• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوفکیهه اصلی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اَبوفُکَیهه اَزْدی:ابوفکیهه، اَفلَح،
[۱] انساب‌الاشراف، ج۱، ص‌۲۲۰؛ اسدالغابه، ج۱، ص۲۶۴
(یسار
[۲] انساب‌الاشراف، ج‌۱، ص‌۲۲۰؛ الروض‌الانف، ج‌۳، ص‌۳۹۲
، نبت
[۳] تفسیر قرطبی، ج‌۱۰، ص‌۱۱۷
) اَزدی یمنی
[۴] الروض‌الانف، ج‌۳، ص‌۳۹۲

وی از اهالی عین‌التمر (شهری نزدیک انبار و در غرب کوفه) و از موالی بنی‌عبدالدّار
[۵] الطبقات، ج‌۴، ص‌۹۲
و برده صفوان•بن‌امیه
[۶] البدایة و النهایه، ج‌۳، ص‌۸۴
بود. وی مسیحی
[۷] مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۵۹۵
و به قولی یهودی
[۸] روح‌المعانی، مج‌۸، ج‌۱۴، ص‌۳۴۴
و عجمی بود
[۹] تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۴۲۲
که در مکّه به آهنگری و شمشیرسازی اشتغال داشت.
[۱۰] مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۵۹۵
ابوفکیهه هم‌زمان با بلال اسلام آورد و از نخستین مسلمانان به‌شمار می‌رفت.
[۱۱] انساب‌الاشراف، ج۱، ص۲۲۰؛ اسدالغابه، ج۱، ص‌۲۶۴

مسلمانی او خشم صاحبش، صفوان‌بن‌امیه و بنی• عبدالدار را برانگیخت و در پی آن، همانند دیگر مسلمانان، تحت آزار و شکنجه قرار گرفت؛ امّا او همچنان بر عقیده خود پایدار ماند. شگنجه‌گر او امیّة•بن‌خلف بود. او بتی را در برابرش گرفت و گفت:آیا این خدای تو نیست؟ ابوفکیهه پاسخ داد:خدای من کسی است که من، تو و این بت را آفریده است. امیه با شنیدن این سخن، سخت برآشفت و گلوی ابوفکیهه را فشرد. در این هنگام اُبیّ•بن‌خلف به برادرش امیه گفت:بر آزارش بیفزا تا محمّد با جادوی خود او را خلاص کند.
[۱۲] انساب‌الاشراف، ج۱، ص۲۲۰؛ اسدالغابه، ج۱، ص‌۲۶۴
وی پس از مدت‌ها شکنجه و آزار، به‌دست ابوبکر• خریداری و آزاد شد؛ امّا آزارش همچنان ادامه یافت تا در هجرت• دوم مسلمانان به حبشه، با آنان همراه شد.
[۱۳] الطبقات، ج‌۴، ص‌۹۲

ابوفکیهه در شأن نزول:
برخی مفسران، نام ابوفکیهه را در ذیل ۴ آیه‌قرآنی آورده‌اند:
۱. آیه‌۱۰۳ نحل/۱۶:«و‌لَقَد نَعلَمُ اَنَّهُم یَقولونَ اِنَّما یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذی یُلحدونَ اِلَیهِ اَعجَمیّ و هذا لِسانٌ عَرَبیٌّ مُبین = و ما می‌دانیم که آنان می‌گویند:جز این نیست که بشری به او می‌آموزد. زبانِ آن کس که این نسبت را به او می‌دهند، گنگ و نارسا است؛ در‌حالی‌که این قرآن به زبان عربیِ روشن است.» طبق برخی اقوال، منظور از اعجمی، ابوفکیهه است. قریش بر این عقیده بود که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از علوم وی بهره برده است؛
[۱۴] تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۴۲۲
افزون بر پاسخ صریح قرآن• ابوفکیهه نیز پندار آنان را باطل شمرده، گفت:این پیامبر است که اسلام را به ما‌می‌آموزد.
[۱۵] روح‌المعانی، مج‌۸، ج‌۱۴، ص‌۳۴۴

۲. آیه‌۴ فرقان/۲۵:«وقالَ الَّذینَ کَفَروا اِن هذا اِلاّ اِفکٌ افتَرهُ واَعانَهُ عَلَیهِ قَومٌ ءاخَرُونَ فَقَد جاءو ظُلمًا وزورا= و کسانی‌که کافر شدند، گفتند:این (قرآن) جز دروغی که (محمد) بافته نیست و گروهی دیگر او را بر (ایِ انجام) آن یاری کرده‌اند. به راستی که ستم و دروغی ناروا آورده‌اند.» آلوسی در روایتی آورده است که قریش بر این باور بود که ابوفکیهه، عدّاس و حبر که همگی اهل کتاب بودند، به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در آوردن و ساختن قرآن یاری رسانده، تاریخ امّت‌های پیشین را به وی آموخته‌اند؛ سپس حضرت با عبارت‌های خود (آموزه‌های آنان را) نقل کرده است. آیه‌پیشین، آن را ستم و دروغی ناروا‌شمرد.
[۱۷] روح المعانی، مج۱۰، ج‌۱۸، ص‌۳۴۴

