ابوالزناد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَبوالزَّناد، عبدالله بن ذکوان (د ۱۷
رمضان ۱۳۰ ق/ ۲۰ مة ۷۴۸م)، از
تابعین مدینه .
کنیه وی در اصل ابوعبدالرحمن بوده است.
به گفته خود ابوالزناد، اصل خاندان وی به قبیله هَمدان بازمی گردد
و از آنجا که با رمله همسر
عثمان ، نسبت ولاء داشت و نزد خاندان عثمان تولد و پرورش یافته بود، او را مولی آل عثمان نیز خواندهاند.
با توجه به اینکه واقدی درگذشت او را در ۶۶ سالگی یاد کرده،
می توان تولد او را در حدود ۶۵ ق/ ۶۸۵م دانست.
ابوالزناد پیش از به خلافت رسیدن
عمربن عبدالعزیز ، مدتی کاتب یحیی بن حکم بن ابی العاص والی
مدینه بود.
در ۹۹ ق از سوی عمربن عبدالعزیز به ولایت
خراج کوفه گمارده شد
و این امر باعث گردید که مورد نکوهش
مالک بن انس قرار گیرد
ابن سعد از تصدی خراج مدینه توسط ابوالزناد هم سخن گفته است.
همچنین از گفتار
ابن عساکر استنباط میشود که او دوباره به دعوت
هشام بن عبدالملک و
ولید بن یزید ، به
شام رفته است.
در میان مشایخ ابوالزناد گروهی از مشاهیر
تابعین دیده میشوند که در آن میان به خصوص باید از فقهای سبعه مدینه:
سعید بن مسیب ،
عروة بن زید ،
قاسم بن محمد ،
ابوبکر بن عبدالرحمن ،
خارجه بن زید ،
عبیدالله بن
عبدالله بن عتبه و
سلیمان بن یسار یاد کرد
از دیگر مشایخ او میتوان به
عبدالرحمن بن هرمز اعرج ـ که از وی بسیار روایت کرده ـ،
عامر شعبی و ابان و عمرو پسران
عثمان بن عفان اشاره کرد.
همچنین گفته شده که ابوالزناد مدتی صحبت
امام زین العابدین علیهالسلام را درک کرده
و احادیث وی از آن
امام در برخی از صحاح وارد شده است.
در میان راویان و شاگردان وی نیز به جمعی از محدثان و فقیهان سرشناس برمی خوریم:
مالک بن انس ،
سفیان ثوری ،
سفیان بن عیینه ،
سلیمان اعمش ،
صالح بن کیسان ،
عبدالله بن جعفر مدینی ،
لیث بن سعد ،
محمد بن اسحاق و
موسی بن عقبه و نیز فرزنداش
عبدالرحمن ابن ابی الزناد .
از نظر رجالی گرچه برخی چون مالک و بیعه او را مورد انتقاد قرار میدادند
، اما رجال شناسانی چون
ابن سعد ،
یحیی بن معین ،
احمد بن حنبل ،
ابو حاتم رازی و
عجلی او را ثقه خواندهاند
و اینکه روایات او در
صحاح سته وارد شده، نشانهای بر اعتبار او در حدیث به شمار میرود.
ابوالرزناد در
مدینه از منزلت والایی برخوردار بود و در حلقه درس او در
مسجد النبی صلیاللهعلیهوآله دانش پژوهان زیادی گرد میآمدند تا در زمینههای مختلف به ویژه
فقه و
حدیث از او بهره گیرند،
اما به دلایلی که به درستی روشن نیست، اینان به تدریج او را ترک کردند و به رقیبش ربیعه گرایش یافتند.
ابوالزناد به عنوان یکی از فقهای سرشناس مدینه شناخته میشد
و در منابع به نظرات فقهی او توجه شده است.
گفتنی است که ابوالزناد در ۱۰۶ق، به دستور هشام بن عبدالملک در آستانه سفرش به
مدینه ، کتابی در زمینه سنن
حج به رشته تحریر درآورده بود که اثری از آن در دست نیست.
ابوالزناد به روایت اخبار تاریخی نیز
اهتمام داشته و این دسته روایات وی مورد استفاده مورخانی چون واقدی در مغازی
و بلاذری در انساب الاشراف
قرار گرفته است.
(۱) ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۱ق.
(۲) ابن حبان، محمد، الثقات، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م.
(۳) ابن زنجویه، حمید، الاموال، به کوشش شاکر ذیب فیاض، ریاض، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
(۴) ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، القسم المتمم، به کوشش زیاد محمد منصور، مدینه، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۵) ابن شاهین، عمر بن احمد، تاریه اسماء الثقات، به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
(۶) ابن عدی، عبدالله بن احمد، الکامل فی ضعفاء الرجال، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
(۷) ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینـه دمشق، عمان، دارالبشیر.
(۸) ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۹م.
(۹) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بولاق، ۱۲۸۵ق.
(۱۰) بخاری، محمد بن اسماعیل، التاریخ الکبیر، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۷ق/ ۱۹۵۸م.
(۱۱) بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م.
(۱۲) جهشیاری، محمد بن عبدوس، الوزراء و الکتاب، قاهره، ۱۳۵۷م.
(۱۳) ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
(۱۴) طبری، تاریخ.
(۱۵) طوسی، محمد بن حسن، الرجال، نجف، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۱م.
(۱۶) عجلی، احمد بن عبدالله، تاریخ الثقات، به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، ۱۴۰۵ ق/ ۱۹۸۴م.
(۱۷) مالک بن انس، الموطأ، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
(۱۸) مروزی، محمد بن نصر، اختلاف العلماء، به کوشش صبحی سامرایی، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
(۱۹) مزی، یوسف ابن عبدالرحمن، تهذیب الکمال، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
(۲۰) واقدی، محمد، کتاب المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.
(۲۱) یحیی بن معین، معرفه الرجال، به کوشش محمد کامل قصار، دمشق، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوالزناد»، ج۵، شماره۲۱۸۶.