ابوعبدالله انطاکی خام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَنْطاكى، ابوعبدالله (يا ابوعلى) احمد بن عاصم، عارف بزرگ سدههاي ۲-۳ق/۸ -۹م. هرچند تاريخ و محل ولادت او به طور دقيق روشن نيست، اما از نسبت او و نيز چون او را «اهل ثغور» دانستهاند (ابن حبان، ۸/۲۰؛ خواجه عبدالله، ۱۲۳؛ ابن عديم، ۲/۸۴۸)، مىتوان دريافت كه در انطاكيه به دنيا آمده است (نك: ياقوت، ۲/۷۹-۸۰). وي مدتى در دمشق به سر برد (ابن منظور، ۳/۱۲۷؛ ذهبى، تاريخ...، ۴۳؛ نيز نك: ابن ابى حاتم، ۱(۱)/۶۶). انطاكى نخست علوم رايج آن زمان را فراگرفت و در آنها مهارت يافت و در زهد و رياضت، عرفان و تصوف به كمال رسيد (مثلاً نك: ابونعيم، ۹/۲۸۰-۲۸۹؛ هجويري، ۱۵۹؛ ابن كثير، ۱۰/۳۱۸؛ نيز نك: عطار، ۴۱۰). وي را از فرط هوشياري و بسياري فراست «جاسوس القلوب» ناميدهاند (قشيري، ۱۹؛ عطار، ابن عديم، همانجاها).
انطاكى با زهّاد و عارفان بزرگ و مشهور زمان خود از جمله بشر حافى (د ۲۷۷ق/۸۹۰م)، سري سقطى (د ۲۵۳ق/۸۶۷م) و احتمالاً فضيل بن عياض (د ۱۸۷ق/۸۰۳م) همنشين و هم صحبت بوده است (سلمى، ۱۲۷؛ قشيري، هجويري، همانجاها). جامى انطاكى را شاگرد حارث محاسبى (د ۲۴۳ق/۸۵۷م) دانسته است (ص ۹۱).
احمد بن ابى الحواري (ه م)، عارف مشهور شام در قرن ۲ و ۳ق از جمله شاگردان او بوده، و بسياري از سخنان او را نيز نقل كرده است (مثلاً نك: سلمى، ۱۲۹؛ ابونعيم، ۹/۲۸۱، ۲۸۲، ۲۹۳، ۲۹۵-۲۹۶؛ بيهقى، ۱۹۹، ۳۵۸؛ قشيري، ۹۰، ۱۵۵). انطاكى در علم حديث نيز دستى داشت و از محدثان بغداد و دمشق احاديثى شنيده، و ديگران نيز از او حديث روايت كردهاند (مثلاً نك: ابن ابى حاتم، ابن حبان، ابن عديم، همانجاها؛ ذهبى، همانجا، نيز سير...، ۱۱/۴۰۹).
تاريخ وفات انطاكى را برخى پس از ۲۲۰ق دانستهاند (ماسينيون، «تحقيق...۱»، ۲۲۳ ؛ I/۳۵۱ GAL,S, I/۶۳۸; .(GAS, ابن كثير آن را به طور تقريب ۲۳۹ق حدس زده است (۱۰/۳۱۸-۳۱۹) و ذهبى (همان، ۱۰/۴۸۸) نيز احتمال داده كه تا ۲۳۰ق زنده بوده است.
در اقوال منسوب به انطاكى بسياري از مفاهيم عرفانى و اخلاقى همچون: معرفت، فقر، صبر، صدق، يقين، خوف و رجا سخن رفته است (مثلاً نك: سلمى، ۱۲۷-۱۳۰؛ ابونعيم، ۹/۲۸۰-۲۹۶؛ ابن جوزي، ۴/۲۷۷- ۲۷۹؛ ابن منظور، ۳/۱۲۷-۱۲۹).
آثار: از انطاكى اثر مستقلى در دست نيست و بيشتر سخنان او برگرفته از تذكرهها و كتابهاي صوفيه است. سخنان انطاكى به سبب تعلق به اولين دورة زهد و تصوف در اسلام، از اهميت ويژهاي برخوردار است. ماسينيون بر اين باور است كه آثار او پيش از آثار محاسبى بوده، و محاسبى از آنها در تأليفات خود بهره برده است. اين تأليفات را به او نسبت دادهاند: ۱. المعاملات، كه در شناخت تصوف بوده، و در آن ژرف بينيهاي جالبتوجهى داشته است (كلاباذي، ۳۲؛ ماسينيون، «مجموعه...۲»، ۱۲ )؛ ۲. الشبهات (همو، «تحقيق»، ۱۷۲ ، حاشية ۶ ؛ ، GAL,S همانجا)؛ ۳. دواء داءالقلوب و معرفة همم النفس و آدابها (ماسينيون، همان، ۱۵۳ ؛ ، GAL,S نيز ، GAS همانجاها).
انطاكى شعر نيز مىسروده، و اشعاري از او بر جاي مانده است (ابونعيم، ۹/۲۹۶-۲۹۷؛ ابن عديم، ۲/۸۵۲؛ ابن منظور، ۳/۱۳۰؛ ابن كثير، ۱۰/۳۱۸).
مآخذ: ابن ابى حاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعديل، حيدر آباد دكن، ۱۳۷۱ق/ ۱۹۵۲م؛ ابن جوزي، عبدالرحمان، صفة الصفوة، به كوشش محمود فاخوري، بيروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م؛ ابن حبان، محمد، الثقات، حيدرآباد دكن، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م؛ ابن عديم، عمر، بغية الطلب فى تاريخ حلب، به كوشش سهيل زكار، دمشق، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م؛ ابن كثير، البداية؛ ابن منظور، محمد، مختصر تاريخ دمشق ابن عساكر، به كوشش رياض عبدالحميد مراد، دمشق، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م؛ ابونعيم اصفهانى، احمد، حلية الاولياء، بيروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م؛ بيهقى، احمد، كتاب الزهد الكبير، به كوشش عامر احمد حيدر، بيروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۷م؛ جامى، عبدالرحمان، نفحات الانس، به كوشش محمود عابدي، تهران، ۱۳۷۰ش؛ خواجه عبدالله انصاري، طبقات الصوفية، به كوشش محمد سرور مولايى، تهران، ۱۳۶۲ش؛ ذهبى، محمد، تاريخ الاسلام، به كوشش عمر عبدالسلام تدمري، بيروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۱م؛ همو، سير اعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و ديگران، بيروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م؛ سلمى، محمد، طبقات الصوفية، به كوشش پدرسن، ليدن، ۱۹۶۰م؛ عطار نيشابوري، فريدالدين، تذكرة الاولياء، به كوشش محمد استعلامى، تهران، ۱۳۶۶ش؛ قشيري، عبدالكريم، الرسالة القشيرية، قاهره، ۱۳۵۹ق/۱۹۴۰م؛ كلاباذي، محمد، التعرف لمذهب اهل التصوف، به كوشش محمد جواد شريعت، تهران، ۱۳۷۱ش؛ هجويري، على، كشف المحجوب، به كوشش ژوكوفسكى، تهران، ۱۳۵۸ش؛ ياقوت، بلدان؛ نيز:
GAL,S; GAS; Massignon, L., Essai sur les origines du lexique technique de la mystique musulmane, Paris, ۱۹۶۸; id, Recueil de textes in E dits, Paris, ۱۹۲۹.
محمدجواد شمس