴. شفاء العلة فى سمت القبله (كحاله، ج۱۱، ص۷)؛
۵. المشرع الروی فى الزيادة على غريبى الهروی؛
۶. نزهة الناظر فى مناقب عمار بن ياسر (ابنابار، ج۲، ص۶۴۲؛ مراكشى، ج۶، ص۴۵۰). كتابى هم در انساب بنى سعيد و مناقب آنان به وی نسبت دادهاند (ابنسعيد، ص۱۳۰-۱۳۱؛ مقری، ج۲، ص۳۵۲). مجموعهای مشتمل بر ۴۰ حديث نيز داشته است كه سلسله سند هر يك از آنها به يكى از صحابه ختم مىشده كه نامش با نام شيخ خود او يكى بوده است و اين خود بيانگر وسعت معلومات وی در علم حديث است (ابنابار، ج۲، ص۶۴۲؛ ابنخطيب، ج۲، ص۱۷۴).
فهرست منابع:
(۱) ابنابار، محمدعبدالله، التكملة لكتاب الصله، به كوشش عزت عطار حسينى، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م؛
(۲) ابنخطيب، محمد، الاحاطه، به كوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۴ق؛
(۳) ابنسعيد، على، القدح المعلى، به كوشش ابراهيم ابياری، قاهره، ۱۴۰۰ق؛
(۴) ابنعسكر، محمد، التكلمة و الاتمام، نسخه عكسى موجود در كتابخانه مركز؛
(۵) تذكرة النوادر، حيدرآباد دكن، ۱۳۵۰ق؛
(۶) خديويه، فهرست؛
(۷) ذهبى، محمد، سير اعلام النبلاء، به كوشش بشار عواد معروف و محيى هلال السرحان، بيروت، ۱۴۰۵ق؛
(۸) عباس، احسان، حاشية الذيل و التكمله ؛
(۹) كحاله، عمررضا، معجم المؤلفين، بيروت، ۱۹۵۷م؛
(۱۰) مراكشى، محمد، الذيل و التكمله، به كوشش احسان عباس، بيروت، ۱۹۷۳م؛
(۱۱) مقری تلمسانى، احمد، نفح الطيب، به كوشش احسان عباس، بيروت، ۱۳۸۸ق؛
(۱۲) نباهى، عبدالله، تاريخ قضاة الاندلس، به كوشش لوی پرووانسال، قاهره، ۱۹۴۸م؛