• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابو‌مسهر دمشقی خام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دمشقى، ابومُسهِر ، عبدالاعلی بن مسهر غسانى، محدّث و رجالى شامى قرن دوم و سوم بود. كنيۀ او ابن‌ابي‌درامه بود (ابن‌عساكر، ج۳۳، ص۴۲۱؛ ذهبى، تاريخ الاسلام، ج۱۵، ص۲۴۴؛ ذهبی، تذكرةالحفاظ، ج۱، ص۳۸۱؛ صفدى، ج۹، ص۱۸). نياى وى، ابودرامه، نيز از حافظان حديث بود (ابن‌عساكر، ج۳۳، ص۴۲۰ـ۴۲۱). ابومسهر در صفر ۱۴۰ در دمشق متولد شد (خطيب بغدادى، ج۱۲، ص۳۵۰؛ ابن‌عساكر، ج۳۳، ص۴۲۴). قرآن را بر نافع‌ بن ابي‌نعيم (قارى مدينه)، ايوب ‌بن تميم و صدق بن خالد قرائت كرد (ابن‌عساكر، ج۳۳، ص۴۲۱؛ ذهبى، سير اعلام‌النبلاء، ج۱۰، ص۲۲۸؛ ذهبی، تاريخ الاسلام، ج۵، ص۳۶۳). مهم‌ترين استاد او سعيد بن عبدالعزيز تنوخى دمشقى بود كه ابومسهر دوازده سال از محضر او بهره گرفت. سعيد بن عبدالعزيز به او حرمت بسيار می‌نهاد و با ستودن قدرت حافظۀ او و مقايسۀ او از اين لحاظ با جدش، وى را هم رديف سليمان‌ بن موسى، مفتى دمشق، می‌دانست ( ابوزرعه، ج۱، ص۵۸۰؛ ابن‌عساكر، ج۳۳، ص۴۲۹؛ مزّى، ج۱۶، ص۳۷۴). ابومسهر نيز با مقدّم داشتن او بر عبدالرحمان‌ بن عمرو، مشهور به اوزاعى، همواره تأكيد می‌كرد كه با شاگردى سعيد بن عبدالعزيز، از ديگر استادان بي‌نياز شده است (ابن‌ابي‌حاتم ، ج۴، ص۴۳؛ ابن‌عساكر، ج۲۱، ص۲۰۴). ابومسهر دمشقى تصريح كرده كه در سال ۱۶۰، موطأ را نزد مالك‌ بن انس خوانده است ( مزّى، ج۱۶، ص۳۳۶). او همچنين از محدّثانى چون اوزاعى، سفيان‌ بن عيينه، محمد بن مسلم طائفى و ابوعبدالرحمان حضرمى حديث نقل كرده است (ابن‌عساكر، ج۳۳، ص۴۲۱ـ۴۲۲؛ مزّى، ج۱۶، ص۳۷۰؛ ذهبى، سير اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۲۲۸ـ۲۲۹).

از شاگردان دمشقى می‌توان به يحيي‌ بن معين، احمد بن حنبل، ابوزرعه دمشقى، احمد بن ابي‌الحوارى و محمد بن يحيى ذهلى اشاره كرد (ابن‌ابی‌حاتم رازى، ج۶، ص۲۹؛ ابن‌عساكر، ج۳۳، ص۴۲۲ـ۴۲۳؛ مزّى، ج۱۶، ص۳۷۰ـ۳۷۳؛ ابن‌عساكر، ج۳۳، ص۴۲۱ـ۴۲۲؛ مزّى، ج۱۶، ص۳۷۰). در كتب شش‌گانۀ اهل‌سنّت از او روايت نقل شده است (ذهبى، سير اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۲۳۶؛ ابن‌حجر عسقلانى، تهذيب التهذيب، ج۶، ص۹۰).