۳. نقل است که گروهی از تازه مسلمانان، از‌جمله ابوفکیهه گاه بر اثر شکنجه‌های فراوان، بی‌هوش شده، بی اختیار سخنان کفرآمیز می‌گفتند؛
[۱۸] الدر المنثور، ج‌۵، ص‌۱۷۱
ازاین‌رو آیه‌۱۱۰ نحل/۱۶ درباره آنان فرو فرستاده شد:«ثُمَّ اِنَّ رَبَّکَ لِلَّذینَ هاجَروا مِن بَعدِ ما فُتِنوا ثُمَّ جهَدوا و صَبَروا اِنَّ رَبَّکَ مِن بَعدِها لَغَفورٌ رَحیم= امّا پروردگار تو نسبت به کسانی‌که پس از فریب خوردن (به ایمان بازگشتند) و هجرت و جهاد و پایداری کردند، آمرزنده و مهربان است».
۴. ابن‌اسحاق آیات ۵۲۵۴ انعام/۶ را درباره جمعی از مسلمانان مستمند از‌جمله ابوفکیهه می‌داند که گرد پیامبر می‌نشستند و بزرگان قریش، هم‌نشینی چنین افرادی را با حضرت استهزا• می‌کردند. خداوند در نکوهش قریش و بزرگ‌داشت مسلمانان، چنین فرمود:«و‌لاتَطرُدِ الَّذینَ یَدعونَ رَبَّهُم بِالغَدوةِ و العَشیِّ‌... = و کسانی را که صبح و شام پروردگارشان را می‌خوانند و جز به ذات (پاک) او نظری ندارند، از خود دور مکن. نه چیزی از حساب آن‌ها بر تو است و نه چیزی از حساب تو بر آنان تا ایشان را برانی و از ستم‌کاران باشی و این چنین بعضی از آنان را با بعض دیگر (=‌توانگران را با فقیران) آزمودیم تا بگویند:آیا اینان هستند که خداوند از میان ما (برگزیده و) بر آن‌ها منّت گذارده (و نعمت ایمان بخشیده) است؟ آیا خداوند، شاکران را بهتر نمی‌شناسد؟ هر گاه کسانی‌که به آیات ما ایمان دارند، نزد تو آیند، به آنان بگو:سلام• بر شما! پروردگارتان رحمت را بر خود فرض کرده است. هرکس از شما کار بدی از روی نادانی انجام دهد؛ سپس توبه و اصلاح (و جبران) کند، (مشمول رحمت خدا می‌شود؛ چرا که) او آمرزنده مهربان است».
منابع:
اسدالغابة فی معرفة الصحابه؛ انساب الاشراف؛ البدایة و‌النهایه؛ تفسیر القمی؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روح‌المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ الروض الانف؛ الطبقات الکبری؛ مجمع‌البیان فی‌تفسیر القرآن

فهرست مندرجات

۱ - پانویس


۱. انساب‌الاشراف، ج۱، ص‌۲۲۰؛ اسدالغابه، ج۱، ص۲۶۴
۲. انساب‌الاشراف، ج‌۱، ص‌۲۲۰؛ الروض‌الانف، ج‌۳، ص‌۳۹۲
۳. تفسیر قرطبی، ج‌۱۰، ص‌۱۱۷
۴. الروض‌الانف، ج‌۳، ص‌۳۹۲
۵. الطبقات، ج‌۴، ص‌۹۲
۶. البدایة و النهایه، ج‌۳، ص‌۸۴
۷. مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۵۹۵
۸. روح‌المعانی، مج‌۸، ج‌۱۴، ص‌۳۴۴
۹. تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۴۲۲
۱۰. مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۵۹۵
۱۱. انساب‌الاشراف، ج۱، ص۲۲۰؛ اسدالغابه، ج۱، ص‌۲۶۴
۱۲. انساب‌الاشراف، ج۱، ص۲۲۰؛ اسدالغابه، ج۱، ص‌۲۶۴
۱۳. الطبقات، ج‌۴، ص‌۹۲
۱۴. تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۴۲۲
۱۵. روح‌المعانی، مج‌۸، ج‌۱۴، ص‌۳۴۴
۱۶. مریم/سوره۱۹، آیه۱۹.    
۱۷. روح المعانی، مج۱۰، ج‌۱۸، ص‌۳۴۴
۱۸. الدر المنثور، ج‌۵، ص‌۱۷۱
۱۹. بقره/سوره۲، آیه۲۵.    




جعبه ابزار