ابونصر ابنعربشاه(خام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ عَرَبْشاه، ابونصر هبةالله عبدالوهاب بن احمد حاج طرخانى (۱۸ شوال ۸۱۳ - ۱۵ رجب ۹۰۱ق/۱۳ فورية ۱۴۱۱-۳۰ مارس ۱۴۹۶م)، ملقب به تاجالدين، فقيه و اديب حنفى. وي در حاج طرخان (آستاراخان) به دنيا آمد و در نوجوانى با پدرش، ابن عربشاه بزرگ، به توقات (واقع در تركية فعلى) و از آنجا به شام رفت. عربى و فقه را نزد پدر آموخت و از قاضى شهابالدين ابن حَبّال و عايشه دختر شرائحى و نيز از ابن حجر عسقلانى حديث شنيد. همچنين در دمشق «فرائض» را از شهابالدين احمد حمصى فراگرفت و ارجوزهاي در اين زمينه به نام روضة الرائض سرود. در ۸۵۰ق حج گزارد و پس از آن مدتى در دمشق و قاهره نيابت قضا را برعهده داشت، سپس در ۸۸۴ق قضاي دمشق را برعهده گرفت، اما در ۸۸۵ق از كار بركنار شد. آنگاه به قاهره رفت و پس از مدت كوتاهى به تدريس فقه در مدرسة صرغتمشيه مشغول شد. و سرانجام در همانجا درگذشت (سخاوي،ج۵،ص۹۷؛ ابن اياس،ج۳،ص۳۱۹؛ ابن طولون،ص۲۳۴؛ غزي،ج۱،ص۲۵۸). از شاگردان او مىتوان علاءالدين صيرفى و محيوي مصري قبايى را نام برد. سخاوي نيز شفاءالكليم و بعضى از آثار ابن عربشاه را از او شنيده است (سخاوي، ج۵،ص۹۷). تميمى (تميمى،ج۱،ص۵۰۰) دانش او را نزديك يا برابر با دانش پدرش دانسته و مهارت او را در صناعت او را در صناعت توقيع در كتابت، ستوده است.
ابن عربشاه اشعار بسياري سروده و غالب كتابهايش را به نظم در آميخته است. ابن طولون (ابن طولون،ص۲۳۴) شعر او را ستوده، اما تميمى (تميمى،ج۱،ص۵۰۰) ابياتى از او آورده و اشعار خوب او را اندك شمرده است.
آثار خطى: ۱. الارشاد المفيد لخالص التوحيد يا الارشاد فى الاعتقاد، شعري است در حدود ۳۰۰ ،۱بيت كه نسخهاي از آن در كتابخانة طلسية حلب موجود است (جامعه،ج۱۵(۱)،ص۲۵۲-۲۵۳)؛ ۲. اشرف الانساب نسب افضل الانبياء و اعظم الاحباب، در بحر رجز كه در ربيعالاول ۸۸۸ سروده شده و شامل ۳۳ بيت در مدح پيامبر اسلام(ص) است. نسخهايازآن در برلين نگهداريمىشود؛ ۳. اشرف الرسائل و اظرف المسائل، در بحر رجز كه در ۸۹۲ق سروده شده و شامل ۱۲۵ بيت دربارة فرزندان، زنان و اصهار پيامبر (ص) است؛ ۴. تحرير تنقيح البيان فى تقرير توضيح مسائل خامس الاركان (الحج)، كه نسخهاي از آن در كتابخانة خالدية بيتالمقدس موجود است (مخلص،ج۴،ص۴۱۱)؛ ۵. تضرع العبد الذليل لرّبهِ المولى الجليل، تخميس الوسيلة العظمى. موعظهاي است به شعر در بحر بسيط كه قسمتى از آن را الغاية القصوي و نهاية الا´مد الا´قصى ناميده است؛ ۶. الجلالية العظمى فى التوحيد الا´سنى، كه در ۸۹۳ق سروده شده است؛ ۷. الجوهرة الوضيّة تخميس القصيدة الشريفة العلويّة، كه در ذيقعة ۹۰۰ق سروده شده و در باب مناجات اميرالمؤمنين على (ع) است. نسخهاي از آن در گوتا