ابوعبید ثقفی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَبو عُبِیْدِ ثَقَفی، ابن مسعود بن عمرو بن عُمَیر بن عوف (د ۱۳ق/۶۳۴ م)، سردار مشهور
عرب در جنگ با ایرانیان و پدر
مختار ثقفی بود.
چون
عمر بن خطاب به خلافت نشست و از گزارش
مثنی بن حارثه مبنی بر پیشروی ایرانیان آگاه شد،
مسلمانان را به
جنگ با ایرانیان برانگیخت؛ اما به سبب شهرت ایرانیان به پایداری و جنگجوی و دشمن شکنی، کسی داوطلب جنگ نمیشد.
تا آنکه ابوعبید به پاخاست و
سعد بن عبید انصاری و
سسلیط بن قیس انصاری نیز با او همراه شدند و مردم نیز به پا خاستند. عمر نیز ابوعبید را به فرماندهی برگزید و روانه جنگ کرد.
همچنین به مثنی بن حارثه نیز دستور داد که به ابوعبید بپیوندد و در اطاعت او باشد.
از این سو،
رستم فرخزاد ، سردار ایرانی، از
خراسان راه
عراق پیش گرفت و نرسی (از خویشاوندان خسرو پرویز) را به کَسْکَر و جابان را به بِهقُباد پایین فرستاد
. ابوعبید سه بار در نقاط مختلف با سپاهیان ایران جنگ کرد: نخست در محلی به نام نَمارق، بین
حیره و
قادسیه ، ایرانیان را درهم شکست. در این نبرد جابان اسیر شد و خود را به فدیه آزاد ساخت.
رستم فرخزاد سپاهی دیگر به سوی کسکر جالینوس روانه جنگ کرد. ابن بار ابوعبید از نمارق به سوی کسکر راند و نرسی را درهم شکست و غنایم بسیار به چنگ آورد.
. سپس به جالینوس در باروسما تاخت، ولی کار به
صلح انجامید و قرار شد ایرانیان هر نفر ۴ درهم
فدیه دهند.
رستم فرخزاد، پس از این واقعه، مردانشاه، مشهور به
بهمن جادویه ، ملقب به ذوالحاجب را که مردی جنگ آزموده بود، به یاری جالینوس فرستاد.
در سپاه بهمن، یک، یا به قولی چند
فیل بود. درفش کاویانی نیز که ایرانیان به آن تیّمن میجستند، با این سپاه بود.
بهمن در محلی به نام قُسّ الناظف بر کرانه فرات و ابوعبید در محلی دیگر به نام مَروَحه در سوی دیگر فرات مستقر شدند. میان دو سپاه پلی بود؛ ابوعبید پس از آنکه فرمانهایی خطاب به سران سپاه صادر کرد و جانشینان بعدی را، در صوتر کشته شدن خود یا یکی از سرداران، معین نمود.
از پل گذشت و دست به حمله زد و با
شمشیر بر خرطوم فیلی که به فیل سفید مشهور بود و مایه وحشت لشکریان
عرب گردیده بود، زخم زد و فیل نیز ابوعبید را لگدکوب کرد و کشت.
این جنگ به نامهای متعددی چون: یوم الجسر، یوم قسّ الناظف، یوم المَروَحه و یوم الفیل معروف است.
چون ابوعبید کشته شد،
ابومحجن ثقفی شعری در رثای او سرود.
(۱) ابن اثیر، الکامل.
(۲) ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸ م.
(۳) ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ ق.
(۴) ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰ م.
(۵) بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، به کوشش عبدالله و عمر انیس الطباع، بیروت، مؤسسة المعارف.
(۶) خلیفة بن خیاط، تاریخ، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸ م.
(۷) دینوری احمد بن داوود، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر و جمال الدین شیال، بغداد، ۱۳۷۹ق/۱۹۵۹ م.
(۸) ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، قاهره، ۱۳۶۸ ق.
(۹) طبری، تاریخ
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوعبید ثقفی»، ج۵، ص۲۳۴۱.