دمشقى را در طبقۀ هفتم تابعين (اتباع تابعين) جاى داده‌اند ( ابن‌سعد، ج۷، ص۴۷۳؛ ذهبى، تذكرةالحفاظ، ج۱، ص۳۸۱). نويسندگان آثار رجالى در توثيق وى متفق‌القول بوده و از او با الفاظى چون امام ياد كرده‌اند (ابن‌ابی‌حاتم رازى، ج۱، ص۲۸۷؛ ابن‌حبان، ج۸، ص۴۰۸؛ ابن‌عساكر، ج۳۳، ص۴۳۲ـ۴۳۵). او در علم جرح و تعديل نيز دست داشته و ابن‌ابی‌حاتم رازى (ابن‌ابی‌حاتم رازى، ج۱، ص۲۸۶ـ۲۹۲)، در بحث از عالمان متخصص در اين علم، فصلى را به ابومسهر اختصاص داده، همچنين در جاى جاى كتاب خود از آراى وى در توثيق يا رد راويان بهره گرفته است (ابن‌ابی‌حاتم رازى، ج۶، ص۲۶۷؛ ابن‌ابی‌حاتم رازى، ج۸، ص۱۹۵؛ ابن‌ابی‌حاتم رازى، ج۹، ص۱۲۳). وى را امام اهل شام در حفظ و انفاق دانسته‌اند كه در مغازى، انساب و اخبار اهل شام صاحب‌نظر بوده و اهالى شام براى جرح و تعديل مشايخ خود به او رجوع می‌كردند. يحيی بن معين، از شاميان كسانى را تأييد می‌كرد كه ابومسهر تأييد كرده بود. وى می‌گفت در شهرى كه ابومسهر حديث روايت می‌كند، شايسته نيست ديگرى حديث بگويد ( ابن‌حبان، ج۸، ص۴۰۸؛ خطيب بغدادى، ج۱۲، ص۳۵۳؛ مزّى، ج۱۶، ص۳۷۴).

ابومسهر سرآمد محدّثان، اهل شام بود. مردم دمشق به او احترام بسيارى می‌نهادند، به گونه‌اى كه ابوحاتم رازى گفته است كه كسى را در ميان هم‌وطنان خود همانند ابومسهر نديده، و هنگامى كه ابومسهر از مسجد خارج می‌شده است، مردم به صف می‌ايستادند تا به او سلام كنند و دستانش را ببوسند (ابن‌ابی‌حاتم رازى، ج۱، ص۲۹۱؛ ابن‌عساكر، ج۳۳، ص۴۲۱).

در ۱۹۵ در دوران خلافت امين عباسى، ابوعميطر سفيانى در دمشق شورش كرد و با اخراج عامل امين، براى خود بيعت گرفت (ابن‌اثير، ج۶، ص۲۴۹ـ۲۵۰). وى مسئوليت قضاى دمشق را بر عهده ابومسهر نهاد. در ۱۹۸ پس از شكست سفيانى و فرار وى، ابومسهر از قضاوت كناره گرفت. ابومسهر بعدها در سخنان خود از مأمون انتقاد می‌كرد و از اين‌رو، پس از واقعۀ محنه (در مورد مسئلۀ خلق قرآن)، به رقّه فراخوانده شد. مأمون پس از توبيخ ابومسهر به سبب همكارى با سفيانى (ابن‌عساكر، ج۳۳، ص۴۳۶)، دربارۀ خلق قرآن از او پرسيد. ابومسهر در آغاز با استشهاد به آيۀ ششم سورۀ توبه،(توبه :۶) قرآن را كلام خدا دانست و مخلوق بودن آن را نپذيرفت. اما پس از آنكه فرمان قتلش صادر شد، خلق قرآن را پذيرفت و مأمون از كشتن او صرف نظر و وى را به حبس محكوم كرد. در ربيع‌الآخر ۲۱۸، ابومسهر را از رقّه به بغداد بردند و زندانى كردند. وى حدود صد روز در حبس بود تا اينكه در اول رجب همان سال درگذشت و در قبرستان باب‌التبن بغداد به خاك سپرده شد (ابن‌سعد، ج۷، ص۴۷۳؛ خطيب بغدادى، ج۱۲، ص۳۵۴ـ۳۵۵؛ ذهبى، سير اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۲۳۳ـ۲۳۵).