نگهداري مىشود ( پرچ،ج۱،ص۲۹)؛ ۸. رسالة الا´نجاب فى ذكر الخلافة لا´فضل الا´صحاب، رسالهاي است منظوم در حدود ۱۵۰ بيت كه در شعبان ۸۹۲ سروده شده؛ ۹. رسالهاي در شرح حال پدر خود كه نسخهاي از آن در كتابخانة خالديه موجود است (مخلص، همانجا)؛ ۱۰. روضة الرائض فى علم الفرائض، كه خود او شرحى نيز بر آن داشته است (سخاوي،ج۵،ص۹۷). طلس در مجلة المجمع (طلس،ج۲۰،ص۴۴۴) آن را شرح منظومهاي در فرائض به نام التاجيّة فى نظم السراجيّة معرفى كرده است؛ ۱۱. شرب رياض التعبيد، زلال مُزن التوحيد، در اصول دين، نسخهاي از آن در گوتا ( پرچ، ج۱،ص۲۹) مضبوط است؛ ۱۲. شفاء الكليم بمدح النبى الكريم، اثري است منظم كه در ۸۷۲ق سروده شده و نسخهاي از آن در كتابخانة گوتا ( پرچ، شم موجود است (مخلص،ج۴،ص۴۱۰)؛ ۱۳. كشف الكروب، ذكراولياءِالله علاّم الغيوب، در ذكر برخى صالحان به نثر و نظم در ۴ صفحه ( پرچ، )؛ I/۳۰ ۱۴. تنزيه الموحّد، لاميّهاي است دربارة توحيد كه نسخهاي از آن در خالديه موجود است (مخلص،ج۴،ص۴۱۱)؛ ۱۵. لطائف الحكم، مجموعة شعرهاي مثل گونه است كه نسخهاي از آن در برلين نگهداري مىشود؛ ۱۶. مرشد الناسك (السالك) لا´داءِ المناسك، در ۲۰۰ ،۱بيت و مضبوط در خالديه (مخلص،ج۴،ص۴۱۰) و در گوتا ( پرچ، همانجا)؛ ۱۷. مفرّج الشدّة، تضمينى است از قصيدة معروف البردة بوصيري مشتمل بر ۴۴۰ بيت كه آن را در محرم ۸۹۷ سروده است؛ ۱۸. نونية فى الوحيد، كه در خالديه موجود است (مخلص، همانجا). علاوه بر آثار مذكور قطعاتى پراكنده نيز از شعر و نثر او در كتابخانة گوتا ( پرچ، شم موجود است.
آثار يافت نشده: ۱. الجوهر المنضّد فى علم الخليل بن احمد؛ ۲. دلائل الانصاف، در فقه و در بيش از ۲۵ هزار بيت؛ ۳. فتح (نفح) العبير من فتح الخبير فى علم التعبير، منظومهاي است در حدود ۴ هزار بيت (سخاوي،ج۵،ص۹۷- ۹۸؛تميمى،ج۱،ص۵۰۰؛ زركلى،ج۴،ص۱۸۰)؛ ۴. المنح المعظّمة فى نظم مسائل المقدمة (حاجى خليفه،ج۲،ص۱۷۹۶)، كه مقدمة ابوليث نصر بن محمد سمرقندي را در آن به نظم درآورده است.
منابع:
(۱)ابن اياس، محمد، بدائع الزهور، به كوشش محمد مصطفى، قاهره، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م؛
(۲)ابن طولون، محمد، الثغر البسام (قضاة دمشق)، به كوشش صلاحالدين منجد، دمشق، ۱۹۵۶م؛
(۳)تميمى، تقىالدين، التراجم السنيّة، نسخة عكسى موجود در كتابخانة مركز؛
(۴)جامعه، خطى؛
(۵)حاجى خليفه، كشف؛
(۶)زركلى، اعلام؛
(۷)سخاوي، محمد، الضوء اللامع، قاهره، ۱۳۵۴ق؛
(۸)طلس، اسعد، «دوركتب فلسطين و نفائس مخطوطاتها»، مجلة المجمع العلمى العربى، دمشق، ۱۳۶۴ق/۱۹۴۵م؛
(۹)غزي، محمد، الكواكب السائرة، به كوشش جبرائيل سليمان جبور، بيروت، ۱۹۴۵م؛
(۱۰)مخلص، عبدان، «نفائس الخزانة الخالدية فى القدس الشريف»، مجلة المجمع العلمى العربى، دمشق، ۱۳۴۲ق/۱۹۲۴م؛