افزون بر روايات نقل شده از ابومسهر دمشقى در كتب مختلف، وى جزئى حديثى داشته كه از آن ياد كرده و نسخه‌هاى خطى موجود از آن را ذكر كرده است. جزئى نيز با عنوان نسخه ابی‌مسهر با تحقيق مجدى فتحى سيد (طنطا ۱۴۱۰) منتشر شده كه فقط بخش نخست آن از ابی‌مسهر است و پس از آن اجزايى از ديگر محدّثان آمده است. نسخه‌اى از احاديث وى نيز به روايت ابوالقاسم فضل‌ بن جعفر تميمى با تحقيق ابوعبدالرحمان‌ بن عقيل ظاهرى در مجله عالم الكتب به چاپ رسيده است ( عطيه و ديگران، ج۲، ص۵۶۸).
فهرست منابع :
(۱) ابن ابی‌حاتم رازى، الجرح و التعديل، حيدرآباد دكن ۱۳۷۲/۱۹۵۲؛
(۲) ابن‌اثير جزرى، الكامل، چاپ عبدالوهاب نجّار، دمشق ۱۳۵۶/۱۹۳۷؛
(۳) ابن‌جوزى، ابوالفرج عبدالرحمن، مناقب الامام احمدبن حنبل، چاپ محمدامين خانجى كتبى، مصر (بي‌تا.)؛
(۴) ابن‌حبان تميمى، كتاب‌الثقاب، حيدرآباد دكن ۱۳۹۳؛
(۵) ابن‌حجر عسقلانى، تقريب التهذيب، چاپ مصطفى عبدالقادر عطا، بيروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳؛
(۶) ابن‌حجر عسقلانى، تهذيب‌التهذيب، چاپ مصطفى عبدالقادر عطا، بيروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴؛
(۷) ابن‌سعد، الطبقات‌الكبرى، چاپ محمد عبدالقادر عطا، بيروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
(۸) ابن‌شاهين، ابوحفص عمر بن احمد، تاريخ اسماءالثقات، چاپ صبحى سامرائى، كويت ۱۴۰۴/۱۹۸۴؛
(۹) ابن‌عساكر، تاريخ مدينه دمشق، چاپ على شيرى، بيروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶؛
(۱۰) ابن‌عماد حنبلى، شذرات‌الذهب، بيروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴؛
(۱۱) ابن‌القيسرانى، محمد بن طاهر مقدسى، الجمع بين رجال الصحيحين، حيدرآباددكن، ۱۳۲۳؛
(۱۲) ابوزعه عبدالرحمن‌ بن عمرو دمشقى، تاريخ ابي‌زرعة الدمشقى، چاپ شكراللّه قوچانى؛
(۱۳) احمد بن حنبل، الجامع فى العلل و معرفة الرجال، چاپ محمد حسام بيضون، بيروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
(۱۴) باجى، سليمان‌ بن خلف، التعديل و التجريح، چاپ احمد بزار، مراكش؛
(۱۵) خطيب بغدادى، تاريخ بغداد، بيروت ؛
(۱۶) بخارى، ابوعبداللّه اسماعيل‌ بن ابراهيم، التاريخ‌الكبير، بيروت ؛
(۱۷) دولابى، ابوبشر محمد بن احمد، الكنى و الاسماء، چاپ زكريا عميرات، بيروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹؛
(۱۸) ذهبى، شمس‌الدين محمد، تاريخ‌الاسلام، چاپ بشار عواد معروف، بيروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳؛
(۱۹) ذهبى، تذكرةالحفاظ داراحياءالتراث‌العربى؛
(۲۰) ذهبى، تذهيب تهذيب الكمال فى اسماء الرجال، چاپ ايمن سلامه، قاهره ۱۴۲۵/۲۰۰۴؛
(۲۱) ذهبى، سيراعلام‌النبلاء، چاپ محمدنعيم عرقسوسى، بيروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴؛
(۲۲) ذهبى، العبر، چاپ ابوهاجر محمدسعيد بن بيسونى زغلول، بيروت ؛
(۲۳) ذهبى، الكاشف فى معرفة من له رواية في‌الكتب الستة، چاپ عزّت على عيد عطيه و موسى محمدعلى موشى، قاهره ۱۳۹۲/۱۹۷۲ ؛
(۲۴) ذهبى، المقتنى فى سردالكنى، ۱۴۰۸/۱۹۷۷؛
(۲۵) سيوطى، جلال‌الدين عبدالرحمن، طبقات الحفاظ، ۱۴۱۴/۱۹۹۴؛
(۲۶) صفدى، صلاح‌الدين خليل‌ بن ايبك، الوافى بالوفيات، چاپ ايمن فؤاد سيد، بيروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
(۲۷) قاضى عياض بن موسى، ترتيب‌المدارك و تقريب المسالك لمعرفة اعلام مذهب مالك، چاپ عبدالقادر صحراوى، مغرب ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۲۸) مزّى، جمال‌الدين ابي‌الحجاج يوسف، تذيب الكمال فى اسماءالرجال، چاپ بشارعواد معروف، بيروت ۱۴۰۶؛
(۲۹) ابن‌مبرد، بحرالدم فيمن تكلم احمد بمدح أو ذم، چاپ ابواسامه وصي‌اللّه‌ بن محمدبن عباس، رياض ۱۴۰۱/۱۹۸۹؛
(۳۰) محي‌الدين عطيه و ديگران، دليل مؤلفات الحديث الشریف‌المطبوعة القديمة و الحديثه، بيروت، ۱۴۱۶/۱۹۹۵؛
(۳۱) عبدالخفار بن سليمان بغدادى و سيد كردى حسن، موسوعة رجال‌الكتب ا لتسعه، بيروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳.



جعبه ابزار